#داستان_قوم_ثمود
سوره #شمس
روزی روزگاری گروهی از مردم به اسم قوم ثمود با همدیگر زندگی میکردند و زندگی خوبی داشتند اما خدا را فراموش کرده بودند و به جای خدای یکتا، بت پرست شده بودند. به خاطر همین خداوند مهربان حضرت صالح را برایشان فرستاد تا به یاد آنها بیندازد که خداوند آنها را آفریده و به آنها نعمت داده است.
آنها حرف حضرت صالح را باور نکردند و گفتند اگر راست میگویی که از طرف خدا آمدهای، برای ما معجزهای نشان بده. به امر الهی کوه شکافت و از دل کوه شتری بیرون آمد و همه را شگفت زده کرد تا بلکه آنها به خداوند ایمان بیاورند.
سپس خدای متعال یک آزمایش دیگر برای آنها قرار داد. خداوند دستور داد که آب رودخانه شهر به صورت یک روز در میان، بین مردم و شتر تقسیم شود. یعنی یک روز مردم از آب استفاده کنند و یک روز شتر. البته شتر در عوض به همه مردم شهر شیر میداد. مردم هم قبول کردند. اما چند روز بعد شیطان آنها را فریب داد. مردم نقشه کشیدند که شتر را بکشند و از گوشت آن بخورند. آنها شتر را کشتند.
به خاطر همین کارهای زشت و بدقولی که کردند و به حرف خدا و پیامبرش گوش ندادند، خداوند آنها را مجازات کرد تا بقیه یاد بگیرند که انسان نباید زیر قولش بزند و کارهای بدی انجام بدهد و مهمتر از آن، انسان نباید از دستور خدا و پیامبرش سرپیچی کند و هر کاری که دلش میخواهد انجام دهد
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3