#تورق_کتاب
بیست یا سی سال قبل، فقر محصول #بیعدالتی بود. چپیها آن را به باد انتقاد میگرفتند؛ میانه روها به وجودش اذعان داشتند؛ و راستگرایان به ندرت وجود آن را رد میکردند. چقدر سریع زمانه عوض شده است: اکنون، #فقر پاداشی منصفانه برای عدم کارایی خوانده میشود. فقر ممکن است دل آدمی را به رحم آورد، اما دیگر باعث #خشم و انزجار نمیشود. مردم بنابر قانون بخت و اقبال، و بنا به #تقدیر، فقیرند...
خشونت، کلاً نه به عنوان فرزندِ بی عدالتی بلکه بعنوان محصولِ رفتار ناشایست آدمهای فقیر متصور میشود، آدمهایی به لحاظ اجتماعی بیعرضه که در محل های فقیر نشین و کشورهای فقیر لول میزنند...
ضوابط اخلاقیِ پایان هزاره، بی عدالتی را محکوم نمیکند، بلکه شکست و ناکامی را مذموم میداند. رابرت مک نامارا، یکی از مسئولان جنگ ویتنام در کتابی که در این باره نوشته است، اقرار میکند که #جنگ اشتباه بوده است، اما "اشتباه" را به ناعادلانه بودن آن جنگ نسبت نمیدهند که بیش از سه میلیون ویتنامی و پنجاه و هشت هزار آمریکایی را به کشتن داد. اشتباه را صرفاً در این امر میدانند که ایالات متحده با علم و اطلاع کامل به عدم توانایی در پیروزی، این جنگ را به راه انداخت...
آنچه مدارس و رسانهها آموزش میدهند صرفاً اورادی است که مقدس مآب های قدرت به صورت ترجیع بندی کسالت آور تکرار میکنند؛ از جمله این ترجیع بندها اینست که در جهان، کشورها و مردمی موفق داریم و کشورها و مردمی ناموفق، زیرا کارآمدها شایسته پاداشند و بی عرضه ها سزاوار تنبیه...
حافظهی ابترِ، ما را به این باور سوق میدهد که گویا #ثروت در برابر فقر معصوم است. ثروت و فقر از ازل زاده شدهاند و تا به ابد همراهند و چنین است روزگار! زیرا که مشیت الهی یا سنت است...
📚 به من دروغ نگو !
✍ جان پیلجر
@mahdi_ghasemzadeh