eitaa logo
مهدی جهان‌تیغی
1.2هزار دنبال‌کننده
273 عکس
30 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ هاشمی رفت و یزدی و مصباح آمدند/ تقدیر الهی چگونه خسارت به خبرگان رهبری را جبران می‌کند؟ ✍️ انتخابات خبرگان رهبری سال 94 یکی از مقاطع مهم سیاسی و انتخاباتی بود که هاشمی رفسنجانی زیرکی و هوش سیاسی خود را به نمایش گذاشت. بازی شطرنج گونه هاشمی در آن انتخابات اینگونه بود که وی علاوه بر دو لیست کردن انتخابات خبرگان در تهران با اضافه کردن هوشمندانه یک فهرست مشترک، عملا زمینه حذف علمای انقلابی همچون آیت الله یزدی و علامه مصباح یزدی را فرآهم کرد. بعد از اعلام نتایج رسمی پنجمین دوره انتخابات خبرگان 94 بسیاری هوش سیاسی و قدرت بازیگری و بازیگردانی هاشمی در یکی از مهمترین انتخابات خبرگان رهبری چهار دهه اخیر را ستودند. آنها معتقد بودن هاشمی رفسنجانی با هوش کم نظیرش، یکی از موفق‌ترین سیاست ورزی های چهل سال اخیر خود را به نمایش گذاشته است. 🔹اما این روزها اوضاع کاملا برعکس در حال طی شدن است. هاشمی‌رفسنجانی چندی بعد از پیروزی در انتخابات و تنها چند ماه پس از آغاز به کار پنجمین مجلس خبرگان رهبری دچار یک مرگ ناگهانی و بهت آور برای حامیان سیاسی‌اش در جریان اصلاحات و اعتدال شد و اینک بعد از چند سال نیز آیت الله یزدی و علامه مصباح نیز با ثبت نام انتخابات در مجلس خبرگان رهبری از قم و مشهد محتمل‌ترین گزینه‌های ورود مجدد به مجلس خبرگان هستند. موضوعی که با سیاست‌ورزی هوشمندانه هاشمی رفسنجانی قرار نبود اینگونه رقم بخورد و او همه جوانب کار و بالاترین سطح هوشمندی سیاسیت‌ورزی را رعایت کرده بود ولی ظاهرا تقدیر الهی به گونه‌ای دیگر می‌خواهد رقم بخورد. 🔹۲۰ اسفند ۱۳۹۴ رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین دیدار رئیس و نمایندگان دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری فرمودند: برخی بزرگان هم هستند که رأی آوردن و یا رأی نیاوردن، هیچ خللی در شخصیت آنها ایجاد نمی کند و آقایان یزدی و مصباح از جمله این افراد هستند که حضور آنان در خبرگان باعث افزایش وزانت این مجلس می شود و نبود آنها نیز برای مجلس خبرگان خسارت است. اینک چند سال بعد از انتخابات 94 معلوم شده است که نه تنها هیچ خللی در شخصیت افرادی همانند آیت الله یزدی و علامه مصباح وارد نشده بلکه با ورود قریب الوقوع آنها نیز باید منتظر افزایش وزانت مجلس خبرگان رهبری بود. 🔹اما مهمترین مساله این است که تقدیر الهی نیز ظاهرا این است که با ورود مجدد آقایان یزدی و مصباح خسارت نبود ایشان در مجلس خبرگان نیز جبران شود. البته تجربه تمام چهل سال گذشته انقلاب نشان می‌دهد که تقدیر الهی همواره این بوده که برخلاف همه سیاست‌ورزی‌های برخی بازیگران غیرانقلابی، خسارت‌ها به انقلاب از طریقی دیگر جبران شده است. 🔹سنت الهی این است که تقدیر و عنایت حتمی خداوند برای این انقلاب بالاتر از همه سیاست ورزی ها و هدف گذاری های شخصی افراد بوده و این موضوع باید درس عبرتی برای همه سیاسیون در این روزهای انتخاباتی کشور باشد. به خصوص همان سیاسیونی که این روزها نیز حاضرند دوباره با کمک آمریکا یکبار دیگر با کلک، وعده دروغ، فروش منافع ملی، دو قطبی‌های کاذب، تخریب نهادهای انقلابی و آدرس‌های غلط برای اقتصاد و معیشت مردم انتخابات مجلس را به نفع خود تمام کنند... @mahdi_jahantighi
⭕️ چه کسی استعفای روحانی را در هیات دولت مطرح کرد؟ ✍️طی روزهای اخیر برخی چهره‌های تندرو اصلاحات که از جمله عوامل اصلی تکمیل سبد رای روحانی در انتخابات 92 و 96 بودند، از استعفای روحانی و دولت او سخن گفته‌اند. اما نکته مهم درباره اظهارات مذکور این است که هم در سخنان حجاریان و هم به خصوص در سخنان عباس عبدی شواهدی جالبی وجود دارد که طرح استعفای روحانی از درون دولت شکل گرفته و یا حداقل هواداران و عوامل جدی در داخل در کابینه و بین وزرای دولت دارد. 🔻عباس عبدی طی اظهاراتی که تاکنون تکذیب هم نشده، درباره پیشنهاد استعفای دولت و انتخابات زودرس گفته است: «این مطلب، موضوعی نیست که فقط من آن را مطرح کنم. برای اولین بار در سطح برخی از وزرا، چنین ایده‌ای مطرح‌شده و دارند در مورد آن فکر می‌کنند؛ برای اینکه ببینند چه باید کرد. برخی از وزرا هم به این نتیجه رسیده‌اند که با ادامه این حد از تنش دیگر، کاری نمی‌شود کرد. شنیده‌ام که معاون اول رئیس‌جمهور هم، کم‌وبیش به چنین فکری رسیده است.» 🔻طبیعی است که برخی از عوامل دولتی متهم به مفاسد اقتصادی و نگران از حسابرسی کارنامه خود در آینده نزدیک بسیار با انگیزه در اینباره در حال فعالیت باشند. اما در این میان جهانگیری باید انگیزه‌های خاص‌تری برای راه انداختن زمزمه استعفای حسن روحانی در هیات دولت داشته باشد. 🔻جهانگیری بزرگترین سند شراکت اصلاح‌طلبان در دولت روحانی هست. او در جایگاه معاون اول رئیس جمهور به نوعی در واقع همتراز روحانی اصلی‌ترین مسئول وضعیت موجود کشور است. جهانگیری همچنین در ایام مناظرات انتخابات 96 با اتخاذ مواضع تند عملا بن بستی بزرگ برای ادامه دوران سیاسی آتی خود ایجاد کرد. علاوه بر بن بست سیاسی، بن بست ناکارآمدی و ناتوانی در اداره کشور، عملا از جهانگیری یک ورشکسته تمام عیار سیاسی ساخته است. از این منظر با استناد به اظهارات تکذیب نشده عباس عبدی، جهانگیری در صورت زمزمه استعفای روحانی در دولت و همراه شدن برخی وزرا با او در واقع به فکر نجات خود و نهایتا تخلیه همه فشار افکار عمومی و ناکامی ها به شخص روحانی خواهد بود! زیرا با استعفای دولت طبیعی است که این شخص روحانی هست که عملا در صدر افکار عمومی قرار خواهد گرفت و دیگران با هزینه کمتر می توانند از این بحران خودساخته رهایی پیدا کنند. 🔻مساله بعدی نیز این است که جهانگیری در صورت اصرار به استعفای روحانی عملا نشان می‌دهد که امیدی به گشایش واقعی از طرف آمریکا و اقداماتی همچون سفرهای رئیس جمهور به ژاپن نیز چندان ندارد. احتمالا تجربه جهانگیری از برجام و مذاکره با اروپا و آمریکا در این سالها او را بیش از دیگر مطلعین در دولت نگران می‌کند. طبیعی این است که جهانگیری در این شرایط بیشتر از دیگران نگران تبعات دادن وعده جدید به مردم بر پایه اعتماد به آمریکا باشد. 🔹🔹اما یک نکته اساسی دیگر نیز وجود دارد، بر اساس ارزیابی های اطلاعاتی رسمی کشور، برنامه قطعی وزارت خارجه و خزانه داری آمریکا با همیاری سازمان سیا ایجاد آشوب و حتی عملیات های نیمه سخت در روزهای آینده و ترکیب آن با انتخابات محلس است. در این میان تکلیف بخش قابل توجهی از جریان اصلاحات درباره این نقشه دشمن مشخص است. نگاهی به مواضع چهره های افراطی و تاثیر گذار این جریان -که اتفاقا در سوابق خود نقش آفرین در اغتشاشات و ایجاد بحران را نیز دارند- در حمایت از اغتشاشگران، تحریک مردم برای آشوب و ایجاد خلا قدرت در ایران شکی باقی نمی گذارد که تکمیل پروژه دشمن بار دیگر توسط این جریان در دستور کار قرار گرفته است. در این میان نکته اساسی این است که عامل نفوذی که در حال تکمیل پروژه دشمن برای ایجاد وقفه در دولت و حتی زمین زدن آن هست، چه کسی در کابینه یا حداقل مرتبط با کابینه دولت هست؟! پاسخ درست به این سوال احتمالا در یافتن اولین فرد و یا افرادی است که ایده استعفای روحانی را دولت مطرح کرده است. @mahdi_jahantighi
⭕️ جهانگیری چگونه روحانی را تبدیل به کروبی جدید می‌کند؟ ✍️رای دادن کرباسچی به میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری خرداد 88 در حالیکه مسئول ستاد و دست راست مهدی کروبی بود، بسیار خبرساز شد. کرباسچی گرچه بعدها تلاش زیادی کرد که اثبات کند به کروبی رای داده و نه میرحسین، ولی واقعیت این است که بسیاری معتقدند کرباسچی و دیگر اصلاح طلبان از اول نیز دلشان جایی دیگر بود و کروبی بیشتر بهانه‌ای برای انجام کارهای دیگر در آن سال انتخابات بوده است. 🔻از سوی دیگر اسحاق جهانگیری در حالیکه میزان قدرت سیاسی و اجرایی فعلی وی در دولت روحانی با دولت اصلاحات قابل قیاس نیست، گفته است که دولت خاتمی را بیشتر از دولت روحانی دوست دارد. این در حالیست که جهانگیری در دولت خاتمی تنها وزیر صنایع بود ولی در دولت روحانی از ابتدا تاکنون جایگاه معاون اول را داشته و هم نیم تنه سیاسی دولت روحانی محسوب می‌شود. ضمن اینکه برای جهانگیری و اصلاحات آنقدر حفظ و تدام دولت روحانی برای چهار سال دیگر مهم بود که او حتی در مناظرات ریاست جمهوری سال 96 مجبور شد به عنوان کاندیدای کمکی رئیس دولت تدبیر و امید ایفای نقش کند. البته به همین اینها اخبار قهر و نازهای جهانگیری از دولت و شخص حسن روحانی و همچنین خبر عباس عبدی از علاقه جهانگیری به استعفای روحانی -گرچه با تکذیب رسمی سخنگوی دولت نیز مواجه شده- را اضافه کنید. 🔻اما بین رفتارهای دیروز کرباسچی با کروبی و رفتارهای امروز جهانگیری با روحانی شباهت‌های جالبی وجود دارد. اصلاح‌طلبان هیچ وقت کروبی را در قامت یک رئیس‌جمهور نمی‌خواستند و وقتی هم که به صحنه آمد بیشتر تلاش کردند که از او استفاده انتخاباتی ببرند و به نوعی کنترلش کنند. اصلاح‌طلبان همچنین از همان روزهای اول گفتند که دولت روحانی رحم اجاره‌ای است و اینک نیز که دولت تدبیر و امید ناکارآمدی و ناتوانایش داد مردم را درآورده است، می گویند، روحانی نه اصلاح‌طلب بوده و نه حتی به عنوان یک اصلاح طلب بدلی قبولش داشته‌اند و از اول هم او تنها یک فرصت سیاسی برای اصلاح طلبان بوده است. 🔻البته جهانگیری و کرباسچی هردو کارگزارانی هستند و نشان می‌دهند که اعضای این حزب چگونه در معادلات قدرت رفتار و در مواجه با افراد صاحب منصب و یا صاحب نفوذ در کشور چگونه فکر و نهایتا رفتار خواهند کرد. از سوی دیگر رفتار این دو کارگزارانی تنها نشانه روح خشن و ناجوانمرد قدرت طلبی نیست بلکه همزمان نمایانگر سیره هاشمی رفسنجانی نیز هستند. همان فردی که در مقاطع مختلف نشان داد که چگونه افراد و یا جریانات سیاسی در داخل کشور منجمله خود اصلاحات را تنها ابزاری برای رسیدن و یا ماندن در قدرت می دید. هاشمی از همان روز اول تاسیس کارگزاران هدفش ادامه ماندن در قدرت و بعد از آنهم گذاشتن کانالی از نفوذ همیشگی در جریان اصلاحات بود. 🔻ولی تصور هم سرنوشت و هم وزن شدن با کروبی برای حسن روحانی دیگر شاگرد طراز اول کلاس سیاست ورزی هاشمی قطعا یک کابوس وحشتناک است. گرچه رفاقت با اصلاح طلبان عاقبتی بالاتر از این نیز عموما برای بسیاری نداشته است. با این وجود در ماه‌های آینده بیشتر مشخص خواهد شد که روحانی یا اصلاح طلبان کدامیک دیگری را به ته دره خواهند فرستاد و یا به رفاقت موقت، ریاکارانه و از سر قدرت طلبی خود ادامه خواهند داد. دور از ذهن هم نیست که در روزگاری نه چندان دور آنقدر با یکدیگر بجنگند تا هر دو خود را در سپهر سیاسی کشور نابود کنند. @mahdi_jahantighi
⭕️توضیح درباره استناد به یک توییت منتسب به مشاور فرهنگی رئیس جمهور طی روزهای گذشته توییتی منتسب به آقای حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس جمهور، در فضای مجازی منتشر شد که با انتشار عکسی از میز تزیین شده دیدار روحانی و نخست وزیر ژاپن با هندوانه، مطلبی به شرح ذیل را بیان می کرد: «یکی از دستاورهای مهم و البته قابل تامل سفر به ژاپن این تصویر بود!! تصویری که نشان داد، برد فرهنگ و تعامل ما بسیار بیشتر از برد موشک‌هایمان بوده و هست!!!» پس از انتشار گسترده این توییت در فضای مجازی، آقای حسام الدین آشنا انتساب این توییت به خود را تکذیب کرده و آن را جعلی عنوان کرده است. لازم به ذکر است، در این کانال نیز با استناد به این توییت مطلبی را منتشر و از رفتار و نگاه دولت و مخصوصا آقای آشنا به مساله مذاکره و تخریب اقتدار نظامی کشور انتقاد شد. باوجودی که محتوای مطلب مذکور با روح رفتار سیاسی دولت و آقای آشنا در شش سال گذشته در برابر دشمن و مساله اقتدار نظامی کشور، تعارضی ندارد ولی بابت استناد و اشاره به توییت جعلی مذکور - که از جعلی بودن آن بی اطلاع بوده- اخلاقا عذرخواهی شده و مطلب منتشره نیز بدین وسیله اصلاح و تصحیح می‌شود. @mahdi_jahantighi
⭕️ طراح اصلی رزمایش دریایی ایران، چین و روسیه چه کسی است؟! ✍️از هر منظر که به رزمایش دریایی ایران، چین و روسیه نگاهی بیاندازیم، این رزمایش ابعادی جهانی و راهبردی در درون خود دارد. 1️⃣ طی سالهای اخیر و حتی در زمانه طرح دکترین چرخش به شرق در سطوح عالی نظام، این سوال راهبردی مطرح می‌شد که نهایت سطح همکاری ایران با دو کشور ابرقدرت شرقی یعنی روسیه و چین چه میزان هست؟ اینک رزمایش اخیر بخشی از پاسخ به این سوال مهم را به خوبی داده است. یعنی چرخش به شرق می‌تواند تا بالاترین سطوح همبستگی های امنیتی و نظامی افزایش پیدا کند. 2️⃣ جغرافیای محل رزمایش - اقیانوس هند و دریای عمان- نشانه اعتماد به نفس ویژه ایران در حوزه دریایی و نظامی است. این رزمایش نشان می دهد که چشم انداز نظامی ایران به چه میزان بزرگ است. چشم اندازی که می گوید ایران مرزهای پدافند دریایی خود را فراتر از خلیج فارس و دریای عمان قرار داده است. رزمایش اخیر نشان می‌دهد که تحقق چشم انداز دریایی ایران کاملا در دسترس هست و عملا ایران گام های بزرگی را نیز در حال برداشتن هست و به تعبییر درست تر مدتهاست که این چشم انداز عملیاتی شده است. اما نکته راهبردی دیگر این است که این رزمایش تقویت امنیت و بنیادهای این‌گونه همکاری‌های نظامی در منطقه توسط ایران با همکاری و همراهی چین و روسیه است. یعنی این رزمایش از یک اتفاق بزرگتر خبر می دهد و خود این رزمایش گام اولی از آن اتفاق بزرگتر محسوب می شود. گامی که چشم انداز آن زیرساخت یک نظم جدید دریایی در منطقه با محوریت ایران و مشارکت کشورهای بزرگ نظامی مخالف آمریکا است. 3️⃣ تا همین چند ماه گذشته نیز برای بسیاری سوال بود که چه کسی پوتین را به جنگ سوریه کشاند. حال برای همگان مشخص شده که این رهبر معظم انقلاب بود که زودتر از همه و محکمتر از بقیه صحنه جهانی سوریه را تشخیص دادند و تایید عالی ایشان برای حضور روسیه در جنگ با سوریه، قاسم سلیمانی را عازم مسکو کرد. از سوی دیگر اینک معلوم شده که تحولی که در ریاست ستاد کل نیروهای مسلح توسط رهبر معظم انقلاب اتفاق افتاده، فصل جدیدی از دیپلماسی نظامی در کشور را نیز بنا نهاده است. خروجی این دیپلماسی نیز اینک حضور چین و روسیه در یک رزمایش به فرماندهی و هدایت ایران درست در نقطه ای است که آمریکا ادعا می‌کرد با تشکیل یک ائتلاف جهانی می‌خواهد ایران را در دریا و خلیج فارس زمین‌گیر کند. 4️⃣ اما نقش راهبردی رهبری در وضعیت امروز دریایی ایران عمیق‌تر از آنچه گفته شد هست. برای درک این موضوع باید به بیش از دوازده سال قبل برگشت، درست به زمانی که رهبر معظم انقلاب فرمان حضور نیروی دریایی ارتش را در آب های آزاد و تبدیل شدن آن به نیروی راهبردی منطقه را صادر کردند. فرمانی که به سرعت محدوده دریانوردی و ماموریت نیروی دریایی ارتش را از محدوده 300 هزار کیلومتری خلیج فارس به محدوده بالای 2 میلیون کیلومتر مربع رساند. همین تفکر و طراحی استراتژیک در عقبه دریایی نظامی ایران بوده که اینک فرماندهان نیروی دریایی ارتش را در یک رزمایش با ابعاد جهانی در جایگاه فرماندهی و هدایت نیروهای چینی و روسی قرار داده است. 5️⃣ اما یک سوال اساسی این است که صنعت نظامی کشور که بیشتر از حوزه اقتصادی تحت تحریم و فشارها و مراقبت های شدید استکباری بوده چرا هیچ وقت منزوی و متوقف نشده و اینک از حوزه اقتصادی ایران بسیار جلوتر هست؟! @mahdi_jahantighi
⭕️چرا علی مطهری اصولگرایان را شبیه منافقین می داند؟! ✍️مطهری در بخشی از یادداشت اخیر خود در حالی مدعی شده که فرهنگ عذرخواهی و احترام به مردم در جمهوری اسلامی وجود ندارد که در بالاترین سطوح جمهوری اسلامی و انقلاب بارها در سیره رهبر معظم انقلاب و امام خمینی(ره) و همچنین بسیاری از مسئولین انقلابی کشور از گذشته تاکنون تاکید و احترام واقعی به عموم مردم دیده شده است. این در حالیست که اگر بی احترامی و غروری به مردم نیز مشاهده می شود اتفاقا در میان دولتمردانی است که آقای مطهری طی چند سال اخیر و انتخابات های گذشته تمام عیار از آنها حمایت کرده و به نوعی آنها را به مردم تحمیل کرده است. به تعبیر دیگر اگر در بخشی از جمهوری اسلامی بی‌احترامی و عدم روحیه عذرخواهی از مردم دیده می شود به خاطر دوستان و شرکای سیاسی آقای مطهری است. مطهری در بخشی از یادداشتش همچنین راه بهبود اقتصاد و بازگشت اعتماد مردم را نیز ارتباط با دنیا – بخوانید ارتباط با آمریکا- بیان کرده است. واقعیت این است که امثال علی مطهری‌ها هیچ وقت صداقت ندارند که بگویند جمهوری اسلامی غیر از رژیم صهیونیستی کجا مخالف روابط عزتمندانه و احترام آمیز با دیگر کشورها بوده؟! و در حقیقت این دولت روحانی و مطهری ها بوده است که با عدم اقتدار و کج فهمی در دیپلماسی، حتی برخی اروپایی ها را نیزمجاب کرده که فعلا عدم رابطه و ارتباط با ایران به نفع شان است! و از سویی با رویه یک طرفه غربگرایی دولت تدبیر و امید، حتی به نوعی چینی ها و روس ها را که بزرگترین شرکای سالهای اخیر ایران در حوزه های مختلف اقتصادی، سیاسی و نظامی نیز بوده اند را در بخش های برای ارتباط گیری دچار تردید کرده است. واقعیت این است که لازمه ارتباط با دنیا با روش مورد پسند مطهری که توسط دولت شش سال در حال اجرا هست، بیشتر به انزوا و تحریم گسترده‌تر ایران انجامیده تا گشایش سیاسی برای کشور و بهبود معیشتی و اقتصادی برای مردم. مطهری همچنین در بخش دیگری از یادداشت خود آورده است، «مشكلات كشور ما صرفا راه‌حل اقتصادي ندارد، بلكه راه‌حل اقتصادي توام با راه‌حل سياسي دارد. تكيه بر توان داخلي كشور منافاتي با بهبود روابط ما با عربستان و امارات و حتي امريكا ندارد. آرمان آزادي فلسطين با برقراري رابطه با عربستان و بهبود روابط با ساير كشورهاي اسلامي و به‌طور كلي با اتحاد اسلامي بهتر تامين مي‌شود تا وضع فعلي. چرا ما نبايد با استفاده از توان خود و ايرانيان خارج از كشور لابي قوي با كنگره امريكا داشته باشيم و تلاش‌هاي اسراييل و عربستان را خنثي كنيم؟ ما نبايد رياضت‌هاي غيرضروري اقتصادي بر مردم تحميل كنيم.» همانطور که مشاهده می شود علی مطهری همانند دوستان دولتی اش همچنان اصرار دارد که بهبود وضعیت اقتصادی مردم ایران راه حل سیاسی دارد و نه راه حل منطقی اقتصادی! باز هم باید ظاهرا تاکید کرد در شش سال گذشته که عملا راه حل سیاسی – مذاکره با آمریکا و غرب و برجام- به جای تکیه بر اقتصاد دانش بنیان داخلی، برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور همواره در حال تجربه شدن بوده، چرا نه تنها اتفاقی در اقتصاد کشور نیافته بلکه سفره مردم کوچکتر از هر دوره ای دیگر شده است؟! اما آدرس غلط دادن به مردم برای بهبود معیشت شان اتفاقا یکی از موضوعاتی است که علی مطهری ها نه تنها تاکنون به اشتباه برای آن اصرار داشته اند بلکه بعد این همه خسارت اقتصادی به کشور و معیشت جامعه بابت آن باید از مردم عذرخواهی بکنند. اما فعلا متاسفانه در بخشی از جمهوری اسلامی – بخوانید بخشی از دولت و مجلس- فرهنگ احترام و عذرخواهی از مردم وجود ندارد! اما اینکه علی مطهری در قضاوت خود درباره روابط ایران و عربستان، خویشتن داری نحیبانه جمهوری اسلامی را ندیده می گیرد و حق را به نوعی به بن سلمان سعودی میدهد، عملا جایی برای ادامه بحث کردن نیز نمی گذارد. شاید به خاطر همین سادلوحی در تشخیص وضعیت جبهه حق و باطل هست که مطهری در قسمتی از یادداشتش ائتلاف نیروهای انقلاب برای انتخابات را افرادی همانند منافقین و گروهک فرقان قلمداد می کند. با این نوع مشابهت سازی نیروهای انقلابی با منافقین، باید از آقای مطهری پرسید که اعتدالیون و اصلاح طلبان که در این سالها ضربات جبران ناپذیری به گفتمان انقلاب اسلامی که محصول افرادی همانند استادشهید مطهری است، وارد کرده اند، جزء کدام دسته هستند؟! احتمالا از دید ایشان مومنان حقیی انقلاب و «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ»! @mahdi_jahantighi
⭕️ جوانان انقلابی چگونه برگ برنده انتخاباتی می‌شوند؟ ✍️روند تصمیم گیری در جریان اصلاحات به علت اینکه همواره همانند کشور افغانستان در لویی جرگه ها و ریش سفیدان جناح چپ دهه شصت و نهایتا چهره های سیاسی دولت اصلاحات، انجام می‌پذیرد، عملا جایی برای چهره های جوان این جریان باقی نگذاشته است. از آنجایی هم که تصمیم گیری در جریان اصلاحات محدود در نزدیکان خاتمی و چند حزب اصلاح طلب مشهور است، فهرست انتخاباتی این جریان هم همواره با روندی غیردموکراتیک بسته می‌شود. همچنانکه در انتخابات های گذشته نیز همان تعداد محدود چهره نسبتا جوانی که در فهرست شورای شهر و یا نمایندگی مجلس قرار گرفتند، بخش قابل توجهی از آنها از نزدیکان و گاه فرزندان چهره‌های موثر اصلاح‌طلب بودند. جالب آنکه حتی سازگارهای نیمچه انتخابی همچون «سرا» که نیز چندی قبل در جریان اصلاحات مطرح شده بود با وتو بسیاری از بزرگان این جریان در نطفه معدوم شد. البته بماند که بسیاری از اصلاح طلبان به درستی معتقد بودند که جریان حزب اتحاد ملت – تندروهای نزدیک به خاتمی و نسخه دو مشارکت- عملا در «سازگار سرا» به دنبال مهندسی آرا و تقلب در در انتخابات درونی جریان اصلاحات هستند. 🔻اما در جریان اصولگرا از چند سال قبل با ساختارهای همچون «جمنا» و سازگارهای دیگر عملا یک روند دموکراتیک اتفاق افتاده و با حضور و مشارکت بخش گسترده‌ای از فعالین و مردم علاقه‌مند به جریان اصولگرایی فهرست نهایی انتخابات رقم خورده است. در ساختار جدید جریان اصولگرایی- شورای ائتلاف نیروهای انقلاب- نیز برای معرفی کاندیداها و فهرست انتخاباتی مبنا اصلی بر نظر سنجی و نظر مردم در همه نقاط کشور در نظر گرفته شده است. 🔻درکنار روندهای دموکراتیک جریان اصولگرایی برای رسیدن به فهرست واحد انتخاباتی؛ مساله حضور جوانان در فهرست این جریان در کشور و به خصوص در تهران ابعاد جدید انتخاباتی را رقم زده است. موضوعی که سبب نگرانی جریان اصلاحات نیز شده است. روزنامه شرق، در گزارشی ثبت نام گسترده و خودجوش جوانان در سطح کشور را مربوط به تدابیر جریان اصولگرایی می‌داند و از این موضوع ابراز نگرانی می‌کند. این روزنامه نوشته است: «همه‌چیز با توصیه انتخاباتی قالیباف به جوانان اصولگرا برای شکل‌دهی نهضت ثبت‌نام آغاز شد. اینکه به گفته جمال عرف، رئیس ستاد انتخابات کشور، سه‌هزارو 209 نفر در بازه سنی 36 تا 40 سال ثبت‌نام کرده‌اند هم نشان‌دهنده این است که فراخوان قالیباف هم تا حد زیادی جواب داده است.» 🔻جالب اینکه جریان اصلاحات که تاکنون مدعی بود طیف خاکستری سبد اختصاصی این جریان سیاسی در کشور می‌باشد اینک اعتراف می‌کند که جوانان اصولگرا می توانند طیف خاکستری جامعه را به سمت سبد اصولگرایان ببرنند. روزنامه شرق در اینباره نوشته است: «طیف خاکستری که حدادعادل، مسئول تشکیلات وحدت اصولگرایی، تابه‌حال چندین‌بار درباره آنها صبحت کرده، اگرچه ممکن است به چهره‌های شناخته‌شده یا تند اصولگرایی رأی ندهد، اما درصورتی‌که رد را گم کند، محتمل است به بدیل آنها رأی دهد.» 🔻شرق در ادامه می آورد: حداد گفته بود که باید گفتمانی مدون طرح و عرضه کنیم که طیف‌های خاکستری جامعه هم به آن گرایش پیدا کنند. بعید است آنها دو ماه مانده به انتخابات قادر به طراحی یک گفتمان! باشند؛ اما احتمالا بتوانند روش‌های جدیدی برای جذب این طیف طراحی کنند. آوردن چهره‌های جدید یکی از این روش‌هاست؛ یعنی جوانانی که ظاهرا سبقه اصولگرایی ندارند و با این صفت خیلی شناخته‌شده نیستند؛ اما آبشخور رشد و نضج و آینده سیاسی‌شان در همان طیف اصولگرایی می‌گنجد. به نظر می‌رسد که در عمل هم به ایده‌شان نزدیک شده‌اند تاجایی‌که غلامعلی حدادعادل، مسئول تشکیلات شورای وحدت اصولگرایان، گفته: «۵۰ درصد شورایی که برای مجلس تشکیل داده‌ایم، جوان هستند». 🔻نکته بامزه اینجاست که روزنامه شرق در گزارش خود برای اصولگرایان ابراز نگرانی می کند! و مدعی می‌شود که برای خود جریان اصولگرایی خوب نیست یک مجلس و دولت جوان اصولگرا- بخوانید انقلابی- سرکار بیایید! به نظر می رسد که جریان اصلاحات خیلی زود در برابر جوانان اصولگرا دست های تسلیم و شکست خود را بالا آورده است. البته در این میان باید توجه داشت که جریان اصولگرایی نیز باید با تدبیر فهرست انتخاباتی خود را تکمیل کند. فهرستی که گرچه گفته می شود با حضور جوانان درخشنده و جذاب خواهد شد ولی باید سهم زنان و چهره‌های کارآمد، باتجربه، شناخته شده و خوشنام اصولگرایی نیز در آن به خوبی دیده شود. طبیعی است که مساله سرلیست برای جریان اصولگرایی با حضور چهره‌های مشهور و کارآمد تکمیل کننده بزرگ روند انتخابات در کنار جوانان نسل سوم انقلابی کشور خواهد بود. @mahdi_jahantighi
⭕️ خبر دسته اول از فتنه جدید برای پایان سال ۹۸ ✍️محسن غرویان از مدافعان سینه چاک حسن روحانی طی یادداشتی تلاش کرده برخی مواضع شاذ سیاسی درونی خود درباره انتخابات و نقش شورای نگهبان در تایید صلاحیت‌ها را از زبان مردم و افکار عمومی مطرح کند. او مدعی شده که احساس عمومي باید اين باشد که آنچه راي مردم هست واقعا از صندوق‌ها درآيد و مردم نبايد احساس کنند انتخابات از قبل تنظيم شده تا افراد خاصي وارد مجلس شوند. غرویان همچنین در یادداشت خود نهادهای نظارتی موثر در انتخابات را نیز به راحتی متهم به جناحی عمل کرده و تلویحا وجود شائبه نوعی تقلب خاص انتخاباتی را نیز در میان مردم مطرح می‌کند. یادداشت غرویان در حالی بر شبهه افکنی در روند قانونی تایید صلاحیت نمایندگان در کشور و اتهامات تلویحی به شورای نگهبان درباره سلامت انتخابات آتی مجلس اصرار دارد که چندین هفته مانده به اعلام نتایج نهایی بررسی صلاحیت‌ داوطلبان انتخابات مجلس شورای اسلامی، مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا نیز در توئیتی، نتایج بررسی صلاحیت‌ها را زیرسؤال برده و به نوعی دیگر فرمان حمله به شورای نگهبان را صادر کرده است. پمپئو وزیر خارجه آمریکا در توئیتر خود نوشت: «انتخابات پارلمان ایران دو ماه دیگر برگزار می‌شود اما رژیم پیش‌تر با رد صلاحیت بیش از 1000 نامزد به دستکاری در آن پرداخته است. ما در کنار مردم ایران که خواستار آن هستند که صدایشان شنیده شود، می‌ایستیم.» اما یادداشت محسن غرویان را باید به نوعی نقطه عطف جدید برای دوماه مانده به انتخابات دانست. زیرا اصلاح طلبان و برخی از اعتدالیون تاکنون تنها تمرکزشان بر شبهه افکنی در نحوه تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس بود ولی غرویان از شائبه تلویحی نوعی تقلب خاص در انتخابات سخن گفته است. بنابراین باتوجه به یادداشت آقای غرویان و همچنین انبوهی از اظهارنظرهای فعالین اصلاح طلب و اعتدالی حامی دولت در زیر سوال بردن پیشاپیش عملکرد شورای نگهبان و زمینه سازی برای ایجاد شبهات جدید در جامعه، طبیعی است که سوالات زیادی اینک در ذهن صورت بپذیرد. سوالاتی که با توجه به سوابق فتنه گران که اینک بخشی از آنها دوباره برای انتخابات فعال شده اند، بیشتر و بیشتر و واقعی‌تر نیز می‌شود. این در حالیست که طی هفته‌های گذشته نیز مشخص شده بحران آفرینی در کشور تا پایان سال و به خصوص در ایام انتخابات آتی مجلس دستورالعمل ثابت سیاست خارجه آمریکا در ایران است. تجربه سالهای گذشته نیز نشان می‌دهد این همه زیر سوال بردن پرشتاب روند تایید صلاحیت ها از چندین ماه قبل از آغاز انتخابات مجلس، نمی تواند اتفاقی و بدون برنامه ریزی بوده باشد. مهمترین این سوالات اکنون این است که با توجه مواضع فعلی بسیاری از چهره های اصلاح طلب و حامیان دولت، باید منتظر پروژه جدیدی برای ایجاد بحران در کشور از طریق زیر سوال بردن مجدد روند تایید صلاحیت ها و نهایتا خدشه به سلامت انتخابات کشور بود؟ آیا برخی مجددا برای فعال سازی فتنه‌ای شبیه فتنه 88 بسیج شده و فرمان جدیدی از خارج از کشور دریافت کرده‌اند؟! آیا خیز برداشتن برای ایجاد و عمق بخشی به آشوب های معیشتی و اقتصادی طی هفته های گذشته بخشی از زمینه سازی برای فتنه انتخاباتی پایان سال بوده؟! یا مکمل و یا ترکیب هر دو در آینده مدنظر است؟! لازم به ذکر است گرچه تجربه فتنه‌های مختلف در بیست سال اخیر، نهادهای امنیتی کشور را در برابر چنین پروژه‌های فتنه گون بسیار ورزیده و هوشمند کرده ولی باید همچنان در برابر برخی اصلاح طلبان و حامیان دولت که علاوه بر تجربه فتنه انگیزی، اینک در بن بست روحی و عملی با توجه به عملکرد بد دولت و نمایندگانشان در مجلس و شورای شهر تهران قرار دارند، هوشیار بود. زیرا از چهره های افسرده، ناامید و شکست خورده که راهی برای ادامه قدرت از طریق صندوق رای برای خود نمی‌بینند، انتظار هر نوع انتحار، زیر میز بازی زدن و بی‌عقلی سیاسی مجدد باید داشت. بی عقلی سیاسی که با توجه هوشیاری و تجربه آموزی مردم از فتنه‌های گذشته، البته هیچ پشتوانه و سرمایه اجتماعی با خود به همراه نخواهد داشت و قطعا اینبار پایان همیشگی اصلاحات و بخشی از اعتدالیون غربگرا را در جمهوری اسلامی رقم خواهد زد. @mahdi_jahantighi
⭕️ چرا رهبری قاطع‌تر از همه در انتقام گیری از خون حاج قاسم هستند؟! ✍️از همان دقایق اول که موج اظهار نظر شخصیت‌ها و حتی بیانیه‌های رسمی صادر شده دستگاه‌های نظامی درباره شهادت سپهد سلیمانی آغاز شد، بیانیه رهبر معظم انقلاب با لحن و ادبیاتی صریح‌تر صادر شد. لحن بیانیه ایشان درباره شهادت حاج قاسم سلیمانی درون مایه خاص و گاه متفاوتی دارد. درباره مواضع شفاف رهبری پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی نکاتی قابل عرض است: 1️⃣ واقعیت این است که در حوادث سهمگین سالهای اخیر رهبری پناه مسئولین سیاسی و نظامی بوده اند. روایت صلابت و آرامش رهبری در حوادث مختلف همواره زبانزد مسئولین سیاسی و امنیتی کشور است. درباره حادثه سهمیگن از دست دادن حاج قاسم سلیمانی نیز این موضوع به خوبی دیده می شود و در بیانیه ایشان نیز این آرامش و صلابت کاملا نمایان است. بیانیهه‌ متفاوت رهبری در همان ساعات اولیه مصیبت و شوک؛ از دست دادن فرمانده افسانه ای سپاه قدس، را تفسیر به انگیزه مضاعف‌تر برای جبهه مقاومت و پیروزی قطعی می‌کند. 2️⃣ رابطه سردار سلیمانی با رهبر معظم انقلاب در تمام این سالها رابطه‌ای خاص بوده است. در خاص بودن این رابطه همینقدر می‌توان سربسته گفت که ایشان اصلی‌ترین مجری طرح‌های راهبردی رهبری برای منطقه و جهان اسلام و در میادین مواجه مستقیم و رودرو با آمریکا در نقاط مختلف نقشه جهان محسوب می‌شدند. او ماموریت‌های را برای رهبری به پایان برده که کاملا واضح است که برخی خواص در این کشور یا کم اعتقاد به آن ماموریت و هدف بوده اند و یا اساسا انگیزه حضور در چنین میادین پرازخطری را نداشته اند. بدیهی است که این ماموریت‌های بزرگ که همواره با احتمال از دست دادن جان همراه بوده، بدون اعتقاد بسیار فوق العاده از طرف حاج قاسم سلیمانی به رهبر معظم انقلاب نیز امکان‌پذیر نبوده است. 3️⃣ اما در میان انبوه اظهارنظرها و مواضع گرفته شده افراد و حتی برخی نهادهای مهم، موضع قاطعانه و صریح رهبری و سخن از «انتقام سخت» واقعا حقیقی‌تر به نظر می‌رسد. البته می شود موارد و دلایل زیادی را برای پیشرو بودن رهبری از دیگران برای انتقام خون سردار سلیمانی بیان کرد. درباره پیشروتر بودن رهبری، واقعیت این است که تجربه سی سال اخیر نشان می‌دهد، هر وقت دشمن در ظاهر سخت‌ترین شرایط نظامی و امنیتی را برای انقلاب بوجود آورده، آیت الله خامنه‌ای با قاطعیت و شجاعت بزرگتری آن را پاسخ داده است. به همین دلیل مشاهده می‌شود که از دیروز بلا استثنا همه مسئولین سابق امنیتی، نظامی و سیاسی آمریکا گفته‌اند قطعا ایران انتقام خواهد گرفت. نکته جالب اینکه همین تجربه نیز نشان می‌دهد که رهبر ایران جسارت نظامی و امنیتی بزرگ دشمن را چنان مدبرانه پاسخ می‌دهد، که جبهه مقاومت چندین سال جلوتر از حد معمول خود جهش می کند. همچنانکه قاطعیت خاص ایشان دربرابر دشمن به ظاهر چندین برابر مجهزتر به تسلیحات و ادوات نظامی پیشرفته صهیونیستی- آمریکایی، سبب شد که در جنگ 33 روزه حزب الله سالها جلوتر از حد پیشرفت و توانمندی طبعی خود برود، و یا تصمیم تاریخی برای جنگ با لشکر ترسناک و مجهز شده داعش، سبب تبدیل شدن ایران به مولد و رهبر نظم جدید منطقه ای در حساس ترین منطقه جهان یعنی خاورمیانه شد. به نظر می رسد که انتقام شهادت حاج قاسم سلیمانی نیز یکی از همین بزنگاه ها هست. بی‌راه نیست که پیشاپیش اینک بر همگان مسجعل شده که روند انتقام‌های احتمالی ایران، به کمتر از خروج آمریکا از عراق و بعد از آن منطقه منجر نخواهد شد. ان شالله... 4️⃣ اما لحن بیانیه درباره حاج قاسم آنجایی که سخن از شهادت است بسیار صمیمی و خاص‌تر است. ادبیاتی که نشان می‌دهد در این سالها چه گپ و گفت های خاصی درباره آرزر و لذت شهید شدن میان این دو بزرگ گذشته است. بماند که این همه صلابت و تدبیر گفته شده برای فرمانده‌ای است که مالک اشتر از دست داده ... @mahdi_jahantighi
⭕️ ابلاغ رسمی مهمترین گزینه برای «انتقام سخت» به سردار قاآنی ✔️ آغاز عملیات مناسب‌ترین پاسخ ایران به آمریکا ✍️ضربه سنگین نظامی، امنیتی و اطلاعاتی به آمریکا نیازمند انتخاب زمان مناسب، دقت و تدبیر بزرگ است. طبیعی است که شتابزدگی و احساسی عمل کردن در این شرایط هدف مطلوب – انتقام سخت- را محقق نمی‌کند. با این وجود مطالبه فرآگیر و گسترده انتقام سخت از آمریکا در ایران و نقاط مختلف جهان اسلام از ساعات اولیه اعلام شهادت سپهبد سلیمانی در اوج قرار گرفته و به خصوص در ایران در بالاترین حد ممکن در همه این سالها قرار دارد. این مطالبه در هر صورت می تواند بزرگترین پشتوانه برای هر نوع انتقام سختی در برابر آمریکا باشد. اما اینک در افکار عمومی مهمترین سوال این است که زمان این انتقام سخت کی خواهد بود؟ طی چند روز اخیر از اظهارات برخی چهره های نظامی و مسئول درباره نحوه پاسخ ایران و یا زمان آن می‌توان بردداشت های خوبی را داشت. 1️⃣ مواضع دوپهلو و گاه به ظاهر متناقض برخی مسئولین نظامی و ارشد کشور، اساسا خود بخشی از طراحی یک انتقام سخت می تواند باشد. بدین معنا که آمریکا طی یک پروسه نامشخص در وضعیت اضطرار امنیتی و نظامی در جغرافیای وسیعی از منطقه قرار می گیرد. طبیعی است که این وضعیت تا چه میزان به لحاظ روانی و همچنین سخت افزاری آسیب پذیر کننده باشد. 2️⃣ مساله بعدی این است که تصمیمات درباره نوع پاسخ ایران در جلسه فوق العاده شورایعای عالی امنیت ملی با توجه به برخی شواهد گرفته شده است. طبیعی است که این تصمیمات می تواند شامل مواردی کلی همچون، تعیین تکلیف مکان، زمان، نوع عملیات، میزان خسارت و... باشد. این را هم اضافه کنید که سالهاست نیروی های نظامی و اطلاعاتی ایران برای سناریو پاسخ دردآور نظامی به آمریکا در حال جمع آوری اطلاعات و طرح عملیاتی بوده اند. 3️⃣ اما ابعاد این عملیات انتقام سخت چه خواهد بود؟ قابل حدس زدن است که این مساله یک اتفاق نظامی و یا امنیتی متناسب به آسیبی است که ایران با آن مواجه شده است. ایران برای پاسخ متناسب گزینه های متعددی در اختیار دارد؛ این گزینه ها شامل فهرستی از مراکز نظامی، سیاسی، اقتصادی و یا حتی شامل چهره‌های سرشناس این کشور در وسیع ترین جغرافیای است که در مخیله آمریکایی ها می‌گنجد. اما برخی شواهد نیز حاکیست که ایران یک پاسخ اولیه بزرگ را در نظر دارد. پاسخی که اگر با پاسخ و عکس العمل آمریکا روبه رو شود، قابل تکرار و به طرز تصاعدی و سریع سهمگین‌تر می‌شود. 4️⃣ اما مهمترین گزینه ایران برای «انتقام سخت» از همان ساعات اولیه توسط رهبر معظم انقلاب به صورت رسمی ابلاغ و عملیاتی شده است. این گزینه نیز بخش مهمی از حکم رهبر معظم انقلاب برای سردار قاآنی به عنوان فرمانده جدید نیروی قدس سپاه است: « برنامه‌ی آن نیرو عیناً همان برنامه‌ی دوران فرماندهی شهید سلیمانی است». و چه گزینه‌ی سخت‌تر برای آمریکا از ادامه برنامه‌های سردار سلیمانی در است؟! این همان پیامی است که ژنرال «مایک میلی» رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات متحده به خوبی دریافت کرده و گفته است که طرح های قاسم سلیمانی حتی بعد از او نیز برای آمریکا همچنان قابلیت اجرایی شدن دارد. همان برنامه‌های که کاخ سفید را آنقدر منفعل کرد که راهی آنهم موقت، جز ترور ناجوانمردانه سپهبد سلیمانی پیدا نکردند. @mahdi_jahantighi
ما به ازای اشک رهبری چیست؟ @mahdi_jahantighi
⭕️ جزییات جالب از جلسه امنیت ملی آمریکا برای پاسخ نظامی به ایران ✔️تعیین خط قرمز جدید در برابر حملات موشکی ایران ✍️به دست آوردن جزییات محتوای جلسه فوق سری تیم امنیت ملی آمریکا درباره حمله موشکی ایران به پایگاه عین الاسد، قطعا بسیار دور ذهن به نظر می‌رسد ولی واقعیت این است که مباحث مطرح در این جلسه، در نطق متزلزل و مضطرب ترامپ مستتر است. در اینباره بخوانید: 1️⃣ بخش اولیه جلسه، به صورت طبیعی به گزارش برآورد میزان خسارت جانی و تجهیزات نظامی و لجستیکی پایگاه عین الاسد گذشته است. تصمیم اساسی درباره این مورد نیز پنهان کاری، کوچک شمردن میزان خسارات و کنترل شدید اخبار درباره این پایگاه هست. ابلاغیه رسمی نیز عدم انتشار هیچگونه خبر- تاکید می شود هیچگونه خبر- درباره میزان و چگونگی خسارات این عملیات هست. البته اعلام و پذیرفتن رسمی خسارات جزیی توسط ترامپ نشانگر، قطعی بودن اصابت موشک های ایران به پایگاه عین السد و عدم توانایی در پنهان سازی کامل ماجرا است. 2️⃣ مساله بعدی بحث درباره نوع عملیات ایران، تاکتیک ها، موشک ها و تجهیزات بکار گرفته شده است. آنچه مسلم هست اینکه آمریکایی ها از قبل نیز از پیشرفت های شگفت انگیز ایران در مساله موشکی و قدرت تهاجمی آن خبر داشته اند. بنابراین طبیعی است که بحث جدی تر این بوده که حمله دقیق به عین الاسد درباره چند پایگاه دیگر آمریکا در منطقه قابل تکرار است. به زبان ساده تر، ایران با همین فرمول موفق حمله به عین الاسد که آمریکایی ها توان جلوگیری –عدم رهگیری موشک های ایران- را ندارند، چند پایگاه دیگر آمریکا در منطقه می تواند نابود و یا حداقل دارای خسارت های سنگینی خواهد کرد؟! 3️⃣ با توجه به اینکه جمع بندی کلی درباره عدم شروع یک جنگ بزرگ در خاورمیانه اینک در آمریکا خواسته اکثریت گروه های سیاسی دموکرات و جمهوریخواه و مقامات نظامی و امنیتی این کشور هست، جلسه امنیت ملی آمریکا، تصمیم درباره پاسخ کوتاه نظامی ولی دردآور برای ایران را بیشتر به بحث گذاشته است. با توجه به بند «دو»، برای اعضای امنیت ملی قطعی شده که هر نوع پاسخ کوتاه نظامی و در هر سطح تکرار حادثه عین الاسد خواهد بود. با این تفاوت که ایران طی چند روز اخیر به اندازه کافی این گزینه را معتبر کرده بود، که پاسخش به پاسخ نظامی آمریکا، شدیدتر از واکنش اولیه خواهد بود. بنابراین تصمیم اولیه تیم امنیت ملی آمریکا، در اینباره عقب نشینی آشکار نظامی با مقداری سخنان تزیین شده سیاسی و نظامی توسط ترامپ بوده است. 4️⃣ مساله جالب بعدی، تعیین تکلیف خط قرمز برای ایران به منظور جلوگیری از جنگ نظامی با آمریکا هست. ترامپ در همان ابتدای نطق خود، خط قرمز را دستیابی ایران به سلاح هسته ای عنوان کرد. این خط قرمز توهمی در حالیکه ایران تاکنون علاقه واقعی به ساخت سلاح هسته ای از خود نشان نداده، عملا نشان می دهد که تصمیم گیران امنیت ملی آمریکا، تا چه میزان برای تعیین خط قرمز استراتژیک نظامی در برابر ایران منفعل هستند. البته در حوزه تعیین خط قرمز برای حمله محدود – موشک باران پایگاه های نظامی آمریکا در حملاتی شبیه عملیات شهید سلیمانی- برای ایران نیز اتفاق جالبی در جلسه امنیت ملی آمریکا افتاده است. اتفاقی که خروجی آن این است که آمریکا در حال معتبر سازی اهمیت به خونریزی سربازانش هست ولی ضربه به تجهیزات نظامی اش را دیگر نمی تواند به عنوان خط قرمز معرفی کند. این مساله هم در موضوع ساقط شدن گلوبال هاوک و تشکر ترامپ برای عدم کشتن سربازان آمریکایی و هم در پایگاه عین الاسد اتفاق افتاده است. به تعبییر دیگر می توان گفت طی 70 سال اخیر ایران تنها کشوری بوده که چنین خط قرمزی را به آمریکا تحمیل کرده که ضربات سنگین به تجهیزات پرقیمت و استراتژیک نظامی خود را بدون پاسخ بپذیرد. البته چشم انداز فرآیند «انتقام سخت»، به ما می گوید، باید منتظر شکستن خط قرمزهای به مراتب بزرگتری بود. @mahdi_jahantighi
⭕️ اصابت 13 موشک به مجلس و کاخ سفید آمریکا! مجلس نمایندگان آمریکا که اکثریت دموکرات‌های آن از احتمال جنگ با ایران واهمه دارند، طرحی را که خواستار کاهش اختیارات جنگی رئیس‌جمهور این کشور است به تصویب رساند. چند ساعت بعد از عقب نشینی آشکار ترامپ و دولت جمهوریحواه آمریکا پس از حمله موشکی به عین الاسد، اینک کل مجموعه حاکمیت و نظام آمریکا یکپارچه «غلط کردیم» را فریاد می زند. عجب صحنه تاریخی عملیات «انتقام سخت» جمهوری اسلامی ایران رقم زده؛ انگار این موشک ها فقط به عین الاسد نخورده بلکه دقیق‌تر به قلب و مغز مجلس و دولت آمریکا نیز اصابت کرده است. الان در آمریکا درباره عقب نشینی در برابر ایران اختلافی بین جمهوریخواهان و دموکرات ها نیست و این یکی از تاریخی‌ترین اجماع‌ های ملی آمریکا هست! سی سال قبل امام خمینی درباره احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران فرمود: «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند». امروز آیت الله خامنه‌ای کاری کرده است که خود مقامات آمریکا این جمله را فریاد بزنند. این تازه تنها با 13 موشک اتفاق افتاده ... @mahdi_jahantighi
⭕️ من سردار حاجی زاده؛ از خط مقدم بازگشته‌ام، تا از صداقت نظام دفاع کنم ✔️ مسئولیت پذیری یک فرمانده، چگونه جلوی تحریف انتقام سخت را گرفت؟! ✍️«چند روز قبل در حادثه تروری جان سالم به در برد، در فاصله کوتاهی به غرب کشور می‌رود، تا یکی از بزرگترین حوادث تاریخی 70 سال اخیر جهان، یعنی حمله به یک پایگاه نظامی آمریکا در برابر بخشی از انتقام خون شهید سپهبد سلیمانی را فرماندهی کند، در فاصله کوتاهی به تهران بر میگردد و در برابر دوربین‌های که در انتظار ریختن آبروی او در برابر شرمندگی سقوط هواپیمای بوئینگ است، قرار می گیرد» این قسمتی از یک فیلم سینمایی خیالی هالیوودی و یا بالیوودی نیست، این بخشی از واقعیت رفتاری فرمانده هوا و فضای سپاه پاسداران، یعنی سردار سرافراز حاجی زاده است. آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها سالها برای نظامیان خود فیلم تخیلی ساختند، حتی کارشان به جایی رسید که از دل جنایات خود در ویتنام، عراق و افغانستان نیز قهرمان سازی هالیوودی کردند. اما خودشان نیز می‌دانند که آن قهرمانان خیالی هستند و آنچه امروز حقیقی‌تر از هر واقعیتی است، رفتار صادقانه سردار حاجی‌زاده ایرانی هست. 👈اما او چرا دیروز پای در مقتلگاه آبروی خود گذاشت؟ برای کسی که می تواند، با حادثه عین الاسد سالها و چه بسا ده‌ها سال قهرمان ملی باشد، رفتن به جلوی دوربین‌ها و ریختن آبرو – البته به ظاهر- با اصل حب نفس! منافات بزرگی دارد. واقعیت این است که آمدن او جلوی دوربین‌ها مصادق این جمله است: «من سردار حاجی زاده؛ از خط مقدم بازگشته‌ام، تا از صداقت نظام دفاع کنم» چه کسی در این شرایط که حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز بر طبل پنهان کاری برخی مسئولین حادثه هواپیمایی اوکراینی می‌کوبد، باید از صداقت نظام دفاع می‌کرد؟! چه کسی باید صداقت نظام را تبدیل به باور عمومی می‌کرد که در جمهوری اسلامی فردی در جایگاه عالی‌ترین مقام نظام، پس از کامل شدن تحقیقات نظامی، بلافاصله و بدون در نظر گرفتن پیامدهای به ظاهر دنیایی- بخوانید سیاسی و امنیتی- دستور رفتار صادقانه با مردم و کشور را می‌دهد. اوست که می توانست از برخی دلایل تاخیر در اعلام نتیجه قطعی سقوط هواپیما بگویید. آری برای این امر مهم اینبار باید کسی به مقتل آبروی خود برود که خود از آبرومندان انقلاب باشد. قرعه نه به نام سردار حاجی زاده خورد، بلکه دواطلبانه کاندیدای این صحنه بزرگ شد. اما یک نکته را تاریخ بعدها بیشتر قضاوت خواهد کرد، مساله‌ای که بسیاری از ما داخلی‌ها نیز درک نکردیدم ولی روس‌ها در خارج از ایران فهمیدند! خبرگزاری روسی اسپوتنیک درباره اقدام صادقانه فرمانده هوا و فضای سپاه نوشت: «شجاعت سردار حاجی زاده در تحمل مسئولیت هدف قرار گرفتن هواپیمان اوکراینی بسیار ستودنی می‌باشد و شاید بتوان گفت اولین بار است مسئولی جلوی دوربین ها می آید و با این شجاعت همه مسئولیت های یک اشتباه را گردن می گیرد. شاید تنها مساله ای که ماجرای هواپیما اوکراینی ثابت کرد، تکذیب اخبار مرتبط با تبانی ایران و آمریکا در حمله ایران به پایگاه های نیروهای آمریکایی در عراق بود. اگر تبانی ای وجود داشت قطعا نیروهای مسلح ایران با چنین شرایط پر تنش واضطرابی مواجه نمی شدند و قطعا چنین اتفاقی پیش نمی افتاد.» آری او آبرویش را -بدون آنکه مقصر اصلی باشد- داد تا حکمتی الهی شکل بگیرد و تاریخ فردا نتواند انکار کند که انقلاب اسلامی، انتقام سردار ایران، سپهبد شهید قاسم سلیمانی را از آمریکایی‌ها گرفت و حاضر به معامله نشد. @mahdi_jahantighi
⭕️ چارچوب رفتاری حاج قاسم با برخی اصلاح طلبان و اعتدالیون/ راز روابط شهید سلیمانی با برخی سیاسیون غیر انقلابی‌ چه بود؟! ✔️درباره مکتب سیاسی شهید سلیمانی ✍️مجموع سالها مجاهدت خالصانه و رفتارهای فرهنگی و سیاسی شهید سپهد قاسم سلیمانی آنقدر بزرگ و عظیم بوده که این روزها به حق باید از آن به عنوان مکتب سلیمانی نام برد و به تبیین آن پرداخت. در این میان یکی از ابعاد مهم رفتاری سپهد سلیمانی سیره سیاسی این شهید بزرگوار است که به بخشی از آن در ادامه اشاره می شود. 1️⃣ ولایتمداری حاج قاسم دال مرکزی مکتب سلیمانی است که آنقدر نمایان و شفاف بوده که حتی نمی توان درباره آن شبهاتی ولو کوچکی را مطرح کرد. تعابیر حاج قاسم سلیمانی درباره رهبر معظم انقلاب اگر نگوییم منحصر به فرد بود ولی کم نظیر بودند. اساسا ادبیات حاج قاسم درباره رهبر معظم انقلاب ادبیاتی بسیار خاص، عاشقانه و کاملا در دایره اعتقاد عمیق دینی به ولایت فقیه بود. بررسی موشکافانه سیره و رفتار حاج قاسم هم در این سالها نشان می دهد که او نه تنها در عرض رهبری سلیقه سیاسی خود را مطرح نکرد بلکه همواره ارجاع او به فرمایشات ایشان بود. 2️⃣ حاج قاسم در رفتارهای شخصی و اجتماعی خود اهل تعاملات و عواطف زیادی بودند. همین رفتار شخصی سبب شده بود که بسیاری از چهره های اصلاح طلب و اعتدالیون نیز او را فردی نزدیک به خود ببینند. اما این اخلاق فردی و اجتماعی حاج قاسم علی رغم در اوج بودن آن، هیچگاه سبب نشده است که نزدیکی شخصی او به برخی چهره ها، خلل کوچکی درباره ولایتمداری او ایجاد کند. موضوعی که در بیست سال اخیر شاید به نوعی در برخی لحظات، تضاد ظاهری را در زندگی ایشان نشان بدهد ولی در واقع هیچگاه خللی در بزنگاه ها درباره انقلاب و اطاعت پذیرپش از رهبر معظم انقلاب ایجاد نکرد. اما جمع این دو موضوع چگونه ممکن شده است؟! به خصوص بخشی از نحوه رفتار و تعامل سردار سلیمانی با برخی شخصیت های که شاید بسیاری از افراد انقلابی و ارزشی جامعه درباره آنها ذهنیت منفی دارند، چگونه قابل تفسیر است؟! 3️⃣ ریشه اولیه این مساله را باید همانطور که گفته شد در اخلاق فردی و عاطفی سردار سلیمانی جستجو کرد. اخلاق کریمانه همراه با محبت و مهربانی ایشان با افراد مختلف اعم از سیاسی و غیر سیاسی مساله ای متواتر دربیان نوع خلق و خوی ایشان است. موضوعی که البته توصیه همه علمای اخلاق و منجمله رهبر معظم انقلاب در دیدار و معاشرت فردی با برخی از افرادی است که چه بسا منتقد نظام و یا حتی نظریاتی خلاف انقلاب دارند، می باشد. 4️⃣ مساله بعدی درباره حاج قاسم سلیمانی جایگاه نظامی و امنیتی وی می باشد. طبیعی است که عدم ورود به عرصه سیاسی همانند بسیاری از فعالین سیاسی و انقلابی برای او مقدور و شرعی نبوده است. به همین دلیل مهم انتظار برخی مواضع ریز سیاسی و یا علیه افراد و چهره های سیاسی از وی نیز چندان صحیح نیست و نبود. اما همین چهره نظامی در بزنگاه های همچون فتنه 78 و 88 و همچنین درباره سیاست گذاری های کلان رهبر معظم انقلاب، مواضع شفاف سیاسی خود را بیان کرده است. 5️⃣ موضوع بعدی جایگاه رسمی او در عرصه حکمرانی جمهوری اسلامی بود. حاج قاسم سلیمانی فرمانده سازمانی بود که هم در چارچوب نهادهای درون نظام بود و هم در عرض مسایل منطقه ای و سیاست خارجه جمهوری اسلامی جایگاه ویژه ای داشت. طبیعی است که بسیاری از اقدامات این نهاد در تعامل با نهادهای همچون مجلس، دولت، وزارت خارجه، قوه قضاییه و... امکان تحقق داشت و دارد. ریشه برخی از تعامالات حاج قاسم با برخی مدیران ارشد قطعا به تعامالات رسمی و تشکیلاتی بر می گردد و این موضوع نیز چیز عجیبی به شمار نمی آید. 6️⃣ بخش مهمی از روابط محبت آمیز سردار سلیمانی و رهبر معظم انقلاب با برخی افراد دارای حواشی در سالهای اخیر نشان می دهد که این رفتار کریمانه و دلسوزانه ریشه در تلاش برای حفظ و صیانت از افراد برای ماندن در دایره انقلاب و جمهوری اسلامی دارد. رزمندگان هرمزگانی، کرمانی و سیستانی و بلوچستانی می توانند موارد زیادی را بیان کنند که حاج قاسم سلیمانی چگونه برخی از رزمندگان لشکر 41 ثارالله را که بعد از سالهای جنگ دچار برخی ضعف های اعتقادی در حوزه انقلاب و یا حتی مسایل مذهبی شده بودند، را برای حفظ و جلوگیری از آسیب رسیدن بیشترشان مدام مورد توجه و محبت قرار می‌داده است. بعضی از این تلاش های اخلاقی سردار سلیمانی درباره برخی چهره های سیاسی تهرانی و کرمانی! هم قابل توجه هست و البته گفتن جزییاتش شاید اینک به صلاح نیست. ولی آنقدر می توان گفت که همین ارتباطات فردی و عاطفی گاه چگونه برخی از همین افراد سیاسی را از زدن لگد بیشتر به انقلاب و حتی آسیب بیشتر به خودشان وا داشته است!
7️⃣ اساسا هنر بزرگ سیاسی سردار سلیمانی این بود که علی رغم داشتن ارتباط شخصی و اخلاقی محبت آمیز با برخی چهره های سیاسی؛ این روابط نه تنها در مواضع شفاف انقلابی او خللی ایجاد نکرد، بلکه او در آشکارا و در برابر مردم، بگونه ای در این سالها رفتار کرد که افکار عمومی هیچگاه بر داشت نکرد که او بخشی از یک جناح سیاسی در کشور است و یا کوچکترین مخالفتی با حاکمیت دارد. برای درک این موضوع کافیست که خروجی رفتار سیاسی او را با برخی چهره های موثر انقلاب که برخی از آنها فوت کرده و برخی نیز هنوز زنده هستند، اگر نگاهی بیاندازید و بررسی کنید که ارتباطشان با برخی افراد مساله دار نه تنها مواضع انقلابی شان را دچار خلل کرد بلکه، افکار عمومی نیز در نهایت میان رفتار آنها با آن افراد مساله دار تفاوتی قایل نشدند! این راز بزرگ تفاوت سردار سلیمانی با بسیاری از چهره های انقلابی فاصله دار با رهبر انقلاب در این سالها هست. ساده آنکه او آنقدر در انقلابی بودن شفاف و صادق بود که نزدیکی به افراد و جناح های مختلف سیاسی، رفتار و مواضعش را دچار خلل نکرد. 8️⃣ اما مهمترین تفاوت سیره سیاسی حاج قاسم با بسیاری از اصلاح طلبان، اعتدالیون و اصولگرایان محافظه کار، -که در سالهای اخیر گفتگو با دنیای غرب به بخشی از محاسبات راهبردی آنها تبدیل شد-، این بود که حاج قاسم در تمام این مدت مستقیما با آمریکا و عوامل غرب در حال جنگ نظامی رودرو بود. بی شک پس از ولایتمداری، برجسته ترین، ویژگی سیاسی او جهاد مستمر در برابر آمریکا بود. شاخصی که حاج قاسم سلیمانی را از بسیاری از سیاسیونی که لبخندزنان و صمیمی با او عکس یادگاری هم دارند، کاملا متمایز کرده است. آری برخی از چهره های سیاسی شاید بتوانند مدعی رفاقت و صمیمت را با او بشوند ولی ادعای شباهت و نزدیکی باطنی با حاج قاسم را نمی توانند بیان کنند و مردم هم نمی پذیرند. @mahdi_jahantighi
⭕️ درباره تخصص‌های ویژه سردار قآانی چه می‌دانید؟/ چرا سپاه قدس قطعا موفق‌تر از قبل خواهد بود؟! ✔️رمزگشایی از رجز عملیات جوانمردانه علیه آمریکا ✍️سپاه و به خصوص نیروهای قدس یک فرمانده کاریزماتیک و بی‌نظیر را از دست داده اند. موضوعی که از هر طریق به آن نگاه کنید، خلل غیاب حاج قاسم سلیمانی احساس می‌شود. اما فرماندهی رسمی سردار اسماعیل قاآنی در جبهه مقاومت آغاز شده، و جامعه تحلیلی و امنیتی جهان اینک درباره چشم انداز آینده سپاه قدس وارد ارزیابی و تحقیقات گسترده شده است. درباره دوران جدید سپاه قدس نکات مهمی وجود دارد: 1️⃣ حاج قاسم با نظر خود، اسماعیل قاآنی را در سپاه قدس نگه داشت و پس از سالها هم رزم بودن در سپاه قدس، چندی قبل از شهادتش او را به عنوان گزینه مطلوب فرماندهی سپاه قدس معرفی کرده بود. به بیان دیگر تدبیر حاج قاسم برای آینده سپاه قدس، شخص اسماعیل قآانی بوده است. 2️⃣ اسماعیل قاآنی در نقطه عطف منطقه و سپاه قدس یعنی ایام جنگ 33 روزه در کنار این نیرو بوده و پس از آن در تمام نبردهای سپاه قدس از فلسطین تا سوریه و همه جغرافیای خاورمیانه حضور مستقیم داشته است. به معنای دیگر او سالهاست در میدان جنگ با آمریکا و اسرائیل حضور مستقیم عملیاتی دارد. 3️⃣ از محدود سوابق منتشر شده درباره اسماعیل قاآنی، مسئولیت های اطلاعاتی او در سپاه قابل توجه است. او در حالی وارد سپاه قدس شد که تجربه اطلاعاتی خود را وارد این مجموعه کرد. شاید بتوان او را از معماران یکی پیچیده ترین شبکه اطلاعاتی حال حاضر دنیا دانست. برای درک این موضوع، مطالعه آخرین گزارش رسمی سازمان اطلاعات آلمانی که چند ماه قبل منتشر شده، کفایت کند. در آن گزارش از اشراف اطلاعاتی سپاه قدس در قلب اروپا ابراز شگفتی شده بود و جالبتر آنکه در این گزارش رسمی آمده است که شبکه اطلاعاتی سپاه قدس بیشترین اشراف اطلاعاتی بر همه نهادهای اقتصادی و سیاسی رژیم صهیونیستی را در اروپا دارد. بی جهت نیست که یکی از تخصص‌های ویژه سردار قاآنی را «رژیم صهیوننیستی» می‌دانند. 4️⃣ سردار قاآنی در مراسم تودیع و معارفه خود، در رجزی قابل توجه اظهار داشت دشمن سردار سلیمانی را جوانمردانه خواهیم زد. در وهله اول این موضوع اوج برتری جوانمردی و اخلاقی یک رزمنده جبهه مقاومت را در برابر ارتش تروریستی آمریکا نشان می دهد. اما کمی دقت و لایه برداری از این کلید واژه جذاب، می‌تواند موید موضوعات دیگری هم باشد. در دل واژه جوانمردی، جنگیدن مردانه، شفاف و آشکار نهفته است. عملیات جوانمردانه یعنی شاهد دورانی از هماوردی شفاف‌تر و آشکارتر از گذشته جبهه مقاومت با آمریکا در سرتاسر منطقه خواهیم بود. در بند بعدی این نوشته ابعاد دیگری از این عملیات جوانمردانه گفته خواهد شد. 5️⃣ سردار قآنانی به علت سوابق امنیتی و اطلاعاتی سطح بالا و عدم حضور آشکار در رسانه ها، عنصری غیرقابل پیش بینی برای ارتش و سازمان اطلاعاتی آمریکا محسوب می شود. اما موضوعی که آمریکایی ها را بیش از پیش سردرگم می کند، غافلگیری در میدان نظامی و امنیتی در یک جبهه جدید است. آمریکایی ها به خوبی می دانند که علاوه بر عراق که اینک آسیب پذیرترین نقطه جهان برای آنها محسوب می شود، سردار قاآنی متخصص ویژه برخی از کشورهای غیر از عراق در منطقه است که ارتش و نهادهای آمریکا در آن حضور مستقیم و گسترده دارند. به بیان دیگر قاآنی قادر است در صورت لزوم و صادر شدن دستور، جبهه جدید و خطرناکی همتراز عراق در یک نقطه و یا نقاطی دیگر از خاورمیانه دربرابر آمریکا فعال کند. جبهه جدید نیز اگر قرار بر شکل گرفتن باشد البته مانند حمله به عین الاسد شفاف، آشکار و جوانمردانه خواهد بود. 6️⃣ اما سپاه قدس بعد از شهادت سپبهد قاسم سلیمانی قطعا موفق تر از قبل خواهد بود. زیرا رزمندگان بدون مرز این نهاد انقلابی از این پس پشتوانه برکات خون شهید سلیمانی را نیز با خود همراه دارند. این انگاره بر اساس سنت و لطف الهی قطعی است که شهید سلیمانی از سردار سلیمانی برای جبهه باطل خطرناکتر خواهد بود. @mahdi_jahantighi
🔴تحریم دامنه خبرگزاری فارس ذیل راهبرد «فشار حداکثری» آمریکاست 🔰مهدی جهان‌تیغی مدیر مسئول سایت جهان نیوز گفت: 🔸تحریم فارس نشانه مهمی از احساس شکست آمریکا از نتیجه اجرایی کردن بزرگترین و بی‌سابقه تر پروژه‌های عملیات روانی چند دهه اخیر علیه افکار عمومی ایران در ذیل راهبرد «فشار حداکثری» هست 🔹اینکه دشمن در کنار برنامه هسته ای، موشکی و منطقه ای ایران، آسیب رساندن به رسانه های انقلاب را نیز در برنامه تحریمی خود قرار می دهد، گویا این مساله است که جبهه رسانه ای انقلاب به یکی از ابزاری‌های قدرت جمهوری اسلامی تبدیل شده، و ایران در عرصه جنگ نرم نیز همانند یک قدرت بزرگ در برابر آمریکا عمل می کند. آمریکایی‌ها احساس می‌کنند آخرین حیاط خلوت‌های قدرت ساز آنها همانند فضای مجازی و رسانه ای توسط عوامل انقلاب اسلامی در حال آسیب‌های جدی هست و یا حداقل این رسانه‌ها مانع از اجرایی شدن بسیاری از پروژه‌های رسانه‌ای و عملیات روانی با بودجه های میلیون دلاری هستند. 👈مساله جالب اینجاست که آمریکایی اینک به این باور رسیده اند که جنگی خود آنها در نزدیک به سه سال اخیر در حوزه نرم و افکار عمومی با ایران آغاز کرده اند، تبدیل به ضد خود شده و ابزارهای وسیع آنها در تقابل نرم با جمهوری اسلامی نیز دیگر برای بازگرداندن صحنه کفایت نمی کند و باید اقدامات سخت افزاری داشته باشند. ادامه مطلب در👇 https://www.farsnews.ir/news/13981107000260 @mahdi_jahantighi
⭕️چرا میزان مشارکت واقعی در تهران بالاتر از آمارهای انتخاباتی دولت هست؟! ✍️انتخابات مجلس شورای اسلامی در حالی به پایان رسید که میزان مشارکت در کشور همچنان محل بحث و گفتگو است. بزرگترین اشتباه در تحلیل انتخابات اخیر تعمیم دادن دلایل کاهش مشارکت به عموم مردم است. به نظر می رسد که تحلیل علمی تر آن است که باید حداقل پانزده الی نهایتا بیست درصدی از جمعیت جامعه ایرانی که انتظار می رفت پای صندوق رای بیایید ولی نیامد را مورد بررسی قرار داد. تحلیل ذیل نیز بیشتر ناظر به این طیف است: 1️⃣علی رغم تلاش رسانه های چپ و راست برای خلق دو قطبی های سیاسی بزرگ ( اصولگرا، اصلاح طلب/ انتصاب، انتخاب و...) در انتخابات اخیر اما این دوقطبی ها چندان مورد توجه گسترده قرار نگرفت. چون علی رغم حضور قطب اصولگرایی، قطب اصلاح طلب در ضعف سیاسی و اجتماعی قرار داشت. اصلاح طلبان به علت عملکرد وحشتناک شان در دولت و مجلس عملا قادر به ایجاد تشکیل یک قطب انتخاباتی بزرگ و قوی رد برابر اصولگرایان نشدند. زیرا اصلاح طلبان اگر با تندترین چهره های افراطی خود نیز در صحنه انتخابات میشدند به علت انزوای اجتماعی ناشی از عملکردشان، قادر به خلق یک قطب پرجاذبه انتخاباتی نبودند. عدم حضور قوی اصلاح طلبان نیز ترسی برای برخی از مردم ایجاد نکرد که به خاطر تغییر وضعیت موجود به اصولگرایان روی بیاورند. از طرفی اصولگرایان نیز نتواستند یک جاذبه حداکثری و یا باور به تغییر گسترده در تهران خلق کنند. همه اینها به این معناست که برای بخشی از طیف خاکستری جامعه(همان بیست درصد از جامعه متمایل به رای دادن که اینبار حاضر به مشارکت نشد) ادبیات سیاسی فعالین دو جناح عمده کشور برای انتخابات اخیر مجلس، جاذبه خاصی خلق نکرده است. 2️⃣ علاوه بر عدم شکل گیری دو قطبی سیاسی، دو قطبی اجتماعی قوی نیز در انتخابات اخیر شکل نگرفت، زیرا افزایش مشارکت به خصوص در اقشار خاکستری بیش از آنکه بر مولفه های سیاسی استوار باشد بر دو قطبی های اجتماعی شکل می گیرد. در انتخابات اخیر خبر چندانی از حساسیت های هیجانی و اجتماعی طبقه ضعیف، متوسط و ثروتمند و یا بدنه متعصب اجتماعی مدافعان آزادی، توسعه مدنی و حتی بدنه متعصب عدالت طلب جامعه ایران، علائمی پررنگی از خود نشان ندادند. این هم البته از شاهکارهای دولت شراکتی اعتدال و اصلاح طلب است که توانسته ناامیدی را در همه طیف ها و طبقات اجتماعی به صورت همزمان ایجاد کند. این موضوع نشان می دهد که دولت روحانی بیش از هر دولتی دیگری به سرمایه اجتماعی انقلاب ضربه زده است! 3️⃣ اما از یک نکته ظریف و بزرگ در اینجا نباید غفلت کرد. بخش قابل توجهی از مردمی که در انتخابات شرکت نکردند، همان مردمی بودن که با حضور در تشییع میلیونی سردار سلیمانی نشان دادند که انقلاب هنوز زنده است. بنابراین کاهش حضور را نباید به کلیشه های همچون قهر سیاسی مردم از انقلاب ربط داد. پس مساله را چگونه باید تفسیر کرد؛ به نظر می رسد ما با یک رفتار هوشمند اجتماعی از طرف مردم روبه رو هستیم، رفتاری که می گوید با انقلاب می خواهد پیوندش را با تحمل بالاترین هزینه ها حفظ کند ولی نارضایتی از دولت و مجلس اعتدالی و اصلاح طلب فعلی را اصرار دارد که گویاسازی کند. از این منظر میزان مشارکت انتخاباتی مردم تهران بیش از میزانی است که گفته شده رای خود را در صندوق انداخته اند. زیرا جمعیت نزدیک به بیست درصدی از از جامعه نیز که در مقاطعی قبلا پای صندوق رای آمده و اینک نیامده، با یک قهر موقتی درصدد انتقال پیام به دولت و مجلس فعلی و صدالبته مجلس و دولت آینده است و در واقع با نیامدنش، مشارکت انتخاباتی کرده است! 4️⃣ انتخابات اخیر نشان داد، دولت روحانی و اصلاحات ضربه بزرگی به دموکراسی و صندوق رای کشور زده اند که امید می رود جریان انقلابی با حضور در مجلس و در ادامه اقدامات مثبت قوه قضاییه این دموکراسی و سرمایه اجتماعی را به صندوق رای کشور بازگرداند. اصولگرایان تنها با ارائه کارنامه موفق و واقعی کردن احساس تغییر در کشور می توانند این قشر را به صندوق رای برگردانند. موضوعی که اگر اصولگرایان در آن موفق شود، برخلاف هیجانات زودگذر دموکراسی خواهانه اصلاحات، به معنای واقعی به غنای بیشتر مردم سالاری در جمهوری اسلامی کمک کرده اند. @mahdi_jahantighi
⭕️ نگاهی به عملکرد سلبریتی های حزب اللهی در انتخابات مجلس/ فریاد انا رجل سیاسی برخی سلبریتی های جبهه انقلاب ✍️انتخابات مجلس شورای اسلامی در کشور به پایان رسید. در این میان چهره های اصلاح طلب در تهران کمتر از صدهزار رای آوردند و در کل کشور نیز اصلاح طلبان فقط بیست کرسی را بدست آوردند و این شورای ائتلاف اصوالگرایان بود که اکثریت قاطع کرسی های مجلس را بدست آورده است. در تهران نیز که محل تجمع عمده سلبریتی های حزب اللهی است ،آمار قابل توجه است. رای اکثریت جریانی انقلابی که شورای ائتلاف را حزبی، باندی و غیراصلح می نامیدند نیز تقریبا بالاتفاق رای بسیار پایینی کسب کردند. درباره عملکرد شورای ائتلاف در یادداشتی دیگر به آن خواهیم پرداخت ولی این نوشته تلاشی گذرا دارد به عملکرد جریان سلبریتی حزب اللهی که به نظر می رسد جریان انقلاب در اینباره نیاز به گفتگوهای صریح دارد. بخوانید: 1️⃣ همه سلبریتی های حزب اللهی را نمی توان در یک طیف قرار داد. ولی در یک نگاه کلی می توان به دو بخش آنها را تقسیم کرد. طیفی از این چهره ها علی رغم اینکه در عرصه سیاسی صاحب نظر بوده و یا حتی به بخشی از خروجی و یا حتی به بخشی از سازکار ائتلاف نقد داشتند، ولی سیاست ورزی مطلوب را نهایتا در حمایت از فهرست «وحدت» دیدند. 2️⃣ بخش دوم از سلبریتی ها حزب اللهی هم بخشی شان از ابتدا شورای ائتلاف اصولگرایان را باندی حزبی، غیر اصلح می دانستند و بخشی هم بعد از آنکه خود و یا دوستانشان در لیست شورای ائتلاف قرار نگرفتند، به یکباره یاد باندباز، حزبی بودن و ... شورای ائتلاف اصولگرایان افتادند. 3️⃣ اوج ماجرا درباره سلبریتی های حزب اللهی آنجا بود که هرکدامشان شروع کردند به ارائه یک لیست مجزا، مشترک و یا حتی فهرست کوتاه اختصاصی! بسیاری از این ها افراد متدینی هستند و قطعا محل رجوع مومنین و به خصوص جوانان حزب اللهی. بنابراین در اصل مشورت دادن و ارائه نظر تخصصی دادن این افراد محترم، بحثی نیست. 4️⃣ اما چند سوال درباره ارائه فهرست توسط برخی سلبریتی های حزب اللهی است. این چهره ها چگونه خود به تنهایی، تاکید می شود به تنهایی! به خود حق می دهند که فهرست انتخاباتی بدهند ولی مجموعی از افراد، احزاب رسمی سابقه دار و انقلابی، چهره های پیشکسوت انقلابی، بخشی از جوانان باسابقه درخشان انقلابی و... که در قالب ائتلاف شورای نیروهای انقلاب – بخوانید بزرگترین تشکل فعلی انتخاباتی جریان انقلابی در تهران و سطح کشور- حق نمی دهند که فهرست انتخاباتی بدهد؟! حال آنکه این تشکل از ماه ها قبل و با حضور ده ها چهره سیاسی و کارشناس سیاسی و انتخاباتی، صدها ساعت بحث و گفتگوی علمی، حضور صدها چهره موثر محلی، قشری و صنفی، طی کردن فرآیند بزرگ چندهزارنفری و از طریق رای گیری برای رسیدن به گزینه های مطلوب و نهایتا درنظرگرفتن همه محدودیت ها و مصالح و... وارد کارزار انتخاباتی شد. بنابراین چگونه یک سلبریتی حزب اللهی به تنهایی به خود حق اظهارنظر می دهد ولی به این گروه حق نمی دهد؟! مگر غیر از این است فردی که سراسر شورای ائتلاف را غیرمشروع و غلط اندر غلط می داند، در ضمیر باطن خودش خود را اصلح تر از همه این فرآیندها و حتی افراد می داند؟ جالبتر آنکه برخی از همین سلبریتی ها نه تنها فهرست انتخاباتی شورای ائتلاف را رد و منکوب کردند بلکه علاوه برای انتشار فهرست مجزا، خود را نیز به عنوان سرلیست معرفی کردند! 5️⃣ در فرآیند انتخابات کاندیدای اصلح نهایتا این فرد است که باید در درون خود به حجت شرعی برسد ولی اینکه حجت شرعی خودمان را به همه تعمیم و دستور بدهیم جای تامل دارد. ساده ترین موضوع این است که باید اخلاقا بسیار از دادن فتوا به دور باشیم! مساله جدی تر نیز است است که واقعا چند درصدد از سلبریتی های حزب اللهی به معنای واقعی، علمی و شرعی آن در جایگاه فتوا دادن انتخاباتی هستند؟! از سویی در یک قیاس ساده مشخص می شود که برخی از این سلبریتی های حزب اللهی پر سر و صدا، یک دهم سوابق و کارنامه مورد تایید انقلابی برخی از اعضای همین شورای ائتلاف را در کارنامه ندارند. از کنار احتیاط های اخلاقی برای خودبرتر نبینی که بگذریم، مساله، ساده شدن قضاوت کردن قابل تامل است. حال آنکه سخت ترین کارهای اسلامی و اخلاقی قضاوت کردن درباره دیگران است. بخش مهمی از انکار راحت سیاسی دیگران ریشه در همین بی احتیاطی در قضاوت کردن است. 🔹🔹پی نوشت: همه این نوشته به معنی بی نقص بودن شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و یا حتی رد برخی سهم خواهی‌ها و اعمال نظرات شخصی در فرآیند و یا خروجی لیست انتخاباتی آن نیست. @mahdi_jahantighi
⭕️ شورای ائتلاف نیروهای انقلاب برود یا بماند؟! ✍️در روزهای که برخی از فعالین و سلبریتی‌های حزب‌اللهی و یا شاخ‌های رسانه‌ای و توییتری جریان انقلاب پرستیژ انقلابی بودن را تافته جدا بافته بودن از از هر نوع تشکل و جریان سیاسی انقلابی و یا اصولگرایی می‌دانند، سخن گفتن عادلانه و واقع بینانه از عملکرد تشکل‌های همچون شورای ائتلاف نیروهای انقلاب بعد از پایان انتخابات مجلس حائز اهمیت و تکلیف آورتر است. دلیل این اهمیت نیز کاملا واضح است: 1️⃣ شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، بزرگترین تشکیلات انتخاباتی حال حاضر کشور در جریان اصولگرایی است. ضمن اینکه رضایت نسبی و عمومی از عملکرد این جریان در سراسر کشور اینک وجود دارد. 2️⃣ رصد رسانه‌ای جریان غیرانقلابی داخل و ضدانقلابی در خارج از کشور نشان که شورای ائتلاف را بزرگترین و اصلی ترین جریان پیش روی خود می‌بینند و بقیه فرع در سیاستگذاری هایشان هستند. 3️⃣ عملکرد این تشکل تاثیر مستقیمی در آینده سیاسی جبهه انقلاب و جریان اصولگرایی دارد. 4️⃣ ظاهرا قرار است که این تشکل همچنان ادامه پیدا کند و انتخابات ریاست جمهوری آینده از اصلی ترین کارویژه‌های آن خواهد بود. 5️⃣ عملکرد این تشکل در انتخابات مجلس محل طرح مباحث مختلفی میان نخبگان و فعالین سیاسی و انقلابی کشور شده که عدم گفتگو و تحلیل درباره شورای ائتلاف نیروهای انقلاب را اجتناب ناپذیر می کند. 🔻🔻شورای ائتلاف باشد و یا نباشد؟ حضور تشکلی که بتواند بخش زیادی از امور انتخاباتی جریان انقلابی و اصولگرایی را سازماندهی و نمایندگی کند یک امر عقلایی غیرقابل خدشه در سیاست ورزی است. حتی اگر این تشکل به طور صددرصد همه سلایق و گروه ها را نتواند در خود جای بدهد ولی اکثریت نسبی را در اختیار بگیرد، باز هم بودنش برای تدبیر سیاسی و کار انتخاباتی لازم است. زیرا عدم حضور چنین تشکیلاتی مساوی با تشدد و تجزیه غیرقابل مهار جریان انقلابی و شکست خواهد شد. از سویی با توجه به انتخابات پیش روی ریاست جمهوری که لزوم وحدت حداکثری در آن از انتخابات مجلس هم بیشتر و هم سخت تر است، ادامه حضور چنین تشکلی را بدیهی‌تر می‌کند. بنابراین مساله اینک بدون یا نبودن آن نیست بلکه بیشتر باید درباره چگونه بودنش بحث کرد. 🔻🔻عملکرد شورای ائتلاف چگونه بود؟ برگزاری ده ها نظرسنجی در نقاط مختلف کشور، مدیریت صدها کاندیدای واجد شرایط برای قرار گرفتن در یک مکانیزم مشخص و متعهدشدن به فرآیند رسیدن به کاندیدای نهایی و پذیرفتن خروجی آن شاید بزرگترین کار و تدبیر سیاسی قبل از شروع انتخابات مجلس 98 بود. بنابراین مهمترین کارکرد موفقیت آمیز شورای ائتلاف، نظم بخشی به اکثریت حوزه های انتخابیه کشور و معرفی کاندیدای واحد و زمینه سازی بزرگ برای پیروزی حداکثری در سطح کشور بود. زیرا پیروزی اخیر در صورت نبود یک تشکل مرکزی که ضمن از بین بردن تشدد، سبب ایجاد وحدت و نظم در جریان اصولگرایی بشود، ممکن نبود. 🔻🔻آیا شورای ائتلاف بدون ضعف بود؟ پاسخ به این سوال کلیشه ای کاملا مشخص است. شورای ائتلاف قطعا ضعف های ریز و درشت داشته و باید به آن پرداخته شود ولی نکته اساسی این است که نباید فراموش کرد که این شورا به نسبت تشکل های قبلی اصولگرایان با فرآگیری بیشتر، مکانیزم علمی تر و شفاف تری همراه بود. بنابراین با همه نقدها به شورای ائتلاف چه محتوایی و چه ساختاری، یک گزاره قطعی وجود دارد و آن اینکه این تشکل بزرگ سیاسی در کسب پیروزی انتخاباتی -به دست آوردن اکثریت کرسی های مجلس- برای جبهه انقلاب بسیار موفق کرده است. 🔹🔹پی نوشت: به زودی به نقاط ضعف شورای ائتلاف و چگونه بودن آن خواهم پرداخت. انشاالله @mahdi_jahantighi
⭕️ آمار اصلی تلفات حمله موشکی به عین الاسد لو رفت ✍️ کمی واکاوی برخی شواهد و کدها از تحرکات نظامیان آمریکا در منطقه نشان می دهد که حملات موشکی ایران به پایگاه عین الاسد، هزینه ای بالاتر از ده‌ها کشته نیروی نظامی برای این کشور داشته است. برای درک این موضوع کافیست به چند اقدام نظامی هفته‌های اخیر آمریکا بیشتر توجه کرد. 1️⃣ آمریکا در عراق ابتدا چند پایگاه نظامی کوچکتر خود را تعطیل و تجهیزات و نیروهای نظامی آنها را به پایگاه‌های بزرگتر یعنی عین الاسد و اربیل منتقل کرد. با توجه به اینکه ایران بزرگترین و پیشرفته‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه (عین الاسد) را توانسه به صورت قابل توجهی مورد هدف قرار بدهد، بنابراین پایگاه‌های کوچکتر لقمه بسیار راحتی برای ایران به شمار می آیند. به تعبییر دیگر محاسبه آسیب‌های عین الاسد به آمریکایی ها نشان داده که پایگاه های کوچکتر خیلی راحت قابل نابود شدن هستند. از سویی دیگر ورود تجهیزات نظامی جدید و انتقال تجهیزات پایگاه های کوچکتر به عین الاسد خود می تواند نشانه‌ای از تلاش برای ترمیم نظامی و تجهیزاتی عین الاسد پس از نابودی بخش قابل توجهی از تجهیزات و تاسیسات آن در جریان حمله موشکی ایران باشد. 2️⃣ استقرار سامانه دفاعی پاتریوت در «عین الاسد» الانبار و «الحریر» اربیل و همچنین تلاش برای نصب این سامانه در نقاط دیگر عراق، خود به تنهایی نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها بعد از حمله موشکی به عین الاسد متوجه شده‌اند که برای مقابله با موشک‌های ایرانی ضعف نظامی قابل توجه داشته و توانمندی موشکی ایران به گونه‌ای است که نیازمند نصب پیشرفته ترین سامانه‌ها و فناورهای دفاعی و با تعداد بالا هستند. 3️⃣ نکته سوم نیز انتشار اخباری از حضور یک فروند كشتي جاسوسي ارتش امريكا براي نظارت بر آزمايش‌ها و پرتاب‌هاي موشكي ايران در خليج‌فارس است. این شناور پیشرفته که يك رادار پيچيده دوگانه باند x و s با نام «گري‌استار» در آن قرار دارد، ماموریت اصلی‌اش جمع آوری داده‌هاي علمي و فني از توانمندي و سامانه‌هاي نظامي و موشکی خارجي است. موضوعی که نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها وارد تجدید محاسبات خود در میزان و همچنین مهار موشکی ایران شده‌اند. ♦️♦️باتوجه موارد گفته شود می‌توان مدعی شد که گرچه سیاسیون آمریکا و به صورت مشخص خود دونالد ترامپ هنوز هم حاضر به اعتراف به تلفات نیروهای آمریکایی در عین الاسد نشده‌اند ولی نظامیان آمریکا بالاتر از اعتراف زبانی یعنی با تدابیر عملی نظامی در حال اذعان به تلفات و تبعات حمله موشکی ایران هستند. موضوع مهمتر این است که این تغییر آرایش و تدابیر عملیاتی آمریکایی بعد از عین الاسد یک نکته راهبردی به جامعه تحلیلی نظامی می‌گوید و آن اینکه میزان تبعات راهبردی حملات موشکی سپاه به عین الاسد بسیار بالاتر از کشته شده ده‌ها نیروی نظامی آمریکا بوده و در واقع ارتش آمریکا را مجبور به تغییرات گسترده نظامی در منطقه کرده است.بماند که تصویر اخیر منتشر شده از انگشت اشاره تکاور نیروی دریایی سپاه به شناورهای آمریکایی، یاددآوری می کند که تحمیل تجدید نظر در محاسبات نظامی ارتش و دولت آمریکا بعد از عین الاسد، همچنان ادامه دارد. @mahdi_jahantighi
⭕️ سفیر آلمان در تهران فراتر از یک جاسوس +شواهد ✍️ طی روزهای گذشته مباحثی درباره جاسوس بودن میشائیل کلور برشتولد، سفیر آلمان در تهران در فضای مجازی و همچنین رسانه‌های رسمی کشور مطرح شده است. درباره این سفیر پرحاشیه که این روزها زیر ذره بین رسانه‌های ایران قرار گرفته چند نکته اساسی ذیل وجود دارد: 1️⃣ میشائیل کلور برشتولد دارای سوابق مشخص اطلاعاتی و امنیتی و رده بالا در سازمان امنیتی آلمان است. سازمانی که بررسی اجمالی آن در چند دهه اخیر نشان می دهد که چگونه در ده‌ها پروژه اطلاعاتی و امنیتی مشترک با موساد اسرائیل را همکاری و همراهی داشته است. به همه اینها چند سال حضور مستقیم برشتولد در سفارت آلمان در تل‌آویو را هم اضافه کنید. 2️⃣ بررسی روند مواجه رسانه‌ای خارج از ایران با طرح موضوعاتی همچون جاسوسی او در تهران، یک مساله قابل توجه را نمایان می کند. حجم پرداخت و دفاع رسانه‌های اصلی ضد ایرانی که ارتباطاشان با سرویس های اطلاعاتی غربی کاملا رسمی و اعلام شده است، نشان می‌دهد که حفظ و حراست از میشائیل کلور برشتولد در تهران برای آنها به شدت مهم و حیاتی شده است. شدت دفاع و تلاش برای ادامه سفیر بودن برشتولد و ادامه حضور او در تهران نشان می‌دهد که او ظاهرا اهمیتی بیش از یک سفیر معمولی برای جریان ضدانقلاب و اپوزسیون خارج نشین را دارد. 3️⃣ اما یک سوال صریح درباره میشائیل کلور برشتولد، درباره میزان دخالت وی برای قرار گرفتن حزب الله لبنان در لیست گروه های تروریستی آلمان است. موضوعی که از دو جهت غیرقابل انکار نشان می‌دهد که او در این پروژه سهیم بوده است. مساله اول سوابق اطلاعاتی و همکاری رسمی در جایگاه یک مقام بلندپایه امنیتی در آلمان با سرویس اطلاعاتی اسرائیل و همچنین حضور چند ساله وی در منطقه خاورمیانه به عنوان سفیر است. اما مساله دوم حضور وی به عنوان سفیر در خاورمیانه و آشنایی مستقیم با محور مقاومت در تل آویو و یمن و مهمتر از همه اینها حضور او در سفارت آلمان در تهران – به عنوان رهبر جریان مقاومت- است. این سوابق بی شک نظرخواهی از او را به عنوان یک کارشناس و یک مدیر مرتبط با پرونده حزب الله لبنان را، غیرقابل انکار کرده است. به بیان ساده تر کوچکترین سهم میشائیل کلور برشتولد در روند قرار گرفتن حزب الله لبنان در فهرست گروه های تروریستی آلمان، سهم مشورتی و مشاور بودن است. البته این حداقل نقش غیرقابل انکار او در این ماجرا است. زیرا در این میان از چند ماه قبل چند سوال اساسی از میشائیل کلور برشتولد در برلین درباره حزب الله لبنان پرسیده شده که او به انها قطعا پاسخ های محرمانه قابل توجهی داده است. سوالاتی از این دست که ایران به عنوان عقبه اصلی جریان مقاومت و حزب الله لبنان در مواجه قرار گرفتن این گروه در فهرست گروه های تروریستی آلمان چه واکنش احتمالی خواهد داشت و مهمتر از همه اینکه این اقدام چه تبعات و هزینه ای برای برلین از طرف تهران خواهد داشت؟ و ده ها سوال مهم دیگر... بنابراین از این منظر نقش سفیر آلمان در اینباره خیلی برجسته تر و غیرقابل انکار است! 4️⃣ حضور میشائیل کلور برشتولد به عنوان سفیر در برخی کشورهای منطقه نشان می دهد که وی از چند سال قبل بر مسایل سیاسی و امنیتی خاورمیانه تمرکز داشته است. در این میان سوابق حضور میشائیل کلور برشتولد در یمن به عنوان سفیر فوق العاده و تام الاختیار جمهوری فدرال آلمان نیز شاهدی قابل توجه از این مساله است که او درباره برنامه های منطقه ای ایران نیز سرشته قابل توجهی دارد. سفارت یمن برای شخصیتی مانند او که سوابق بلندپایه امنیتی در کارنامه خود داشته به ظاهر کوچک می نماید، مگر اینکه آمدن او را به خاورمیانه آنهم در کشوری همانند یمن را با برنامه و چشم اندازی کلان تر از برنامه های یک سفیر معمولی تصور کرد. در این میان جایگاه یمن برای برنامه و چشم انداز منطقه ای جمهوری اسلامی بر کارشناس ارشد امنیتی و اطلاعاتی همانند او پوشیده نیست. به همین دلیل بیهوده نیست اگر مدعی شویم که حضور او در یمن ارتباط مستقیمی با شروع مطالعه، بررسی و ورود مستقیم به مواجه و مهار طرح های منطقه ای ایران باشد. از این منظر نیز می توان مدعی شد که برشتولد را نه تنها باید فراتر از یک جاسوس دید بلکه باید حداقل بخشی از مدیران غربی طرح مهار منطقه ای ایران دانست. پرونده استراتژیکی که سالهاست اروپایی ها به نمایندگی از آمریکا در دل تهران به دنبال به سرانجام رساندن آن هستند. @mahdi_jahantighi