eitaa logo
مهدی جهان‌تیغی
1.2هزار دنبال‌کننده
276 عکس
30 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ جوانان انقلابی چگونه برگ برنده انتخاباتی می‌شوند؟ ✍️روند تصمیم گیری در جریان اصلاحات به علت اینکه همواره همانند کشور افغانستان در لویی جرگه ها و ریش سفیدان جناح چپ دهه شصت و نهایتا چهره های سیاسی دولت اصلاحات، انجام می‌پذیرد، عملا جایی برای چهره های جوان این جریان باقی نگذاشته است. از آنجایی هم که تصمیم گیری در جریان اصلاحات محدود در نزدیکان خاتمی و چند حزب اصلاح طلب مشهور است، فهرست انتخاباتی این جریان هم همواره با روندی غیردموکراتیک بسته می‌شود. همچنانکه در انتخابات های گذشته نیز همان تعداد محدود چهره نسبتا جوانی که در فهرست شورای شهر و یا نمایندگی مجلس قرار گرفتند، بخش قابل توجهی از آنها از نزدیکان و گاه فرزندان چهره‌های موثر اصلاح‌طلب بودند. جالب آنکه حتی سازگارهای نیمچه انتخابی همچون «سرا» که نیز چندی قبل در جریان اصلاحات مطرح شده بود با وتو بسیاری از بزرگان این جریان در نطفه معدوم شد. البته بماند که بسیاری از اصلاح طلبان به درستی معتقد بودند که جریان حزب اتحاد ملت – تندروهای نزدیک به خاتمی و نسخه دو مشارکت- عملا در «سازگار سرا» به دنبال مهندسی آرا و تقلب در در انتخابات درونی جریان اصلاحات هستند. 🔻اما در جریان اصولگرا از چند سال قبل با ساختارهای همچون «جمنا» و سازگارهای دیگر عملا یک روند دموکراتیک اتفاق افتاده و با حضور و مشارکت بخش گسترده‌ای از فعالین و مردم علاقه‌مند به جریان اصولگرایی فهرست نهایی انتخابات رقم خورده است. در ساختار جدید جریان اصولگرایی- شورای ائتلاف نیروهای انقلاب- نیز برای معرفی کاندیداها و فهرست انتخاباتی مبنا اصلی بر نظر سنجی و نظر مردم در همه نقاط کشور در نظر گرفته شده است. 🔻درکنار روندهای دموکراتیک جریان اصولگرایی برای رسیدن به فهرست واحد انتخاباتی؛ مساله حضور جوانان در فهرست این جریان در کشور و به خصوص در تهران ابعاد جدید انتخاباتی را رقم زده است. موضوعی که سبب نگرانی جریان اصلاحات نیز شده است. روزنامه شرق، در گزارشی ثبت نام گسترده و خودجوش جوانان در سطح کشور را مربوط به تدابیر جریان اصولگرایی می‌داند و از این موضوع ابراز نگرانی می‌کند. این روزنامه نوشته است: «همه‌چیز با توصیه انتخاباتی قالیباف به جوانان اصولگرا برای شکل‌دهی نهضت ثبت‌نام آغاز شد. اینکه به گفته جمال عرف، رئیس ستاد انتخابات کشور، سه‌هزارو 209 نفر در بازه سنی 36 تا 40 سال ثبت‌نام کرده‌اند هم نشان‌دهنده این است که فراخوان قالیباف هم تا حد زیادی جواب داده است.» 🔻جالب اینکه جریان اصلاحات که تاکنون مدعی بود طیف خاکستری سبد اختصاصی این جریان سیاسی در کشور می‌باشد اینک اعتراف می‌کند که جوانان اصولگرا می توانند طیف خاکستری جامعه را به سمت سبد اصولگرایان ببرنند. روزنامه شرق در اینباره نوشته است: «طیف خاکستری که حدادعادل، مسئول تشکیلات وحدت اصولگرایی، تابه‌حال چندین‌بار درباره آنها صبحت کرده، اگرچه ممکن است به چهره‌های شناخته‌شده یا تند اصولگرایی رأی ندهد، اما درصورتی‌که رد را گم کند، محتمل است به بدیل آنها رأی دهد.» 🔻شرق در ادامه می آورد: حداد گفته بود که باید گفتمانی مدون طرح و عرضه کنیم که طیف‌های خاکستری جامعه هم به آن گرایش پیدا کنند. بعید است آنها دو ماه مانده به انتخابات قادر به طراحی یک گفتمان! باشند؛ اما احتمالا بتوانند روش‌های جدیدی برای جذب این طیف طراحی کنند. آوردن چهره‌های جدید یکی از این روش‌هاست؛ یعنی جوانانی که ظاهرا سبقه اصولگرایی ندارند و با این صفت خیلی شناخته‌شده نیستند؛ اما آبشخور رشد و نضج و آینده سیاسی‌شان در همان طیف اصولگرایی می‌گنجد. به نظر می‌رسد که در عمل هم به ایده‌شان نزدیک شده‌اند تاجایی‌که غلامعلی حدادعادل، مسئول تشکیلات شورای وحدت اصولگرایان، گفته: «۵۰ درصد شورایی که برای مجلس تشکیل داده‌ایم، جوان هستند». 🔻نکته بامزه اینجاست که روزنامه شرق در گزارش خود برای اصولگرایان ابراز نگرانی می کند! و مدعی می‌شود که برای خود جریان اصولگرایی خوب نیست یک مجلس و دولت جوان اصولگرا- بخوانید انقلابی- سرکار بیایید! به نظر می رسد که جریان اصلاحات خیلی زود در برابر جوانان اصولگرا دست های تسلیم و شکست خود را بالا آورده است. البته در این میان باید توجه داشت که جریان اصولگرایی نیز باید با تدبیر فهرست انتخاباتی خود را تکمیل کند. فهرستی که گرچه گفته می شود با حضور جوانان درخشنده و جذاب خواهد شد ولی باید سهم زنان و چهره‌های کارآمد، باتجربه، شناخته شده و خوشنام اصولگرایی نیز در آن به خوبی دیده شود. طبیعی است که مساله سرلیست برای جریان اصولگرایی با حضور چهره‌های مشهور و کارآمد تکمیل کننده بزرگ روند انتخابات در کنار جوانان نسل سوم انقلابی کشور خواهد بود. @mahdi_jahantighi
⭕️ خبر دسته اول از فتنه جدید برای پایان سال ۹۸ ✍️محسن غرویان از مدافعان سینه چاک حسن روحانی طی یادداشتی تلاش کرده برخی مواضع شاذ سیاسی درونی خود درباره انتخابات و نقش شورای نگهبان در تایید صلاحیت‌ها را از زبان مردم و افکار عمومی مطرح کند. او مدعی شده که احساس عمومي باید اين باشد که آنچه راي مردم هست واقعا از صندوق‌ها درآيد و مردم نبايد احساس کنند انتخابات از قبل تنظيم شده تا افراد خاصي وارد مجلس شوند. غرویان همچنین در یادداشت خود نهادهای نظارتی موثر در انتخابات را نیز به راحتی متهم به جناحی عمل کرده و تلویحا وجود شائبه نوعی تقلب خاص انتخاباتی را نیز در میان مردم مطرح می‌کند. یادداشت غرویان در حالی بر شبهه افکنی در روند قانونی تایید صلاحیت نمایندگان در کشور و اتهامات تلویحی به شورای نگهبان درباره سلامت انتخابات آتی مجلس اصرار دارد که چندین هفته مانده به اعلام نتایج نهایی بررسی صلاحیت‌ داوطلبان انتخابات مجلس شورای اسلامی، مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا نیز در توئیتی، نتایج بررسی صلاحیت‌ها را زیرسؤال برده و به نوعی دیگر فرمان حمله به شورای نگهبان را صادر کرده است. پمپئو وزیر خارجه آمریکا در توئیتر خود نوشت: «انتخابات پارلمان ایران دو ماه دیگر برگزار می‌شود اما رژیم پیش‌تر با رد صلاحیت بیش از 1000 نامزد به دستکاری در آن پرداخته است. ما در کنار مردم ایران که خواستار آن هستند که صدایشان شنیده شود، می‌ایستیم.» اما یادداشت محسن غرویان را باید به نوعی نقطه عطف جدید برای دوماه مانده به انتخابات دانست. زیرا اصلاح طلبان و برخی از اعتدالیون تاکنون تنها تمرکزشان بر شبهه افکنی در نحوه تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس بود ولی غرویان از شائبه تلویحی نوعی تقلب خاص در انتخابات سخن گفته است. بنابراین باتوجه به یادداشت آقای غرویان و همچنین انبوهی از اظهارنظرهای فعالین اصلاح طلب و اعتدالی حامی دولت در زیر سوال بردن پیشاپیش عملکرد شورای نگهبان و زمینه سازی برای ایجاد شبهات جدید در جامعه، طبیعی است که سوالات زیادی اینک در ذهن صورت بپذیرد. سوالاتی که با توجه به سوابق فتنه گران که اینک بخشی از آنها دوباره برای انتخابات فعال شده اند، بیشتر و بیشتر و واقعی‌تر نیز می‌شود. این در حالیست که طی هفته‌های گذشته نیز مشخص شده بحران آفرینی در کشور تا پایان سال و به خصوص در ایام انتخابات آتی مجلس دستورالعمل ثابت سیاست خارجه آمریکا در ایران است. تجربه سالهای گذشته نیز نشان می‌دهد این همه زیر سوال بردن پرشتاب روند تایید صلاحیت ها از چندین ماه قبل از آغاز انتخابات مجلس، نمی تواند اتفاقی و بدون برنامه ریزی بوده باشد. مهمترین این سوالات اکنون این است که با توجه مواضع فعلی بسیاری از چهره های اصلاح طلب و حامیان دولت، باید منتظر پروژه جدیدی برای ایجاد بحران در کشور از طریق زیر سوال بردن مجدد روند تایید صلاحیت ها و نهایتا خدشه به سلامت انتخابات کشور بود؟ آیا برخی مجددا برای فعال سازی فتنه‌ای شبیه فتنه 88 بسیج شده و فرمان جدیدی از خارج از کشور دریافت کرده‌اند؟! آیا خیز برداشتن برای ایجاد و عمق بخشی به آشوب های معیشتی و اقتصادی طی هفته های گذشته بخشی از زمینه سازی برای فتنه انتخاباتی پایان سال بوده؟! یا مکمل و یا ترکیب هر دو در آینده مدنظر است؟! لازم به ذکر است گرچه تجربه فتنه‌های مختلف در بیست سال اخیر، نهادهای امنیتی کشور را در برابر چنین پروژه‌های فتنه گون بسیار ورزیده و هوشمند کرده ولی باید همچنان در برابر برخی اصلاح طلبان و حامیان دولت که علاوه بر تجربه فتنه انگیزی، اینک در بن بست روحی و عملی با توجه به عملکرد بد دولت و نمایندگانشان در مجلس و شورای شهر تهران قرار دارند، هوشیار بود. زیرا از چهره های افسرده، ناامید و شکست خورده که راهی برای ادامه قدرت از طریق صندوق رای برای خود نمی‌بینند، انتظار هر نوع انتحار، زیر میز بازی زدن و بی‌عقلی سیاسی مجدد باید داشت. بی عقلی سیاسی که با توجه هوشیاری و تجربه آموزی مردم از فتنه‌های گذشته، البته هیچ پشتوانه و سرمایه اجتماعی با خود به همراه نخواهد داشت و قطعا اینبار پایان همیشگی اصلاحات و بخشی از اعتدالیون غربگرا را در جمهوری اسلامی رقم خواهد زد. @mahdi_jahantighi
⭕️ چرا رهبری قاطع‌تر از همه در انتقام گیری از خون حاج قاسم هستند؟! ✍️از همان دقایق اول که موج اظهار نظر شخصیت‌ها و حتی بیانیه‌های رسمی صادر شده دستگاه‌های نظامی درباره شهادت سپهد سلیمانی آغاز شد، بیانیه رهبر معظم انقلاب با لحن و ادبیاتی صریح‌تر صادر شد. لحن بیانیه ایشان درباره شهادت حاج قاسم سلیمانی درون مایه خاص و گاه متفاوتی دارد. درباره مواضع شفاف رهبری پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی نکاتی قابل عرض است: 1️⃣ واقعیت این است که در حوادث سهمگین سالهای اخیر رهبری پناه مسئولین سیاسی و نظامی بوده اند. روایت صلابت و آرامش رهبری در حوادث مختلف همواره زبانزد مسئولین سیاسی و امنیتی کشور است. درباره حادثه سهمیگن از دست دادن حاج قاسم سلیمانی نیز این موضوع به خوبی دیده می شود و در بیانیه ایشان نیز این آرامش و صلابت کاملا نمایان است. بیانیهه‌ متفاوت رهبری در همان ساعات اولیه مصیبت و شوک؛ از دست دادن فرمانده افسانه ای سپاه قدس، را تفسیر به انگیزه مضاعف‌تر برای جبهه مقاومت و پیروزی قطعی می‌کند. 2️⃣ رابطه سردار سلیمانی با رهبر معظم انقلاب در تمام این سالها رابطه‌ای خاص بوده است. در خاص بودن این رابطه همینقدر می‌توان سربسته گفت که ایشان اصلی‌ترین مجری طرح‌های راهبردی رهبری برای منطقه و جهان اسلام و در میادین مواجه مستقیم و رودرو با آمریکا در نقاط مختلف نقشه جهان محسوب می‌شدند. او ماموریت‌های را برای رهبری به پایان برده که کاملا واضح است که برخی خواص در این کشور یا کم اعتقاد به آن ماموریت و هدف بوده اند و یا اساسا انگیزه حضور در چنین میادین پرازخطری را نداشته اند. بدیهی است که این ماموریت‌های بزرگ که همواره با احتمال از دست دادن جان همراه بوده، بدون اعتقاد بسیار فوق العاده از طرف حاج قاسم سلیمانی به رهبر معظم انقلاب نیز امکان‌پذیر نبوده است. 3️⃣ اما در میان انبوه اظهارنظرها و مواضع گرفته شده افراد و حتی برخی نهادهای مهم، موضع قاطعانه و صریح رهبری و سخن از «انتقام سخت» واقعا حقیقی‌تر به نظر می‌رسد. البته می شود موارد و دلایل زیادی را برای پیشرو بودن رهبری از دیگران برای انتقام خون سردار سلیمانی بیان کرد. درباره پیشروتر بودن رهبری، واقعیت این است که تجربه سی سال اخیر نشان می‌دهد، هر وقت دشمن در ظاهر سخت‌ترین شرایط نظامی و امنیتی را برای انقلاب بوجود آورده، آیت الله خامنه‌ای با قاطعیت و شجاعت بزرگتری آن را پاسخ داده است. به همین دلیل مشاهده می‌شود که از دیروز بلا استثنا همه مسئولین سابق امنیتی، نظامی و سیاسی آمریکا گفته‌اند قطعا ایران انتقام خواهد گرفت. نکته جالب اینکه همین تجربه نیز نشان می‌دهد که رهبر ایران جسارت نظامی و امنیتی بزرگ دشمن را چنان مدبرانه پاسخ می‌دهد، که جبهه مقاومت چندین سال جلوتر از حد معمول خود جهش می کند. همچنانکه قاطعیت خاص ایشان دربرابر دشمن به ظاهر چندین برابر مجهزتر به تسلیحات و ادوات نظامی پیشرفته صهیونیستی- آمریکایی، سبب شد که در جنگ 33 روزه حزب الله سالها جلوتر از حد پیشرفت و توانمندی طبعی خود برود، و یا تصمیم تاریخی برای جنگ با لشکر ترسناک و مجهز شده داعش، سبب تبدیل شدن ایران به مولد و رهبر نظم جدید منطقه ای در حساس ترین منطقه جهان یعنی خاورمیانه شد. به نظر می رسد که انتقام شهادت حاج قاسم سلیمانی نیز یکی از همین بزنگاه ها هست. بی‌راه نیست که پیشاپیش اینک بر همگان مسجعل شده که روند انتقام‌های احتمالی ایران، به کمتر از خروج آمریکا از عراق و بعد از آن منطقه منجر نخواهد شد. ان شالله... 4️⃣ اما لحن بیانیه درباره حاج قاسم آنجایی که سخن از شهادت است بسیار صمیمی و خاص‌تر است. ادبیاتی که نشان می‌دهد در این سالها چه گپ و گفت های خاصی درباره آرزر و لذت شهید شدن میان این دو بزرگ گذشته است. بماند که این همه صلابت و تدبیر گفته شده برای فرمانده‌ای است که مالک اشتر از دست داده ... @mahdi_jahantighi
⭕️ ابلاغ رسمی مهمترین گزینه برای «انتقام سخت» به سردار قاآنی ✔️ آغاز عملیات مناسب‌ترین پاسخ ایران به آمریکا ✍️ضربه سنگین نظامی، امنیتی و اطلاعاتی به آمریکا نیازمند انتخاب زمان مناسب، دقت و تدبیر بزرگ است. طبیعی است که شتابزدگی و احساسی عمل کردن در این شرایط هدف مطلوب – انتقام سخت- را محقق نمی‌کند. با این وجود مطالبه فرآگیر و گسترده انتقام سخت از آمریکا در ایران و نقاط مختلف جهان اسلام از ساعات اولیه اعلام شهادت سپهبد سلیمانی در اوج قرار گرفته و به خصوص در ایران در بالاترین حد ممکن در همه این سالها قرار دارد. این مطالبه در هر صورت می تواند بزرگترین پشتوانه برای هر نوع انتقام سختی در برابر آمریکا باشد. اما اینک در افکار عمومی مهمترین سوال این است که زمان این انتقام سخت کی خواهد بود؟ طی چند روز اخیر از اظهارات برخی چهره های نظامی و مسئول درباره نحوه پاسخ ایران و یا زمان آن می‌توان بردداشت های خوبی را داشت. 1️⃣ مواضع دوپهلو و گاه به ظاهر متناقض برخی مسئولین نظامی و ارشد کشور، اساسا خود بخشی از طراحی یک انتقام سخت می تواند باشد. بدین معنا که آمریکا طی یک پروسه نامشخص در وضعیت اضطرار امنیتی و نظامی در جغرافیای وسیعی از منطقه قرار می گیرد. طبیعی است که این وضعیت تا چه میزان به لحاظ روانی و همچنین سخت افزاری آسیب پذیر کننده باشد. 2️⃣ مساله بعدی این است که تصمیمات درباره نوع پاسخ ایران در جلسه فوق العاده شورایعای عالی امنیت ملی با توجه به برخی شواهد گرفته شده است. طبیعی است که این تصمیمات می تواند شامل مواردی کلی همچون، تعیین تکلیف مکان، زمان، نوع عملیات، میزان خسارت و... باشد. این را هم اضافه کنید که سالهاست نیروی های نظامی و اطلاعاتی ایران برای سناریو پاسخ دردآور نظامی به آمریکا در حال جمع آوری اطلاعات و طرح عملیاتی بوده اند. 3️⃣ اما ابعاد این عملیات انتقام سخت چه خواهد بود؟ قابل حدس زدن است که این مساله یک اتفاق نظامی و یا امنیتی متناسب به آسیبی است که ایران با آن مواجه شده است. ایران برای پاسخ متناسب گزینه های متعددی در اختیار دارد؛ این گزینه ها شامل فهرستی از مراکز نظامی، سیاسی، اقتصادی و یا حتی شامل چهره‌های سرشناس این کشور در وسیع ترین جغرافیای است که در مخیله آمریکایی ها می‌گنجد. اما برخی شواهد نیز حاکیست که ایران یک پاسخ اولیه بزرگ را در نظر دارد. پاسخی که اگر با پاسخ و عکس العمل آمریکا روبه رو شود، قابل تکرار و به طرز تصاعدی و سریع سهمگین‌تر می‌شود. 4️⃣ اما مهمترین گزینه ایران برای «انتقام سخت» از همان ساعات اولیه توسط رهبر معظم انقلاب به صورت رسمی ابلاغ و عملیاتی شده است. این گزینه نیز بخش مهمی از حکم رهبر معظم انقلاب برای سردار قاآنی به عنوان فرمانده جدید نیروی قدس سپاه است: « برنامه‌ی آن نیرو عیناً همان برنامه‌ی دوران فرماندهی شهید سلیمانی است». و چه گزینه‌ی سخت‌تر برای آمریکا از ادامه برنامه‌های سردار سلیمانی در است؟! این همان پیامی است که ژنرال «مایک میلی» رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات متحده به خوبی دریافت کرده و گفته است که طرح های قاسم سلیمانی حتی بعد از او نیز برای آمریکا همچنان قابلیت اجرایی شدن دارد. همان برنامه‌های که کاخ سفید را آنقدر منفعل کرد که راهی آنهم موقت، جز ترور ناجوانمردانه سپهبد سلیمانی پیدا نکردند. @mahdi_jahantighi
ما به ازای اشک رهبری چیست؟ @mahdi_jahantighi
⭕️ جزییات جالب از جلسه امنیت ملی آمریکا برای پاسخ نظامی به ایران ✔️تعیین خط قرمز جدید در برابر حملات موشکی ایران ✍️به دست آوردن جزییات محتوای جلسه فوق سری تیم امنیت ملی آمریکا درباره حمله موشکی ایران به پایگاه عین الاسد، قطعا بسیار دور ذهن به نظر می‌رسد ولی واقعیت این است که مباحث مطرح در این جلسه، در نطق متزلزل و مضطرب ترامپ مستتر است. در اینباره بخوانید: 1️⃣ بخش اولیه جلسه، به صورت طبیعی به گزارش برآورد میزان خسارت جانی و تجهیزات نظامی و لجستیکی پایگاه عین الاسد گذشته است. تصمیم اساسی درباره این مورد نیز پنهان کاری، کوچک شمردن میزان خسارات و کنترل شدید اخبار درباره این پایگاه هست. ابلاغیه رسمی نیز عدم انتشار هیچگونه خبر- تاکید می شود هیچگونه خبر- درباره میزان و چگونگی خسارات این عملیات هست. البته اعلام و پذیرفتن رسمی خسارات جزیی توسط ترامپ نشانگر، قطعی بودن اصابت موشک های ایران به پایگاه عین السد و عدم توانایی در پنهان سازی کامل ماجرا است. 2️⃣ مساله بعدی بحث درباره نوع عملیات ایران، تاکتیک ها، موشک ها و تجهیزات بکار گرفته شده است. آنچه مسلم هست اینکه آمریکایی ها از قبل نیز از پیشرفت های شگفت انگیز ایران در مساله موشکی و قدرت تهاجمی آن خبر داشته اند. بنابراین طبیعی است که بحث جدی تر این بوده که حمله دقیق به عین الاسد درباره چند پایگاه دیگر آمریکا در منطقه قابل تکرار است. به زبان ساده تر، ایران با همین فرمول موفق حمله به عین الاسد که آمریکایی ها توان جلوگیری –عدم رهگیری موشک های ایران- را ندارند، چند پایگاه دیگر آمریکا در منطقه می تواند نابود و یا حداقل دارای خسارت های سنگینی خواهد کرد؟! 3️⃣ با توجه به اینکه جمع بندی کلی درباره عدم شروع یک جنگ بزرگ در خاورمیانه اینک در آمریکا خواسته اکثریت گروه های سیاسی دموکرات و جمهوریخواه و مقامات نظامی و امنیتی این کشور هست، جلسه امنیت ملی آمریکا، تصمیم درباره پاسخ کوتاه نظامی ولی دردآور برای ایران را بیشتر به بحث گذاشته است. با توجه به بند «دو»، برای اعضای امنیت ملی قطعی شده که هر نوع پاسخ کوتاه نظامی و در هر سطح تکرار حادثه عین الاسد خواهد بود. با این تفاوت که ایران طی چند روز اخیر به اندازه کافی این گزینه را معتبر کرده بود، که پاسخش به پاسخ نظامی آمریکا، شدیدتر از واکنش اولیه خواهد بود. بنابراین تصمیم اولیه تیم امنیت ملی آمریکا، در اینباره عقب نشینی آشکار نظامی با مقداری سخنان تزیین شده سیاسی و نظامی توسط ترامپ بوده است. 4️⃣ مساله جالب بعدی، تعیین تکلیف خط قرمز برای ایران به منظور جلوگیری از جنگ نظامی با آمریکا هست. ترامپ در همان ابتدای نطق خود، خط قرمز را دستیابی ایران به سلاح هسته ای عنوان کرد. این خط قرمز توهمی در حالیکه ایران تاکنون علاقه واقعی به ساخت سلاح هسته ای از خود نشان نداده، عملا نشان می دهد که تصمیم گیران امنیت ملی آمریکا، تا چه میزان برای تعیین خط قرمز استراتژیک نظامی در برابر ایران منفعل هستند. البته در حوزه تعیین خط قرمز برای حمله محدود – موشک باران پایگاه های نظامی آمریکا در حملاتی شبیه عملیات شهید سلیمانی- برای ایران نیز اتفاق جالبی در جلسه امنیت ملی آمریکا افتاده است. اتفاقی که خروجی آن این است که آمریکا در حال معتبر سازی اهمیت به خونریزی سربازانش هست ولی ضربه به تجهیزات نظامی اش را دیگر نمی تواند به عنوان خط قرمز معرفی کند. این مساله هم در موضوع ساقط شدن گلوبال هاوک و تشکر ترامپ برای عدم کشتن سربازان آمریکایی و هم در پایگاه عین الاسد اتفاق افتاده است. به تعبییر دیگر می توان گفت طی 70 سال اخیر ایران تنها کشوری بوده که چنین خط قرمزی را به آمریکا تحمیل کرده که ضربات سنگین به تجهیزات پرقیمت و استراتژیک نظامی خود را بدون پاسخ بپذیرد. البته چشم انداز فرآیند «انتقام سخت»، به ما می گوید، باید منتظر شکستن خط قرمزهای به مراتب بزرگتری بود. @mahdi_jahantighi
⭕️ اصابت 13 موشک به مجلس و کاخ سفید آمریکا! مجلس نمایندگان آمریکا که اکثریت دموکرات‌های آن از احتمال جنگ با ایران واهمه دارند، طرحی را که خواستار کاهش اختیارات جنگی رئیس‌جمهور این کشور است به تصویب رساند. چند ساعت بعد از عقب نشینی آشکار ترامپ و دولت جمهوریحواه آمریکا پس از حمله موشکی به عین الاسد، اینک کل مجموعه حاکمیت و نظام آمریکا یکپارچه «غلط کردیم» را فریاد می زند. عجب صحنه تاریخی عملیات «انتقام سخت» جمهوری اسلامی ایران رقم زده؛ انگار این موشک ها فقط به عین الاسد نخورده بلکه دقیق‌تر به قلب و مغز مجلس و دولت آمریکا نیز اصابت کرده است. الان در آمریکا درباره عقب نشینی در برابر ایران اختلافی بین جمهوریخواهان و دموکرات ها نیست و این یکی از تاریخی‌ترین اجماع‌ های ملی آمریکا هست! سی سال قبل امام خمینی درباره احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران فرمود: «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند». امروز آیت الله خامنه‌ای کاری کرده است که خود مقامات آمریکا این جمله را فریاد بزنند. این تازه تنها با 13 موشک اتفاق افتاده ... @mahdi_jahantighi
⭕️ من سردار حاجی زاده؛ از خط مقدم بازگشته‌ام، تا از صداقت نظام دفاع کنم ✔️ مسئولیت پذیری یک فرمانده، چگونه جلوی تحریف انتقام سخت را گرفت؟! ✍️«چند روز قبل در حادثه تروری جان سالم به در برد، در فاصله کوتاهی به غرب کشور می‌رود، تا یکی از بزرگترین حوادث تاریخی 70 سال اخیر جهان، یعنی حمله به یک پایگاه نظامی آمریکا در برابر بخشی از انتقام خون شهید سپهبد سلیمانی را فرماندهی کند، در فاصله کوتاهی به تهران بر میگردد و در برابر دوربین‌های که در انتظار ریختن آبروی او در برابر شرمندگی سقوط هواپیمای بوئینگ است، قرار می گیرد» این قسمتی از یک فیلم سینمایی خیالی هالیوودی و یا بالیوودی نیست، این بخشی از واقعیت رفتاری فرمانده هوا و فضای سپاه پاسداران، یعنی سردار سرافراز حاجی زاده است. آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها سالها برای نظامیان خود فیلم تخیلی ساختند، حتی کارشان به جایی رسید که از دل جنایات خود در ویتنام، عراق و افغانستان نیز قهرمان سازی هالیوودی کردند. اما خودشان نیز می‌دانند که آن قهرمانان خیالی هستند و آنچه امروز حقیقی‌تر از هر واقعیتی است، رفتار صادقانه سردار حاجی‌زاده ایرانی هست. 👈اما او چرا دیروز پای در مقتلگاه آبروی خود گذاشت؟ برای کسی که می تواند، با حادثه عین الاسد سالها و چه بسا ده‌ها سال قهرمان ملی باشد، رفتن به جلوی دوربین‌ها و ریختن آبرو – البته به ظاهر- با اصل حب نفس! منافات بزرگی دارد. واقعیت این است که آمدن او جلوی دوربین‌ها مصادق این جمله است: «من سردار حاجی زاده؛ از خط مقدم بازگشته‌ام، تا از صداقت نظام دفاع کنم» چه کسی در این شرایط که حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز بر طبل پنهان کاری برخی مسئولین حادثه هواپیمایی اوکراینی می‌کوبد، باید از صداقت نظام دفاع می‌کرد؟! چه کسی باید صداقت نظام را تبدیل به باور عمومی می‌کرد که در جمهوری اسلامی فردی در جایگاه عالی‌ترین مقام نظام، پس از کامل شدن تحقیقات نظامی، بلافاصله و بدون در نظر گرفتن پیامدهای به ظاهر دنیایی- بخوانید سیاسی و امنیتی- دستور رفتار صادقانه با مردم و کشور را می‌دهد. اوست که می توانست از برخی دلایل تاخیر در اعلام نتیجه قطعی سقوط هواپیما بگویید. آری برای این امر مهم اینبار باید کسی به مقتل آبروی خود برود که خود از آبرومندان انقلاب باشد. قرعه نه به نام سردار حاجی زاده خورد، بلکه دواطلبانه کاندیدای این صحنه بزرگ شد. اما یک نکته را تاریخ بعدها بیشتر قضاوت خواهد کرد، مساله‌ای که بسیاری از ما داخلی‌ها نیز درک نکردیدم ولی روس‌ها در خارج از ایران فهمیدند! خبرگزاری روسی اسپوتنیک درباره اقدام صادقانه فرمانده هوا و فضای سپاه نوشت: «شجاعت سردار حاجی زاده در تحمل مسئولیت هدف قرار گرفتن هواپیمان اوکراینی بسیار ستودنی می‌باشد و شاید بتوان گفت اولین بار است مسئولی جلوی دوربین ها می آید و با این شجاعت همه مسئولیت های یک اشتباه را گردن می گیرد. شاید تنها مساله ای که ماجرای هواپیما اوکراینی ثابت کرد، تکذیب اخبار مرتبط با تبانی ایران و آمریکا در حمله ایران به پایگاه های نیروهای آمریکایی در عراق بود. اگر تبانی ای وجود داشت قطعا نیروهای مسلح ایران با چنین شرایط پر تنش واضطرابی مواجه نمی شدند و قطعا چنین اتفاقی پیش نمی افتاد.» آری او آبرویش را -بدون آنکه مقصر اصلی باشد- داد تا حکمتی الهی شکل بگیرد و تاریخ فردا نتواند انکار کند که انقلاب اسلامی، انتقام سردار ایران، سپهبد شهید قاسم سلیمانی را از آمریکایی‌ها گرفت و حاضر به معامله نشد. @mahdi_jahantighi
⭕️ چارچوب رفتاری حاج قاسم با برخی اصلاح طلبان و اعتدالیون/ راز روابط شهید سلیمانی با برخی سیاسیون غیر انقلابی‌ چه بود؟! ✔️درباره مکتب سیاسی شهید سلیمانی ✍️مجموع سالها مجاهدت خالصانه و رفتارهای فرهنگی و سیاسی شهید سپهد قاسم سلیمانی آنقدر بزرگ و عظیم بوده که این روزها به حق باید از آن به عنوان مکتب سلیمانی نام برد و به تبیین آن پرداخت. در این میان یکی از ابعاد مهم رفتاری سپهد سلیمانی سیره سیاسی این شهید بزرگوار است که به بخشی از آن در ادامه اشاره می شود. 1️⃣ ولایتمداری حاج قاسم دال مرکزی مکتب سلیمانی است که آنقدر نمایان و شفاف بوده که حتی نمی توان درباره آن شبهاتی ولو کوچکی را مطرح کرد. تعابیر حاج قاسم سلیمانی درباره رهبر معظم انقلاب اگر نگوییم منحصر به فرد بود ولی کم نظیر بودند. اساسا ادبیات حاج قاسم درباره رهبر معظم انقلاب ادبیاتی بسیار خاص، عاشقانه و کاملا در دایره اعتقاد عمیق دینی به ولایت فقیه بود. بررسی موشکافانه سیره و رفتار حاج قاسم هم در این سالها نشان می دهد که او نه تنها در عرض رهبری سلیقه سیاسی خود را مطرح نکرد بلکه همواره ارجاع او به فرمایشات ایشان بود. 2️⃣ حاج قاسم در رفتارهای شخصی و اجتماعی خود اهل تعاملات و عواطف زیادی بودند. همین رفتار شخصی سبب شده بود که بسیاری از چهره های اصلاح طلب و اعتدالیون نیز او را فردی نزدیک به خود ببینند. اما این اخلاق فردی و اجتماعی حاج قاسم علی رغم در اوج بودن آن، هیچگاه سبب نشده است که نزدیکی شخصی او به برخی چهره ها، خلل کوچکی درباره ولایتمداری او ایجاد کند. موضوعی که در بیست سال اخیر شاید به نوعی در برخی لحظات، تضاد ظاهری را در زندگی ایشان نشان بدهد ولی در واقع هیچگاه خللی در بزنگاه ها درباره انقلاب و اطاعت پذیرپش از رهبر معظم انقلاب ایجاد نکرد. اما جمع این دو موضوع چگونه ممکن شده است؟! به خصوص بخشی از نحوه رفتار و تعامل سردار سلیمانی با برخی شخصیت های که شاید بسیاری از افراد انقلابی و ارزشی جامعه درباره آنها ذهنیت منفی دارند، چگونه قابل تفسیر است؟! 3️⃣ ریشه اولیه این مساله را باید همانطور که گفته شد در اخلاق فردی و عاطفی سردار سلیمانی جستجو کرد. اخلاق کریمانه همراه با محبت و مهربانی ایشان با افراد مختلف اعم از سیاسی و غیر سیاسی مساله ای متواتر دربیان نوع خلق و خوی ایشان است. موضوعی که البته توصیه همه علمای اخلاق و منجمله رهبر معظم انقلاب در دیدار و معاشرت فردی با برخی از افرادی است که چه بسا منتقد نظام و یا حتی نظریاتی خلاف انقلاب دارند، می باشد. 4️⃣ مساله بعدی درباره حاج قاسم سلیمانی جایگاه نظامی و امنیتی وی می باشد. طبیعی است که عدم ورود به عرصه سیاسی همانند بسیاری از فعالین سیاسی و انقلابی برای او مقدور و شرعی نبوده است. به همین دلیل مهم انتظار برخی مواضع ریز سیاسی و یا علیه افراد و چهره های سیاسی از وی نیز چندان صحیح نیست و نبود. اما همین چهره نظامی در بزنگاه های همچون فتنه 78 و 88 و همچنین درباره سیاست گذاری های کلان رهبر معظم انقلاب، مواضع شفاف سیاسی خود را بیان کرده است. 5️⃣ موضوع بعدی جایگاه رسمی او در عرصه حکمرانی جمهوری اسلامی بود. حاج قاسم سلیمانی فرمانده سازمانی بود که هم در چارچوب نهادهای درون نظام بود و هم در عرض مسایل منطقه ای و سیاست خارجه جمهوری اسلامی جایگاه ویژه ای داشت. طبیعی است که بسیاری از اقدامات این نهاد در تعامل با نهادهای همچون مجلس، دولت، وزارت خارجه، قوه قضاییه و... امکان تحقق داشت و دارد. ریشه برخی از تعامالات حاج قاسم با برخی مدیران ارشد قطعا به تعامالات رسمی و تشکیلاتی بر می گردد و این موضوع نیز چیز عجیبی به شمار نمی آید. 6️⃣ بخش مهمی از روابط محبت آمیز سردار سلیمانی و رهبر معظم انقلاب با برخی افراد دارای حواشی در سالهای اخیر نشان می دهد که این رفتار کریمانه و دلسوزانه ریشه در تلاش برای حفظ و صیانت از افراد برای ماندن در دایره انقلاب و جمهوری اسلامی دارد. رزمندگان هرمزگانی، کرمانی و سیستانی و بلوچستانی می توانند موارد زیادی را بیان کنند که حاج قاسم سلیمانی چگونه برخی از رزمندگان لشکر 41 ثارالله را که بعد از سالهای جنگ دچار برخی ضعف های اعتقادی در حوزه انقلاب و یا حتی مسایل مذهبی شده بودند، را برای حفظ و جلوگیری از آسیب رسیدن بیشترشان مدام مورد توجه و محبت قرار می‌داده است. بعضی از این تلاش های اخلاقی سردار سلیمانی درباره برخی چهره های سیاسی تهرانی و کرمانی! هم قابل توجه هست و البته گفتن جزییاتش شاید اینک به صلاح نیست. ولی آنقدر می توان گفت که همین ارتباطات فردی و عاطفی گاه چگونه برخی از همین افراد سیاسی را از زدن لگد بیشتر به انقلاب و حتی آسیب بیشتر به خودشان وا داشته است!
7️⃣ اساسا هنر بزرگ سیاسی سردار سلیمانی این بود که علی رغم داشتن ارتباط شخصی و اخلاقی محبت آمیز با برخی چهره های سیاسی؛ این روابط نه تنها در مواضع شفاف انقلابی او خللی ایجاد نکرد، بلکه او در آشکارا و در برابر مردم، بگونه ای در این سالها رفتار کرد که افکار عمومی هیچگاه بر داشت نکرد که او بخشی از یک جناح سیاسی در کشور است و یا کوچکترین مخالفتی با حاکمیت دارد. برای درک این موضوع کافیست که خروجی رفتار سیاسی او را با برخی چهره های موثر انقلاب که برخی از آنها فوت کرده و برخی نیز هنوز زنده هستند، اگر نگاهی بیاندازید و بررسی کنید که ارتباطشان با برخی افراد مساله دار نه تنها مواضع انقلابی شان را دچار خلل کرد بلکه، افکار عمومی نیز در نهایت میان رفتار آنها با آن افراد مساله دار تفاوتی قایل نشدند! این راز بزرگ تفاوت سردار سلیمانی با بسیاری از چهره های انقلابی فاصله دار با رهبر انقلاب در این سالها هست. ساده آنکه او آنقدر در انقلابی بودن شفاف و صادق بود که نزدیکی به افراد و جناح های مختلف سیاسی، رفتار و مواضعش را دچار خلل نکرد. 8️⃣ اما مهمترین تفاوت سیره سیاسی حاج قاسم با بسیاری از اصلاح طلبان، اعتدالیون و اصولگرایان محافظه کار، -که در سالهای اخیر گفتگو با دنیای غرب به بخشی از محاسبات راهبردی آنها تبدیل شد-، این بود که حاج قاسم در تمام این مدت مستقیما با آمریکا و عوامل غرب در حال جنگ نظامی رودرو بود. بی شک پس از ولایتمداری، برجسته ترین، ویژگی سیاسی او جهاد مستمر در برابر آمریکا بود. شاخصی که حاج قاسم سلیمانی را از بسیاری از سیاسیونی که لبخندزنان و صمیمی با او عکس یادگاری هم دارند، کاملا متمایز کرده است. آری برخی از چهره های سیاسی شاید بتوانند مدعی رفاقت و صمیمت را با او بشوند ولی ادعای شباهت و نزدیکی باطنی با حاج قاسم را نمی توانند بیان کنند و مردم هم نمی پذیرند. @mahdi_jahantighi