eitaa logo
مهدی پیروزمند
646 دنبال‌کننده
251 عکس
104 ویدیو
5 فایل
راه ارتباطی: @mosaferehaq
مشاهده در ایتا
دانلود
2⃣ 🔸اونی که «ایاک نعبد» رو زندگی می‌کنه روی منِ‌ش پا گذاشته و بندگی می‌کنه. اون راحته. زود بهش بر نمی‌خوره. چون منیتی نداره که با لکه‌دار شدنش ناراحت بشه. 🔸منیت نداره. به جاش عزت نفسِ خدایی داره. میگه من از خدا هستم و برای خدا زندگی می‌کنم. برای حرفِ مردم زندگی نمی‌کنم. کسی حرفِ خوب زد، استفاده می‌کنم و حرفِ بیخود زد، عبور! ❇️ همه‌ی کدورت‌ها از این میاد که فکر می‌‌کنیم خبریه. در حالیکه خبری نیست! ↙️ https://eitaa.com/joinchat/473956552Cf826cf13b0
محمد از اونهایی بود که وقتی دیدم احساس کردم سال‌هاست می‌شناسمش. به جانم می‌نشست حرف‌هاش. چون در افقی ژرف و الهی به زندگی می‌نگریست. برعکس بیشترمان محمد سوار بر دنیاست؛ نه دنیا سوار بر او. عکس: دیروز، سامرا، آخرین باری که شد بشینیم صحبت کنیم. بدرود برادرِ عزیزِ زنجانیِ من..‌.
1⃣ 🔹 تو زیارت خودم رو محدود به قالب خاصی نمی‌کنم. دنبالِ رزقم می‌گردم. در این سفر یک بار ایستاده مشغول زیارت در حرم حضرت ابالفضل بودم. یه زمزمه‌ای از پشت سرم شنیدم. 🔸 دو تا جوان نشسته بودن و یکی از روی گوشی نوحه می‌خوند. فورا زیارت رو نیمه‌کاره رها کردم و کنارشون نشستم. اندکی بعد ا‌ونی که میخوند تموم کرد و اون یکی شروع کرد به خوندن. در این جمعِ سه نفره حالی روزیم شد که در مجالس پرجمعیت و طولانی روزیم نشد. وقتی شعرش تموم شد به من اشاره کرد و گفت نوبت شماست! منم یه شعر خوندم که با این شروع میشد: منی که اسمِ تو رو همیشه گفتم نکنه یه روزی از چشات بیفتم... 🔹 آخرش یکم صحبت کردیم. اون دو تا هم تنها اومده بودن و تو هواپیما با هم رفیق شده بودن. یکی‌شون فامیلیش زرمسلک بود. طلافروش بود و تو پاساژِ قائم شهرری کار می‌کرد. مست شدم وقتی شغلش رو فهمیدم! چون مثل یک مداح حرفه‌ای می‌خوند. ارباب از همه‌ی اصناف مجنون و روضه‌خون داره... ↙️ https://eitaa.com/joinchat/473956552Cf826cf13b0
Nariman Panahi - Rayanebne Shabib (320).mp3
9.32M
2⃣ 🔹 یه روز دیگه رو پله‌های باب‌القبله‌ی سیدالشهدا چهارزانو نشسته بودم و به ضریح نگاه می‌کردم و با آقا حرف میزدم. دلم نمیومد داخل برم. انگار منتظرِ چیزی بودم. 🔹 چند دقیقه بعد دیدم یه صدا از پشتم شروع به خوندن‌ کرد. یک جوانِ تنها، پشتِ درِ آهنیِ باب القبله (که رو به ضریح باز شده بود) کنج دیوار نشسته بود و از حفظ می‌خوند. 🔹 اون کنج فقط یک نفر جا میشه. ولی اون در وقتی باز میشه روی پله قرار میگیره، برای همین وقتی رو پله‌ی پایینی میشینی از زیرِ در پشت‌شو میتونی ببینی. 🔹 بدون اینکه بلند شم یا رومو برگردونم، عقب عقب خودمو رو زمین کشیدم تا رسیدم کنارِ اون جوان. حالا اون پشت درِ حرم بود من جلوی در، کنارش. اونم مجلسِ دو نفره‌ی عجیبی شد. از جمله چیزهایی که خوند این قطعه بود. ریان بن شبیب جدمونو غریب گیر آوردن... ↙️ https://eitaa.com/joinchat/473956552Cf826cf13b0
🔥 امروز خطاب به رمضان این غزل رو گفتم. بر آمدی و دو عالم، بهار شد ز ورودت سپهرِ شب به سر آمد چو ذوالجلال، گشودت رسید مژده‌ی مستی به اضطرابِ خُماران مَشامِ میکده پر شد ز بوی جان، به سرودت سحر به بَزمِ ضیافت تو را رسولِ ستوده چهل مدالِ شرافت بداد و جمله ستودت شرابِ قُرب، چشیدم ز آیه‌های جمالت حدیثِ وصل، شنیدم ز هر رکوع و سجودت شبی که شمعِ حضورت بسوخت نیمه‌ی قدش نسیمِ حُسن و کرَم می‌وزید گِردِ وجودت شبی ردای عبادت سیاهِ ساقیِ کوثر ضمیرِ روشنِ خوبان خرابِ قدرِ کبودت مرا حواله‌ی لطفت مقیمِ کعبه‌ی شش‌پر نمود و زهرِ فراقم چشاند، بانگِ فرودت بر آستانِ اجابت سخن یکی زدم ای دل خوشا دعای فرج شد تمامِ گفت ‌و شنودت صبا بگفت بخندم به یُمنِ عید و ندانست ز لب ربوده تبسّم، شَرارِ داغِ نبودت ز دستِ کوتهِ «سلمان» فغان که کار نیامد مگر همی بفرستد به اشکِ چشم، درودت ۱۴۰۲٫۲٫۱ ↙️ https://eitaa.com/joinchat/473956552Cf826cf13b0
مهدی پیروزمند
🔥 امروز خطاب به رمضان این غزل رو گفتم. بر آمدی و دو عالم، بهار شد ز ورودت سپهرِ شب به سر آمد چو ذو
میگن شاعر شعرشو توضیح بده بی‌مزه میشه. لطفش به اینه که خودِ مخاطب بگیره. ولی برای اینکه خیالم راحت شه به ظرائفِ شعر پی بردین تیترشونو میگم 🙃 1⃣ بیت اول اشاره به تقارن رمضان و فروردینه که امسال پیش اومد. 3⃣ بیت سوم اشاره به روایت معروف نبوی که با این جمله شروع میشه: «أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اَلله...» 4⃣ بیت چهارم اشاره به بخشی از همون روایت، که فضیلتِ خاصِ تلاوت قرآن و اقامه‌ی نماز در رمضان رو بیان میکنه. 5⃣ بیت پنجم اشاره به نیمه‌ی رمضان و میلاد امام حسن علیه السلام. 6⃣ بیت ششم اشاره به شب بیست و یکم که همزمان شب قدر و شب شهادت مولاست. 7⃣ بیت هفتم اشاره به سفر کربلامون که توفیق شد اقامت ده روزه داشته باشیم و روزه بگیریم. 8⃣ بیت هشتم اشاره به مطلب این پست که شب بیست و سوم از کربلا رمضان گذاشتم. 9⃣ بیت نهم بیان احساسم در شب عید فطر. 🔟 و بیت دهم اشاره به سلام‌ و درود‌هایی که از زبان زین العباد علیه السلام در دعای ۴۵ صحیفه خطاب به ماه مبارک عرض می‌کنیم. حالا یه بار دیگه با توجه به اینا بخونیدش 😎🌺
یه جای معمولی از وطنم 🤩✌️🏻 پیک‌نیکِ عیدانه رفتیم امامزاده عبدالله قم و این عکسا رو خودمون گرفتیم. اون آقای جذابم داداشمه. بماند به یادگار از ۲٫۲٫۲ ↙️ https://eitaa.com/joinchat/473956552Cf826cf13b0
مهدی پیروزمند
🔥 «جدالِ علمی در کربلا» 🔴 خیلی مهمه. با دقت بخونید. 🔸 فلسفه‌ی تشکیل کاروان کربلای ما دعا برای ظهور
🔴 بخش دومِ این یادداشت که حرفای ماست، موند و فرصت نشد در طول سفر بنویسم. ان‌شاءالله فردا تقدیم می‌کنم. 👈🏻 فقط یک نکته‌ی مقدماتی: خیلی از ما انقلابی‌ها در برچسب زدنِ فوری تخصص داریم‌ و ندانسته مرتکبِ گناهِ کبیره‌ی تهمت میشیم. 🔺 همون شب که این مباحثات در گرفت بعضی از دلسوزانِ کاروان گفتن «اینا انجمن حجتیه‌ای هستن!». یا برخی انگِ ضدیت با ولایتِ فقیه زدن. که به تکذیبِ قاطعِ دو بزرگوار منجر شد. 👈🏻 هر دو نفری که نام بردم طرفدارِ انقلاب، معتقد به ولایت فقیه و ارادتمند به آقا هستن. یه اختلاف دیدگاهِ علمی داریم که به خاطرِ اهمیتش دارم منتشر می‌کنم و بخشِ اصلیشو فردا میذارم. ❇️ میگن آدما رو تو سفر خوب میشه شناخت. من از حاج‌آقای موسوی در این سفرِ دو هفته‌ای جز تقوا و مهربانی و حرارتِ انتظارِ امام زمان چیزی ندیدم. و خیلی چیزها ازشون آموختم.