eitaa logo
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
1.6هزار دنبال‌کننده
784 عکس
92 ویدیو
14 فایل
دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه کانال‌ها و صفحات من⬇️ https://zil.ink/mimte
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا در انگاره ی انقلاب اسلامی الگوی اتم و اکمل زن امروز معرفی شود؟ 囧 @segerme
🔸 از قحطی الگو رنج می بریم یا سطحی نگری؟ (1) اخبار نتایج نهایی این روزها داغ است و تحلیل ها که عمدتاً سویه ی تشویقی دارند، روانه ی بازار اندیشه می شوند. برخی از امیدآفرینی این برنامه تقدیر می کنند، عده ای رکوردشکنی آن را در جذب به سیمای ملی می ستایند، گروهی جذب جنبه های مردمی عصر جدید شده و برخی از گزاره های ارزشی لابلای این برنامه خرسندند. در این میان، قهرمانی عبادی توجه علاقه مندان به مباحث هویت زنان را جلب کرده است. یک زن با رای شش میلیونی رتبه اول پرببیننده ترین و مردمی ترین برنامه این سالهای صدا و سیما شده و این پیامهای متعددی دارد. فاطمه عبادی مثال نقصی پرواضح برای آنان است که در جمهوری اسلامی زن را مهجور و محروم از ظرفیت های اجتماعی می دانند. و اینگونه رشته های تاریکی گستران داخلی و خارجی پنبه شد. به علاوه آنچه از فاطمه عبادی نظرات مردم را جلب کرد تنها دست هنرمند او نبود. بلکه دغدغه های انسانی، اجتماعی و ارزشی همراه با بن مایه های زنانه ی قصه هایش، تصویر ایده آلی برای یک قهرمانی مردمی فراهم کرد. اما با این همه و با نکاتی که در تحلیل های این چند روزه می بینیم، آیا فاطمه عبادی مصداق و الگوی پیشنهادی زن در ادبیات معرفتی انقلاب اسلامی است؟ پاسخ نگارنده منفی است. شاید تصور میکنید احتمالاً بخواهم وضعیت حجاب او در صفحه شخصی اش را علت این پاسخ منفی ذکر کنم؛ خیر، مطلب جای دیگریست. زن در ادبیات انقلاب اسلامی لزوماً زنی نیست که صفات برجسته ی انسانی و ارزشی دارد. به عبارتی از تجمیع حیا، عفت، مهربانی، انسان دوستی، عظمت، کرامت و... نمیتوانیم سیمای زن در اسلام را ترسیم کنیم. و چه بسا بتوان این تقریر از زن را به التقاط به اخلاق سکولار متهم کرد. برای ترسیم الگوی پیشنهادی زن در ادبیات امام و رهبری، باید از وحدت، کثرات را نتیجه کرد. صفات متکثر لزوماً یک وحدت معنایی را بدست نمیدهند. هویت زن در پایگاه معرفتی اسلامی را، روح پر کرده است. و روح توحیدی با جهاد در معیت ولی الله، این همانی دارد. انسان موحد در روی زمین ولی خدا را همراهی و نصرت میکند، و این انگیزه ی نصرت به تمام جزئیات و شئونات زندگی او رنگ می زند. این گونه میتوان از دل یک روح واحد به مثابه یک نخ تسبیح، صفات و ابعاد شخصیتی زن الگویی را ترسیم کرد. زنی که تمام هویتش برقراری توحید در صحنه زندگی دنیایی ست، تبعاً به صفات برجسته ی عظمت، کرامت، عفت و جمیع خصال انسانی و ارزشی را کم و بیش متخلق می شود. پس سوالم را مجدد تکرار میکنم: از قحطی الگو رنج می بریم یا سطحی نگری؟ 🚺 @sanaa_ir
در کانال « نشریه تحلیلی سنا » به مباحث مرتبط با مسائل زنان می پردازم 🌹🌹
🚺🚹امحای هویت زنانه در حماسه سرایی های مردانه ▪️در ادبیات اسلامی، تقسیم خلقت انسان به مرد و زن، رنگ مردانه و رنگ زنانه به صفات انسانی زده و میان این دو تفاوت قائل شده است. اگر از برجستگی ها و فضائل انسانی که میان مرد و زنان از حیث نوع انسانی مشترک است عبور کنیم، سیمای انسان کامل در عالم واقع میان زن و مرد متفاوت است. تا آن جا که این تفاوت گاه به تضاد هم منجر می شود. یعنی برخی صفات ممدوح برای مرد، برای زن مورد مذمت خواهد بود و بالعکس. ▪️لذا اگر بپذیریم کیفیت کمال برای انسان با توجه به جنسیت اشف تفاوت های غیرقابل اجتنابی را سبب می شود، باید در ترسیم قله های انسانی به مثابه های الگوها و مطلوبها، این تمایزات جنیستی را لحاظ کنیم. خطاست اگر یک هویت را در دیگری محو کنیم یا از دریچه یکی به دیگر بنگریم. نگاه مردانه به زنان و نگاه زنانه به مردان هر دو تصویری کاریکاتوری از زن و مرد حاصل می دهد. ▪️کوتاه سخن آن که جنگ آوری، دلیری و خیبرشکنی لزوماً برای حضرت زینب (س) فضیلت محسوب نمی شود. حماسه آفرینی حضرت زینب (س) هم لزوماً متصف شدن به صفات حضرت عباس (ع) نیست. حضرت زینب (س) حماسه اش، جهادش و ایفای نقشش در چارچوب هویتی زنانه است قرائت می شود. زن اگر چه در طول تاریخ بنا به شرایط شمشیر (اسلحه) هم به دست گرفته باشد، لیکن رسالت زن ظاهراً چیزی است و رسالت مرد چیزی دیگر. ▪️برجستگی های شخصیتی زینب (س) در کربلا، صبر عظیم، مبارزه عاطفی، برانگیزش عاطفی تاریخ بشریت، مدیریت جسم و روان خاندان اهل بیت (ع)، پیگیری امتداد خون و قیام اباعبدالله (ع) و تلاش رسانه ای برای تثبیت جایگاه امامت و ولایت است و... . این ها آنقدر اساسی و مهم است که نه تنها خیبرشکنی و جنگ آوری برای یک زن را غیر ضروری رقم می زند، بلکه در امر الگوسازی و تربیت، زنان جامعه را از تلاش برای کسب فضائل مردانه بی نیاز میکند. ▪️نگاه مردانه به هویت زن را بیشتر در ورود زنان به عرصه ی ورزش های رزمی و خشن، فعالیت های نظامی، رقابت با ارزش های در اختیار مردان در قالب های گوناگون اجتماعی میتوان به وضوح مشاهده کرد، که البته در جای خود قابل بررسی است. 🚺 @sanaa_ir
🚗 رالی در جاده خاکی
🚗 رالی در جاده خاکی 🚷بیراه نیست عصر حاضر را، عصر گم گشتگی هویتی زنان نام گذاری کنیم. زن امروز زنانگی اش را گم کرده و بقولی آن چه خود دارد ز بیگانه تمنا میکند. و در این تمنا هم مع الاسف به تاخت می رود. چه کسی فکر میکرد فمینیست هایی که با جامعه پدر سالار، پدر کشتگی دارند، امروز این گونه زن را با عینک های مردانه ببینند؟ امروز ارزش های مردانه همچنان هم بر جوامع ضد مرد غالب است. از دور بازو و سرشانه ها درشت و ورزش های خشن که شاذ مصادیق است گرفته تا عرصه های اجتماعی، شغلی، تحصیلی ، اخلاقی و ... بسیاری موارد دیگر که حتی جامعه ما که ارزش های دینی را از مقابل دیده گذارنده هم نتوانسته از آن مصون بماند. 🚷خبر کوتاه است: "گابی گارسیا برای چهارمین بار قهرمان سنگین وزن زنان شد" و ماجرا به همان اندازه غمناک است که خنده دار؛ در کامنتها به طنز میخوانیم : " عجب مردی!!! ". و این به خوبی این چهره ی نچسب و غیر عادی را توصیف کرده است. 🚷زن قطع نظر این که بتواند ادای مرد را در بیاورد یا خیر پرسش این است که آیا زن مطلوب کاملاً شبیه است به یک مرد مطلوب؟ و یا باید مسیر کمال را از یک جایی به بعد به دو شاهراه تصویر کرد؟ 🚷زن امروز در اندیشه های مدرن، در یک مسابقه ی بی جا با مردان است. عقب ماندن از هر امری که مردان در آن خودی نشان داده اند، در زنان یک ننگ به شمار میرود. و این ننگ و خودتحقیری تا روزی ادامه می یابد که زن یا زنانی پیدا شوند که به بهانه باز پس گیری حقوق اجتماعی خود، زنانگی شان را در ازای اثبات " زن هم میتواند " بفروشند. و این گونه جامعه به دو جنس مردها و شبه مردها تقسیم خواهد شد. لذا بدیهی است نهاد خانواده در این تقریر از انسان، چالش هایی جدی را در متحمل شود. 🚷اما جامعه غربی در مسیر آزمون و خطای خود، یک روز از تکبرش در برابر وحی پشیمان خواهد شد. 🚺 @Sanaa_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹ما کجا و زندگی غربی کجا؟ 🔴 انسان مدرن با دیگران، فقط میخواهد از ناحیه منافع مادی پیوند ‌بخورد و افسار روابط اجتماعی در دستان مفهوم منفعت و لذت است. از انسان در دنیای مدرن همین یک کالبد دنیایی باقی مانده و احتیاجاتش و خیر و صواب آنجاست که این منافع جسمانی تضمین و تامین بشود. 🔴 امر قدسی خانواده هم در انگاره های مدرن، نمی تواند کلاهش را محکم نگه دارد و بازسازی و البته تحریف میشود. روابط خانوادگی در جامعه سودمحور به مثابه برشی کوچک از نظام روابط اجتماعی مادی، بر مدار مادیت و سود مادی میگردد. کالا و مصرف اینجا به مثابه ارباب رخ می نماید و انسان این طور به مثابه رعیت و غلام، بله و چشم می گویند. ضامن پیوند خانوادگی و گرمابخش کانون خانواده هم در جامعه مدرن، کالا و مصرف است. با این قرائت می شود فهمید که چطور یک زوج اروپایی در رستوران، غذا را دُنگی نوش جان می کنند. 🔴 اما مطلبی که میخواهم به آن اشاره کنم این است: چیزی که در این آگهی می بینیم نشان می دهد فرهنگ تا چه اندازه عمیق و پهن دامنه است. و چگونه لایه های بنیادین فرهنگ میتواند به تمام ساحت ها و جزییات و المان های فرهنگی رنگ بپاشد. ما در فرهنگ مادی غرب غوطه وریم. یعنی عالم را، زندگی را، شغل را، خوب را، دوست داشتنی را، و خیلی چیزها را با جهان بینی غربی می فهمیم و در این منجلاب بلندی ریش و سیاهی چادر برای ما طرفی نخواهد بست. قلب آلوده، خون کثیف پمپاژ میکند. (واضح است که استناد نگارنده تنها به همین یک آگهی نیست.) 囧 @segerme
روایت غلام، چوپان حومه مشهدی که برای زوار موکب میزنه و میگه امسال هم موکب زدم و هم گله آوردم، و خدا کنه بتونم هر دو رو انجام بدم رو ترجیح میدم به دوربین اختصاصی بازیگرها و مجری ها و معروف ترها و کلا تر ها در زیارت اربعین... این موضوع که مردم منفعل و تماشاچی هستند و باید بشینن مردم ترها رو تماشا کنند، این دیدگاه که مردم باید کنار خیابون وایسن و برای عده ای خاص از مردم (اگه نگیم سلبریتی ها) کف و سوت بزنن، این رویکرد که مردم به جای این که زندگی کنن باید زندگی معروف ترها رو تماشا کنن، حرکت به سمت جامعه طبقاتی است. همین که اربعین رفتنِ (اونم با هواپیما!) برخی از مردم از بقیه مردم اربعین تره، تشویق مردم به نگاه کردن و دست زیر چونه گذاشتن نه فعالیت و کنشگری. وقتی صحبت از جامعه یکدست و شکستن نظام های طبقاتی با ارزش های دنیایی میشه دیگه بین مهناز افشار و خانم فضه حسینی تفاوتی از این جهت نیست. دیگه فرقی نمی کنه دوربین داره زندگی شخصی سید بشیر رو روایت میکنه یا برای فلان بازیگر که هر از گاه پرت و پلا هم میگه، رو صندلی دورهمی یا خندوانه رپورتاژ میره. این خطا دو چندان میشه وقتی که بستر خطا اربعینی است تمرین ساخت جامعه بی طبقه حول محور امام معصوم و تمرین و تجربه جمعیِ زندگی ایمانیه. باید مردمی که دارن یک حقیقت جمعی رو خلق میکنن رو روایت کرد. باید دوربین رو متمرکز کرد روی اون چهارپیرزن شیرازی که بدون مرد بلند شدن تا کربلا رفتن (اونم نه با هواپیما) . باید دوربین رو برد روبروی کسایی که رفتن میرجاوه برای زوار پاکستانی موکب برپا کردن. و خیلی زوایا و جنبه های دیگه.... مگر این که بگیم اینجوری مردم بیشتر پای صدا و سیما میشینن که همه چیو بشوره ببره 囧 @segerme
و اما الفرهنگ یک سال گذشته به همسرم برای کار در مجموعه تربیتی پیشنهاد شد. می گویم کار و نمی گویم فعالیت یا خدمت، چون حقوق می دادند. یک میلیون تومان برای چهار روز کار تربیتی در ماه! مخاطب و متربی هم فرزندان مسوولین وزارت مگو بودند. امکانات تربیتی ویژه یا همان قصه ی برای فرزندان از ما بهتران. تکرار میکنم. یک سال گذشته، ۴ روز در ماه، یک میلیون تومان... خب قبول که نکردیم. به همسرم هم گفتم این پول که برکت ندارد... امید کار تربیتی به این ماجرا ندارم هیچ.. کار تربیتی هم پولی نیست اساسا... احساس کلفتی تربیتی و مربی خصوصی دارم. یک احساس چندش!! یک مشکل اساسی اینجاست. از همین جا هم به روضه مدارس فرهنگ گریز بزنم. مشکل قائل شدن است. تفاوت قائل شدن میان برخی و برخی دیگر. تفاوت در امکانات. تفاوت در احتمال موفقیت. تفاوت در محیط. تفاوت میزان در مواجهه با مشکلات آموزش و پرورش و جامعه... تفاوت هم یعنی همین که امسال در دانشکده ما، فقط یک دانشجو از مدارس غیر خاص وارد دانشگاه شد... ایده ی مدارس جای خودش قابل بررسی است اما اگر کسی به دنبال تربیت بهتر برای فرزندش میگردد، همین ماجرای تفاوت خودش بزرگترین اثر ضدتربیتی است... الباقی مسائل حاشیه ای ست. این که فریدالدین خودش در کدام مدرسه بوده، این که از صحبت های خانم ماهروزاده برداشت درستی شده یا خیر، این که دبیرستان فرهنگ با چند دانش آموزی که هر سال مشکل مالی دارند مماشات کرده یا نه، این که واقعا تیپ و قیافه و زندگی این بچه ها است یا نه... ، این که در فلان روستا چند مدرسه دایر کرده .. راستش من دور از جون حداد یاد قاچاقچی هایی می افتم که برای این که نانشان حلال شود حسینیه می سازند .. برخی در دفاع از فرهنگ، دست به دامن چه روضه خواندن هایی که نمی شوند.... موضوع این است که این بچه ها اقلیتی هستند در شرایطی خاص که نه سیستانی ها بلکه خیلی تهرانی ها هم از آن بهره مند نیستند. خوراکی را دریافت می کنند که بسیاری از آن محرومند. این طور که یک عده که از قضا موظف بودند و هستند ایران را بهشت کنند، نکردند که هیچ، الان دارند گلیم خودشان را از آب می کشند. ما و اطرافیانمان و بقیه که مثل ماست سالم بماند... گورِ بابای... ‌ ‌ ‌... به شیخی خبر رساندند در کوچه شما آتش سوزی شده.. نگران شد و پرسید خانه ما که چیزی نشده.. گفتند نه؟. گفت پس الحمدلله... ‌ ‌ ‌ (عکس تعجبی است) 囧 @Segerme
🚬 دود این بنزین گران ! ✂️برخی معتقدند که قیمت قبلی بنزین منطقی نبود و قیمت جدید، حساب شده و کارشناسی شده تر است. برخی هم معتقدند با نرخ جدید با شرایط امروز، و یا معدل درآمد خانواده ها سازگاری ندارد. اما فارغ از این، باید به ضرورت ایجاد وفاق و قبول اجتماعی در تصمیمات کلان توجه داشت. ✂️بگذارید مساله را از زوایایی بررسی کنیم. گرانی بنزین، در شرایطی عملیاتی شد که مردم اجمالاً دولت را در کنترل قیمت ها هنوز کارآمد و مقتدر ندیده اند. ای بسا که شاید عزمی هم در این میان به چشم مردم نخورده باشد. هنوز در کوچه و خیابان، صحبت از اختلاف قیمت گوجه فرنگی و رب به میان است و قیمت نان و لبنیات و سایر اقلام ضروری نوسان چشم گیری دارد. دولت 6 سال پیش با دبدبه و کبکبه به میدان آمد و با لات بازی خودش را در صدر قدرت نگاه داشت. مسائل ریز و درشت اقتصادی را به امور خارجه موکول کرد اما دستش خالی ماند. مردم تازه داشتند خاطره ی دلار 18هزارتومانی را فراموش و به ثبات قیمت دلار عادت میکردند . و تقریباً خیال این مردم از شایعه ی چند ماه پیش گرانی بنزین راحت شده بود که ناگهان قیمت سه برابر اعلام شد. فی الجمله، مردم این دولت را با تمام مصیبت های اقتصادی به بار آورده اش، نه دلسوز میداند، نه تلاشگر و نه کارآمد. در میان حامیان روحانی حتی حنای او دیگر رنگ ندارد. پس به این جامعه باید حق داد، عصبانی نباشد و گرانی بنزین را درک و قبول نکند. ✂️ مسائل معیشتی که ابتدا به ساکن منطقی و به نفع مردم، به نظر نمی آید، از دولتی که دلسوزی اش برای مردم و قشر ضعیف تر اثبات نشده، بعید به نظر می آید. به علاوه که این تصمیم اشکالات کارشناسی درخورد توجهی هم دارد. این را اضافه کنید که سه برابر شدن قیمت بنزین، آخر شب و ناگهانی اعلام شد. اضافه کنید که مواجهه ی مستقیم و شفافی از جانب تصمیم گیران با مردم برای توضیح و اقناع در نظر گرفته نشد. مثل یک پدر بداخلاق که گوشش بدهکار نیست و حالا که قدرت دارد، تصمیم های غیردوست داشتنی می گیرد. در این شرایط، این که این تصمیم حاصل شورای قوای سه گانه بوده یا خیر، برای این رابطه مخدوش میان مردم با مسئولانشان، خیلی در صورت مساله تغییری ایجاد نمیکند. ✂️اما آنچه میخواهم بگویم. بسیاری از مردم تفاوتی میان دولت و حکومت نمی بینند. به تفاوت دیدگاه های روحانی و رهبری هم آشنا نیستند. فلذا اجمالا در این موارد، انتقادها در سبد نظام هم می ریزد و گریبانگیر انقلاب هم می شود. این زبان واسطی که میان مردم و دولت نیست، میان مردم و حکومت هم امتداد می یابد و این رابطه ی مبتنی بر عدم اعتماد بین ملت و حکومت هم از قضا دارد با ضریب دادن های رسانه های معاند تشدید و تبدیل به میشود. پس نباید انتظار داشت اگر تصمیم بر گرفته می شود، مردم این تصمیم را به سود خود تلقی کرده و همراهی کنند. نمی شود توقع داشت که مردم، مسائلی کلانی همچون نسبت ایران و را خارج از این رابطه تیره و تار مطالعه و اعلام موضع کنند. لذا دود این بنزین گران، در چشم مسائل اساسی جمهوری اسلامی هم می رود. 囧 @Segerme
🤡 در باب جوکر 🔫 جوکر، روایت قیام فقر علیه غنا است و بازنمای زوایای تلخ جامعه سرمایه داری و رنجی که مردم به دوش می کشند. کارگردان تلاش میکند با زبان انتقاد،‌ روی دیگر سکه ی جامعه سرمایه داری را نشان بدهد؛ اما در روایت متوقف نشده و قهرمان داستان را به جنگ سرمایه داری می فرستد. مبارزه ی جوکر، با استقبال پایین شهری ها موجه می شود و شهر در آتش خشم طبقه ی فرودست می سوزد. اما این همه ماجرا نیست. 🔫 قهرمان داستان با قهرمان های دیگر هالیوود فرق دارد. انگیزه اولیه یا آتش تهیه ی او انگیزه ای شخصی است. اگر چه از وضعیت دیگران هم رنج می برد اما قهرمانان دیگر داستان های غربی از رابین هود گرفته تا مرد عنکبوتی و سایر دوستان، در وهله اول انگیزه ی اجتماعی داشتند. او به طور اتفاقی می بیند که تبدیل به نماد یک قیام مردمی شده است. مشکلات شخصی او را به وادی مبارزه (شاید انتقام) می کشاند، نه ناراحتی از مشکلات دیگران. باید دید که یک انگیزه ی شخصی چقدر توانایی خلق جنبش اجتماعی دارد؟ 🔫 تفاوت دیگر او با قهرمان های دیگر هالیوود این است که نه در رفتار شخصی و نه شیوه مبارزه ی جوکر، عقلانیت موج نمی زند. او صاحب اندیشه نیست و نه تنها طرحی برای پیش برد مسیر مبارزه ندارد بلکه حتی لحظه ای به فردای به ثمر رسیدن مبارزات فکر نکرده است. حتی اصلا در او چیزی شبیه به یک رهبر اجتماعی دیده نمی شود به جز خشم. خشم فصل مشترک جوکر و مردم طبقه ی پایینی است. لذا پرسش دیگر این است که طبقات متوسط به پایین جامعه آمریکا چقدر این سبک مخالفت را انتخاب میکند و چقدر حاضرند مضرات این راهبرد را به مزایای ناچیزش ترجیح بدهند؟ آن هم در حالیکه واقعیت پلیس ایالات متحد بسیار مقتدرتر و خشن تر از چیزی است که در فیلم دیدیم. 🔫 و مساله دیگر این که جوکر علیرغم این که آتش اعتراضات حسابی بالا گرفته،‌ در سکانس پایانی روبروی بازپرس در حال بازجویی دیده می شود. این تمام حرف فیلم است. راهی برای برون رفت از سرمایه داری وجود ندارد. این آنارشیسم هم فقط میتواند در فروکاستن آلام جامعه موثر باشد اما چیز بهتری روی میز برای انتخاب نیست. 🔫 برخی میگویند فیلم جوکر سوپاپ اطمینان است. من میگویم حتی از آن هم کمتر است. 囧 @Segerme
🚦مسابقه ی کم نیاوردن جریانی در کشور احیای هویت زن در جامعه را در جا نماندن از تمام عرصه هایی که مرد حضور دارد می بیند. اسمش واقعا کم نیاوردن است. فریاد می زند ببینید زن هم توانست! ببینید زن کم نیاورد! زن را دست کم نگیرید! جنبه اثباتی هویت سازی زن در این جریان چشمش به مرد است. مرد هر کجا پا بگذارد زن هم الا و لابد باید خودش را در این حوزه نشان بدهد. و هر جا خودی نشان ندهد، احساس ضعف می کند. حتی اگر مرد اگر پایش را کج گذاشت هر طور شده باید زن هم پایش را کج بگذارد و عقب نماند. فمینیست ها سالها با جامعه مردسالار مبارزه کردند. با این که مردها بر اریکه هنجارسازی بنشینند مقابله کردند. و سالها از حقی که احساس میکردند تمام و کمال در اختیار مردان است، و زنان از آن بی بهره اند شکایت کرده و میکنند. آن حق که از زنان دریغ شده، مهم ترینش، امکان برابر حضور اجتماعی است. اما همین حین که برای شکست سلطه‌ی مردان در نظام ارزش گذاری اجتماعی تلاش می کردند، خود برای احقاق حقوق پایمال شده، مردانه نگریستند. هر جایی که پرچم مرد بالا رفت، زن هم باید با عجله سر برسد و تا دیر نشده خودش را دست کم به خودش ثابت کند. حتی اگر مرد وارد عرصه هایی شده باشد که معلوم نیست برای خود او هم فضیلتی به شمار آید. قبلا ذوق زدگی صدا و سیما را در گزارش راننده تریلی زن، و مصاحبه با دختران مکانیک و .... دیده بودیم. مسابقه دست فرمون از شبکه نسیم اما، تجربه دیگری از این تکاپو برای مرد شدن است. این بار زنها مستقیما و بدون واسطه با مردها هم مسابقه میدهند. رانندگی خوب زن فی نفسه محل اشکال نیست، چه بسا که مهارت ویژه رانندگی هم امری مختص به مردان نباشد که در حصار مردان بماند و زن ها را به مردوارگی متهم کنیم. اما نه تنها برای زن فضیلت نیست، بلکه فوریتی هم ندارد. حالا زنی بتواند در رانندگی دست کمی از مردان نداشته باشد. خب؟ ثم ماذا؟ بعدش؟ چه فضیلتی است؟ چه اصراری بر نمایش این رقابت بی فایده است؟ اصرار و پا فشاری بر کم نیاوردن زن از مرد، حرکت جامعه زنان در مسیر مردانه است. دست کم مسیری که مردها پیش تر از زنان قدم به عرصه گذاشتند. زن در این میان نه تنها نمی تواند جنبه های اجتماعی استعدادهایش را در جای صحیح تر به رخ بکشاند، بلکه روز به روز از بازیابی هویت اختصاصا زنانه اش نیز دور می شود. این برنامه‌های سرگرم کننده ی دوران مدرن، کمترین آسیبش این است که خواهش های جامعه زنانه را از خودش و غیر خودش، براساس اولویت های واژگون ترتیب می دهد و همواره این از خودبیگانگی، زن را از رهیافت به هویت ها و فضیلت های اصیلش دورتر می گرداند. بزرگترین اشکال این است: زن برای بازیابی هویتش، به مرد نگاه میکند. این اجازه استقلال و طیب خاطر را از زنان در انتخاب ها میگیرد. خنک آن قماربازی که بباخت هر چه بودش و نماند هیچش الا هوس قمار دیگر... 🚺 @Sanaa_ir
🔴 در کانال نشریه تحلیلی سنا ، راجع به بازیابی هویت زن می نویسم👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/2674262034Cfaa5f1feef
🔛 چه چیز شما را عدالتخواه کرده است؟ ▪️چندی پیش شایعه ای توسط خبرگزاری رکنا، (اصلا شنیده بودید؟) منتشر شد مبنی بر تن فروشی یک خانم در بهشت زهرا به خاطر یک ساندویچ فلافل آن هم توسط سه مرد!!. خبر خوب پیچید و بی بی سی و ایران اینترنشنال و الباقی خوب دمیدند بر آتش این خبر کذب. اما من خبر را قبل از اینها در صفحه ی یک دوست عدالتخواه دیدم. با اسکرین شات از صفحه بی بی سی فارسی! مرثیه ای نوشته بود و بد و بیراه نثار کرده بود به حکومت. خبر تخیلی تکذیب شد و الان که دوباره به صفحه اش مراجعه کردم دیدم، مطلبش را پاک کرده بود. بی عذرخواهی.. از خودش هم نپرسید واقعا کسی پیدا می شود که بخاطر یک فلافل 5تومانی؟ آن هم در جایی که پر است از خیرات و نذروات!! بعد آن خبرگزاری از کجا با خبر شده اصلا؟! ▪️بهانه کنم این را و چیزی که مدتی ست به آن فکر میکنم را بنویسم. ▪️گاهی فریاد تظلم خواهی از یک باور و اعتقاد عمیق ناشی می شود و رنگ و بوی دلسوزی دارد. من چون دلباخته ی این آرمانها هستم و خود را در این مسیر مکلف میدانم، در انحراف ها و کج روی ها نمیتوانم بی تفاوت باشم. عدالتخواهی من در اینجا همراه با ناراحتی و الم ست، ناراحتم که چیزی که باید سر جایش باشد نیست. از طرفی همین موضوع هم انگیزه ی مرا برای رفع مشکل دوچندان میکند. این سبک از عدالتخواهی، مصلحت اندیش است (نه محافظه کار) پس مراقب است که عدالتخواهی ش آتو دست خرمگس معرکه ندهد. از طرفی در انتخاب موضوع عدالتش هم چشمش به اولویت ها و فوریت های انقلاب است. تلاش هم میکند همزمان با احیای عدالت،‌ تولید یاس نکند. این عدالتخواه مثل فرزند صبور و تلاشگر و دلسوزی ست که شب و روز در تلاش است که اشکالات خانواده خود را برطرف نماید. بی آنکه حرمت ها مخدوش شود، بی آنکه خانواده را دشمن شاد کند و بی آنکه پیوندهای خانوادگی را رشته رشته کند. ▪️اما جور دیگری هم میشود عدالتخواه بود. برخی، از مشکلات و انحرافات اگر چه فریاد می زنند و گلایه می کنند و شکواییه می نویسند و غمگین و عصبانی حرف میزنند، اما از درون خوشحالند و پوزخند به لب دارند. نه این که دلشان بخواهد این انقلاب سرنگون شود. اما هر چه که هست، از این که مشکل جدیدی می بینند ذوق زده می شوند. هر مشکل جدید، این عدالتخواه را دست کم پیش خودش تأیید میکند و هر بی عدالتی دوباره،‌ او را به جامعه بیشتر اثبات میگرداند. به زبان نمی آورند؛ اما «دیدی گفتم» هایشان مشخص است. مثل فرزندی که از خانواده بریده و هر ضعفی در خانواده می بیند، با عجله و ذوق زدگی هو میکند؛ بی آن که مطمئن شود واقعا ضعف صحت دارد یا نه. خودش را جدا کرده و ابایی ندارد اگر در کوچه و محله آبروی خانواده اش برود. مرزبندی هایش با بدخواه خانواده کم کم، مبهم تر می شود... ▪️به نظرم دو جور عدالتخواهی داریم، و به نظرم دو جور می شود عدالتخواه شد؛‌ ما هر کداممان در برابر ضعف ها و مشکلات این انقلاب از این دو وضعیت بیرون نیستیم. این یک نهیب اخلاقی به خودم و خودمان است: وقتی یک مشکل جدید می بینیم و یک خبر بد دیگر می شنویم به درونی ترین لایه ی قلبمان مراجعه کنیم: عمیقاً رنج می بریم و دست به کار میشویم یا عمیقاً خرسند می شویم که پای انقلاب لنگید و از بیرون گود تمسخر میکنیم؟ 囧 @Segerme
📛چه خبرتونه؟ (یک‌ نقد درون گفتمانی) چند نکته پیرامون هواپیمای اوکراینی ۱. امروز در کمال ناباوری عامل سقوط هواپیما خطای سهوی اعلام شد. هر چند توقع این که هیچ‌گاه خطایی رخ ندهد توقع بجایی نیست ولی این موضوع، از فاجعه پیش آمده کم نمی‌کند. خطای بزرگ‌تر اما سکوت سه روزه ی درباره علت اصلی حادثه است که اعتمادها را مخدوش کرده و ما امروز عصبانی هستیم. اگر بگویید روند بررسی کوتاه تر از این نمی شد، باز شکایت میکنیم که چرا افکار عمومی برایتان مهم نیست؟ ۲. همزمانی که از این دو خطا رنجوریم باید از صداقت سپاه هم تشکر کنیم. النجاة فی الصدق‌‌. هر چند که این صداقت تاخیر داشت اما برای جمهوری اسلامی زحمتی نداشت اگر برای همیشه به کتمان ادامه میداد. دلیل قانع کننده برای به حاشیه بردن ماجرا و کتمان آن کم نبود. ببینید! این جمهوری اسلامی ست و این سیاست ما عین دیانت ما. این نوید برای ماست. سردار حاجی زاده در اخلاق گل کاشت. گفت سازمان هواپیمایی بی تقصیر است. ما مقصریم . ۳. برخلاف دوستان وسط پتو که میگویند مگر شما متخصص بودید که اظهار نظر کردید؟ باید بگویم که ما به وظیفه مان عمل کردیم و در شرایطی که آمریکا جبران باخت نظامی را در جنگ رسانه ای دنبال میکرد، شرکت فعالانه مقابل هجوم شایعات کردیم. از خودمان هم ماله نساختیم.‌ استدلال های کارشناسان را تبیین کردیم. حالا شما که بجای حضور، سکوت کردید ژست عقلانیت میگیرید؟ ما نه دروغ گفتیم نه احساس بی آبرویی داریم. چندین دلیل از زبان کارشناسان بر رد این ادعا اعلام شده بود و هیچ دلیلی از سوی مدعیان ارایه نشده بود. ۴. به زبان های نیشدار این روزها که «دیدی گفتم؟» بلغور میکنند هم بگویم شما که از واقعیت خبر نداشتید ، شما حدس و گمان یک مقام آگاه در پنتاگون که معلوم نیست چه کسی است و زبان درازی های بی بی سی را تکرار کردید. ژست عقلانیت نگیرید. از مرگ هم وطن هم کاسبی ضد سپاه نکنید. ۵. (اصل مطلبم:) متاسفانه بعضی هامان در حاله ای از ناامیدی محو شده ایم. شکست خوردیم را فریاد میزنیم و از پا نشستیم. آیا ما باختیم؟ خیر، فقط آنهایی که پیروزی ها را نمی بینند در مشکلات احساس شکست دارند‌. به برکت خون حاج قاسم، جوشش انقلابی و جذبه ایمانی در کشور ما احیا شد. وحدت ملی ما بعد از مدت ها مجادله و دوقطبی، ترمیم شد. فرصت گفتگو و اشتراک پیش آمد. در هفته‌ای که گذشت جنبش های اسلامی در سراسر جهان جان تازه گرفت و عزم ها، باورها و اراده ها تشدید شد. ادامه: به آمریکا سیلی زدیم و برای اولین بار در ۷۰ سال گذشته به پایگاه نظامی آمریکا حمله شد. هیمنه آمریکا شکسته تر شد. جوانان ایرانی در شرایط تحریم‌ به پیشرفته‌ترین سیستم های جنگ الکترونیک آمریکا فائق آمدند. این خودش تبلور در بستر توکل است. روح تکلیف مداری و شهادت طلبی در جامعه دمیده شد. اسم پسرهایشان را خیلی ها قاسم گذاشتند. برخی مسوولین ترسو و غربگرای کشور، گارد انقلابی گرفتند و ‌باری دیگر خباثت آمریکا ثابت شد‌. و بسیاری زمینه ها برای آینده فراهم شد. ۶. (مهم) عمیقاً به دو چیز اعتقاد دارم. الف: ما در حال پیش روی هستیم. و هر روز که بالاتر می رویم ابتلائات بیشتر می شود. ابتلائات هم برای فهماندن ضعف های ماست. فهمیدیم در رسانه کمیت مان بدجوری لنگ است. فهمیدیم ایمانمان ضعیف است. ب: هر مشکلی را که متحمل شویم ناشی از خودمان است. و لا تهنوا و‌ لا تحزنوا انتم الاعلون ام کنتم مومنین. سست و ‌ناراحت نشوید، شما پیروزید اگر مومن باشید. امتحان الهی برای ما همین است. این آیه برای ما نازل شده انگار. باخت زمانی است که ایمان را ببازیم و در مشکلات جا بزنیم. ۷.(پایانی و‌ نتیجه) چه خبرتووونه؟ طبل شکست را پاره کردید. بس کنید! ما خطا کردیم؟ پایش می ایستیم. می گویید ضایع شدیم؟ شدیم. هو می‌کنند؟ بکنند. گل به خودی زدیم ؟ بله شرمنده ایم ولی چرا میگویید باختیم؟ بلند بشوید شما را به خدا.‌ این خطا چه ربطی دارد به این که را کنار بگذاریم؟ این چه ربطی به این دارد که خروج آمریکا از منطقه را دنبال نکنیم؟ چرا ثمره های خون حاج قاسم را دنبال نمیکنیم؟ چرا احساس باخت میکنیم‌ وقتی هنوز بازی ادامه دارد. حتی معلوم نیست ما در شمارش گل عقب باشیم. 囧 @Segerme
اولویت ها گم نشود!! 囧 @Segerme
سوره مبارکه توبه: 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُم مُّدْبِرِينَ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﻱ ﺯﻳﺎﺩ ﻭ ﻋﺮﺻﻪ ﻫﺎﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻳﺎﺭﻱ ﻛﺮﺩ ﻭ [ ﺑﻪ ﻭﻳﮋﻩ ] ﺭﻭﺯ [ ﻧﺒﺮﺩ ]ﺣﻨﻴﻦ ، ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻛﻪ ﻓﺰﻭﻧﻲ ﺍﻓﺮﺍﺩﺗﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻭ ﺷﮕﻔﺖ ﺯﺩﻩ ﻛﺮﺩ ، ﻭﻟﻲ [ ﻓﺰﻭﻧﻲ ﻋﺪﺩ ] ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺯ ﺧﻄﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻧﻜﺮﺩ ، ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﻭ ﻓﺮﺍﺧﻲ ﺍﺵ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﻨﮓ ﺷﺪ ، ﺳﭙﺲ ﭘﺸﺖ ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﺯ ﻋﺮﺻﻪ ﻧﺒﺮﺩ ﮔﺮﻳﺨﺘﻴﺪ .(٢٥) ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَٰلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻃﻤﺄﻧﻴﻨﻪ ﻗﻠﺒﻲ ﺍﺳﺖ ] ﺑﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ ، ﻭ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺩﻳﺪﻳﺪ [ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﺎﺭﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ] ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ، ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻛﻔﺮ ﻣﻰ ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ ، ﺑﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﺳﺨﺘﻲ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻛﺮﺩ ; ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻴﻔﺮ ﻛﻔﺮﭘﻴﺸﮕﺎﻥ .(٢٦) ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ مِن بَعْدِ ذَٰلِكَ عَلَىٰ مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﺳﭙﺲ ﺧﺪﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ [ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﻛﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺍﺳﺖ ] ﺗﻮﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﻰ ﭘﺬﻳﺮﺩ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(٢٧) 👌 ۱. جمعیت زیاد پای انقلاب را توحیدی ندیدیم و گرفتار عجب شدیم. «اذ اعجبتکم متراکم» 👌 ۲. خدا امتحانی پیش آورد (و لو از مجرای یک اشتباه) تا بفهمیم جمعیت زیاد (بدون نگاه توحیدی و ایمان پولادین) کافی نیست. «فلم تغن عنکم شیئا» 👌 ۳. حسابی تحت فشار روانی قرار گرفتیم... «و ضاقت علیکم الارض» 👌 ۴. بعضی ها کم آوردند و پشت کردند... «ثم ولیتم مدبرين» 👌 ۵. اگر مؤمنانه پای ولایت بایستیم آرامش الهی و نصرت غیبی خدا شامل حالمان خواهد شد «ثم انزل الله سکینته علی رسوله و علی المؤمنین و انزل جنودا لم تروها» 👌 ۶. و اگر مردانه بایستیم همین معرکه در نهایت عذاب دیگری برای دشمنان خواهد شد. «و عذب الذین کفروا و ذلک جزاء الکافرین» 👌 ۷. و البته راه توبه برای خودی ها و مؤمنینی که کم آوردند و لغزیدند باز است. «ثم یتوب الله من بعد ذلک علی من یشاء و الله غفور رحیم» @rezakarimi_ir
📡 رادار ما هم خراب است!