جامعه متعادل | مهدی تکلّو
درباره حجاب سیاسی
دربارهی حجاب سیاسی
دوگانهی حجاب فرهنگی یا سیاسی کاذب است. فرهنگ قدرت و قدرتآفرین است چرا که انسانها وقتی تجربههای فکری و عملی خود را به فرهنگ تبدیل میکنند، در حقیقت ارادهی خود را از سطح فردی به سطح اجتماعی توسعه دادهاند. پیش از فرهنگ، ارادهی انسان در محدودهی «شخصیت فردی» خودش محصور است؛ اما پس از فرهنگ انسانها ارادهی خود را به اندازهی «وضعیت عمومی» بزرگ کردهاند.
درگیری وضعیتهای متناقض، لحظهی تولد سیاست است. اگر بخشی از انسانها (مردان) به دنبال وضعیتی باشند که در آن زنان یا محذوفاند یا کالا یا کارگر، هر کنشی خلاف این نظم، سیاسی است و هر زن کنشگری که چنین نظمی را برنمیتابد و در تخریب و تحدید آن میکوشد زنی سیاسی است. اگر بازار زورگویان و سوداگران با به زیر کشیدن زن از جایگاه حقیقی خود سکه میشود و اگر استبداد متحجران با حذف زن استمرار مییابد، هر کسی که به هر طریقی تصویر و معنای دیگری از زن را برساخت میکند، سیاستورزی کرده است.
دعوای سیاست دعوای ارادههاست، میدان سیاست میدان زندگیها و سرنوشتهاست. تنها زمانی که یک «وضعیت» فرهنگی، بیهیچ رقیبی و هیچ مقاومت و مخالفتی مستقر شود سیاست به این معنا پایان یافتهاست؛ آنگاه شما میتوانید در این نظم یکنواخت از سیاسی نبودن چیزها صحبت کنید. اما اگر ارادههای رقیبان بر انقیاد و استثمار هر بخشی از زندگی انسانها شکل بگیرد، آن بخش در میدان سیاست تعیینکننده است. اگر آنها بخواهند هویت انسانها را معنا کنند هویت هم به میدان سیاست تبدیل شده است. اگر رقیبان بخواهند زن را به طور خاص از هویت خود تهی کرده و بر سرنوشت او مسلط شوند، موضوع هویت زن با تمام اجزائش دیگر سیاسی است. به همان میزانی که زن سیاسی است، جهانی که این زن میآفریند، نمادی که این زن خلق میکند، معنایی که به چیزها میبخشد و عناصری که او از رقیب تصاحب میکند سیاسی است.
به نقش بیبدیل زنان در پیروزی اسلام سیاسی بنگرید و ببینید که این زن نه فقط شخصاً بلکه با تمام نمادها و نرمافزار پیرامونیاش دائماً در حال گستردن سپهر فرهنگی و سیاسی خود بوده است. این موضوع تنها به حجاب و چادر محدود نمیشود. لالاییها، مناسک، خانه و شئون دیگر از او همگی رنگ و بوی سیاست گرفته است.
کسانی که میخواهند از حجاب سیاستزدایی کنند و در مقابل حجاب فرهنگی را قرار میدهند، ناآگاهانه در همهگیری وضعیتی که رقیبان تمنا دارند میکوشند. چرا؟ چون فرهنگ و عناصر فرهنگی همگی سیاسیاند. آنها گمان میکنند با غیرسیاسی کردن حجاب، یک عامل وحدتشکن را حذف کردهاند. اما بیآنکه بدانند چنتهی خود را خالی کردهاند.
@Mahdi_Takallou
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
✍🏻 نادر ابراهیمی:
"دختر سیاسی، بهتر از پسر سیاسی است. مردان، انگار که برای حضور در معرکه سیاست به دنیا میآیند؛ اما زنان، بر این میدان منت میگذارند که پا در آن مینهند.
هر جا زنی هست که به خاطر عدالت میجنگد، آنجا عطری پیچیده است شیرین و شورانگیز و بهشتی. ما بدون زنان خوب، مردان کوچکیم."
📚 آتش بدون دود
🏫 مدرسه تاریخاندیشی قصص
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از از "ما" نگاشت/مریم منصوری
وقتی همهی بحرانهای کشور به "مردمینبودن" ختم میشود.
بخش اول
✍مریممنصوری
امسال حضرت آقا(سایهشان مستدام) روز اول فروردین ۱۴۰۲، بعد از چندسال تعطیلی، مجددا در حریم رضوی با مردم دیدار داشتند.
ایشان در بخشی از سخنانشان، مجددا و کماکان بر "مردمی بودن" امور از جمله اقتصاد تاکید ورزیدند.
بهنظر میرسد که فراتر از بحرانهای نهادی، مانند بحران در اقتصاد، سیاست یا فرهنگ، مسالهی اصلی، نوع مواجههی دولتها و حاکمیت با مردم است که مسالهای ظاهرا سهل اما دقیق و نیازمند تامل جدی است.
رهیافت "خدمت" رهیافتی است که به زعم نگارنده، علیرغم محسناتی که بلحاظ ایدئولوژیک به خصوص در اوایل انقلاب اسلامی داشت، نه تنها دوَل را زعیم و بلکه "عقل برتر" مردم میانگاشت، بلکه رفتهرفته، موجب گردید تا نه تنها دست مردم از بسیاری از امور کوتاه گردد، بلکه عملا، توقع مردم نیز صرفا به "اخذ هرچه بیشتر خدمات" میل یابد و این، آغازی بر پایان "عاملیت جدی مردم"_امری که بخشی از هستهی سخت انقلاب اسلامی تعریف شده_بود.
در تمامی این سالها، دولتهای مختلف، عمدتا خود را در جایگاه نخبههایی معرفی میکردند که یا باید بگویند و مردم "تَکرار" کنند، یا کلفتوار، هرچه مردم خواستند تامینکنند و همه چیز را خود برعهده گیرند که به نظر میرسد در دومی هم یک نخبهگرایی غیرهدفمند، نازل و قابض وجود دارد که همچون خادم عالم خود را به کار مشغول میدارد تا رفع حاجت عامه شود.
به موازات این رویکردهای عقیم، اما، امامین انقلاب، مکررا بر "مردم، مردمیبودن و مردمیسازی" امور تاکید ورزیدهاند. رهبر انقلاب بارها، رمز پیروزی را ورود آحاد مردان و زنان برای حل مسائل کشور برشمردهاند. ورودی که عاملیت جدی مردم را میطلبد، اما این عاملیت، با قیوداتی در مسیر رشد و کمال، قرار دارد.
به نظر میرسد، نهادهای میانی نیز بر طبل این نخبهسالاریها کوبیدهاند و مناسبات نامتناسب با ایدههای اصلی امامین انقلاب، روز به روز بیشتر مشاهده میشود.
دولتها باید بپذیرند که بدون مردم، ناتوانند! که اگر پذیرفته بودند، شاهد "گفتگوی بیشتر سیاستمدار با مردم" بودیم؛ شاهد "قائل بودن به حدی از عقلانیت جمعی برای عاملیت مردم " بودیم، شاهد رفتارهای "غیرمتکفلانهتر" بودیم.
مردم ایران، بهبرکت نفس حضرت روحالله و خونهای مظلومانهای که دراین مسیر ریخته شد، به "نوع اخیری" مبدل شدند که با ایشان، رفتاری از جنس رفتار دولتهای مدرن یا اربابان فئودالی انصاف نیست.
ابهام در نحوهی مناسبات میان مردم و حاکمیت، هزینههای گزافی را بر دوش مردم و حاکمیت تحمیل کرده،که به نظر میرسد حل این مهم، در ساحت تفکر فلسفی امکانپذیر است، وگرنه با این تفرُّق در مسیر، محکوم به شکست روزافزونیم.
@azmanegasht
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
پروژهی رفع عیب و نقص از گفتمان حجاب
جدیترین تلاشهای رهبری برای ترمیم و تصحیح «گفتمان حجاب» به دههی هشتاد برمیگردد و تا به امروز بارها در موقعیتهایی حساس این دست گفتارهای منحصربفرد را هر بار با تکملهای تکرار کردهاند؛ «خیلی از کسانی که کشف حجاب کردهاند اهل دین و تضرع و دعا هستند». گفتار اخیر در کنار گفتارهای مشابه پیشین که با گفتارهای رایج متفاوت است، خبر از دستگاه تحلیلی متفاوتی میدهد و این تلاشهای برای این است که ساحت ذهنی، زبانی و عاطفی مربوط به حجاب، هر چه بیشتر با واقعیت منطبق شده و سپس از همین طریق افقهایی رو به آینده برای اصلاح وضعیت ترسیم شود.
در سخنرانی سه ماه گذشته نیز ایشان خانمهای «ضعیفالحجاب» را از نظم گفتمانی و سیاسی ضدانقلاب بیرون کشیدند. (تلاش برای استفاده از الفاظی جدید با بار منفی کمتر نشان از التفات ایشان به ساحت گفتمانی موضوع دارد)
این گفتارها صراحتاً در تقابل آشکار با فضای گفتمانیای است که از بعضی تریبونهای مذهبی و حزباللهی بلند میشود. دالهایی نظیر «فواحش»، «ولنگاران»، «برهنگان» و... که با رویکردی تعمیمگرایانه و خشونتآمیز از این تریبونداران طرح میشوند، در چند ماه گذشته از پرتکرارترین مفاهیم این سمتوسوی میدان بوده است؛ گفتارهایی که البته جدید نیستند و طبیعتاً تبار تاریخی مشخصی دارند و میشود آن را در مقولهی هویت و تصویر زن در نگاه برخی جریانات گفتمانها به راحتی جستجو کرد و نشان داد.
شایان ذکر است این قبیل کردارهای گفتمانی رهبری نهتنها اقداماتی عملگرایانه و تاکتیکی نیست بلکه ریشه در تعهدی مبنی بر «فهم واقعیت آنگونه که هست» دارد. به عبارتی ایشان در مقام سیاستمداری که میخواهد عجالتاً به وساطت لطایفالحیلی موقتی و موضعی فضا را مدیریت کند قرار ندارد، بلکه حقیقتاً نگاه ایشان به مقولهی بدحجابی این چنین است. من این دغدغهها و دقتها را «پروژهی رفع عیب و نقص از گفتمان حجاب» مینامم. در این پروژه رهبری در تلاش است فضای گفتمانی حجاب را از نظمی که مغایر با «سیاست تکریم زن» و «واقعیت زن آنگونه هست» است پیرایش کند. ما قرار است در این گفتمان بهینهی حجاب، حجاب، محجبهها، غیرمحجبهها، روابط آنها و بطور کلی زنان را همراه با بازاندیشی در الفاظ، مفاهیم و تفاسیر بفهمیم.
یکی از ثمرات چنین پروژهای این است که با دقت نظر به بسیاری از زنان ایرانی، بدحجابی به عنوان یک مولفهی غلط فرهنگی در سبک زندگی فردی تلقی میشود. این مولفهی غلط که به لحاظ شرعی و سیاسی حرام است، مولفهای اما قابل درک و البته قابل تغییر است. اما بدحجابی به مثابهی یک پروژهی سیاسی که توسط سرویسهای خارجی، سوداگران و زورگویان پیگیری میشود نیازمند مواجهه سخت و مقتدرانه است.
@Mahdi_Takallou
هدایت شده از ریحانه
🔸رهبر انقلاب در دیدار شاعران:
غربیها از زن ایرانی کینه دارند
🔺یک مجموعهی تهاجم و تاخت و تاز متنوع، از نظامی گرفته تا اقتصادی تا سخت تا نرم همهجور الان علیه ایران وجود دارد.
🔺امروز هدف دشمن این است که نقاط قوّت فکری و معارفی ما از ما بگیرد؛ ما استقلال میخواهیم، این را تضعیف کند در روحیهی ما، ما میخواهیم استقامت کنیم در مقابل استبداد غربی، روحیهی ما را تضعیف کند، ما را مردّد کند. تفکرات اسلامی و معارف اسلامی را در ما تضعیف کند، عمل اسلامی را تضعیف کند، وحدت ملی را تضعیف کند. تدیّن زن را، حیای زن را تضعیف کند.
🔺غربیها نسبت به زن ایرانی ترحّم ندارند که بگویند: حقوق زن رعایت بشود، بلکه کینه دارند از زن ایرانی. قطعاً اگر چنانچه حضور زنها نبود، انقلاب پیروز نمیشد.
🔺غربیها خودشان را طرفدار حقوق زن، طرفدار حقوق انسان، طرفدار آزادی معرّفی میکنند. اصلاً تعبیر حقوق بشر به غربیها نمیآید. واقعاً به غربیها حقوق زن نمیآید. همین حالا زنها در کشورهای غربی مهمترین مشکلات را دارند.
🌻 ۱۴۰۲/۱/۱۶
🌱 @Khamenei_Reyhaneh
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
فردا و پس فردای حجاب
پس از دیدار اخیر رهبری و تکرار موضع ایشان راجع به الزام حجاب (موضع ایشان را همه میدانستیم) به نظر، جریانی که برای حل مسأله حجاب یکسره روی قانون و الزام لم داده بود جان مجددی گرفت. نحلهای که مسیر کار فرهنگی (با همین ادبیات نچسب) را غیرعملیاتی و دور از تدبیر بهنگام میدید از این پس راحتتر میتواند بر تردیدها و دودلیها فائق بیاید و راه اقتدار در پیش گیرد. البته این اتفاق فی نفسه بد نیست و هیچ کسی از وضعیت ضعف دولت که قانون هست اما نیست، سود نمیبرد. من هم چون حجاب را بسیار مهم و دارای اولویت میدانم مایلم تمام ظرفیتها در این باره به کار گرفته شود.
اما به همین ترتیب ایدهای که بر نرمافزار حجاب تاکید میکرد با صرف مجدد نیروها بر وجوه قانونی و سرد الزام حجاب، در شرف حاشیگی بیشتر قرار میگیرد. نرمافزار اجتماعی موجود از حجاب دارای عیوب و نقایصی است که به سختی میتواند با حیات دختران و زنان نسبتی پیدا کند. در یادداشتهای پیشین هم نشان دادم که حتی خانمهای محجبه هم نوعاً انگیزهها و دلایل خاموش و ناخودآگاهی را برای حجاب دستوپا کردهاند تا برای خود (و دیگران) محجبهبودنشان را موجه نشان دهند. اما ایشان ضرورتاً از نرمافزار اجتماعی حجاب چیزی را وام نگرفتهاند و مدیون آن نیستند. پس آنچه که از حجاب و مسائل پیرامونیاش بر فاهمهی عمومی سوار است کمتر توان و کارایی لازم را برای حل مسأله دارد. وقتی در فضای عمومی از حجاب میگوییم، پرتکرارترین پاسخهایی که به نحو گسترده میشنویم این است که «چرا باید برای به گناه نیافتادن مردان من به سختی بیفتم؟»، «هر کس باید در انتخاب نوع پوشش آزاد باشد» و...
همهی این موطن از بحث که مجال تفصیل و تمثیل آن نیست، حاکی از نوعی ناهماهنگی است میان طبع زن و آنچه از حجاب در فضای عمومی غالب است. جاذبههای فطری و زنانهی حجاب کمتر از اصالت طبع جنسی مردان بر فاهمهی عمومی مسلط است و این مسأله نیز به این دلیل است که مردان همواره برای زنان چیزها را اجتماعی کردهاند و زنان تنها سر سفره آنان نشسته و مجبور و تناولاند. برای همین استدلالهای موجود در نرمافزار حجاب مردان را زودتر برای حجاب زنان قانع میکند. این خاصیت جهان اجتماعی نامتعادل است.
این عدم هماهنگی ذهنیت و واقعیت روزمرهی زن با نرمافزار و اتمسفری که برای او تدارک دیده شده باعث شده قانون حجاب تحمیلی به نظر برسد و تحمیلی اجرا شود. حال آنکه وجود چهارچوبهای قانونی ضرورتاً به معنای بیاختیار شمردن انسانها نیست. آنچه که باعث میشود اصل وجود قانون تحمیلی بهنظر برسد تصوری است که از حجاب در نرمافزار اجتماعی آن شکل گرفته است. این نرمافزار فاقد توان لازم برای آن است که استقلال، آزادی، زنانگی، کرامت و تعالی زن را در نسبت با حجاب توضیح بدهد. در این نرمافزار پررنگترین عنصری که میبینیم این است که زنان باید برای حفظ مردان، جامعه و خانواده خود را مهار کنند! چنانچه مردان دولتی و تریبوندار هم چنین تصوری از زن و حجاب او دارند. لذا است که حجاب را تنها در بستر هویت میشود بحث کرد.
به هرحال در روزهایی که شاهد باز اوج گرفتن موج الزامگرایی هستیم ضرورت دارد بپرسیم دقیقاً چه چیز را میخواهید الزام کنید؟ رعایت چه چیزی را میخواهید تذکر بدهید؟ پرسش «دقیقاً چه چیزی؟» میخواهد یادآور شود که آگاهیها و احساسهای شکل گرفته حول حجاب برای همه لزوماً یکسان نیست. مایهی اصلی اقتدار دولت پشتوانههای معرفتی و فرهنگی آن است نه ضرورتاً تکنولوژیهای الزامآور آن. به پنج و ده سال آینده فکر کنیم. باد این اقتدار با کممایگی خواهد خوابید. تذکرهای رهبری را مبنی بر «دشمن با برنامه وارد شده ما هم باید با برنامه وارد شویم» و «امروز همه بویژه مجموعههای هنرمند و فرهنگی باید دشمن و اهداف و شیوههایش را بشناسند و با آن مقابله کنند» از این باب ببینید.
@Mahdi_Takallou
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
📢 انسانها در نظام اجتماعی داخل یک تور نامرئی هستند و به یک طرفی کشانده میشوند.
🟢 #رهبر_معظم_انقلاب_اسلامی:
«من همیشه #نظامهای_اجتماعی را به #تورهای_ماهیگیری مثال میزدم که گاهی در میان خود هزاران ماهی را میکشانند به یک سمت خاصی و آن ماهیان خودشان متوجه نیستند که با همان حرکت تور، دارند به یک طرفی کشیده میشوند و نمیفهمند که یک کسی دارد آنها را هدایت میکند در داخل تور، آنها خیال میکنند آزادند و دارند راه میروند، هیچ احساس اسارت هم نمیکنند. نظامهای اجتماعی هم این چنیناند، حتی نظام صحیح هم به یک معنا همینطور است، اگر چه او دیگر اسارت نیست چون در او آگاهی و بینایی هست، وانگهی نظام مستند به خدا و بندگی بالاخره بندگی خداست، اما هر نظام اجتماعی این خصوصیت را دارد، انسانها در نظام اجتماعی داخل یک تور نامرئی هستند و دارند کشانده میشوند به یک طرفی اگر چنانچه آنها را به طرف بهشت ببرند، انسانها را به طرف بهشت میروند، و اگر بهطرف جهنم ببرند، انسانها دارند به طرف جهنم کشانده میشوند.
قرآن میفرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ. جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا ۖ وَبِئْسَ الْقَرَارُ» (سورۀ ابراهیم، آیه ۲۸ و ۲۹). سردمداران نظامهای باطل و طاغوتی و کفرآمیز، انسانهایی را که در سایه این نظامها دارند زندگی میکنند میکشانند به سمت جهنم و اگر این نظام یک نظام غیرخدایی است کشانندگان این نظام همان کسانی هستند که اطراف تور را گرفتند و دارند میبرند به یک طرفی. پس اطاعت از هر نظام اجتماعی باطل و غلط و غیرالهی عبادت غیرخداست ولو اسمش هم مسلمان باشد و نمازش را هم بخواند.»
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17177
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
📣 مدلها و ساختارهای مدرن، نوعی جبر اجتماعی را به مردم تحمیل میکنند.
«تمدّن مادّی، فرهنگ مادّی را «اقامه» میکند. اقامه، مرحلهای است که در آن از طریق تحقیر و تجلیل اجتماعی و ساختارسازی، کانّه یک نوع جبر اجتماعی درست میشود. نمیخواهیم بگوییم که انسان در آن محیط، کاملاً مجبور است، ولی حتماً تحت فشار است؛ مثل این است که یک لباس آهنی به انسان بپوشانید و او در یک فضای مغناطیسی قرار دهید و بعد بگویید راحت راه برو! این حرکت، بهحسب ظاهر، جبر نیست، اما این فضای مغناطیسی نوعی جبر را به این نوع لباس تحمیل میکند و انسان را بهسمتی که کشش مغناطیسی وجود دارد، پیش میبرد و خیلی دشوار است که انسان برخلاف آن عمل کند؛ هرچند غیرممکن نیست. این فضا مانند درست کردن یک سطح شیبدار است که جریان دادن آب در آن همان، و به پایین متمایل شدنِ آب از آن، همان! معنا ندارد که ما سطح شیبدار درست کنیم اما برخلاف عالَمِ اسباب، آب بهسمت پایین متمایل نشود. استاد ما مثال دیگری میزدند که لطیف نیست ولی گویاست؛ میگفتند علوم مادّی و مدلها و ساختارها و معماری مدرن، که فرهنگ مادّی را اقامه میکنند، مثل سنگ دستشوییِ رو به قبله هستند! کسانی که میخواهند معصیت کنند، راحت هستند، اما آنهایی که میخواهند معصیت نکنند، به زحمت و مشقت میافتند».
#استاد_میرباقری
☑️ @mirbaqeri_ir
تَعَلُّق؛ محور تحول در وجود انسان
حرکت انسان تابع تعلق اوست. یعنی انسان در جهت تعلق خود حرکت می کند. به این ترتیب می توان انسان را چنین تعریف کرد: انسان موجودی است متحرک که حرکت او نتیجه تعلق او و درجهت تعلق اوست.
یعنی تعلق هم علت موجده حرکت است، هم علت مُبقیه حرکت و هم جهت دهنده به حرکت و اگر قبول کنیم که تحولات انسان مستقیماً نتیجه حرکت اوست. به این نتیجه میرسیم که ((تحولات انسان نتیجه تعلقات اوست)).
تعلق، محور تحول در انسان، مرحوم آیت الله حائری شیرازی، ص ۱۹
هدایت شده از سلوک و عرفان در عمل (حضرت آیت الله یزدانپناه)
8.MP3
17.2M
وقتی امام در پاریس بودند، تلفن می شد چرا به زنان اجازه می دهند به خیابانها بیایند، این کار، انقلاب را مخدوش می کند و ایشان به نام یک مرجع نباید اجازۀ چنین کاری را بدهند.
اما امام در جواب این عده می فرمودند: رسالت من همین است و من مسئولیت دارم به زنان بگویم در راهی که تاکنون رفته اید باید تجدید نظر کنید، به صحنه بیایید، در خراب کردن بنیان شاهنشاهی مشارکت کنید، درس بخوانید و به دانشگاه بروید. (محمدعلی انصاری کرمانی)
✅️ @agha_ruhollah