eitaa logo
کانال شعر مهدی زارعی
302 دنبال‌کننده
122 عکس
38 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بخشی از کتاب: " آخرین دقیقه های آخرالزمان " پشت غزل شکست و قلم شد عصای او هر جا که رفت، رفت قلم پا به پای او شاعر"سکوت - ضجّه"زد و خُرد شد، ولی نشنيده ماند مثل هميشه صدای او بعدش نوشت از غم مردی که می رسيد هرشب به گوش سرد زمين، ناله های او پس واژه ها به هيئت زندان شدند و شد - سلّول سرد و ساکت هر بيت: جای او مردی که در زمانه ی ارواحِ شب پرست خورشيد بود و حبس شدن هم سزای او زندانی عجيب و شگفتی که می شدند جلادها به شيفتگی مبتلای او (نقشه کشيده شد) : "زنِ طنّازِ فتنه گر! از خود بساز لکّه ی ننگی برای او" :"رسوای عشق خود کُنَمَش تا به کام تو ورد زبان شهر شود ماجرای او" (نقشه شروع شد) دو ـ سه روزی گذشت و زن ماند و حضور عرشی و حُجب و حيای او پر شد تمام روح زن از سوز، ضجّه، زجر از ناله، ناله، ناله و از های های او پس در خودش شکست و شکست و شکست و گفت: هر که تو نشکنی ش و نسازی ش، وای او! آن قدر روحِ خاکیِ زن در خودش گداخت تا که طلای ناب شد از کيميای او (نقشه کشيده شد) : "زن محراب و اشک و آه! نوبت رسيده است به مرگ و عزای او" : "او آن پرنده ای ست که بالِ پريدنش روح است و مرگ وسعت بام و هوای او" (نقشه شروع شد) شبحی شوم، بی صدا خود را دميد در"قَدَر" و در"قضا"ی او خرمای مرگ را به دهان برد و مستِ وصل مرگی غريب آمد و شد آشنای او... :👇 @mahdi_zarei_shaer