#وسواس
#داستان
داستانی درباره وسواس
زراره و ابوبصیر هر دو می گویند: به امام علی علیه السلام عرض کردیم، مردی بسیار در نمازش شک می کند به حدی که نمی داند چند رکعت خوانده و چند رکعت از آن باقی مانده است، فرمود: دوباره نمازش را بخواند، گفتیم: شک و تردید بسیار بر او رخ می دهد هر وقت نمازش را اعاده می کند باز دودل است و شک و تردید دارد، فرمود: نمازش را تمام کند و به شک خود توجهی ننماید.
سپس افزود: شیطان را با شکستن نماز و باطل کردن آن به نفس خود عادت ندهید تا او را به طمع اندازید، زیرا شیطان بدجنس و بداندیش است و به آنچه عادت داده شده، خو می گیرد.بر هر یکی از شما لازم است تمازش را با حال شک و تردید ادامه دهد و نمازش را زیاد نشکند و به هم نزند، چون اگر نمازگزار چند بار این چنین رفتار کند دچار تردید و دودلی نگردد.زاره گفت: امام علیه السلام فرمود: شیطان شریر و ناجنس می خواهد از او اطاعت شود هنگامی مورد عصیان و نافرمانی قرار گرفت دیگر به سراغ شما نخواهد آمد.
https://eitaa.com/mahdiakhundi