eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.6هزار دنبال‌کننده
414 عکس
137 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از همشهری
⬅️ صفحه‌های همشهری جمعه 29 تیر ماه ۱۴۰۳ 🔺کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود 🔺همشهری جمعه هر هفته در قالب «روزنامه دیواری» منتشر می‌شود و قابل نصب در جاهای مورد نظر شماست. 🔺برای دریافت نسخه چاپ شده و آماده نصب این روزنامه دیواری عدد ۷ را به ۳۰۰۰۳۳ پیامک کنید 🔺نسخه با کیفیت این روزنامه دیواری را از اینجا دانلود کنید: https://B2n.ir/q49362 🆔 @hamshahrinews
🔸ما هم مخاطب تذکر رهبری هستیم 🔸لوازم چهارگانه وحدت 🔻رهبرانقلاب در دیدار با نماینده ها تاکید کردند "مجلس باید آرامش بخش باشد"."باید از دولت و مجلس صدای واحد شنیده شود". "مجلس نباید منشا تشنج در افکار عمومی باشد." مفهوم "وحدت" در سخنان رهبری انقلاب در چند ماه گذشته بدون شک ازپربسامدترین تعابیر است. ضرورت مساله روشن است و کسی مخالف آن نیست. اما متاسفانه در عمل ماجرا به نحو دیگری رقم می خورد. این مساله نیز تنها منحصر به مجلس نیست. یک نمونه همین روزهای شورای شهر که پیش روی ماست. بداخلاقی ها و تفرقه افکنی هایی که وبال مردم شده است. در فضای مجازی و رسانه نیز به طریق دیگر. 🔻این متن توضیح مختصری است مبنی بر اینکه چه کسانی می توانند منشا وحدت باشند و برای وفاق و همدلی چه لوازمی باید مهیا شود تا از حرف به عمل برسیم. واقعیت این است که وحدت نیازمند شخصیتی است که 4 ویژگی را در خود ایجاد و رشد و ارتقا بخشیده است. 1⃣یکم وحدت از منظر اعتقادی است. این فهم باید ایجاد شود که وحدت یک تاکتیک و یا یک خصلت صرف اخلاقی نیست. وحدت یکی از ارکان کلیدی و از ارزش های پایه ای انقلاب اسلامی است. وحدت روی دیگر مردمسالاری دینی است. وحدت ثمره یک نگاه توحیدی به سیاست و توده مردم است. خلاصه فردی که به جهت اعتقادی مساله وحدت برایش حل و فصل نشده است، نمی تواند منشا وحدت باشد. 2⃣دوم وحدت از منظر اخلاقی است. وحدت و همدلی و مدارا و وفاق و اجماع و غیره هرچند بار معنایی مجزا دارند اما همگی نیازمند یک منش و فضیلت اخلاقی اند. نیازمند یک ملکه روحی. افرادی می توانند در سیاست وحدت ساز باشند و منشا قرابت ذهن ها و دل ها شوند که به جهت فردی نیز اهل تهذیب نفس و در تعامل با دیگران اهل مدارا و خلق حسنه باشند. خیلی وقت ها تکبر و تفرعن و نخوت های فردی است که اجازه بروز و ظهور همدلی و وفاق اجتماعی نمی دهد. 3⃣سوم وحدت از منظر عقلانیت است. فارغ از اینکه همدلی و وحدت یک منش اخلاقی و یک رویکرد عالی اعتقادی است، وحدت از منظر عقلانیت نیز اهمیت دارد. به جهت دستگاه محاسباتی نیز وحدت کارآمد و محل رجوع است. کسانی که اهل تدبیر و منطق و عقلانیت در سیاست نیستند نمی توانند وحدت ساز باشند. بسیاری از اهل تحجر به همین دلیل عامل تفرقه اند. آنها که روحیه تکفیری و خوارج گونه دارند و از هرگونه تعامل منطقی و گفت وگویی فراری و گرفتار خودحق پنداری هستند نمی توانند عامل وحدت باشند. 4⃣چهارم وحدت از منظر هنر است. عاملان به وحدت باید اهل هنر باشند. اهمیت هنر روشن است، اما هنر در سیاست از این منظر اهمیت دارد که در تخاطب با مردم است. مسوولی می تواند در ارتباط با مردم عامل به وحدت باشد که بتواند هنرمندانه وفاق را با مطالبه و نقد و پرسشگری جمع کند. در غیراینصورت به اسم وحدت عده ای محکوم به انفعال و سکوت می شوند و از سوی دیگر عده ای به اسم عدالتخواهی و مطالبه گری و نظارت و انتقاد پا بر اخلاق و معنویت و وحدت می گذارند. جمع ایندو به جز اعتقاد و اخلاق و عقلانیت، هنر می خواهد. 🔻حرف تمام است. اگر می خواهیم عامل به تذکر مکرر رهبرانقلاب باشیم، اول از همه هرجا هستیم خود را مخاطب این سخنان بدانیم و در مرتبه بعد این چهار ویژگی را در خودمان تقویت کنیم. همشهری @mahdian_mohsen
❤️عاشقانه های جاهلی در سیاست این متن سیاسی است. اصلا انتخاباتی است. حالا که انتخابات گذشت باید حرف های جدی تر زد. شاید هم سوادرسانه ایست. اما ابتدا یک مقدمه کوتاه؛ ما خیلی وقت ها با جهل مان زندگی می کنیم. چه بسا از آگاهی و علم فرار کنیم و به دامان جهل پناه ببریم. این چه زمانی است؟ زمانیکه دانستن هزینه دارد. حالا هر هزینه ای. حداقل هزینه، انرژی صرف کردن است. حداکثرش هم فهمیدن چیزی که داشته های قبلی ما رو نفی کند. صبح ها چشم در چشم گربه سیاه شوید تا شب بد می بینید. صدای دسته کلاغ ها یعنی خبر بد. عدد سیزده یعنی بدشانسی. همین سه تا کافیست. حالا فرض کنید یکی بخواهد با استدلال توضیح دهد که این گزاره های ذهن شما باورهای خرافی است. اهمیت می دهید؟ اصلا گوش می دهید؟ اگر هم گوش دهید یعنی از فردا با صدای قارقار دسته کلاغ ها دیگر استرس نمی گیرید؟ این مثال های ساده و دم دستی چیست که می زنیم؟ پس اجازه دهید یک مثال عمیق تر والبته بامزه بزنم. به دوستی گفتم مطابق پژوهش های پزشکی قلیان باعث میشود عمر کم شود. فورا گفت خوشی هم باعث میشود عمر زیاد شود. این به آن در و پک بعدی را به قلیان زد. اینجا که پای مرگ و زندگی در میان بود. مساله ای مهمتر از حیات؟ چرا به ساحت علم پزشکی بی اعتنا بود؟ چون پذیرفتن نتایج علمی برایش هزینه داشت. هزینه عبور از لذت و بالاتر از آن تغییر عادت. سالها پیش دوستی می خواست ماشین بخرد. آگهی 206 را در همشهری خرید و زنگ زد. قیمت بالاتر از عرف بود. اما الحق زیبا بود. فروشنده خودرو را اسپرت کرده بود. یکی پیشنهاد کرد قبل از خرید به کارشناس هم نشان دهد. ابتدا نپذیرفت اما در نهایت با اصرار قبول کرد. کارشناس آمد و گفت این خودرو تصادفی است. چپ کرده است. نصف قیمت می ارزد. اما نپذیرفت و خرید. چرا؟ چشمش را گرفته بود. فهمید. دانست. اما عبور کرد. چرا؟ حس خوش خودروی اسپرت. ما در زندگی همینیم. در تصمیمات مهم نیز. بخشی از آمار طلاق از همین جنبه است. خیلی وقت ها چشم و ابرو و جیب یک نفر دلمان را می برد و تلاش می کنیم و اصرار داریم درباره شخصیت و هویتش ندانیم. بدانیم هم عبور می کنیم. گوئی چشم و ابرو بر سبک زندگی و فرهنگش می چربد، بی آنکه بفهمیم از دانستن فرار می کنیم.  حالا این کلاغ و گربه و قلیان و 206 و چشم و ابرو چه ربطی به سیاست و انتخابات داشت؟ آنجا هم خیلی ها همینیم. ما در رسانه و در سیاست و پای صندوق رای به سمت چیزی می رویم که ما را تائید کند. به سمت دانسته های قبلی مان. از اینرو هر آنچه ولو به اسم علم و آگاهی مارا نفی کند علیه ماست. ضدهویت ماست. با او دشمنی می کنیم ولو پیک حقیقت باشد.  ما دو نوع جهل داریم. یا نمی دانیم. یا تصمیم می گیریم ندانیم. تلاش می کنیم توجه نکنیم. غرض این متن دومی است. بی میلی به ندانستن بدتر از ندانستن است. اینجاست که از علم به جهل پناه می بریم. ترجیح می دهیم با جهل مان عاشقانه های سیاسی داشته باشیم تا با حقایق جدید با هویت قبلی مان کلنجار رویم.   اینجاست که یکی برای مان فرشته می شود و دیگری عین اهریمن. هر چه از شیطانی اهریمن بگویند باور می کنیم ولو خناس ها و مکاران و کاسبان ببافند و هرچه از ملاحت و لطافت پرنیان سیاسی مان کم کند مقابلش بی تابی می کنیم و کینه اش را به دل می گیریم.  اینجاست که در سیاست به سمت کسانی می رویم که درباره آنها کمتر بدانیم. هر میزان کمتر بدانیم بیشتر می توانیم خیال ببافیم و قصه بسازیم و به او عشق بورزیم. ما بیشتر دوست داریم تا ندانیم تا جاهای خالی ذهن را خودمان پر کنیم. هندوانه های دربسته سیاست، خوش ترین خوراک این جماعت است. خدا هم نکند در حلقه کسانی قرار گیریم که مثل ما فکر می کنند. اینجاست که فرقه مان کامل می شود. اینجاست که خوشی عشق ورزی و دشمنی با رقیب مضاعف می شود.    اینجاست که توجه به حقیقت سراسر هزینه است. هزینه جدا شدن از فرقه و منکوب شدن و تحقیر شدن و اقلیت شدن و رهاشدن از هویت گذشته مان. اینجاست که تا پای مرگ حاضریم جاهل بمانیم اما لایک رفیقانه های قبیله مان را از کف ندهیم. خودمان را مرور کنیم. اینطور نیست؟ اگر اینطور نیست هوشیاریم. اگر در مباحثه های مجازی مقابل انتقاد دیگران، بجز عصبانیت و کلافگی حس خوش فهمیدن و رشد آگاهی داشتیم یعنی آمدیم تا با چشم باز انتخاب کنیم. چنین کاربری گوهرست. باید در اینباره بیشتر نوشت. برای مطالعه بیشتر چهار کتاب "توهم آگاهی" و "تفکر بی درنگ و بادرنگ" و "اشتیاق به جهل" و "تفکر جانبی" را پیشنهاد می کنم. همشهری @mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم: دوصدایی مقابل دشمن خیانت است فرقی هم نمی کند اصلاح طلبی که آمریکا را تبرئه کند یا با خوش خیالی بگوید خواستند مانع مذاکره شوند یا به اسم انقلابی سیستم امنیتی را تحقیر کند یا باخفت حادثه اردیبهشت را به تروریستها نسبت دهد یا خیال کند هنوز دوران رقابت است و پزشکیان را بزند @mahdian_mohsen
🔻تفاوت عین الاسد و وعده صادق 1⃣یکم. رهبرانقلاب ضربه موثر نظامی در عین الاسد را یوم الله دانستند. برای اینکه روشن شود این عنوان چه میزان اهمیت دارد توجه کنیم حضرت امام خمینی 12 فروردین را یوم الله دانستند. اما چرا؟ رهبری انقلاب توضیح دادند که ضربه عین الاسد بروز هویت و اراده ملی مردم بود. همین تعبیر را نیز بلافاصله بعد از وعده صادق داشتند. 2⃣دوم. کاریل فون کلاوزِویتس به عنوان استراتژیست نظامی و نظریه پرداز جنگ‌های نوین معتقد است ما با سه ضلع در جنگ های امروز مواجهیم. نقش دولت ها و نقش ارتش ها و نقش مردم. وی در توضیح ضلع سوم معتقد است این مردم و افکار عمومی است که برنده و بازنده جنگ را تعیین می کنند. این ضلع سوم متکی به جنگ های شناختی و شبکه ای است که نه تنها در خدمت جنگ نظامی قرار می گیرد بلکه فراتر از آن بر جنگ های نظامی سایه انداخته و آنرا به خدمت می گیرند. با این توضیح نسل جدید جنگ ها نمادین و در بافت فرهنگی-اجتماعی پنهان است. 🔻سخن نهایی از مقدمه اول؛ مهمتر از نقش ادوات نظامی، اراده مردم است. اگر اراده نهائی مردم بر مقابله با قدرتهای ظالم جهانی باشد در نهایت شکست نخواهیم داشت و پیروزیم. 🔻سخن نهائی از مقدمه دوم؛ مردم در جنگ های نسل جدید سهم دارند. سهم مردم جنگ در ساحت روایت هاست. به همین دلیل جنگ ها نمادین می شوند تا در خدمت جنگ روایت ها قرار گیرند. ترور اسماعیل هنیه در قلب تهران نماد می شود در خدمت جنگ روایت ها. 🔻با این مقدمه بین عین الاسد و وعده صادق تفاوت است. چه تفاوتی؟ عملیات وعده صادق نسبت به عملیات عین الاسد در ساحت جنگ روایت ها جلوتر بود؛ به چند دلیل. این دلائل مرور می شود تا در خونخواهی مقدس تقویت شود. 1⃣یکم. روایت جنگ یک روایت فانتزی وجود دارد که صحنه را نادرست می فهمد. گوئی جمهوری اسلامی بی اعتنا به ظلم جهانی به کار خود مشغول بوده است و رژیم جعلی اسرائیل به دلیل عدم بازدارندگی موثر تعرض کرده و رفته است. اما ماجرا اینطور نیست. روایت دقیق صحنه اینست: ما با رژیم صهیونیستی از سالها قبل 7 اکتبر در جنگیم. اسرائیل به جهت راهبردی از جمهوری اسلامی پیاپی ضربه دیده است. یک نمونه اش قدرت کمی و کیفی جبهه مقاومت. حالا در مسیر این جنگ سابقه دار به ایران تعرض کرده است که البته باید پاسخش را ببینید. اگر این روایت درست تبیین نشود مخاطب از خشونت های جنایتکارانه دچار انفعال می شود و حس شکست می کند نه حس مبارزه. روایت جنگ راهبردی و قدرت نرم ایران کمک کند که اقدام ذلیلانه دشمن منفعلانه و واکنشی و در نهایت دقیق فهم شود. 2⃣دوم. روایت مسوولین در عملیات وعده صادق با دولتی مواجه بودیم که اعتماد مردم بدان ها بیش از اعتماد به دولت در زمان عملیات عین الاسد بود. حال آنکه اساسا جنگ در این ابعاد و ساحت فراتر از نقش دولت هاست. با این حال اعتماد به مسوولین منجر به باورپذیری روایت پیروزی می شود. با این توضیح و مختصرا هر نوع روایتی از صحنه که منجر به سلب اعتماد از مسوولین نظامی و امنیتی و اطلاعاتی و حتی اجرایی شود باعث شکست در روایت واقع بینانه از صحنه می شود. 3⃣سوم. روایت مردم عملیات عین الاسد قرین با حادثه هواپیمای اوکراینی بود که بطور طبیعی گرفتار یک پریشانی اجتماعی بودیم و همین مساله نوعی تفرق اجتماعی ایجاد کرده بود. این حال اجتماعی در عملیات وعده صادق به یک وفاق اجتماعی تبدیل شد. همین حس اجتماعی که امروز در خونخواهی شاهد آن هستیم. صیانت از این وحدت اجتماعی بسیار بااهمیت است. چپ و راست و انقلابی و غیرانقلابی امروز خونخواه مهمان عزیزی چون اسماعیل هنیه اند. از این وفاق اجتماعی باید صیانت کرد. 🔻حرف تمام است و اما؛ خلاصه اینکه روایت جنگ از اصل جنگ مهمتر است. جنگ روایت ها نیز منحصر به رسانه های مرجع نیست. مبدا جنگ روایت ها نیز برخلاف جنگ نظامی از لحظه شلیک نیست و از همین ساعت است. همه مردم نیز در آن سهم و نقش دارند؛ روایتی جبهه ای و شبکه ای. خلاصه اینکه برای خونخواهی همگی آرایش جنگی بگیریم. همشهری @mahdian_mohsen
هدایت شده از همشهری
19.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تحلیل فانتزی خودتحقیرهای داخلی تکمیل کننده پروژه ترور است 🆔 @hamshahrinews
🔻دست مریزاد به رئیس جمهور 1⃣یکم. بین مناظره ها یک صحنه بود که حال پزشکیان تغییر کرد و به شکل حیرت آوری عصبانی شد. آنجاکه نامزد رقیب از رفتار حزبی پزشکیان گفت. اینجا بود که رئیس جمهور منتخب از کوره در رفت و مکرر اظهار گلایه کرد. پاسخ قانع کننده ای نداشت. فقط می گفت چرا اتهام حزبی زدید؟ آن زمان به این فکر می کردم این میزان دلخوری برای چیست؟ آنچنان هم اتهام سختی نیست که این واکنش را داشته باشد. تا اینکه کار به اسم دولت رسید. 2⃣دوم. پزشکیان نام دولتش را وفاق گذاشت. معاون اول را هم فردی انتخاب کرد که علیرغم انتساب حزبی به یک جریان خاص اما در بین مخالفین و منتقدینش به انصاف شهره است. اما هنوز از ترکیب کابینه خبری نیست. هرچه هست گمانه زنی است. درباره برخی انتصابات رئیس جمهور البته انتقادهایی شکل گرفته که طبیعی است. عمدتا بخاطر سن وسال منصوبین است تا گرایش های حزبی. تا اینجا آنچه گذشت. 3⃣اما سوم. پزشکیان در نشست با خبرنگاران گفت در جلسه تنفیذ و تحلیف برای من نوشته بودند که وضع موجود کشور را نقد کنم. اما صلاح ندانستم مقابل خارجی ها چنین کنم و ادامه داد که باید از پیشرفت ها گفت. دیگر اینکه تصریح کرد "امروز باید ترویج دهنده وحدت، انسجام و یک‌دلی باشیم. اگر قرار باشد دولت‌های پیشین را نقد کنیم جز نفاق چیز دیگری برداشت نخواهیم کرد." روح شهید رئیسی شاد. آن عزیز هم همین خط را برخلاف روسای جمهور گذشته رفت. 🔻این اقدام پزشکیان قابل تقدیر است. مقاومت مقابل کسانی که دنبال فرصت اند با نام رئیس جمهور حاشیه بسازند و بهانه دست غیر دهند حتما امتیاز محسوب میشود. رئیس جمهور منتخب نشان داد شروع وفاق آمیزی داشته است. به تعبیر رهبری انقلاب پزشکیان "صادق" است و انشالله این صداقت می تواند دولت را عاقبت به خیر کند. همشهری @mahdian_mohsen
✅آقای رئیس جمهور؛ همین راه... لیست پیشنهادی وزرای دولت برای عبور از سد رای اعتماد بهارستان منتشر شد و بلافاصله موجی از انتقادات از سوی جریانی تندروی سیاسی شکل گرفت. واقعیت اینست که لیست اقای رئیس جمهور خیلی ها را غافلگیر کرد. در نهایت آقای ظریف استعفا داد و علت استعفا را کسری در اثرگذاری بر روند تصمیمات دولت دانست. همین نیز بهانه جدیدی بود تا عده ای به ظاهر طرفدار رئیس جمهور دوگانه عارف-ظریف را راه اندازی کنند و به این دوگانه بدمند. این متن به مناقشات رسانه ای و سیاسی درباره لیست پیشنهادی کابینه کار ندارد. بالاخره عده ای موافق و عده ای مخالفند. اما غرض فرصت مناسبی است برای گفتن برخی نکات مهم و راهبردی که زمینه طرحش این روزها ایجاد شده است. 1⃣یکم. کسانی که به دوگانه عارف-ظریف می دمند عملا تندروی و افراط را پشت نقاب این دوگانه پنهان کردند. اتفاقا از ظریف هم نماد ساختند. ظریف هم با همه نقدهایی که ممکن است به او و عملکرد و جهت گیری بینشی اش وارد باشد عامل و زمینه تندروی و افراط این جریان نخواهد شد. اما این جریان از سر ناچاری از ظریف نماد افراط ساختند. 2⃣دوم. راه اندازی دوگانه عارف-ظریف با توجه به استعفای ظریف و تخریب بی امان عارف، نشان می دهد که عده ای عبور زودهنگام از این دولت را کلید زدند. این اتفاق قابل پیش بینی بود اما نه به این سرعت. 3⃣سوم. لیست پیشنهادی کابیه صدای کسانی را درآورده است که از این دولت برای کاسبی سیاسی جیب دوخته بودند. همراه با این جریان امثال اینترنشنال و بی بی سی هم صدای شان درآمده است. خلاصه اینکه آقای پزشکیان که به درستی شعار وفاق را مطرح کرده است با سرو صداهایی که بلند شده نشان می دهد مسیر درستی را انتخاب کرده است. مسیری که خلاف تندروی و افراط است و می تواند منشا اثر برای وفاق ملی باشد. امروز به لیست آقای رئیس جمهور می توان از حیث کارآمدی انتقاد وارد کرد و احتمالا مجلس شورای اسلامی از همین حیث ارزیابی و تصمیم می گیرد اما نکته مهم اینست که این لیست مناقشه برانگیز و جنجال برانگیز نیست. همه کسانی که معرفی شدند فارغ از توانمندی و کارآمدی میتوانند منشا کار و تلاش بی حاشیه باشند. نسبتا از همه جریان ها نیز در کابینه پیشنهادی حضور دارند. اگر آقای رئیس جمهور همین خط را ادامه دهد می تواند بارهای بزرگی از روی دوش کشور و مردم بردارد. نباید فراموش کرد که رای قابل توجهی از رئیس جمهور منتخب از سوی کسانی است که پیشتر به نامزد جریان مقابل رای داده بودند. خلاصه وامداری رئیس جمهور به یک جریان خاص نیز خطاست و غیرواقعی. آقای رئیس جمهور حتما می داند و خوب است بداند تا زمانی که به شعارهای خود مثل وفاق و پایبندی به اسنادبالادستی انقلاب پایبند است، رقبایش که دل در گروی خدمت برای مردم و انقلاب دارند، به او وفادارتر خواهند بود تا برخی از همراهان ظاهری. 🔹همشهری @mahdian_mohsen
🔻نسل جدید گروه فشار و پدیده پروژه بگیرها 🔻با یک پدیده نوظهور مواجهیم که نظام تصمیم گیری در کشور را مختل کرده است؛ نسل جدیدی از گروه های فشار که برخلاف گذشته در فضای مجازی مستقر است. این پدیده نوظهور طی سالهای اخیر به شکل عجیب و پیشبینی نشده ای روی تصمیمات مسوولین تاثیر داشته است. 🔻اما ویژگی این گروه های فشار چیست؟ پیش از اینکه ویژگی این گروه ها را تحلیل کنیم باید به یک خطای عمیق شناختی در میان مسوولین اشاره کنیم که باعث رونق این جریان شده است. این خطای عمیق شناختی، اجمالا همان خطای هاله ای یا نقطه مقابل آن خطای اثر شاخ شناخته می شود. خطائی که باعث میشود مسوول محترم یک جزء را به کل نسبت دهد. خطائی که باعث میشود یک مسوول صدای بلند را صدای عمومی مردم بداند و عربده کشی اقلیتی را از نجوای آرام توده و اکثریت تشخیص ندهد. این خطا در بدنه حاکمیتی باعث شده است نظام تصمیم گیری کند و مختل و دچار لکنت در اقدام شود. از همه مهمتر در نقطه مقابل آن همین خطا در زیستگاه پنهان و خاکستری فضای مجازی باعث شده است پدیده شومی بنام پروژه بگیرها شکل بگیرد که کارشان شبیه حلقه جاهلان قدیم گودهای تهران، فحش و ناسزا دادن و هتاکی برای جیب کندن است. 🔻اما این جریان چه شاخص هایی دارد؟ 1⃣اولا اغلب جاهل اند. پدیده احمق های بدردبخور برآمده از این گروه است. کسانی که نادانسته نقش مبلغ را بازی می کنند. حالا یا اجیر می شوند یا بی مزد و مواجب کار می کنند اما اغلب از اهداف لایه های بالاتر بی اطلاع اند. 2⃣دوم اینکه صبح ها به یک راه اند و شب ها مسیر دیگر. هیچ مبنای مشخصی ندارند. این افراد بسیار چند رنگ اند هرچند تلاش می کنند مذبذب بودنشان را با ژست حریت پنهان کنند. 3⃣سوم اینکه ابدا استدلال و منطق ندارند. فقط هیجان و تحریک احساسات. هنر این افراد در اینست که حس برانگیختگی در مخاطب ایجاد کنند. به همین دلیل مسابقه بی امانی در تولید طنزهای توهین آمیز یا انتشار اطلاعات غلط و در نهایت هتک حرمت ها دارند. 4⃣چهارم اینکه شبکه ای عمل می کنند. این افراد برای اینکه صدای شان به جایی برسد به هر طریق شده عده ای را با خود همراه می کنند. اگر انسان رسانه هم نشد سراغ ربات ها می روند. 5⃣پنجم اینکه سر ندارند. این جریان کاملا بدون رهبر است و رهبرش کسی است که بیشتر پول دهد. در این پدیده کارفرماست که ایدئولوگ است. 6⃣ششم این پدیده به بخش هایی از حاکمیت متصل است و از همان نقطه تامین می شود. اتصال حاکمیتی این جریان ضروری است تا بجز قدرت مردمی، قدرت سیاسی نیز پیدا کند. درز اطلاعات درست و غلط عمدتا ناشی از همین پیوند بیمارگونه است. بخشی از جریان بی اخلاق افشاگری و عدالتخواهی های سرطانی ناشی از همین بیماری است. 7⃣هفتم زیرآستانه اقدامات ضد امنیتی و قضائی عمل می کند تا قهریه را حساس نکند. معمولا قهریه با تاخیر بسیار زیاد با این گروه ها برخورد می کند چون دستش خالی است و بهانه ندارد و دیر حساس می شود. 8⃣هشتم کارویژه اصلی این جریان حذف خواص است. چون تخریب 360 درجه دارند هیچ کس از گزند این جریان در امان نیست و بالاخره یک روز تخریب می شوند. خروجی این جریان، جامعه ای توده ای و غیرنخبگانی است که هیچ اعتباری برای اعتماد هیچ کس باقی نمی گذارد. 9⃣نهم تولید محتوای این جریان عمدتا حول منفی بافی و ناامیدسازی و ترس و نفرت پراکنی است. یک دلیل روشن هم بیشتر وجود ندارد چون محتوایی با احساس منفی بیشتر نظام توجهات مخاطب را درگیر می کند و دست به دست می شود. لذا این جریان سهم بالایی در ناامیدی جامعه دارد. 🔟دهم اتصال این جریان به سلبریتی ها و اینفلوئنسرها و شاخ های مجازی چشمگیر است. مهم نیست این افراد چه کسانی هستند. فقط باید پرفالور باشند تا زنجیره تبلیغی و توزیعی این جریان را تکمیل کند. به همین دلیل در این چرخه از حساب های ضدانقلاب تا سرگرمی و طنز مستقرند. 🔻خلاصه اینکه امروز زیست گاه گروه های فشار جدید، در بخش خاکستری شبکه های اجتماعی است که با انتشار انبوه روایت های جعلی و غلط و ناقص، دامن ادراکی همه مردم را گرفته است اما یک بخش مهم دیگر که از آن غفلت شده است معیوب سازی نظام شناختی و تصمیم گیری حاکمیت است. 🔻این پدیده هر روز یک جاست. هرجا کارفرما باشد یا احتمال دهد کارفرما به زودی حاضر می شود. از انتخابات تا چینش کابینه تا تصمیمات بزرگ حاکمیتی تا اقدامات خرد و سطح پائین مثل یک اصلاح شهری. چه باید کرد؟ گام اول اینست که سیستم حکمرانی نسبت به این پدیده و گروه های فشار جدید آشنا و مصونیت پیدا کند. ساده ترین و البته اولین راه حل اینست که مسوولین ما با چشم باز وارد دنیای واقعی مجازی شوند. با ارتقای هوش هیجانی و عاطفی و ادراکی. حرف بسیار است. بماند بعد. 🔹همشهری @mahdian_mohsen
🔻آتش سطل آشغال ها و غضب الهی 🔻یکم. خاطرتان هست روزهای اولیه اغتشاشات 1401 برخی چه حسی داشتند؟ هرکس در خانه نشسته و غرق اینستاگرام بود، از آتش سطل آشغال ها احساس می کرد نظام سقوط کرده است و اگر برای خرید نان و ماست بیرون نمی آمد باور نمی کرد خبری نیست و هرچه هست دود است. اما هدف از آتش کشیدن سطل آشغال چه بود؟ آتش، چشم ها را می گیرد. در میدان مردم را نداشتند و لازم بود با آتش و دود چشم ها را پر کنند. 🔻دوم. خاطرتان هست روزهای آخر اغتشاشات 1401 چه اتفاقی افتاد؟ وقتی همه چیز رو به پایان و آرامش بود؛ سلاخی شهید عجمیان برای این روزهاست. با آن جزئیات دردناک. اما هدف از آن جنایت چه بود؟ القای ادامه جنگ افروزی.... به همین دلیل به یک خبر جنایتکارانه نیاز داشتند تا پر سرو صدا باشد. خون، چشم ها را پر می کند. 🔻سوم. چرا اسماعیل هنیه را باید بزنند؟ یک شخصیت دیپلماتیک آنهم در میدان غیر جنگی؟ اساسا چرا باید اینهمه کودک و زن و مردم بی گناه را در غزه زیر آتش بکشند؟ مگر کشتار بچه ها نشانه قدرت نظامی است؟ هدف یک چیز است: جنگ میدان در خدمت جنگ اذهان. هدف پرکردن چشم هاست. چشم هایی که باید آتش و خشونت را ببیند تا ذهن منکوب و میخکوب و تخته بند شود. می خواستند یک انگاره را در ذهن ها جا بیاندازند. اینکه ما قدرت داریم و همه جا هستیم. هرچند عده ای در داخل نیز جاهلانه و از سر خودتحقیری همین پروژه را تکمیل کردند اما واقعیت این بود که عملیات تروریستی و جنایتکارانه در همه جای دنیا مذبوحانه و حقیرانه است و البته خیلی به پیچیدگی های عملیات نظامی نیاز ندارد. اما کارکردی فراتر از میدان دارد که اثرش بر اذهان است. 🔻چه تغییری در میدان نبرد افتاده است؟ ماجرا نسبت به گذشته متفاوت است. پیشتر ذهن ها در خدمت میدان بود. امروزه میدان در خدمت ذهن ها. دشمن به این سطح از هوشیاری رسیده است که قبض میدان در گروی بسط و تسلط بر اذهان است. پس آتش میدان برای خاکستر نشاندن بر اذهان است. آتش سطل آشغال ها را اینجا تحلیل کنید. همین دودها برای عده ای زوال عقلی می آورد. 🔻اصل حرف چیست؟ امروز برخلاف گذشته در این جنگ تمام عیار هیبریدی و ترکیبی، میدان در خدمت اذهان قرار گرفته است. جنگ در میدان ساخته می شود تا نبرد در ذهن ها را شکل دهد. ذهن چیست؟ فقط مغز نیست. ذهن روح و روان و هویت و جان انسان هاست. یعنی قوه اراده انسانی. یعنی نظام شناختی و تصمیمی گیری و در نهایت رفتار آدم ها. 🔻امروز دشمن، میدان را به خدمت گرفته است تا پروژه جنگ روانی و جنگ شناختی اش کامل شود. مهمترین ابزار جنگی در میدان نیز ایجاد ترس است. ترس ساختار ذهن را عوض می کند و سلول های مغزی را از بین می برد و موجب استیصال و زوال عقل می شود. دشمن در اغتشاشات 1401 همه ابزارها را بکار بست تا این تلقی را جا بیاندازد که آشوب، قدرت مسلط در خیابان هاست. اما کدام خیابان؟ کدام میدان؟ مردم که بی اعتنا بودند و تماشاگر؛ پس سطل آشغال آتش می زد تا به میدان ذهن ها راه یابد. سطل آشغال را نماد گرفتیم. واگرنه خون ریختن از شهدای مظلوم امنیت نیز کارکردش همین بود. ترس و خشونت ذهنی باید جای غیبت میدانی مردم را پر می کرد. حالا این اراذل و اوباش وقتی ابعاد جهانی می گیرند می شوند رژیم صهیونیستی. زدن زن و بچه در غزه حکمش همین است. شکست حماس میسر نشد و از سویی هر روز رژیم در عالم تحقیر شده است و از سرناچاری باید چشم ها را پر می کرد تا در سایه جنایت و خون، وحشت ایجاد کند. برخی هم باور می کنند. 🔻اما راه حل چیست؟ راه اول چشم باز و رصد کردن دشمن است. دقیق ببینیم .عمیق ببینیم. شکست های دشمن را ببینیم. اما این کافی نیست. راه تکمیلی دیدن قله هاست. تماشای قله های مقاومت، کمک می کند دل ها قرص و محکم شود. جلوه راستین این قله های شجاعت و صلابت نیز شهدا هستند. تماشای چهره شهدا و خواندن وصیت نامه ها و سبک زندگی مجاهدانه آنها و تکریم و سردست گرفتن آنها، میانبر شناختی است. هم آرامش می دهد و هم انسان را آمده قیام می کند. 🔻و آنچه رهبرانقلاب گفت.... رهبرانقلاب در دیدار با مسوولین کنگره شهدا به این تذکر مهم توجه دادند. هم مردم را و هم مسوولین را. هم حوزه نظامی را و هم حوزه فرهنگی و سیاسی را. خلاصه کلام شان این بود: نکند در جنگ روانی دشمن بترسیم و از سر ترس دچار عقب نشینی غیرتاکتیکی شویم که آنروز، روز غصب الهی است......و حالا باید از این تذکر بترسیم. ترس حقیقی و از سر عقل اینست. ترس از غضب الهی. همشهری @mahdian_mohsen