کشکول|محسن مهدیان
چرا با افزایش افشاگری و عدالتخواهی، مردم امیدشان کمتر و بیشتر احساس فساد سیستمی می کنند؟ @mahdian_mo
عدالتخواهی امیدآفرین!
یک سوال ساده؛ چرا با افزایش افشاگری و عدالتخواهی در کشور، مردم بیشتر احساس فساد سیستمی پیدا کرده اند؟
اما چه باید کرد؟
باید امید و انتقاد را جمع کرد. باید نگاه توامان به عدالتخواهی و ثبات و قانون گرایی داشت.
خب؛ یعنی دقیقن چه کنیم؟
فهم من از روشی که رهبری انقلاب به عدالتخواهان پیشنهاد دادند، عدالتخواهی مساله محور است. اما آیا عدالتخواهی مساله محور یعنی ندیدن مصداق ها؟
خلاصه کلام چنین است:
عدالت مساله محور، حل و فصل مصداق در مطالبه از نهادها و ساختارهای نظام است. به تعبیر دیگر ما مصداق را رها نمی کنیم ولی خودمان هم بجای نظام و قاضی حکم نمی دهیم.
برخی سبک عدالت خواهی شان، سبک عدالتخواهی در حکومت طاغوت است. گوئی با نظامی مواجهیم که گرفتار فساد سیستمی است و همه در بن بست اند و تنها گروهی عدالتخواه ماندند که قرار است نقش منجی را ایفا کنند. ازین جهت مبدا عدالتخواهی را نیز همین اواخر می دانند و اعتقادی به راه طی شده 40 ساله و مرور رفتار بزرگان عدالتخواهی ندارند.
اما تاریخ عدالتخواهی تراز درین 40 ساله بنحو دیگری رقم خورده است....
وظیفه جریان عدالتخواه مطالبه عالمانه است نه قضاوت هیجانی. اگر وظیفه را مطالبه دانستیم آنگاه نهادهای نظام با مطالبه ما تقویت می شوند و هرگامی که بردارند، امیدآفرین است. ولی اگر خودمان را ملاک قضاوت بدانیم آنگاه اگر نهادهای مسوول حکم نهایی شان حکم ما نبود، خود و جامعه به نهادها بدبین می شویم و کار بجایی می رسد که یا مقابل قانون و نهادها می ایستیم و از آنها مشروعیت زدایی می کنیم و یا افسرده شده و از میدان بدر می شویم.
با مثال توضیح دهم.
در مساله محوری، وقتی جریان مطالبه گر با مسوول مظنون مواجه می شود بجای حکم صادر کردن، ابتدا رفتار یا تصمیم مسوول را مورد پرسش قرار می دهد تا ابعاد بحث شفاف شود. گام دوم مطالبه از نهاد ناظر و ارشد برای تعیین تکلیف است و در نهایت تمکین به حکم نهادهاست.
اما گام نهایی تبدیل مصداق به مساله است؛ یعنی پرداختن به علتی که عامل اصلی شکل گیری دهها مصداق است. اینجا به معنای واقعی کلمه به مساله محوری می رسیم که هم درونش تخصصی شدن عدالتخواهی است و هم رعایت اولویت ها. درباره اولویت ها حرف بسیارست.
نکته بسیار کلیدی اینجاست که مهمتر از خود مصداق، این نهادهای درون نظام هستند که در مواجهه با مصداق تقویت می شوند و این یعنی افزایش امید به کارآمدی انقلاب.
@mahdian_mohsen
ارتقای منبر...
منبری های معروف تهران را قدیمی ها به خاطر دارند؛ مرحوم سیدرضا لاله زاری، سیدمهدی قوام، سید رضا فیروزآبادی و مرحوم سراج و .... علت محبوبیت این منابر چه بود؟ خوش سخنی؟ علم؟ ایمان؟ یا... همه اینها بود اما یک ویژگی مشترک داشتند و آن اینکه معطل منبر نبودند و منبرشان همدوش مردم بود.
هرچند این ویژگی کمیاب بود...
اما قبول کنیم منبر در جمهوری اسلامی ارتقا یافته است. سالهاست که دیگر منبر فقط در مساجد و هیات ها نیست. از اردوهای جهادی تا اردوهای علمی و تبلیغی و محرومیت زدایی و کیسه بدوشی تا دادخواهی و... تا این روزها در سیل.
فخر ندارد؟
@mahdian_mohsen
دقت کردین چرا آمدنیوز و بقیه ضدانقلاب روی روحانیت در ماجرای سیل تمرکز کردن؟
از چی عصبانی اند؟
همین بهترین دلیل برای پوشیدن لباس نیست؟
با لباس کارکردن یعنی خدمت رسانی همراه با مبارزه.
اینا نه فقط نگران اند به مردم کمک بشه، بلکه نگرانند این امدادگری به پای اسلام و انقلاب نوشته شود.
مرحبا به هوش این طلبه ها...
#مبارزه
#خدمت_رسانی
@mahdian_mohsen
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
فیلم دیده نشده از رابطه امام و سپاهی ها
ببینید...
واما بعد
روایت مشهوری است از گفت وگوی امام صادق علیه السلام با هشام. مضمون روایت چنین است که هروقت انسان دچار حیرت و تردید و تشکیک می شود به قلبش رجوع می کند. در ادامه اشاره دارند که نسبت امام با جامعه نیز نسبت قلب است با بدن؛ چه آنکه امام قلب امت است.
خدا رحمت کند شهید چمران را. نقل است که همیشه می گفت از قلب امت مراقبت کنید...
حالا دو جمله درباره فیلم....
قلبِ قلب امتی اینطور برایت بتپد، هراسی از خاک پاشیدن جاهل به آفتاب می ماند؟
#من_یک_سپاهی_ام
@mahdian_mohsen
رنگین کمون...
دوستی میگفت حمایت این اصلاح طلبها و فتنه گرا را از سپاه باور نکن.
گفتم یک دلیل ساده دارم که باید ایندست واکنش ها را تحویل گرفت.
این واکنش ها نشانه وحدت داخلی است. وحدت با وجود کثرت ها.
دقت کنیم؛ قرار نیست با یک جمله اشتباهات اینها را فراموش کنیم.
همه اختلافات قبلی به قوت سابق پابرجاست اما این وحدت رنگین کمونی رو باید قدر دانست.
باید به دشمن مشترک نشان دهیم برای مبارزه با او وحدت داریم.
✔️حقن جامعه ما چنین است و اگر روزگاری جنگ شود بیش از گذشته رزمنده داریم... از دل همین اصلاح طلب ها و اصولگرا ها و قرتی ها و بدحجاب ها و انقلابیون و جهادی ها و لات ها و غیره....
دل این مردم متعلق به جبهه حق است.
@mahdian_mohsen
تناقض های ادامه دار از چپ نو
برادر خوبم میلاد دخانچی مدتی است از چپ نو میگوید. اینکه این تعبیر دقیقن چیست شاید خودشان توضیح دهند. مبانی روشنی که ندارد اما حسب برخی مواضع، اجمالن یک سبک زندگی سکولارست که غرب ستیزی و عدالتخواهی به قرائت مارکسیستی را باور کرده است. بماند بعد.
اما اخیرن متنی نوشتند و اینطور شروع کردند که امروز میخواهم یک متفکر جدید را بشما معرفی کنم. آن فرد کیست؟ جناب طاهرزاده.
بعد هم تصور کردند طاهرزاده یعنی چپ نو و مقابل انقلابیون آرمانخواه. عجب.
چند جمله پاسخ نوشتم :
ضمن احترام و ادب و علاقه ایکه به شما دارم اما مع الاسف چون نظام فکری مشخصی برای چپ نو نیافتید، هر روز دنبال یک نحله و مشرب راه افتادید، شاید خیری رسد.
خوشحالم که به جناب طاهرزاده عزیز رسیدید ولی تقریبن اطمینان دارم مبانی اندیشه ایشان را هم دقیق ورود نکردید. پیشنهاد می کنم حتمن 3 کتاب از جناب طاهرزاده بخوانید.
اول کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی. دوم امام خمینی و تقدیر توحیدی زمانه و سوم عقل و ادب ادامه انقلاب.
برادر عزیز چپ نو در نسبت انقلاب یک تعبیر مشوش و متناقض است. ابتدا بگردید دنبال تدقیق مبانی.
اگر تصور کردید تاریخی که طاهرزاده می گوید و سخن از تقدیر زمانه همان حرف چپ هاست به خطا رفتید. فهم زمانه از دقیقترین مفاهیم در نظام اندیشه امامست که فهمش متکی بر ارتباط امت با امام و اشراقی ست که بر قلب ایشان از اراده حق میشود.
نکند بروز یک اسم از اسما الله در یک دوره از تاریخ را جبر تاریخی چپ ها گرفتید؟
اگر هم نقد تمدن غربست که این حرفها سالهاست در دقیقترین شکلش در نظام معرفتی انقلاب شکل گرفته و معطل هایدگر و نمونه های دیگر نیست.
حتمن سه کتابی ک گفتم را دقیق شوید. و اگر خواندید و باز از چپ نو حرف می زنید که به تناقض در تناقض افتادید. فکری کنید برای اینهمه تشویش.
@mahdian_mohsen
📌یک ملاحظه درباره جمعیت امام علی
نقدهای منتشر شده درباره موسس جمعیت امام علی و مدیرانش اغلب وارد است و قابل کتمان نیست. اما هر وقت نقد به این جمعیت مطرح می شود یک موضوع نگران کننده در کنارش به وجود می آید که نمی توان از کنارش ساده گذشت.
تعداد قابل اعتنایی از جوان هایی که به هر دلیل با گروه های جهادی و بسیجی و غیره همراه نیستند با جمعیت امام علی تجربه خیرخواهی و امدادرسانی دارند.
خیرخواهی این جوانان با هرظاهر و هر گرایش سیاسی نسبت به مردم، یعنی عبور از انانیت. یعنی عبور از خود برای خدمت به دیگران. از خود گذشتن یک رشد معنوی در کشورست.
این ارتقای معنوی در جامعه را باید قدر دانست و مراقبت کرد.
فراموش نکنیم آخرین کسی که از کوچه گردان عاشق تقدیر کرد رهبر انقلاب بود.
نکند نقد ماهیت یک گروه به نفی هویت همراهانش منجر شود. حساب ایندو را جدا کنیم...
عکس:حضور امدادی یک خانم با ظاهر متفاوت برای کمک به سیل زده ها
@mahdian_mohsen
رابین هود در سیل خوزستان
#عدالتخواهی_فانتزی
فانتزی ناسزا نیست. فانتزی یعنی خیال انگیز. عدالتخواهی فانتزی یعنی یک مبارزه خیالی با قهرمان پردازی رویایی.
عدالتخواهی فانتزی، جمهوری اسلامی را نظامی با فسادی سیستمی(شبه طاغوت) ترسیم می کند که برای کمک به مردمش باید تعدادی قهرمان هرازگاهی ظهور کنند و بصورت "بت من" یا "رابین هود" آنها را نجات دهند.
آخرین عدالتخواهی فانتزی مربوط به اخبار سیل است. اخیرا جریانی راه افتاد که مدعی بود جمهوری اسلامی به جهت حفظ تاسیسات نفتی حاضر نیست آب را به هور العظیم هدایت کند برای همین مردم بزودی در برخی شهرها زیر آب خواهند رفت.
این جریان پاسخ مسئولین را که می گفتند برای ما تاسیسات نفتی در مقابل جان مردم اهمیتی ندارد، کذب دانستند و وقتی با فیلم و عکس رسانه ها از هورالعظیم پر آب مواجه شدند گفتند این فیلم ها هوایی است و عمق آب نیم متر بیشتر نیست.
اما ماجرا چه بود و چه شد؟
هورالعظیم یک سومش در ایران و دوسومش در عراق است؛ بخش ایرانی اش نیز 5 حوضچه دارد. از همان روز اول حوضچه یک و دو و بخشی از 3 را کامل آبگیری و باقی آب را هدایت کردند تا وارد بخش عراقی هورالعظیم شود. همزمان بخشی از آب را هم مدیریت شده وارد 2 حوضچه دیگر کردند تا اینکه طی چند روز اخیر بخش عراقی هور نیز پر و جریان آب کم کم معکوس می شود. اینجاست که شدت ورود آب به حوضچه های دیگر را بیشتر می کنند. از همان ابتدا نیز تاسیسات نفتی را آب می گیرد و این ادعا که نظام بین پول نفت و خون مردم، اولی را انتخاب کرده دروغی بزرگ است.
اخیرا با انتشار فیلمی مدعی شدند با فشار عدالتخواهی رابین هودی نظام عقب نشینی کرده است و دژ شط علی را باز کرده تا آب وارد حوضچه های دیگر شود. حال انکه اساسا از ابتدا آب از شط علی وارد هور می شده و اخیرا نیز با چند دریچه و 5 لوله آب از همین دژ بسمت حوضچه های دیگر جریان داشته است.
حالا چرا گفته می شود فانتزی؟
ساده است. این جریان مدعی است همه دروغ می گویند و نمی خواستند تاسیسات صدمه ببیند. خیال انگیز بودن ماجرا اینجاست که گوئی وزیر نفت که نه رئیس ستاد بحران است و نه عضو شورای تامین و نه مالک تاسیسات یک تنه ایستاده است و گفته اجازه نمی دهم وارد ملک من شوید! و نظام هم یارای مقابله نداشته و کوتاه آمده است. آنوقت با ظهور یک یا چند منجی مجدد جمهوری اسلامی پا پس می کشد و اجازه می دهد بجای پول نفت، خون مردم حفظ شود.
ببینید چه تصویری از نظام تصمیم گیری در کشور ساخته اند. خیال انگیز نیست؟
سرنوشت عدالتخواهی مصداقی همین اندازه ظالمانه است.
@mahdian_mohsen
⭕️افایتیاف و چالش بله یا خیر
🔹«بالاخره مجمع تشخیص مصلحت نظرش چیست؟ یک کلمه بگوید آری یا خیر.»
از این دست گزارهها این روزها زیاد شنیده میشود، اما آیا واقعاً ماجرای «افایتیاف» با یک کلمه «بله» یا «خیر» تعیین تکلیف میشود؟
🔹از افایتیاف عبور کنیم.
فهم نادرستی از مدیریت کشور وجود دارد که در این نمونه هم خودش را نشان داده است. مدیریت به قاعده تصمیمات «این» و «آنی» محکوم به خسران است. نگاههای دوگانهساز، تصور میکند مدیریت را هم میتوان دوقطبی تحلیل کرد.
مدیریت یا «همه» یا «هیچ» نیست. باید برای «همه» تلاش و به سمتش حرکت کرد اما اگر به «همه»اش دست نیافتیم، نباید در «هیچ» متوقف شویم.
🔹فهم مصلحت در انقلاب اسلامی نسبت بسیار معناداری با مدیریت و قاعده «آرمانخواهی واقعبینانه» دارد و مدیری موفق است که بتواند آرمانخواهی را با واقعبینی محقق کند، نه اینکه با «واقعخواهی»، مسلوبالاختیار شود یا با «آرمانگرایی» دچار یأس و افسردگی شده و متوقف شود.
یکی از آثار این سبک مدیریت، دیدن آرمان و حرکتکردن با رعایت «الزامات قهری زمانه» است. باید از همین «واقع» عبور کرد و به «آرمان» رسید. نباید و نمیشود با «زمانه» جنگ کرد و از «واقع» رخ کشید. اساساً انقلاب اسلامی یعنی «حرکت»، نه الزاما «رسیدن». انقلاب اسلامی در دوره سیطره تمدن شیطانی، «قیام» است، نه «مقصد» وگرنه «عدالتِ مقصد» در تدبیر نظام مهدوی است ولاغیر. با این مقدمه و این سقف پروازی، آیا میتوان به این بهانه که دستمان به «کل عدالت» نمیرسد، از «عدالتِ جزء» هم دست بشوییم؟ جاهلانه نیست؟
🔹تشخیص مصلحت در انقلاب اسلامی بازیکردن مدبرانه، فقیهانه، هوشمندانه و عالمانه در زمین آرمان و واقعیت است. با این مقدمه، مجمع تشخیص مصلحت نظام بهعنوان شأنی از شوون ولایت، وظیفهاش فقط انتخاب در دوگانه شورای نگهبان و مجلس نیست؛ تشخیص مصلحت یعنی عبور از گرههای اقتضایی زمانه، نه انتخاب صفر و صدی بین این و آن.
امروز مجمع متوجه است که نظر یله و رهای مجلس اشتباه است و تایید نظر مقابلش نیز توقفی پرهزینه است. خب؟ راهحل چیست؟ انتخاب هریک بهتنهایی انفعال و قبول شکست است. سؤال این است که نظر اجتهادی متناسب با زمان و مکان چیست؟ مصلحت کدام است؟ با کدام روش میتوان کمترین هزینه و بیشتر دستاورد را کسب کرد؟ چطور میتوان از دل «واقعیتهای ظالمانه» امروز صلاح دنیا و آخرت این مردم را محقق کرد؟ چنین پرسشهایی با یک کلمه «بله» یا «خیر» تعیین تکلیف نمیشود. باید دنبال راهحلهای بینابینی بود.
🔹بگذریم؛
انقلاب اسلامی هرچه جلوتر میرود، قدرتش بیشتر میشود و طبیعی است که دشمنانش قویتر و دشمنیشان سختتر؛ و به تبع همه این تغییرات، مسائل داخلی پیچیدهتر میشود. تشخیص مصلحت در دوره چهلساله دوم نقشی کلیدیتر از گذشته دارد. امیدوارم اعضای مجمع به این جایگاه تاریخیشان توجه داشته باشند.
@mahdian_mohsen
🔴شلیک به آخوند
🔻یکم. یک نفر از اراذل، ظهر دیروز یک طلبه را در مقابل حوزه علمیه همدان مورد اصابت گلوله قرار داد و بعد هم با افتخار در اینستاگرام خبر این جنایت را اعلام کرد. طی دو سال گذشته چند عنوان خبر مشابه داشته ایم. باور کنیم این ماجرا یک حادثه فرعی است؟ ساده انگاری نیست؟
🔻دوم. روز گذشته فیلمی از تعدادی روحانی در حال تمرین شعرهای کودکانه منتشر شد که بلافاصله مورد تمسخر رسانه های ضدانقلاب قرار گرفت. چرا؟ این طلبه ها برای ارتباط تربیتی با کودکان شعر تمرین می کردند، چه نکته ای باعث شده بود ضدانقلاب عصبانی شود؟
🔻سوم. از همان روز اول در ماجرای سیل خوزستان، برخی در داخل و خارج از عمامه به سر گذاشتن طلبه ها حین امداد به سیل زده ها شکایت کردند. چرا؟ علت این دندون قروچه ها چیست؟
ماجرا در نشانه گذاری است. ما در جنگ نشانه ها بسر می بریم. جنگ های نمادی که نیابتی عمل می کنند و دارای یک پشتوانه عمیق مبارزاتی اند.
این روزها با "فراتر از آخوند" مواجهیم.
عبا و عمامه چیست؟ تنها لباس طلبگی؟ لباس دین؟ آیا کارکردی شبیه لباس پزشکی دارد؟ اینطور نیست. لباس دین امروز کارکردی فراتر از یک هویت ساده صنفی دارد.
آخوند درین کشور نماد اسلام سیاسی است؛ بخواهد یا نخواهد.
عبا نشانه ی یک "دین سیاسی" است. همانطور که چادر نیز این روزها فراتر از حجاب است و نشانه "دینداری سیاسی" .
عبا و عمامه نشانه ای بر نصرت انقلاب اسلامی است.
مخالفان این روزهای نماد آخوندی، مخالفان کارآمدی دین سیاسی اند. به همین جهت با اجتماعی شدن طلبه و نزدیک شدنش به متن مردم، دچار حقد و کینه و عصبیت می شوند. ماجرای دندون قروچه های ناشی از منبربدوشی طلبه ها در سیل روشنتر نشد؟
او که به آخوند شلیک کرد، پرده آخرِ همین حقود و دشمنی را تصویر کرد. هرچند این جریان جاهلی نمی داند، این خون هم نماد قدرتست و تماشاگه اسلام سیاسی.
پ.ن: البته در میان جریان آخوندی نیز برخی وحشت زده از خون و آبرو، یا با ترویج اباحه گری در حال فاصله گرفتن از اسلام فقاهتی و "آئین دینداری سیاسی" اند و یا با ترویج فساد سیستمی و ساختاری، مشغول جدا کردن سفره شان از "40 سال اسلام سیاسی". اینان نیز در پس قافله خواهند ماند و چه بسا خسر الدنیا و الاخره. آخوندی که منبرش در خدمت حق نباشد در خدمت ظلم است. هرکه گریزد ز خراجات شاه، جور کش غول بیابان شود.
@mahdian_mohsen
کلاه گشادی بنام یارانه بنزین
دولت محترم تصمیم دارد بنزین را گران کند. سلمنا. ناگزیر است. اما چرا سر مردم منت می گذارد؟ می گویند به حکم عدالت باید یارانه بنزین حذف شود. دقیقا از کدام یارانه سخن میگویند؟ چرا با مردم صادق نیستیم؟ این یارانه از کجا آمده است؟ چطور محاسبه شده است؟ چه کسی داده و چه کسی گرفته است؟
ماجرا به غایت آزار دهنده است.
دولت یارانه بنزین را از تفاوت قیمت بنزین در داخل و خارج از مرزها بدست آورده است. بنابرین برخلاف یارانه های دیگر، یارانه انرژی بر مبنای قیمت تمام شده بنزین محاسبه نمی شود، بلکه عدم نفع دولت در فروش بنزین در خارج از کشور است. اما ماجرا بدین جا نیز ختم نمی شود.
سوال اینست که همین اختلاف قیمت داخل و خارج از کجا آمده است؟ از نرخ ارز. هرمیزان نرخ ارز بالا رود، قیمت بنزین داخلی از مشابه خارجی ارزانتر می شود. حال سوال اصلی اینست که این نرخ ارز از کجا آمده است؟ بر چه مبنایی محاسبه شده است؟ چه کسی این نرخ را تعیین کرده است؟
دولت برای تعیین نرخ ارز، مابه التفاوت تورم داخلی و خارجی را ملاک می گیرد که از اساس محل اشکال است. اساسا روش محاسبه برمبنای اختلاف تورم، تنها رفتار بازار را توصیف می کند نه اینکه مبنای قیمت گذاری باشد. بگذریم که دکتر شاکری با روش تفاوت قدرت خرید، ارز را 1800 محاسبه کرده است.
قیمت ارز را در همه جای دنیا بازار تعیین می کند. اما سوال اینجاست که مگر در ایران بازار ارز داریم؟ وقتی عرضه ارز در انحصار دولت است چطور می شود از بازار حرف زد؟ همین نرخ ارز سوداگرانه 14 هزار تومانی نیز توسط چند دلال تعیین می شود که اساسا کمتر از 5 درصد بازار را تشکیل می دهند. با این حساب سوال اینست که از کجا این نرخ ارز آمده است که مبنای یارانه انرژی شده است؟
دولت قدرت کنترل بازار ارز را نداشته و امروز کار به جایی رسیده است که قیمت ارز رها شده است. خب؟ مردم مقصرند؟ بی تدبیری دولت در بازار ارز به معنی مصرف فزونتر یارانه توسط مردم است؟ عجب.
امروز دولت ناچارست قیمت را بالا ببرد، علت اصلی هم قاچاق بنزین است. بنابرین بجای منت گذاشتن سر مردم و حرف از یارانه زدن، باید ضمن عذرخواهی بجهت رها شدن قیمت ارز، از آنها تقاضا کند که دولت را کمک کنند تا ازین چاله ای که در آن گرفتار شده است نجات پیدا کند. صادق باشیم. منت شان را بکشیم نه منت سرشان بگذاریم.
@mahdian_mohsen