eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.6هزار دنبال‌کننده
402 عکس
129 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻روایت خناسان در ماجرای پناهی و شورش آمریکایی غرض تحلیل حوادث نیست. درین متن کوتاه یک نکته سواد رسانه را با تاکید بر رفتارشناسی خبائث رسانه ای تحلیل می کنیم تا مدلی برای تمیز موارد مشابه باشد. ماجرای پیرزن کرمانشاهی در یک خط چه بود؟ رفتار زشت وغیرانسانی مامور شهرداری. هم باید برکنار شوند و هم محاکمه. اعمال قانون نیز باید قانونی و انسانی و اخلاقی باشد؛ بگذریم. طبیعی است که دلسوزان داخلی نسبت به موضوع حساس و اعتراض کنند. ضدانقلاب از اعتراض خودی ها عصبی می شود. لذا ماموریت می گیرند آنرا منحرف کنند. چه کردند؟ ما در جنگ روایت ها یک "قرینه سازی" داریم و یک "انتقال و تسری". ایندو کارکردشان اینست که ذهن را از یک مصداق به کل تسری دهند؛ بدون اینکه مخاطب متوجه شود. مرور کنیم؛ مخاطب از مصداق پناهی عصبی است. کافیست همین مصداق را با قرینه سازی کنار یک عکس مشابه از رفتار رژیم سراسر پلشت صهیونیستی قرار دهند. انتقال پیام و تسری باعث می شود که ذهن مخاطب درگیر این سوال شود: " این که یکی است. پس ما چه فرقی با رجاله های صهیونیستی داریم؟" همین سوال کافی است تا تکرار شود. تکرار کمک می کند ابرروایت همسان پنداری یک مصداق با یک ساختار در ذهن شکل بگیرد. همین پروژه بصورت معکوس در شورش آمریکایی شکل گرفت. ضدانقلاب ابتدا تلاش کرد با سفیدنمایی دولت امریکا را معتقد به آزادی و تحمل اعتراضات نشان دهد. اما وقتی فیلم وحشیگری پلیس در برخورد با زنان وکودکان منتشر شد پروژه قرینه سازی و تسری را مجدد کلید زدند. اینبار سراغ ماجرای آبان 98 رفتند و با تقلیل رفتار ساختاری از اوباش آمریکایی به مصداق آبان ایرانی، ذهن مخاطب را درگیر یک سوال جدید کردند:" اینکه همانست که ماهم داشتیم. پس آنها چه فرقی با ما دارند؟" حال آنکه در ماجرای آبان 98 ما بجای اعتراض مردمی با یک عملیات تروریستی بی سابقه مواجه بودیم. تمام سطوح ضدانقلاب، مسلحانه در خیابان ظاهر شدند. از سلطنت طلب ها تا منافقین و اراذل اجیر و... فراموش نکنیم که روز جمعه بعد از گرانی بنزین در وکیل آباد مشهد هزاران نفر شعار می دادند :رضاشاه روحت شاد" و "مرگ بر دیکتاتور" و بااین حال ناجا از امنیت همین شعاردهندگان مراقبت می کرد. تا اینکه کشتار بی رحمانه تروریست ها و حمله سازمانی اوباش به کلانتری ها و بانک ها و آتش زدن پمپ بنزین ها کلید خورد.... خلاصه روش ضدانقلاب و مزدورهای نقاب زده در مواجهه با حوادث اخیر چنین است؛ توسعه و تسری مصداق ایرانی به کل و تشابه سازی با ساختار فاسد آمریکایی و اسرائیلی. دوم تقلیل مصداق های آمریکایی و تسری آن به نمونه های مشابه ایرانی. @mahdian_mohsen
💀اگر این علائم را دارید؛ گرفتار مازوخیسم اید 🌒آیا خبرهای خوب تان را در مقابل خبرهای دیگران دست کم می گیرید؟ مثلا چشمتان با خبرواکسن آمریکایی و انگلیسی برق زد و خبر واکسن ایرانی را جدی نگرفتید؟ 🌓آیا در کنار هر خبر مثبتی دنبال یک خبر منفی هستید؟ مثلا رونمایی از تولید خودروی ایرانی تارا را ندیدید و روشن نشدن خودرو توجه تان را جلب کرد؟ احتمالا بعدا هم پی گیری نکردید که اصل خبر دروغ بوده است. 🌓آیا هر خبر مثبتی را با یک برداشت تلخ و منفی بازنمایی می کنید؟ مثلا وقتی عدلیه عده ای را مورد رافت قرار داده و از زندان آزاد می کند پیش بینی افزایش فساد کردید؟ یا دادگاه های مبارزه با فساد را صوری و فرمایشی تحلیل کردید؟ 🌓آیا شما از آن دسته افرادی هستیدکه اخبار منفی را از هرجا برسد می پذیرید و برایش ندبه و آنرا دست به دست می کنید؟ مثلا خبر فلفل دادن به دختر بچه فقیر به ازای پول را دیدید و باور کردید که این ماجرا برای ایران است؟ 🌓آیا شما از آن دسته اید که خبر منفی را چندین برابر بزرگنمایی می کنید؟ مثلا خبر ترور شهید هسته ای را می شنوید و به دنبال آن گزارش هالیوودی اینکه دهها نفر تروریست در صحنه بودند و زدند و رفتند و یک تیر هم نخوردند؟ 🌓آیا گرفتار تعمیم وبزرگنمایی اخبار منفی هستید؟ مثلا یک خبر از فساد اقتصادی بشنوید میگویید کشور ما دچار فساد سیستمی است؟ یا یک خانه در بندرعباس خراب شود میگوئید پس فرق ما با اسرائیلی هاچیست؟ 🌓آیا اصلا میتوایند خبرهای مثبت را ببینید؟ یا جلوی چشم تان هم بگذارند از کنارش رد می شوید؟ مثلا خبر برق رایگان را شنیدید؟ افزایش سرمایه گذاری در دوران تحریم چه؟ رشد اشتغال در بنگاه های بزرگ سال قبل چی؟ رشد فرزندخواندگی در بهزیستی چی؟ و .... 🌓بدتر اینکه نعمت ها و داشته های تان را به تمسخر می گیرید؟ مثالش بماند 🌓سوال آخر؛ آیا به شنیدن اشکالات و ضعف های دشمنان تان بی تمایلید؟ مثلا اگر از شمابخواهند درباره بی حیثیتی تاریخی آمریکا در هک شدن اطلاعاتش سه خط بنویسید، برای تان میسر است؟ چقدر اطلاعات دارید؟ 🌑 اگر این نشانه ها را در خودتان دارید حتما به بیماری خودحقیرپنداری و مازوخیست سیاسی گرفتارید. مهم نیست بیماری تان را چه صدا می زنید. مثلا ممکن است اسم خود را آرمانخواه بگذارید اما این آرمانخواهی که بی اعتنا به واقع و دارایی های یک ملت است افسانه ای توهمی وخیال انگیز بیش نیست. متاسفانه باید بگویم رسانه های سادیسمی ضدانقلاب که از تحقیر ملت ایران لذت می برند روی مازوخیسم های داخلی که از تحقیرشدن لذت می برند حساب ویژه باز کردند. @mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹در مناظره با زیدآبادی مطرح شد ⭕️۴ دلیل کلیدی در شکل گیری آمدنیوزها و زم ها 1⃣یکم. رابطه با عطش در جامعه 2⃣دوم. رابطه با باورپذیری اخبار فساد مسوولین 3⃣سوم. رابطه ای در عصرشبکه با رسانه ای 4⃣چهارم. ویژگی های شخصیتی @mahdian_mohsen
🔴ترسوها بیشتر ایستگاه می شوند! یک عده هشتگ زدند ما جنگ طلب نیستیم. بله. اما حالا چرا این هشتگ؟ چون ناو آمریکایی برگشت. خیلی دنبال استدلال شان نباشید. بعضی ها اول استرس می گیرند بعد استدلال می نویسند. روانی قلم شان از سر لکنت زبان شان است.   اجازه دهید ماجرا را سوادرسانه ای ببینیم. این 5 گزاره را مرور کنید: ۱/ یک تناقض بامزه؛ نتایج یک نظرسنجی درباره میزان بی‌اعتمادی مردم به آمریکا بیانگر نفرت ۸۵ درصدی است. جالب اینکه یک نظرسنجی دیگر نشان می‌داد که ۴۵ درصد مردم با مذاکره ولو با ترامپ موافقند. چرا؟ ۲/ هشتگ میزد: واکسن بخرید.گفتم چرا؟ گفت من نان‌آور خانه‌ام. اگر کرونا بگیرم از بیماری نمیرم، از فقر می‌میرم.   ۳/ به نظرشما چرا تاج‌زاده با انتقام جمهوری اسلامی بعد از ترور سردارها و دانشمندها مخالف است؟ ۴/نفر جلویی من در بقالی یکباره تصمیمش عوض شد و بجای یک لیتر روغن، 5 لیتر خرید؛ او از فروشنده شنید که روغن هفته آینده گران می شود.  ۵/همه دار و ندارش را فروخت و بدون کمترین اطلاعی از سهامداری رفت بورس. واقعا برخی چطور دست به چنین ریسک خیره کننده‌ای می زنند؟ نخ تسبیح این مثال هاچیست؟  ما یک خرده روایت داریم و یک ابرروایت. خرده روایت بازنمایی رویدادها است. اینکه شما چطور یک رویداد را فهم میکنید. ابرروایت چیست؟ مهمترین متغیر موثر برای فهمیدن خرده روایت. مثلا وقتی شما سر شوک بنزین به دولت بی‌اعتماد شدید، اگر بگوید قیمت گازوئیل هیچ وقت افزایش نمی‌یابد، می‌گویید خبر دروغ ست.  اما ابرروایت فقط یک خبر پیشینی نیست. خیلی وقت‌ها ابرروایت به ویژگی‌های شخصیتی شمامرتبط است. مثلا آدم غیرتی با آدم بی‌رگ توئیت‌های ضدایرانی ترامپ را متفاوت می‌فهمد. شخصیت شما در روایت شما از رویداد موثر است. مثلا اگر ترسو باشید، صحنه را از سرترس روایت می‌کنید.  در ماجرای تعارض نفرت از آمریکا با تمایل به مذاکره، کلید این تناقض در ترس است. وقتی جامعه به جهت بی‌کفایتی دولت در دوگانه مرگ و زندگی قرار می گیرد به ترامپ دیوانه هم ممکن است دل ببندد. در ماجرای هشتگ واکسن بخرید هم ماجرا ترس است. در موضوع خرید روغن نیز ترس از کمیابی. اقدام متهورانه برای ورود به بورس هم؛ ترس از دست دادن ارزش دارایی.  تحلیل رفتار تاج زاده چطور؟  شهید مطهری به نقل از حکمای قدیم، تعبیری دارد بنام استسباع. می‌گوید برخی حیوانات وقتی مقابل یک حیوان درنده قرار می گیرند، مستسبع می‌شوند یعنی اراده و همه چیز خود را از دست می‌دهند و از ترس بلعیده‌شدن، بدتر به سمت حیوان وحشی حرکت می‌کنند. آدم ها در ژرفای وجودشان ترس دارند. ترس از فقر، محرومیت، از دست‌دادن عشق‌شان، پیری، از دست‌دادن زیبایی و ...  حالا اگر با عقلانیت، این ترس درونی را کنترل نکنید، جریان مکر رسانه ای به اسم صیانت از شما بر شما سوار می‌شود. به قول شما طنازها ایستگاه تان می کنند. ترس از دیوار کشیدن در پیاده رو را خاطرتان هست؟ @mahdian_mohsen
🔴چطور با هواپیمای اوکراینی مسخ می شوید شلیک به هواپیمای اوکراینی از تلخ ترین حوادث تاریخ جمهوری اسلامی است. اما سهمگین تر از اصل ماجرا، "طرح فریبی" است که رسانه های شیطانی با هدف "مسخ مخاطب" رقم زدند. 🔸مسخ رسانه ای چیست؟ وقتی مخاطب غیرارادی تحلیل می کند، مسخ شده است. "ضمیر ناخودآگاه مخاطب" تحت هجمه جنگ روانی قرار می گیرد و در نتیجه ناخواسته تحلیل ناقص و ناروا می کند و متوجه نمی شود ابزار بازی "ابالیس رسانه ای" شده است. مسخ مخاطب را جورج اورول در رمان 1984 به خوبی ترسیم کرده است. 🔸اما چطور برخی با هوپیمای اوکراینی مسخ می شوند؟ اول باید دید نقشه "خناسان رسانه ای" چیست. چند روز بعد از شلیک، "هشتگ چرنوبیل" توسط "شرائر رسانه ای" کلید خورد. این هشتگ میگفت مهم نیست که زمینه شلیک چه بوده و مهم نیست ناخواسته زدید و مهم نیست عذرخواهی کردید و چطور جبران می کنید. مهم اینست که این شلیک با ماجرای چرنوبیل شوروی که منجر به فروپاشی این کشور شد، هماوردی دارد و نشانه ناشی گری ساختاری و سقوط یک حکومت است. اما پروژه چرونوبیل سازی باید باور اجتماعی پیدا می کرد. مخاطبی که پنجه ذهنش درگیر ضرب آهنگ بمباران رسانه ای دشمن است، یارای تقابل نداشته و و منفعل می شود. رسانه اهریمن شلیک هواپیما را نماد ناکارآمدی تودرتوی جمهوری اسلامی میداند و عده ای در پروژه رسانه ای آنها، مسخ شده و ابزار خبائث رسانه ای می شوند. به نحوی که گوئی این حادثه تلخ تنها برای ما رقم خورده است و هیچ کس هیچ اشاره ای نمی کند که مشابه این ماجرا در خود اوکراین هم سابقه داشته و یا طی سالهای گذشته حداقل ده مورد شبیه به این شلیک ناخواسته در دنیا اتفاق افتاده است. 🔸و اما فرآیند مسخ ... برای اجرای پروژه مسخ باید احساس ننگ و شرم و انفعال در ضمیر ناخودآگاه شما حک شود. ضمیر ناخوداگاه شما جائی است که تصمیم و رفتار و تحلیل غیرارادی شما را شکل می دهد. 🔸رمز این تسخیر ذهنی نیز تنها با "تکرار" است. ضدانقلاب با تکرار یک روایت دروغین، شلیک ناخواسته را در ذهن مخاطب تبدیل به نماد ناکارامدی ساختاری و چرنوبیل سازی میکند؛ به چند روش: 🔸یکم."امتداد روایی" اول عمدی بودن شلیک را روایت می کند. سپس این روایت را فرض می گیرد و در حالیکه رسانه های انقلابی در حال تکذیب و توضیح هستند، با تولید محتوای ثانوی از قبیل طنز و تحلیل و غیره روایتش را امتداد می دهد و تثبیت می کند. 🔸دوم. "تکامل روایی" روایت دروغ اول را با منطق چرنوبیل سازی ارائه می کنند و در ادامه با خبرهای جعلی ثانوی و به صورت قطره چکانی، روایت اول را در ذهن ها تکمیل می کنند. 🔸سوم. "ارجاع روایی" هر روایت جدیدی در دیگر موضوعات را به شلیک هواپیما ارجاع می دهند و در همان بستر، رویدادها را بازنمایی می کنند. 🔸نتیجه این سه اقدام چیست؟ "نشانه گذاری در ذهن مخاطب". شماره جک شنیدید؟ برخی جمع های رفاقتی با یک کلمه از یک جک یا خاطره بدون نقل کامل باهم می خندند. این روش "کدگذاری ذهنی" است. تکرار، کمک میکند ذهن شرطی شود. با کلمه شلیک ذهنش کدگذاری می شود و ضمیر ناخودآگاه، روایت خناسان را غیرارادی تکرار می کند. 🔸و اما بدترین اتفاق اینجاست. با تصرف ضمیر ناخودآگاه شما، کلیدواژه شلیک را تبدیل به "ابرروایت" می کند تا بر همه خرده روایت های بعدی نیز چیرگی پیدا کند. مثلا وقتی ترور شهیدهسته ای یا اعدام زم و یا حتا عین الاسد و هر خرده روایت دیگری را می خواهند تحلیل کنند با "تقاطع روایی" با ابرروایت شلیک، همه را در چارچوب چرونوبیل سازی و ناکارامدی ساختاری در جمهوری اسلامی بازخوانی می کنند. و اینطور می شود که مخاطب به خودش می آید می بیند مسخ شده است و ناخواسته همه چیز را در سیطره فراعنه دروغ و فریب تحلیل می کند. خلاصه مراقب باشید که سیاهی شلیک، دامن شما را نگیرد و بهانه استیلای ذهنی و مسخ رسانه ای تان نشود. دشمن برای رام شدن و فتح ضمیر ناخوداگاه شما نقشه ها دارد. @mahdian_mohsen
👀خطای دید و توهم واکسنی حتما با خطای دید آشنا هستید. خط های موازی که کج دیده میشوند. دانه های باثباتی که گویا در حال حرکتند. دایره های متحدالمرکزی که تصویر مارپیچی دارند... برخی از این توهم های بصری آنقدر شدیداست که توصیه می شود صرعی ها نبینند. 👁چه اتفاقی در چشم شما می افتد. هیچ.چشم شما درست میبیند. اما در یک نقطه متمرکز می شود و نمیتواند درک جامعی از تصویر داشته باشد. اتفاق اصلی در ذهن شماست. به گفته اهلش، وقتی چشم شما در یک نقطه متمرکز می شود، تاثیر نور و تضاد رنگ و تقاطع اشکال پیرامونی و غیره باعث می شود ذهن دچار توهم بصری شود. 👣این خطای ادراکی با همین مختصات در حوزه های شناختی نیز جریان دارد. بسیاری از خطاهای تحلیلی، به جهت تمرکز افراطی در یک وجه و متعارض دیدن با دیگر ابعاد است. راهزن های رسانه ای نیز روی همین خطای دید شما برنامه ریزی می کنند. 🧠یکبار ذهنتان را از همه انچه درباره واکسن شنیدید خالی کنید. حالا با من همراه شوید. 🧑‍🔬اگر به شما بگویم که فلان پزشک که دارای سابقه کیفری در 74 پرونده پزشکی با اتهاماتی شبیه فریب و سواستفاده و پنهان کاری است یک داروی جدید کشف کرده است و می خواهد روی شما امتحان کند، چه واکنشی دارید؟ اگر بگویم بجز این سابقه کیفری، از شما کینه پیشین هم دارد چه؟ اگر بگویم پیشتر هم اجازه خرید دارو و درمان برای تان نداد چی؟ احتمالا عقب عقب می روید. حالا اگر بگویم البته داروی های مطمئن تر دیگری هم وجود دارد. باز داوطلب می شوید؟ حتما خواهید گفت مجنون نیستم. 🦹‍♀این تصویر فایزر است. پیچیده بود؟ رسانه اهریمنی با شما تنها یک کار می کند. روی یک نقطه تمرکز می کند تا این تصویر را جامع نبینید. مسیح علی نژادنوشت اگر واکسن انگلیسی بد است چرا فلان آخوند رفت انگلیس؟ ذهن شما در این نقطه متوقف شد. حالا جامع ببینید. بحث تست اولیه داروست نه درمان و یا دیگر داروهای امتحان پس داده. بی بی سی نوشت آیت الله خامنه ای مانع ورود واکسن خارجی شد. روحانی مخالفت کرد. اینطور بود؟ خبر جامع اینست: رهبری با واردات یک دارو خاص مخالفت کرد. روحانی تاکید کرد ما حتما واردات دارو خواهیم داشت. قابل جمع نیست؟ ایران اینترنشنال روی داروی چینی وکوبایی تمرکز کرد تا داروی وارداتی را تحقیر کند درحالیکه تصمیم اصلی وزارت بهداشت کواکس است که چندملیتی است و بالاترین اعتبار را دارد. ضمنن چین با همین واکسن بیماری را کنترل کرد که آمریکا و انگلیس نتوانستند. ✅خلاصه از نقطه های کانونی راهزن ها خلاص شوید تا گرفتار توهم ادراکی نباشید، خواهید دید که رهبری تنها شمارا به عقلانیت دعوت کرده است؛ همین. جامع ببینید... @mahdian_mohsen
⭕️هوش هیجانی در ماجرای برق و واکسن ارمنستان ⭕️هوش هیجانی چیست؟ دو مدل هوش داریم. هوش منطقی و هوش هیجانی. 20 درصد توفیق ما از هوش منطقی است و 80 درصد از هیجانی. این هوش را نشناسید قادر نخواهید بود بر خود و دیگران مسلط شوید و هرکس بهتر و بیشتر تحریک تان کرد مسلط تر برشماست. هوش هیجانی توانایی تشخیص احساسات و هیجانات خود و دیگران است تا از طریق آن بتوانید بر خود و دیگران مسلط شوید. هوش هیجانی را کنترل نکنید کنترل تان را از دست داده و بر زمین و زمان ناسزا می گوئید و هیچ استدلالی نمی شنوید و دیگران با کمترین تحریک خبری مسخ تان می کنند تا آنجا که ممکن است پاشنه کفش بکشید و به خیابان روید و آستین بالا بزنید و سنگ هم بزنید. هوش هیجانی از اصول اولیه رسانه است تا با یک خبر حوادثی منفعل نشود و گرفتار گرداب تعمیم شتابزده نشوید. ⭕️این متن صرفا از جهت ای و سواد زندگی است و کارکردی دیگری ندارد. ⭕️حالا برویم سراغ واکسن ارمنستانی با اخبار ارمنستان احساس حقارت کردید؟ حکومت را بخاطر بی اعتنایی به مردم طعنه زدید؟ با عکس فلان بازیگر درارمنستان حسرت زننده خوردید؟ هوش هیجانی پایین باعث میشود این اخبار را با کمترین هزینه به خوردمان دهند وبدتر اینکه هر آن از حقیقت دور تر می شویم و به خودمان می آئیم می بینیم سر سفره رسانه های قارونی و فرعونی نشستیم. ⭕️حقیقت چیست؟ ارمنستان تنها نیم درصد برای مردمش واکسن زده است. یعنی حدود 60هزار دوز. ایران تا الان حدود 7 میلیون دوز واکسن زده است و تا آخر تیر 5 میلیون دیگر هم تزریق می شود. انشالله مقایسه فرمودید. ⭕️اما ماجرا چیست؟ واکسن های ارمنستانی روی دستشان باد کرده و لذا سفر توریست هم برای شان آورده ارزی دارد و هم واکسن ها را آب می کنند. ⭕️آیا ایران نمی توانست واکسن پولی بزند؟ ایران با درصدی از هزینه سفر افراد به ارمنستان می توانست واکسن پولی تزریق کند. اما نکرد تاطبقانی نشود و البته دست مریزاد. ⭕️برویم برق. برق خانه تان رفت. عصبانی شدید. حق هم دارید. ضرر و زیان قطعی برق فراتر از عصبانیت است. اما بخاطر این عصبانیت حق داریم حقیقت را نبینیم؟ حق داریم ناحقیقیت را از رسانه های بالذات کذاب بشنویم؟ ⭕️حقیقت برق چیست؟ برق رفت. چرا؟ دلائل کوتاه مدت و بلندمدت دارد. کوتاه مدت اینست که چند نیروگاه از مدار خارج شدند. چرا؟ خشکسالی. مصرف برق هم 13 درصد رشد داشته است. برای اینکه معنادار شود خوب است بدانید که همین نرخ در سال گذشته یک درصد بوده است. گرما و کم آبی در نیم قرن بی سابقه بوده است. ⭕️بازهم دولت مقصر است؛ اما... دلیل بلند مدت اینست که دولت نیروگاه نساخته است. در بی تدبیری دولت که تردید نیست؛ اما فرض کنید نام روحانی روی این دولت نباشد تا روی فهم حقیقت سایه نیاندازد. توجه کنید که بخاطر تحریم ها، دولت برای حقوق کارمندش هم پول چاپ کرده است. پول عمرانی بماند. با این حال مقصر است چون می توانسته تعرفه ها را پلکانی کند تا هزینه عیاشی پولدارها را مردم ندهند. ⭕️حالا؛ اما تلاش کردید بین برق رفتگی هوش هیجانی تان را دقیق کنید تا جای هر عامل را به اندازه خودش ببیند؟ ⭕️معیار دهم؟ اگر بعد از قطعی برق هم از دولت مطالبه و هم تلاش کردید در مصرف تان صرفه جویی کنید یعنی هوشیاری هیجانی. صرفه جویی نکنیم، دولت مجبور میشود برق صنایع را بگیرد و به پایتخت نشین ها بدهد که نتیجه نهاییش گرانی تولید و بیکاری کارگر است. راضییم؟ خلاصه اگر با فیلم های مصداقی و موردی رسانه های سعودی و انگلیسی عنان از کف دادید و 40 سال انقلاب اسلامی را بی کفایت در تامین آب و برق دانستید، یعنی باید دنبال مهارت های تقویت هوش هیجانی باشید. 5 راهکار موثر در تقویت هوش هیجانی در رسانه داریم که در آینده درباره اش خواهم نوشت؛ اما اولینش خودشناسی است و آخرینش دشمن شناسی. @mahdian_mohsen
🔴رهبرانقلاب و اثرهاله ای کمبود واکسن کافیست یک خاطره بد از یک روز کاری داشته باشید. اینجاست که دیگر رویدادهای آن روز را نخواهید دید. یا از یکی از آشناها به دلیلی دلخور باشید. اینجاست که هیچ نکته مثبتی از او پیدا نمی کنید. این یک آزمایش علمی در روانشناسی است. به این خطای دید، اثر هاله ای می گویند. در ماجرای واکسن، خطای هاله ای چطور عمل می کند؟ خطای هاله ای اثر خباثت رسانه ای است که باعث می شود بخشی از جامعه تحت تاثیر تلخی اخبار کرونا، جزئیات را نببیند و واقعیت را گم کنند. با تلخی مرگ ومیر، ذهن را درگیر می کنند. برای تلخ تر کردن ماجرا سراغ کرونای سلبریتی ها می روند. اینجاست که کرونای یک بازیگر خانم تاتر از مرگ دهها پرستار و مردم عادی برای ضدانقلاب باارزش ترست. البته هردو بد است اما یکی بیشتر اثر هاله ای می سازد. اثر هاله ای که ایجاد شد، تلخی را منتقل به یک عامل تخیلی می کنند تا مخاطب اسیر شود. اجزای این پروژه رسانه ای بدین ترتیب است. اول مرگ و میرها را بسیار برجسته می کند. دوم بین مجموعه ای از علل، تنها واکسن را نشان می کنن. تااینجا اثرهاله ای. سوم. کمبود واکسن را گردن رهبر انقلاب می اندازند. چرا؟ منع رهبر انقلاب از واکسن آمریکایی. حالا مرور کنیم ببینیم برخی چطور تحت این اثر هاله ای مفتون می شوند و واقعیت را نمی بینند و کارچنان بیخ پیدا می کند که طنین اهریمن می شوند. رهبرانقلاب روز اول اعلام می کند هم واکسن تولید کنید و هم بخرید؛ اما نه واکسن آمریکایی. مشکل نیز در برند نبود؛ به تولید کننده آمریکایی و انگلیسی اعتماد نیست. اگر همین برند در جای دیگر تولید می شد واردات آن منعی نداشت. اما نظام چه کرد؟ از همان روز اول 16 میلیون دوز واکسن کواکس پیش خرید کرد؛ پیش از هرکشوری. آنهم به دلیل تحریم ها، واکسن 16 دلاری را 57 دلار صورت کردند. جهت مقایسه اینکه قیمت تمام شده واکسن ایرانی 8 دلار است. با این حال ایران مشکل پرداخت نداشت. مساله این بود که واکسن نمی دادند. چه کسانی؟ همان اهریمنی که رسانه های شیادش امروز اخبار مرگ و میر در ایران را توزیع می کنند. همان ها که برای اخبار کرونا در جهان حناق گرفته بودند. واکسن ندادند تا 16 ماه. بعد 16 ماه وزارت خزانه داری آمریکا مجوز داد. چه اتفاقی افتاده بود؟ در 24 خرداد ایران به جمع 5 کشورتولید کننده واکسن در جهان پیوست. همین. زمین گیر شدند. اثرهاله ای را مراقبت نکنیم دچارکورنگی شده و دشمن را رها و خودزنی می کنیم. زیباکلام و صادقی سرنوشت همه مسخ شده های پای منبر خناسان رسانه ای اند. بترسیم ازین سرنوشت. @mahdian_mohsen
⚪️سفیدخوانی 3 خبر حاشیه ساز این روزها یک ویژگی جالب مشترک دارند. اول خبرها را مرور کنیم: یک/ خبر مخالفت با شفافیت در جلسات کمسیون ویژه طرح صیانت دو/ خبر افزایش 300 درصدی رشد اختلاس سه/ خبر مخالفت مجلس با شفافیت در دارایی مسوولین. غرضم صرفا سوادرسانه ایست؛ اما ویژگی مشترک این سه خبر. 🔶مدت ها پیش یکی از دوستان گرافیستم می گفت که پوستری برای یک نهاد دولتی طراحی کرده که دوسوم آن سفید بوده است. بعد از انتشار، یک روزبرای کاری گذرش به همان کارفرمای دولتی می افتد و متوجه می شود که همه پوسترها یک سوم شده و بقیه اش برش خورده است. با دلخوری پرس وجو می کند ومتوجه می شود که مدیر مربوطه تلقی اسراف داشته و همه پوسترها را برش زده است تا برای کار دیگری استفاده شود. متعجب بود که چطور این مدیر متوجه نشده که این بخش سفید پوستر جزئی از پوستر است و توسط ذهن مخاطب پر می شود. این روزها وقتی میزان اطلاع مخاطب از اخبار روز را می بینم یاد همین بخش سفید پوستر می افتم که قرار بود تکمیل آن بر عهده ذهن مخاطب باشد. 🔷بهتر از سفید خوانی برای این عارضه عصر شبکه پیدا نکردم. به خودتان رجوع کنید. شما عمدتا فقط تیتر می خوانید. خاصه در حوزه خبر. دلیلی هم ندارد وارد متن شوید. کمترین دلیلش اینست که وقت ندارید و مگر ممکن است این میزان خبر را تک تک بررسی کنید و وارد جزئیات شوید. اساسا عصر جدید رسانه، عصر جزئیات گریزی است. خلاصه اینکه تیتر ها از جلوی چشم شما عبور می کند و شما متناسب با یک تیتر قضاوت می کنید. اما واقعا یک تیتر کفایت می کند؟ خبر جزئیات ندارد؟ وقت ندارید. حال ندارید. انگیزه ندارید و... به هر دلیل تمایلی ندارید جزئیات خبر را مرور کنید. اما مگر ممکن است جزئیات را رها کنید. بالاخره هر تیتری ذهن شما را ناخودآگاه سمت جزئیات خبر می برد. حالا سوال اینست که این جزئیاتی که خوانده نمیشود از کجا میرسد؟ هیچ. ذهن خودبه خود این جزئیات را می سازد. نام این فرآیند را سفید خوانی بگذاریم. یعنی ذهن شما آنچه را نمی بیند می سازد. ذهن نمی تواند تیتر خبر را بدون جزئیات رها کند. شما نخوانید، خودش می خواند. اینجاست که ممکن است به خطا بیافتد. 🔲حالا 3 خبر ابتدایی را مجدد با مختصری از جزئیات مرور کنید. یکم/ خبر عدم شفافیت در بررسی طرح صاینت، تنها یک پیشنهاد بود در کنار پیشنهادات دیگر. ضمن اینکه در همین پیشنهاد نیز تاکید شده است که کل جلسات از سامانه رسانه مجلس شفاف پخش می شود. دوم. 300 درصد رشد اختلاس نیست. 300 درصد رشد کشف اختلاس است. رشد کشف می تواند یا رشد اختلاس باشد و یا رشد نظارت. سوم. شفافیت در درآمد و دارایی مسوولین بحث مشترک مجلس گذشته و تصمیم مجمع تشخیص مصلحت است نه مجلس یازدهم. 🔘 حالا سوال مهم: چه میشود که این خطای ذهنی به صورت خطای مشترک بین الاذهانی خودش را نشان می دهد؟ بماند بعد. @mahdian_mohsen
✅بی صداقتی پیرزن و عبای پیرمرد کار به قمار براندازها روی بی صداقتی یک پیرزن ندارم. از طعنه ها و زخم زبان های اهل فرصت نیز بگذریم. ای کاش حداقل به خاطر این چند روز اتهامی که به جمهوری اسلامی زدند عذرخواهی کنند. خود خانم گوهرعشقی نیز محل بحث نیست. معتقدم همان لاشخورهایی که عبا از روی دوش پدر روح الله زم برداشتند و برای عمامه زمین زدنش سوت و کف زدند، همان ها پای این پیرزن نشستند که خلاف صداقت بگوید تا سکه کاسبی شان شود. اما مساله ما و شمائیم. مساله سوادرسانه است. چه میشود که باور می کنیم؟ چرا باید از سر برانگیختگی قضاوت کنیم؟ چرا اجازه می دهیم خناسان روی خطای هیجانی ما  حساب باز کنند؟ زخم روی صورت پیرزن جای سرانگشت لاشخورها داشت. اما باور کردیم چون هیجان زده ایم. چون قضاوت های اجتماعی ما از سر تائید اجتماعی دیگران است نه استدلال های منطقی. یک حرف را رسانه اهریمن تکرار می کند و ما نیز به تکرار می افتیم تا از ترند روز عقب نمانیم. ماجرا پیچیده نبود. به راست و دروغش علم نداشتیم اما به سناریوهای راهزن های رسانه ای نیز سوظن نداشتیم؟ با سابقه این غدارهای مکار آشنا نبودیم؟ اینها قاتلی چون نوید افکاری را قهرمان مبارزه نکردند؟ از قاتل غزاله یک کودک معصوم نساختند؟ از صاحب آمد نیوز که علنا آموزش آدم کشی می داد و ثمره اش شهادت محمدحسین حدادیان بود اسطوره نساختند؟ اینها از نجفی همسرکش، قربانی مبارزه با پرستو روایت نکردند؟ اینها جلادهایی که 11 زن و کودک را در مراسم نیروی مسلح مهاباد کشتند، تبدیل به قهرمان قیام نکردند؟  سعید ملک پور طراح سایت های مستهجن و منتشر کننده فیلم و عکس های تجاوز به دختران ایرانی را فعال حقوق بشر نام نگذاشتند؟ از محمدثلاث درویش داعشی که جنون وار با اتوبوس به مردم حمله کرد، پیرعرفان نساختند؟ اینها سر قبر خالی ترانه موسوی ها در فتنه 88 ننشستند و مویه نکردند؟ باز هم فهرست کنیم؟ سابقه این جریان در جلادستایی و نشاندن اوباش جای شهید روشن نبود و نیست؟ مساله اینست که هوشیار در رسانه نیستیم. رفتار کاملا غیرارادی در رسانه داریم. با کمترین تکانه احساسی و عاطفی از سوی رسانه ها دچار خطای شناختی می شویم. زود باور می کنیم و زودتر از آن برای عقب نماندن از بازار مکاره لایک و فیو، دست به انشای به حکم می بریم. از سر غلیان و واکنش های احساسی قضاوت می کنیم و بعد با استدلال تلاش می کنیم این قضاوت را برای دیگران توضیح دهیم. حال آنکه باید ماجرا برعکس باشد. جائی اگر علم نداریم، به منبع پیام توجه کنیم. هرجا که جای پای فراعنه رسانه ای بود سوظن داشته باشیم و صبر کنیم تا حقیقت روشن شود. این سوظن یک اصل راهبردی است. @mahdian_mohsen
نقشه کلان دشمن را ببینیم @mahdian_mohsen
✅خطای خبرهای رازآلود به شما گفته می شود داخل زیرزمین اتاق نموری است تاریک با حیوانات موذی. گوشه اتاق صندوقچه ایست قدیمی که سالهاست از محتوای آن بی خبریم. آخرین فردی که پا به این زیرزمین گذاشته است امروز بین ما نیست. 9 کلید واژه اسرارآمیز: زیرزمین/نمور/ حیوان موذی/ تاریک/ صندوقچه/ قدیمی/ بی خبری/ آخرین فرد/ مرگ ذهن شما ناخودگاه از این زیرزمین یک مکان اسرارآمیز می سازد و حتا معطل باقی اطلاعات نیست. نقص اطلاعات را خود به خود با داستانی خودساخته تکمیل می کند. اما واقعا ماجرا اسرارآمیز است؟ خب زیرزمین ها اغلب نمور است. تاریکی را هم با روشن کردن چراغ حل می کنند. حیوان موذی یعنی چی؟ مثلا عنکبوت؟ در صندوقچه رو هم باز کنیم ببینیم چه محتوایی دارد. آخرین فرد یعنی چه؟ خب بالاخره یکی بیرون میاد و یک روز هم می میرد . عدد 9 هم کلا مهم نیست. ذهن شما دنبال عدد پایه مثل 10 یا 5 است. وقتی من بجای 10 میگویم 9 احساس می کنید رازی است در این 9. حالا آنکه خب 9 تا کلمه بوده و 10 تا نشده است. ما همواره نسبت به اسرار، حس هیجان داریم و اغلب به رویدادهای اسرارآمیز با قضاوت های کلیشه ای منفی مواجه می شویم. به این دو خبر توجه کنید: وزیرنفت در جمع خبرنگارها گفت: تحریم های نفتی به زودی خواهد شکست. حالا این خبر: درصوتی که اخیرا از مکالمه وزیر نفت به دست ما رسیده است وی در جلسه ای پنهانی با حضور چند فرد گمنام، در حالی که دستش را جلوی دهانش گرفته بود، گفت: بزودی تحریم ها خواهد شکست. فرق اولی با دومی چیست؟ دومی نیز همان جلسه اولی وزیردر جمع خبرنگاران است. سرفه می کرده و دستش جلوی دهانش برده است. اما در ذهن مخاطب متفاوت است. در دومی گویا کاسه ای زیر نیم کاسه است. رازی است و رمزی و شاید فسادی. ذهن های آلوده به "بدبینی نهادینه شده" از هر خبر رازآلودی یک تحلیل مافیایی می سازد. برای همین است که اخبار بولتن ها و ناگفته ها و محرمانه ها و شنیده نشده ها و درگوشی ها جذاب تر است. چون هیجان آمیز ترست. این حس هیجانی حتا نقص های خبر را می پوشاند. مثلا اگر همین خبر بولتنی، بدون منبع و بدون سند و بدون استناد و بدون استدلال منتشر شود، احتمالا پس می زنید اما وقتی داخل بولتن است گوئی اعتبار ذاتی پیدا می کند. با همین روش ذهن مخاطب را دچار خطا می کنند. چند بچه راهزن مجازی، سیستم صوتی یک بانک را دستکاری می کنند تا صدای رضاشاه روحت شاد پخش شود و خطای ذهن میگوید گوئی حفره های امنیتی در کشور ایجاد شده است. بامزه نیست؟ "انتشار فایل صوتی سخنان یک مسوول سپاه با یک مسوول دیگر". و البته قضاوت های نادرستی هم در این گفت وگو صورت گرفته است. الان این قضاوت چه حکمی دارد؟ سند است؟ الان قضاوت عدلیه را رها کنیم و قضاوت شخصی در یک فایل صوتی را بچسبیم؟ چون فایل صوتی اش ناخواسته منتشر شده؟ چون جلسه پشت درهای بسته است؟ چون رازالودست؟ "مکالمه منتشر نشده نوید افکاری از زندان با دوستش." خب؟ یعنی الان اعترافات دادگاه و دیگر شواهد و قضاوت قاضی و غیره را رها کنیم و به این صوت منتشر نشده بچسبیم؟ خبر گلشیفته فراهانی از فروش دریای خرز به چین از لابه لای سند منتشر نشده تفاهم 25 ساله. جالب اینکه عده ای باور می کنند و پلاکارد به دست به خیابان می آیند که اجازه خاک فروشی نمی دهیم. ادعای همسر یک مسوول سابق درباره اینکه فرمانده سپاه در جلسه ای چنان و چنین، گفته است از عمد هواپیمای اوکراین را زدیم. حق اینست که باور کنیم؟ تکذییبه هم قبول نیست؟ ادعاهای متعارض قبلی هم؟ ادعاهای دیگر مسوولین هم؟ 40 ساله سابقه جمهوری اسلامی در صداقت در بیان خطاها هم؟ شواهد دیگر نیز؟ گزارش دادگاه هم؟ چرا چنین است؟ چون قاعده "خودش به من گفت چی گفت در گوش من گفت چی گفت؟ الان شب است" برای خیلی ها مستند تر از روشنی خورشید است. خطای اسرار باعث میشود قصه های هیجان انگیزی در ذهن شکل بگیرد که حتا نسبت به افشای اسرار نیز مقاومت نشان می دهد. راه حل چیست؟ اینکه فرض کنیم اگر این خبرهای مگو و پنهانی، چنین کلیشه های رازآلودی نداشت و مثلا آشکارا و رسمی منتشر می شد، آیا باز هم حجیت داشت؟ سندیت داشت؟ برای مان قابل اتکا بود؟ دنبال دلیل و منطق و سند نمی گشتیم؟ اینجاست که متوجه می شویم، اهریمن رسانه ای با کلیدواژه های صوت منتشرنشده و لورفته و درز شده و غیره روی این خطای ذهنی برای القای تصاویر معیوب و معجوج حساب باز کرده است. و اما حرف باقی مانده این همه را گفتیم؛ اما یک مساله وجود دارد و ان اینکه چرا مخاطب نسبت به خبر پنهانی بیشتر حساس است؟ چون بغیر هیجان، حس می کند پشت هر خبر رسمی، خبری است پنهانی و منتظر پشت پرده هاست. اینجاست که گفته می شود بر مسوولین فرض است اول شفافیت و بعد هم پاسخگوئی بهنگام و صادقانه. همشهری @mahdian_mohsen