نقدی بر مستند بی بی سی/ بهتان برای حفظ نظام؟!
بعد از کلی جارو جنجال تبلیغاتی، مستند بی بی سی درباره "بهتان برای حفظ نظام" پخش شد. آقای حسین باستانی در این مستند تلاش کرده است نشان دهد جمهوری اسلامی برای برخورد با مخالفان خود، یک مبنای دینی دارد و آنهم بهتان به مخالفین است.
فارغ از بخش های خبری که آغشته به حق و باطلست و البته تکراری است، نسبت دادن این اتهامات به مبانی انقلاب و از همه مهمتر نظام اندیشه حضرت امام مهم است.
مستند بی بی سی تلاش دارد نشان دهد، جمهوری اسلامی بجهت مبنایی، معتقد است برای حذف دشمن می توان به هرکاری متوسل شد از جمله بهتان و غیره. برای اثبات این بخش به 3 مورد استناد کرده است.
یکم. تفسیری از روایت پیامبردرباره مواجهه با اهل بدعت
دوم. سخنان حماسی امام خمینی در برخورد با آخوند فاسد
سوم. جمله امام درباره رفع حرمت دروغ و شرب خمر و غیره در دفاع از جان انسان و جمله تاریخی حفظ نظام اوجب واجبات است.
این سه بخش توضیح داده شود تکلیف بقیه نیز روشن است
ادامه متن را در لینک زیر بخوانید
http://fna.ir/bqac7m
@mahdian_mohsen
⛔️مردم را با کاپشن مشکی نخواهید...
یکم. در صحنه توهین نماینده سراوان دو نفر حاضر و نقش آفرین بودند؛ نماینده گمرک و آقایی با کاپشن مشکی. هردو نفر عصبانی و معترض می شوند اما واکنش ها متفاوت است. با این تفاوت کار داریم.
دوم. یک نمانیده مجلس به کارمند دولت توهین میکند. این رفتارش خلاف قانون و اخلاق است. اما تعداد قابل اعتنایی نماینده مجلس از جمله رئیس دستگاه تقنین که وظیفه صیانت از قانون را بر عهده دارند از قانون شکنی حمایت می کنند.
سوم. ماجرا را در سطح یک خبر نبینید. ابعاد ماجرا دارای رنج عمیقی است. این حادثه با همه اخبار حواشی اش، رویارویی میان اخلاق و قانون با حاکمیت قلدرمآبانه تعدادی ژنرال سیاسی است. دقت کنیم؛ اگر با خطای نماینده منطقی رفتار می شد چنین تقابلی شکل نمی گرفت. اما حمایت تمام قد مجلس ازین نماینده و خط و نشان کشیدن برای کارمند گمرک و وزیر اقتصاد، یعنی تقابل جریانی آشوبگری که به پشتوانه قدرت، علیه قانون و اخلاق ایستاده است.
اما خروجی این تقابل در صحنه اجتماعی چیست؟
برگردیم به بند اول. کارمند گمرک رفتاری منطقی و قانونی دارد. اما نماینده سراوان مقابل او می ایستند و توهین می کند، همین توهین موجب عصبانیت فرد دیگری می شود که کاپشن مشکی به تن دارد. او نمی تواند عصبانیت خودش را کنترل کند و نهایتا با تندی و واکنش عصبی، نماینده مجلس را بیرون می کند.
کارمند گمرک، نماد مردم است. یعنی اگر خلاف قانون و اخلاق، رفتاری ببینند، برنمی تابند و بدون واکنش عملی، تذکر می دهند. فرقی هم نمی کند که عامل بی قانون، خودش قانونگذار است یا مجری قانون یا چه. این موقف از مردم را قدر بدانیم. قدردانستن این بلوغ از مردم، یعنی تکریم کارمند گمرک، نه تهدید آن به اخراج.
اما رانت و تبعیض و تقابل ژنرال های سیاسی با مردم، عصبیتی ایجاد کرده است که در نهایت و برخلاف انتظار، "کاپشن مشکی" هشتگ شبکه های اجتماعی شده است. یعنی با دست خودمان، نماد کارمند گمرک که نماد عقلانیت و اعتراض آرام به بی قانونی است را به نماد کاپشن مشکی تبدیل کردیم. مسوولین بترسند ازین که آقایی با کاپشن مشکی نماد مردم شود.
بترسید از روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست و یک انفجار حاصل شود. از آنروز بترسید که ممکن است یک ایام الله حاصل شود و آنروز دیگر به 22 بهمن باز نمی گردید، فاتحه همه تان را می خوانند.
عبارت فوق از امام راحل است. روحش شاد که به این مردم جرئت حق خواهی و حریت داد...
@mahdian_mohsen
🔻راز پیش بینی های رهبرانقلاب
رهبری انقلاب روز گذشته در دیدار با دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین تاکید کردند: در آینده نه چندان دور، پیروزی نهایی ملت فلسطین محقق خواهد شد. پیشتر هم گفته بودند پیروزی فلسطین قطعی است.
این پیش بینی ها برای شما جدید نیست. موارد بسیاری در ذهن دارید؛ چند نمونه هم من مرور می کنم.
▫️سردار کوثری نقل می کند: رهبرانقلاب در ماجرای سوریه و در جلسه ای وقتی نگرانی سیدحسن نصرالله را می بینند می فرمایند: نه اسد خواهد رفت و نه سوریه به دست دشمنان خواهد افتاد. وخروج آمریکا از سوریه را پیش بینی کردند.
▫️درباره جنبش های آزادی بخش گفتند این بیداری تا قلب اروپا خواهد رفت.
▫️درباره خاورمیانه فرمودند: خاورمیانه جدید شکل خواهد گرفت. خاورمیانه اسلامی...
▫️درباره وضعیت اقتصادی این روزها هم وقتی نگرانی آقای جنتی را دیدند، گفتند:جای نگرانی نیست. ازین مرحله سربلند عبور می کنیم.
▫️جای دیگری فرمودند که تردید نداریم که آینده مان روشن است.
موارد فراتر ازین چند مورد است. امام نیز ازین پیش بینی ها زیاد داشتند.
▫️سال 43 گفتند سربازان من در گهواره اند.
▫️آنروزها که کسی رفتن شاه را تصور نمی کرد، فرمودند سلسله ابلیس پهلوی در تاریخ دفن می شود.
▫️سقوط شوروی و کمونیست را پیش بینی کردند. حرکت مردم مصر و عاقبت حسنی مبارک و بیداری اسلامی را هم پیش بینی کردند؛ باقی اش را شما فهرست کنید.
🔹اما ماجرای این پیش بینی ها چیست؟
با کدام معیار می توان اینطور قطعی آینده را تصویر کرد؟ احتمالن این امیدواری ها را با توجه به تحقق قطعی بسیاری از آنها، صرفن تزریق امیدواری کاذب نمی دانید. اما ماجرا چیست؟ با کدام حجت انقدر محکم از آینده می گویند؟
این پیش بینی ها معطوف به 3 گزاره مفروض و معرفتی است. با این 3 گزاره است که نسبت به آینده امیدوارند. هرچند امیدواری متفاوت از "دیدن" است. "دیدن ومشاهده" ناشی از تعالی نفس است. اما غرض اصلی ما و آنچه به کار من و شما می آید، سر و اسرار امیدواری است. چرا امید؟
1⃣یکم مقدرات زمان است. تحلیلی که از تاریخ وجود دارد. در هر دوره ای از تاریخ یک اراده ویژه و خاص حق در جریان است. مشیت حق را در هر دوره از تاریخ باید درست شناخت و مطابق آن رفتار کرد. اراده ما باید در جریان تحقق بخشیدن به اراده حق قرار گیرد.
انقلاب اسلامی نشان داد که اراده حق در این روزها، تفوق حق بر باطل است. رهبرانقلاب فرمودند این قرن، قرن اسلام است. امام فرمود: این قرن، قرن پیروزی مستضعفین بر مستکبرین است.
2⃣دوم شناخت سنت های نصرت بخش الهی است. وقتی اراده حق به جهت مقدرات زمان و در بستر تاریخ فهم شد، سنت های امدادی حضرت حق که تحقق بخش این مشیت است به جریان می افتد. همان سنت و نصرتی که در بدر و احزاب و غیره به مومنین میرسد و تقابل با تمامیت کفر را به نفع اسلام رقم می زند.
3⃣سوم حرکت است. وقتی حرکت شکل گرفت و با صبر و مقاومت توامان شد، سنت های الهی برکت این قیام را من حیث لایحتسب مضاعف می کند.
و البته توجه شود که اراده حق تغییر نمی کند. ما نباشیم و کاهلی ورزیم، گروه دیگری پرچمدار حق می شود؛ اما پیروزی قطعی است.
@mahdian_mohsen
😐اشتباه بامزه برخی دوستان حزب اللهی
چند روز پیش و قبل از اینکه آقامحسن رضائی و حاج قاسم درباره کربلای 4 روشنگری کنند، به یک دوست انقلابی گفتم به نظرت تخریب آقا محسن کار درستی است؟ گفت بله. گفتم چرا؟ گفت: توئیتش اشتباهست. واقعن خانواده شهدای کربلای 4 الان چه احساسی دارند؟ چرا گفته عملیات فریب؟ گفتم: خب عملیات فریب مگه جزء جنگ نیست؟ گفت: خب. گفتم فریب برای بعد ازین است که فهمیدند عملیات لو رفته است. مگه بد است که تهدید را فرصت کنند؟ گفت: اگر اینطور هم باشه باز آقا محسن اشتباه کرده است.
گفتم چرا؟ گفت: توئیتش دقیق نیست. گفتم بله درسته. رهزنی دارد. اصلن نباید این حرفها را به توئیتر کشاند. اما ماجرا را چرا درست نمی بینی؟ الان چالش اصلی سر ادبیات توئیت نیست. سر مدیریت جنگ و بلکه انقلاب است. عده ای در حال تخریب آقا محسن هستند تا بگویند جمهوری اسلامی آدم کش است. شما هم ناخواسته کمک می کنید. گفت: با دست فرمون شما کلن نباید حرف زد. چون ضدانقلاب بهره برداری می کند. گفتم این حرف همیشه درست نیست. اما امروز حتمن مصداق دارد.
یک مشرکی در حال زدن یک بچه مسلمان بود. یک نفر دیگه هم آمد سنگ زد و رفت. پرسیدند تو دیگه چرا سنگ می زنی؟ گفت دستش توی دماغش بود، خلاف ادبه. گفتم برادر من اینکه آقا محسن در بیان موضوع دقیق حرف نزده است، حرف درستی است. اما باید بفهمید هر زمان چه رفتاری کنیم.
الان وقت توئیت یاد دادن به آقا محسن نیست. باید روشنگری کرد که می خواسته چه بگوید و نگفته است. چرا فکر می کنیم حریت فقط انتقاد است. خیلی وقت ها حریت در وزن دادن درست به امور است.
در آقا محسن و توئیتش نمانید. این بلا دامنگیر است.
@mahdian_mohsen
تا مدتها بعد از عاشورا، یکی از مباحثه هایی که با دوستان داشتم این بود که فتنه گرها، با همه زیان هایی که به خود و مردم و کشورشان زدند، اما اهل توهین به امام حسین نیستند.
اطلاع دقیق نداشتم؛ اما حدس می زدم جسارت های روز عاشورا را مزدورها رقم زدند.
حالا این خبر سردار نجات مسوول وقت فرماندهی سپاه ولی امر، برایم خیلی شیرین بود. الحمدالله به این مردم. الحمدالله به این رهبری دوست داشتنی.
@mahdian_mohsen
❤️روز خبرنگار حقیقی...
#خبرخوب
🔹حضرت زینب(س) به درستی "پیام بر" عاشورا است که "کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود..." چنان در مسجد کوفه به فصاحت و بلاغت و طلاقت حادثه کربلا را روایت کرد که عده ای غرق خیال شدند: " شام و کوفه همه گفتند علی آمده است..." آنـچنانکه بـشیر بن خزیم گفته است:آهنگ،کلام و بیان زینب همچون آهنگ و شیوۀ پدرش علی بود.
🔹شهید مطهری در حماسه حسینی به زیبائی هرچه تمام تر به تحلیل پیام رسانی در کربلا می پردازد و 4 ویژگی را برای پیام می شمارد که مهمترین آن خود پیام رسان است. تاکید بر شخصیت پیام رسان، اشاره به نگاه اوست؛ اشاره به فراواقع است. تاکید بر زاویه دید است.
این روز را باید روز خبرنگار دانست نه صرفا به جهت روایتگری از عاشورا؛ به جهت رسالت پیام در امتداد بخشی این نهضت. بالاتر اینکه روز خبرنگارست چون متعالی ترین سبک روایتگری از بلا و مصیبت را آموزش داده است و این همه درسی است برای این روزهای ما.
💐فرمود: مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا
🔹برخی گمان می کنند زیبا دیدن مصیت عاشورا، ندیدن شقاوت ها و دنائت ها و رذالت هاست. حال آنکه در فرا رفتن از موجود به وجودست و ایستادن در تفوق حق بر باطل و تاکید بر مقام احدی الحسنیین. چنانچه قرآن خطاب به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود:قل هل تربّصون بنا إلاّ إحـدیالحسنیین(تـوبه52/) . تا دشمنان بفهمند رنج و سختی در راه خدا همانند آسایش و راحتی برای مؤمنان زیبا،نـیکو و دلپسـند اسـت.
🔹خبر خوب تنها دیدن خوبی ها نیست. خوب دیدن است. خوب دیدن، ندیدن بلا نیست؛ معنا بخشیدن به بلاست. آنجا که بحث فعل خداست و نسبت امور با حق است، هرچه هست زیباست.
🔸باصدهزار جلوه برون آمدی که من
🔸باصد هزار دیده تماشا کنم ترا...
.
🔻پ.ن: این متن خلاصه یک یادداشت کمی مطول ترست. در ادامه به عنوان یک خبرنگار ساده سعی کردم زیبایی های کربلا را روایت کنم. انشالله بزودی منتشر می شود.
@mahdian_mohsen
🔻درباره زائری ها و آقامیری ها
دوست عزیزی گفت: خوشحالی ازین که خلع لباس شده است؟ گفتم حقا نه، امیدوارم این حکم برگردد؛ اما عمق ماجرا فراتر از حکم قضائی است.
حکم دادگاه آقای آقامیری را بهانه کردم. حجم بالای دلخوری انقلابی ها از آقای زائری هم نشانه است. ایندو بزرگوار نماد جریانی هستند که انشالله خیرخواه اند اما ضررهای قابل اعتنائی به جامعه می زنند. باید درباره این منابر شاذ، بیشتر نوشت.
هرچند بین آقای زائری و آقامیری تفاوت است، اما به این فهم هردو روحانی معزز، گرفتار یک جنس خطا هستند. یکی از رفقا نوشته بود که علت مخالفت با امثال زائری ها در زبان نقدشان است. نوشتم آدرس غلط ندهید. اگر کسی منکر نقد حکومت شود، خائن به انقلاب و مردم است؛ نقد کنیم، منصفانه و حتما شلاقانه. اما اشکال جای دیگری است.
سه انتقاد جدی به سبک رفتاری این دو بزرگوار وجود دارد. عمق رنج، بجهت این است که با دو طلبه مواجهیم؛ دونفر اهل دین که مع الاسف در حال تکثیرند.
🔻اشکال اول. گم کردن سطوح انقلاب.
آقای زائری اخیرا گفته است با اینهمه مشکل باز هم می گویند انقلاب اسلامی، 400 سال پیشرفت داشته است. این جمله یک نشانه است از یک خطای راهبردی در سبک انتقادی شان. این خطای راهبردی ناشی از گم کردن سطح تحلیل انقلاب است.
انقلاب اسلامی را باید در 5 سطح تحلیل کرد. انقلاب، نظام، دولت و جامعه و امت. نقدهای مربوط به کم کاری ها وفساد مسئولین و فقر و غیره اگر دقیق و منصفانه و عالمانه باشد، مربوط به بخش دولت است؛ اعم از اجرایی و قضائی و غیره. بی اعتنایی به این سطوح باعث می شود با بیان اشتباهات حکمرانی، مخاطب را نسبت به اصل نظام و انقلاب بدبین کنیم.
بله انقلاب اسلامی، با توجه به رشد معنویت و بسترسازی برای رشد کرامت ها، چند صدسال تاریخ انسانی را جابجا کرده است. هرچند امروز گرفتار اختلالات تودرتوی حکمرانی باشیم.
🔻اشکال دوم. حقیقت ناتمام.
منبری که جای اصل و فرع را عوض کند، ولو اینکه حق بگوید دین تحریف شده به جامعه ارائه کرده است. منبری که بخشی از حقیقت دین را بگوید، دین مسخ شده ارائه کرده است. مبلغی که فقط ابعاد رحمانی دین را بگوید دین التقاطی به مخاطب تحویل داده است. آخوندی که معروف و منکر دین را بشناسد، اما بلندی صدایش در مواجهه با معروفات و منکرات را عادلانه تنظیم نکند، دین مقلب و مشوه را فریاد کرده است.
مبلغی که برای سروصدای سر ظهر بازی کودکان اخم کند، اما عربده کشی لات محله را محل نگذارد، دین مسخ شده روی منبر ارائه کرده است. مبلغی که فساد چهارتا مسوول بی کفایت را ببیند، اما از فساداکبر صاحبان کبر در عالم چشم بپوشد، دین التقاطی به مخاطب داده است. طلبه ای که کمک به پیرزن فقیر را تبلیغ کند اما جمله ای از نصرت ولی نگوید، اصل و فرع امور را در ذهن پامنبری بهم ریخته است. چه آنکه وقت جهاد از پای این منبر، بجای عزم میدان همه سرگرم نذرمهربانی و لقمه مهربانی ها خواهند شد.
🔻اشکال سوم. تساهل بجای مدارا
آقای زائری اخیرا نوشته است کل مسئولین و کشور و همه و همه یک طرف باشند و مردم یک طرف، سمت مردمم. سوال ساده اینست که حق کجاست؟ ریشه بسیاری از اشکالات دیگر در همین جمله است. مثل موضوع حجاب که برای توجیه بی حجابی بین مردم مجبور شدند اصل الزام حجاب را منکر شوند.
علت اصلی این است که یارای چشم در چشم مخاطب کردن و حرف حق گفتن را ندارند، به هر دلیل؛ نمی گویم صرفا به جهت لایک و فالور است. این بزرگواران با کمال تاسف فرق تساهل را با مدارا اشتباه گرفتند. مدارا کردن، یعنی حق گفتن و اما زمانه را در نظر گرفتن. مدارا یعنی حق گفتن، ولی با مردم مدارا کردن. اما تساهل یعنی زمانه را دیدن و از حق گذشتن. یعنی به بهانه مردمداری، حق شکستن. از اولی مدارای با بدحجاب در می آید و از دومی انکار حجاب.
زمین و آسمان ها، میان ایندو تفاوت است.
@mahdian_mohsen
#مخاطب_محدود
⭕️رهبرانقلاب درباره نقد به انقلابی ها چه گفتند؟
مدتی پیش جمعی از فعالان رسانه های انقلاب خدمت رهبرانقلاب رسیدند. همه جلسه و گفت وگوها، یک طرف و یک توصیه گرم و دلسوزانه و پدرانه هم یک طرف. از آن جلسه همین یک تلنگر تا مدتها ذهن رفقا را درگیر کرده بود. خیلی علاقه داشتم این بخش از سخنان ایشان منتشر شود که به هر دلیل منع وجود داشت تا چند روز پیش که کتاب فتنه تغلب دستم رسید. مقدمه کتاب که سخنان منتشر نشده رهبری است را به جد توصیه می کنم خوانده و دست به دست کنید. تعابیر عجیبی است که شاید کمتر از رهبرانقلاب شنیده باشید.
درین مقدمه، متوجه شدم که رهبری انقلاب این نصیحت و توصیه را پیشتر و در جمع های دیگر هم داشتند و حالا که منتشر شده است، شاید بیان حرف های آنروز منعی نداشته باشد.
رهبری انقلاب در ان جلسه فرمودند: خیلی وقت ها شماها مسوولین را نقد می کنید، اما... ودر حالیکه دستشان را به سینه شان می زدند ادامه دادند: اما این نقدها به قلب نظام اصابت می کند...
روشن بود منظورشان چه نقدی است، اما توضیح دادند که نقد لازمست اما نباید با بی اعتنایی به اصل نظام و انقلاب باشد. سال 85 در جمع کارگردانان و تهیه کنندگان فرمودند: هرتلنگاری به این نظام مثل مشت به من است. یعنی من احساسم نسبت به این نظام این است که هرگوشه نظام را شما یک تلنگر بزنید مثل اینکه یک مشت به من بزنید..
و در سال 96 در جمع دیگری فرمودند اینکه من گفتم کانه سیلی به من می زنید، بحث نقد نیست. بحث سر عیب جوئی های غیرمنصفانه است. ..نقد چیز خوبی است...اما بعضی ها بی انصافی می کنند نسبت به این نظام.
این حرف ها مهمترین مخاطبش انقلابیون اند. بخشی از جریان متدین و دلسوز و عدالتخواهی که اهل نقد کردن و بیان اشکالات است اما یک ملاحظه را درنظر نمی گیرد و آن هم اینکه نقد باید چند ویژگی داشته باشد. جالب اینکه خود رهبری در همین مقدمه این ویژگی ها برمی شمارد.
اول اینکه جایگاه انقلاب را درک کنیم. رهبری در مقدمه این متن یک جمله طوفانی دارند که کمتر شنیده ایم. سالها باید دراین باره گفت و نوشت و تحقیق کرد. می فرماید:جمهوری اسلامی مظهر ولایت اهل بیت و مظهر توحید الهی است.
می فرمایند اینکه در زیارت امام رضا می خوانیم که اسلام علیک یا نورالله فی ظلمات الارض، یعنی امام رضا نوری است در ظلمات زمین. ...وقتی محور یک نظام امام رضا شد، این نظام می شود همان مرکز نور. یعنی اینجا می شود کانون نور. 22.5.88
حضرت امام در تفسیر سوره حمد تعبیری دارند که الله نورالسماوت و الارض، به این معنا نیست که الله به سماوات و زمین نور می رساند. یعنی این نورِ زمین و آسمان غیر از حق تعالی نیست.
حالا رهبری انقلاب می فرمایند کانون این نور انقلاب اسلامی است. این یعنی یک نگاه وجودی به انقلاب اسلامی. انقلاب اسلامی مظهرتوحید روی زمین است؛ ظهور اسم الله است. امام فرمود استقرار حاکمیت الله است.
با این تبیین از انقلاب اسلامی یعنی جهت درست است و اتفاق بزرگی در عالم افتاده است؛ اما اشکالات نظام از ماست. اشکالات را ببینیم اما نباید این حاشیه بر متن غلبه کند. رهبری می فرمایند دروغ نگوئیم و مصلحت اندیشی نکنیم؛ خطا را ببینیم و بگوئیم اما وزن خطا را در نسبت به اصل این انقلاب در نظر بگیریم.
خلاصه کلام اینکه روش نقدمان چنان نباشد که مردم را نسبت به اصل انقلاب بدبین کنیم. معیار چیست؟ به اثر نقدمان توجه کنیم. اگر خروجی این باشد که مردم نسبت به اصل انقلاب دچار یاس شوند، یعنی به قلب انقلاب می زنیم.
حرف تمام است.
@mahdian_mohsen
🌕خبر سگ آقازاده از کجا آمد؟
اولین ضمیمه سیاسی خبر حادثه لواسان چه بود؟ صاحب سگ یک آقازاده است. این خبر تکذیب شد؛ اما سوال اینست که چرا به سرعت چنین شایعه ای منتشر شده است؟ چرا مخاطب به دنبال یک ضمیمه سیاسی برای این حادثه است؟
پاسخ ساده است؛ مخاطب باور نمی کند که کسی بدون "پشتوانه قدرت" بتواند یک سگ بدون قلاده را در پارک رها کند و بدتر اینکه در واکنش مشمئز کننده بگوید: "خب دیه اش را می دهم."
صاحب سگ دستگیر شد؛ اما مخاطب هنوز آرام وقرار ندارد. گوئی همه آنچه باید بداند را نمی داند. صاحب سگ چه کسی است؟ به کجا وابسته است؟
خبرآقازاده بودن از همین هیجان برساخته است.
موقتا عبور کنیم.
اخبارسیاسی یک ماه گذشته را مرور کنید. نماینده سراوان به کارمند گمرک توهین می کند. فیلم این توهین منتشر می شود و جامعه اعتراض می کند. رئیس مجلس تنها به انتشار فیلم معترض است و نماینده مذکور، وزیر و کارمند گمرک را تهدید می کند. مردم بیشتر عصبی می شوند.
رئیس بنیاد مستضعفان از حقوق 18 میلیونی اش می گوید. این در حالی است که هیچ مسئولی در هیچ سطحی حاضر نیست ماده 29 که اعلام و شفاف سازی حقوق و مزایاست را اجرا کند. چه انکه ماجرای حقوق نجومی نیز هیچ سرانجامی نداشته است.
باقی اخبار از ایندست را خودتان فهرست کنید.
سخن اما برسرچیست؟ رابطه این اخبار با سگ اشرافی لواسان چگونه است؟
شنیده اید که ظاهر مردم، باطن مسئولین است؟
بله؛ ماجرای سگ پارک لواسان و قلدری صاحب سگ، ظاهر و نشانی از باطن مسئولین است. باطن مسئولین سالهاست پنهان بوده و این روزها به مدد رسانه های جدید در حال افشا شدن است. این خبر سگی، باطن بسیاری از اخبار سیاسی است.
به ماجرای آقازاده ها توجه کنیم. این سطح از عصبانیت مردم در مواجهه با آقازاده ها بخاطر چیست؟
راز این عصبانیت اینجاست؛ آقازاده اشرافی نماد یک ریاکاری سیاسی است. تبختر آقازاده ها بیان یک عمر زندگی نفاق گونه پدرانی است که سبک زندگی فردی شان از سبک زندگی سیاسی شان متفاوت بوده و اما از مردم کتمان کرده اند. آقازاده متکبر، محصول سبک زندگی اشرافی پدری است که یک عمر تظاهر کرده است.
و امروز مردم از کنار اشرافیت سگی نمی گذرند چون آنرا یک نشانه و نماد سیاسی می دانند. گوئی قصه این سگ و صاحب سگ برای مردم تکراری است و بارها شنیده اند. اگرچه صاحب سگ آقازاده نیست، اما بدرستی او را فرزند معنوی نماینده سراوان و دیگر نماینده های حامی و صاحبان حقوق نجومی و دهن کجی به ماده 29 و قوانین شفافیت و غیره می دانند. بی قراری امروز جامعه از خبر سگ گردانی، ناشی از همان باطنی است که در اخبار سیاسی چشیده اند.
والحق این تعبیر پرمعنا که ظاهر مردم، باطن مسئولین است ترجمه ایندو روایت است که "الناس علی دین ملوکهم" و "الناس بأمرائهم اشبه منهم بآبائهم". مردم به امرای خود نزدیکترند تا پدرشان.
@mahdian_mohsen
⭕️درباره شلاق زدنِ زن زندانی
خانمی که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، به دو سال حبس محکوم شده است، مجددا به جرم توهین به پزشک زندان و با شکایت وی به 75 ضربه شلاق محکوم می شود و همین حکم، موجی از تبلیغات ضدانقلاب را علیه جمهوری اسلامی به راه می اندازد.
یک سوال ساده؛ اگر حکم این خانم شلاق نبود و مثلا جزای نقدی یا زندان بود، بازهم این میزان تبلیغ علیه جمهوری اسلامی شکل می گرفت؟
همه چیز قانونی است. اما یک ملاحظه وجود دارد که متوقف به این نمونه خاص نیست و آنهم مصلحت کشور و مردم و اسلام است. این مصداق مشخص بهانه ایست برای طرح یک موضوع کلیدی تر.
🔻سوال اینست که چرا شلاق؟ آیا مجازات جایگزینی برای شلاق نیست که بهانه بدست بدخواهان ندهد؟ چه ضرورتی دارد که برای هرچیزی هزینه دهیم؟ اگر حکمی باعث شود حکومت در مظان اتهام قرار بگیرد با چه حجتی اصرار داریم همین رویه را ادامه دهیم؟ روشن است که سطح این نقد مربوط به قاضی محترم دادگاه نیست. این بحث باید در نقطه دیگری و در تعامل مجلس و قوه قضائیه حل و فصل شود.
ما 4 نوع مجازات داریم. قصاص، حد، دیه و تعزیر که هر کدام از این مجازاتها برای جرایم خاصی پیشبینی شدهاند. تفاوت تعزیر با دیگر مجازات این است که در شرع نیامده و مبنای آن مصالح و منافع جامعه است و تعیین آن نیز به حکومت یعنی قانونگذار واگذار شده است.
بدون شک یکی از کلیدی ترین مولفه های موثر در تعیین تعزیر نیز مقتضیات زمان و مکان است و مصلحت جامعه و فرد موضوعیت دارد. سوال این است چه میزان این ملاحظه مورد توجه قانون گذار است؟
عوامل مکانی و زمانی، بنای عقلا، مسائل جدید و پیشرفت های تکنیکی و روابط بین الملل و غیره قرار است چه سهمی در اصلاح قانون داشته باشد؟ در صورتیکه اجرای تعزیر به مصلحت حکومت و مردم نباشد یا بین مصالح مهمتر تزاحم ایجاد کند، چه کسی و کجا باید ورود کند؟
بدتر اینکه مجریان قانون به جهت مصالح اجتماعی، ترجیح می دهند قانون را اجرا نکنند اما حاضر نمی شوند قانون را اصلاح کنند. مثلا اگر دختر و پسر نامحرمی در خیابان دستگیر شوند، مطابق قانون باید شلاق بخورند. اجرا می کنیم؟ آیا مجازات قانونی در قبال خانم بدحجاب در شهر اجرا می شود؟ چرا؟ احتمالا نگران اعتراضات اجتماعی هستیم. توجه به بازتاب اجرای این حکم در مدیریت هوشمندانه و عاقلانه عقب نشینی نیست، بلکه توجه به مصلحت است. سوال این است که چرا این مصلحت در قانون رعایت نمی شود؟ چرا مجازات را به نحوی اصلاح نمی کنیم که بی اعتنایی به قانون تلقی نشود؟
🔺خلاصه اینکه «نقش تعیین کننده زمان و مکان در اجتهاد» که دکترین ولایت فقیه حضرت امام است، کجا قرارست در مجازات تعزیری خودش را نشان دهد؟
@mahdian_mohsen
☑️ده ونک؛ آوردگاه عدالتخواهی فانتزی
چند روز پیش از معاون حقوقی دانشگاه الزهرا سوال کردم ماجرا به کجا رسید؟ گفت هیچ. معطلیم.
🔻این ماجرا مهم نیست؛ ولی در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت خواهد شد که یک روز عده ای به اسم عدالتخواهی و با اسم انقلابی گری مانع اجرای قانون شدند. این چند روز با خودم کلانجار رفتم بنویسم یا رد شوم؛ ظلم به جمهوری اسلامی نبود عبور می کردم. یک جمله نخواهند توانست دفاع کنند که با کدام منطق چند ماهست جلوی قانون ایستادند و می گویند اجازه نمی دهیم قانون اجرا شود.
عدالتخواهی فانتزی یعنی اینکه به اسم عدالتخواهی، مقابل عدالت بزرگ تر می ایستند و به اسم دفاع از عدالت، عدالت شکنی می کنند. مدعیان این سبک عدالت فانتزی، حتا حاضر نیستند دفاع طرف دیگر دعوا را بشنوند. یک سویه قضاوت می کنند و حکم می دهند و اقدام می کنند.
فرض کنید این سبک عدالتخواهی تکثیر شود؛ پای عواقبش می ایستیم؟ هرکس، هرجا و هرفهمی از عدالت داشت، دست به کار شود؟
8 سال است دادگاه خانه های مسکونی دانشگاه الزهرا در جریان است. وکلای طرفین از دعاوی شان دفاع کردند. نتیجه دادگاه در دو مرحله به یک حکم منتهی شده است. با این توصیف چه حقی وجود دارد که مقابل قانون بایستیم و بگوئیم اجازه نمی دهیم؟
می گویند حرف ما اینست که صبر کنید تا رئیس عدلیه ورود کند و نظر دهد. سوال اینست که چرا صبر الزامی؟ با کدام معیار قانونی؟ این حق را از کجا آوردید؟ این چه سبک عدالتخواهی است و مبنایش کجاست؟
حق اعتراض وجود دارد؛ به حکم دادگاه نیز نقد کنیم؛ اما به روشش. به تبیین و مطالبه و روشنگری. نه اقدام عملی و ایستادن مقابل قانون. فرق این انقلابی و آن عدالتخواه و موسوی و کروبی چیست؟ مگر غیر اینست که گفتند ما قانون و مجری و ناظر و قاضی شما را قبول نداریم و مقابل قانون و مردم ایستادند؟
این روش عدالتخواهی دو اثر بسیار جدی دارد؛ اول اینکه هیجان قضاوت های یک طرفه و محکوم کردن های سلیقه ای را گسترش می دهد و دوم هم کار را بدانجا می رساند که دیگر امیدی به اصلاح درونی نیست و باید خودمان دست به کار شویم. جمهوری اسلامی را حکومت جور و ظلم نشان دهیم عدالتخواهی است؟
🔺ده ونک باید نماد شود. نمادی در آوردگاه عدالتخواهی فانتزی. نمادی که نشان می دهد سرنوشت عدالتخواهی غیر عقلانی، ایستادن مقابل عدالت است.
@mahdian_mohsen
⭕️نقدی بر یادداشت عدالتخواهی فانتزی+پاسخ
فانتزی عدالت یا کاریکاتور قانونمندی!؟.
آری برادرم حق با توست!
قانون ازهمه چیز بالاتر است، حتی از عدالت و انسانیت !
اصلا این قوانین درست شدند تا ما انسان بشویم ولو به قیمت بی خانمان شدنمان!
مهم نیست!مهم قانون است
با همین قوانین مترقی بود که عده ای ماهی چند صد میلیون حقوق می گرفتند،آنهم در روزگاری که کارگر بی نوا و معلم بیچاره ،بر اساس قانون یک میلیون تومان حقوق داشت!
آری برادرم!کاملا قانونی
با همین قانون،کارخانجات مهم و صنایع مادر،به ثمن بخس،حتی به قیمت ضایعات کارخانه به خواص و نورچشمی ها واگذار شد و حالا کارگران آن هفت ماه هفت ماه حقوق نمی گیرند!
نام هپکو و پیشینه آن را بخوان تا بدانی وقتی از قانون سخن می گویم منظورم چیست!؟
آری برادرم!
قانون مهم است
همین قانون،هیجده اردیبهشت امسال از زبان اسحاق جهانگیری،ثروت یک ملت را به یک پنجم کاهش داد و حداقل صد و پنجاه هزار میلیارد تومان پول بی درد سر را به جیب عده ای نور چشمی ریخت!
می بینی که قانون چقدر مهم است!؟
ما نباید از قانون سرپیچی کنیم و حتی نباید به آن اعتراض کنیم،حتی اگر همه مستضعفین، همه محرومان و پابرهنگان، همه صاحبان اصلی انقلاب زیر چرخ های توسعه،زیر تیغ قانون نویسان خاص قربانی شوند،ما نباید اعتراض کنیم و بلکه باید خوشحال هم باشیم که پای قانون قربانی می شویم!
قانون چنان لطفی به ما می کند که گاه با هک کردن یک سامانه(!!)بیش از چهار هزار خودروی لوکس و اشرافی خود بخود و بدون دخالت هیچ کس، وارد کشور می شود و آب از آب تکان نمیخورد و همان شب،قالپاق دزد محله ما به جرم قانون شکنی بازداشت می شود!
قانون کاری می کند که آنکه در خزانه کشور را گشود،از بانک مرکزی به مشاورت رئیس جمهور می رسد و آنکه ارز و سکه از او گرفت،مجازات و اعدام می شود(که البته این سزا رواست و حرف بر سر گریز قانونی امثال سیف است) گاهی شعار قانون دوستی، از سر شکم سیری و بی خبری از حال مردم است .
راستی برادرم، آخرین باری که ساعت پنج صبح به میدان تره بار رفتی ودر سوز سرما با مردم مستضعف ،در صف مرغ ارزان و گوشت ارزان ایستادی را یادت هست!؟
حرفهایی که آدم های آبرومند و دردمند آن صف میزدند چطور !؟ آنها را به یاد داری!؟ باید مستضعف بود،باید مثل فقرا منتظر یارانه اول ماه بود بعد مقاله نوشت و از فانتزی سخن گفت و گرنه با حقوق تقریبا پانصد هزار تومان برای هر روز(ماهی دوازده میلیون تومان) بهتر است سخن گفتن درباره عدالت را به دیگران واگذار کرد و مثلا از تجارت گفت به جای عدالت!
بقول سعدی:
تورا که دیده ز خواب خمار باز نباشد
ریاضت من شب نا سحر نخفته چه دانی؟
حسین شمسیان
⭕️+اما پاسخ
پاسخ خیلی ساده و روشنست.
دهها برابر این متن را از قوانین غلط و اجراهای نادرست قانونی فهرست کنید، بازهم دو راه بیشتر پیش رویتان نیست. یا اصلاح از طریق قانون یا قیام علیه قانون. خارج از ایندو راه سومی نیست. نمی شود بگوئید انقلاب را قبول داریم اما اصلاح از طریق قانون را برنتابید. یا باید از طریق قانون، قانون بد را اصلاح کنید یا قیام کنید و ولاغیر.
🔻باید این خودآگاهی شکل بگیرد که "اعتراض به قانون" با "نافرمانی از قانون" دو امر جداست.
سخنان رهبری درین رابط مفید است:
«البته این هیچ مجوّز آن نیست که کسانی به بهانه اینکه اطمینانشان سلب شده، قانونشکنی کنند. قانونشکنی جرم است. تخلّف از قانون و خروج از مدار قانونی برای مقابله با هر چیزی که به نظر انسان منکر میآید - بدون اجازه حکومت - خودش یک جرم است؛ مگر نهی از منکر زبانی، که بارها گفتیم نهی از منکر زبانی جایز و واجب و وظیفه همه است و در هیچ شرایطی هم ساقط نمیشود؛ اما آنجایی که نوبت اجرا و عمل برسد، همه باید طبق قوانین عمل کنند. هیچ چیزی مجوّز این نیست که بگویند چون نیروی انتظامی و قوّه قضایّیه عمل نکردند، خودمان وارد میدان شدیم؛ نخیر، آن روزی که لازم باشد مردم برای حادثهای خودشان وارد عمل شوند، رهبری صریحاً به آنها خواهد گفت.»
یادداشت اول:
https://t.me/mahdian_mohsen/701
@mahdian_mohsen
☑️عدالتخواهی و نافرمانی مدنی
در بین نقدهایی که به یادداشت “عدالتخواهی فانتزی در ده ونک” منتشر شد، برخی ازین جهت که باب مباحثه و تعمیق بیشتر در کشف «عدالت طلبی همراه با عقلانیت» را فراهم می سازند، اهمیت بیشتری دارند. از جمله این نقدها، یادداشت آقای اکبرمحمدی است.
پیشنهاد می کنم اصل نقد را در ضمیمه مطالعه کنید اما بطور خلاصه، نویسنده توضیح می دهد که برخلاف نظر مهدیان، ما با دوگانه "قانون گرائی یا شورش علیه حاکمیت" مواجه نیستیم بلکه نافرمانی مدنی فرصتی است برای سرپیچی از قوانینی که خلاف وجدان عمومی است. وی سپس وارد ماجرای ده ونک شده و قانون شکنی را از همین منظر مشروع دانسته است.
نافرمانی مدنی اولین بار توسط یک متفکر و فیلسوف آمریکائی طرح می شود و توضیح می دهد که درصورت تقابل "اخلاق و قانون" یا "عدالت و قانون"، بشرط همراهی وجدان عمومی، می توان از قانون سرپیچی کرد.
نافرمانی مدنی دارای شروطی است که متفکرین غربی بدین شرح برشمردند: یکم. علنی است و مخفیانه نباشد. دوم. جمعی باشد. سوم. بدون خشونت و هر گونه تزاحم با حقوق دیگران باشد. چهارم. بعد از طی شدن مسیرهای قانونی و ناامیدی از اصلاح قانون باشد.
🔻و اما در چند گزاره می توان توضیح داد که نافرمانی مدنی در نظام فقهی شیعه، یک مفهوم متناقض است و گرفتار محال عملی.
1⃣یکم. مطابق شروطی که نام برده شد، نافرمانی مدنی باید مطالبه یک جمع و بدون تزاحم با حقوق دیگران باشد. در حکومت مردم سالار که در هر دوره ای، گروهی از مدیران با رای مستقیم و غیرمستقیم مردم انتخاب می شوند، هر مصوبه ای می تواند با تصویر سازی گروه رقیب، تبدیل به یک امر خلاف وجدان شود و طبیعی است که هرگونه تقابل عملی با تصمیم این مدیران منتخب، تقابل با رای اکثریت است و شرط تزاحم زیر سوال می رود.
مثلا فرض کنید یک گروه از مردم افزایش قیمت بنزین در مجلس را عامل اصلی تورم بیشتر و فقرمضاعف مستضعفین بدانند؛ طبیعی است که این قانون خلاف وجدان این گروه می شود. سوال اول اینست که آیا با این بهانه محق به شورش علیه قانون هستند؟ دوم اینکه آیا این رفتار غیرقانونی تقابل با تصمیم منتخبین مردم نیست؟ آیا مصداق تزاحم با رای اکثریت نیست؟
این حکم کلی درباره شورش علیه قوانین است. قانون شکنی در دادگاه که اظهر من الشمس تزاحم سازست. چون تقابل با طرف دیگرست. فرض کنید در هر رای صادره ای، طرف بازنده، با هر روشی، دیگران را با خود همراه کند، حکم چیست؟ متهم به براندازی، مدعی شود که شکنجه شده است و جماعتی را همراه کند. آیا برای شورش علیه قانون محق اند؟
اما استدلال دوم و سوم مهمترست و نافرمانی مدنی را در حکومت فقهی شیعه از یک "محال عملی" به یک "تناقض مفهومی" تبدیل می کند.
2⃣دوم از حیث اعتبار است. ملاک حق چیست؟ در جامعه غربی فهم شخصی ملاک است. اما سوال اینست که چرا باید این فهم را مشروع دانست؟ در جامعه شیعی مردم رای می دهند و پس از آن ولی فقیه ناظر بر عملکرد منتخب مردم در صیانت از خواست عمومی و حقوق شرعی است. به همین جهت است که امام و رهبر انقلاب قوانین جمهوری اسلامی را حکم شرعی و منطبق بر احکام حلال و حرام می دانند.
نمونه تاریخی این موضوع ماجرای توهین به مقدسات و حکم یکی از مراجع تقلید برای صدمه زدن به نویسنده مطلب است که رهبری انقلاب مانع اجرای این حکم می شوند و توضیح می دهند که در حکومت اسلامی، این نظر ولی فقیه است که نافذ و صائب است نه حتا مراجع تقلید.
3⃣سوم. در شروط نافرمانی مدنی آمده است که اگر اعتراض به قانون صورت گرفت ولی ناامید از اصلاح شدیم می توان از قانون نافرمانی کرد. این مقدمه اساسا در نظام فقهی شیعه اگر محقق شود، به مرحله نافرمانی مدنی نمی رسد، چون حکومت از مشروعیت می افتد و باید انقلاب کرد. یعنی "حق" مردم در نافرمانی مدنی را تبدیل به "تکلیف" مردم در قیام علیه حکومت می کند. حکومتی که در آن اعتراض حقی صورت بگیرد و اما بنای اصلاح با علم و اراده نباشد، مشروعیت ندارد و باید علیهش قیام کرد و همه ساختار را جابجا کرد نه بخشی از قانون را.
با این توضیح نافرمانی مدنی در انقلاب اسلامی از اساس دارای تناقض مفهومی و دچار محال عملی است. بنابراین یا اصلاح از طریق قانون و یا قیام علیه قانون.
🔻نقد آقای محمدی
https://telegra.ph/نافرمانی-مدنی-مابين-اعتراض-قانونی-و-مقابله-قهری-01-28-3
@mahdian_mohsen
🔻فراتر از بی صداقتی بنزینی...
🔸وزیر نفت 21 آذر 97: قیمت بنزین افزایش نمی یابد
🔸وزیر نفت 10 بهمن 97: راهی جز افزایش قیمت بنزین نداریم
بنزین مهم نیست....
اما این آقایان نمی دانند که بازی کردن با اعتماد مردم سرنوشتش چیست
چند ماه پیش با افزایش قیمت سکه و ارز، دولت تصمیم گرفت عرضه ارز و سکه را زیاد کند. قاون اولیه اقتصادی اینست که رشد عرضه موجب کاهش قیمت می شود. اما تصمیم دولت مجددا باعث افزایش قیمت ها شد. چرا؟
خیلی ساده است. مردم چون اعتماد نداشتند، تصمیم دولت را موقتی دانستند و بَدَل زدند و همه سکه و ارز عرضه شده را از بازار جمع کردند و مجدد قیمت ها افزایش یافت.
ما این روزها با "تله بی اعتمادی" در اقتصاد مواجهیم.
🔻تله بی اعتمادی دو اثر جدی دارد.
🔸یکم. بهترین تصمیم را هم دولت بگیرد، مردم همراهی نمی کنند و بَدَل می زنند. یعنی کارامدترین دولت هم در شرایط بی اعتمادی، بی اعتبار می شود و زمین می خورد؛ چه رسد به این دولت.
🔸دو. مردمی که به دولت شان سوء ظن پیدا کنند دنبال سواری مجانی می روند و پدیدهای رانتی دهها برابر رونق می گیرد. جامعهای که بجهت بی صداقتی دولت نتواند آیندهاش را پیشبینی کند، اولین اقدامی که میکند میانبر است. در چنین جامعهای جَلَببازیهای غیراخلاقی و دغلکاریهای نامتداول کمکم رشد میکند و ما با پدیده زرنگ بازی های رانتی مواجه میشویم که کمترین آن خالی کردن مغازهها و انبار کردن کالاهاست. بالاتر از این نیز همدلی با جریان آشوبگرست ولو اینکه مشارکت نکند.
بی اعتمادی به دولت ها موجب بی اعتباری وعده و وعیدها می شود و کم کم غرولند های زیرلب را تبدیل به عصبانیت های ویران کننده می کند.
🔹بامردم صادق باشید... همراهند.
@mahdian_mohsen
☑️کم کاری های جمهوری اسلامی
شاید بگوئید دهه فجر که جای گفتن از کم کاری ها نیست. اما به نظرم وقتش همین روزهاست. همین روزها که همه درگیر جشن انقلابند، گفتن از غربت انقلاب خودش انقلابی گری است.
40 سال گذشت و هیچ گاه به 2 سوال پاسخ ندادیم. حتا در همین 10 روز.
☑️یکم. از اطرافیان تان سوال کنید چرا طاغوت نه؟ بیشتر از فساد اخلاقی شاه و اشرف و دربار و غیره حرفی برای گفتن هست؟ چرا؟ مهمترین خیانت طاغوت چه بود؟ فساد اخلاقی و مالی یا دیکتاتوری یا چی؟ آیا در تبلیغات و کتاب و رسانه های رسمی جز این برایمان گفتند؟
حاکمیت طاغوت یعنی، حسنات و ابرار هم رنگ سیئات دارند. حکومتی که منصوب من عندالله و منسوب از مردم نیست، ولو احکام الله را پیاده کند بازهم قاعده واجتنبوالطاغوت حاکم است؛ چه رسد به حکومت جور و ستم.
☑️دوم. دهه فجر که می شود از مقایسه راه آهن و آب و برق و تلفن و غیره می گویند اما حرف های اصلی می ماند و در مکتب امام خاک می خورد. سوال اصلی اینست که انقلاب برای چه بود؟ چرا قیام کردیم؟ دستاوردهای انقلاب در حوزه مادیات قابل شمارش است اما سخن این است که آنچه انقلاب به معنای واقعی کلمه در این عالم رقم زد چه بود؟ چه اتفاقی افتاد که امام فرمود در این انقلاب مقلب القلوب بودن حق را دیدیم. امام چه کرد که رهبری انقلاب فرمود " خداوند برای اینکه چرخشی در تاریخ به وجود بیاورد، دستی از غیب باید ظاهر می شد و این دست را (امام خمینی) ظاهر کرد..."
امام چه کرد که رهبری فرمود اگر انقلاب همین کرامت نفس را به مردم داده باشد کفایت می کند؟
انقلاب ملکوت را از غربت در آورد و معنویت را از سر سجاده و مسجد و خانقاه و غیره به عرصه اجتماع کشاند. انسان زنگارگرفته و خاک خورده را اهل قیام کرد و ارزش های انسانی را از خاک به ثریا کشاند. امروز دوست و دشمن با آرمان های انقلاب سخن می گویند و از عدالت و آزادی و مبارزه با ظلم حرف می زنند.
نگذاشتند انقلاب را وجودی و با نظر به اراده الهی درک کنیم. انقلاب را مظهر اسماالله نیافتیم...
و امروز بعد از 40 سال هنوز مجبوریم از رشد راه و جاده و برق و تلفن و غیره بگوئیم....اما این همه هست و این نیست.
@mahdian_mohsen
🔻چرا برخی پدربزرگ ها آرام حرف سیاسی می زنند؟
🔻 یکم. چند سال پیش در جریان یک محله گردی بین جمع پدربزرگ هائی رسیدم که بین 70 تا 90 سال از خدا عمر گرفته بودند. در اثنای گپ و گفت بحث مختصری سیاسی شد. نکته جالب و تعجب برانگیز این بود که یکی دو تا ازین پیرمردهای نازنین وقتی می خواستند اظهارنظر کنند، تن صدایشان را پائین می آوردند و صورت شان را نزدیک می کردند و آرام نظر می دادند... چرا؟ کمی تامل کردم و متوجه شدم که اتفاقا پیشتر هم ازین موارد دیده بودم.
🔻دوم. از سالهای کودکی ام یک خاطره هیچ وقت از ذهنم بیرون نمی رود. در برخی جمع های دوستانه و خانوادگی وقتی بزرگترها می خواستند اظهار نظر سیاسی کنند آرام حرف می زدند که صدایشان جائی نرود. جالب بود که کاملا هم ناخودآگاه این اتفاق می افتاد. این ضرب المثل از همان روزها به خاطرم مانده است: "دیوار موش داره، موشم گوش داره".
🔻ارتباط ایندو خاطره چیست؟
ریشه اش در همان ضرب المثل قدیمی است. اما این ضرب المثل از کجا آمده بود؟ این پیرمردها و مردم در آن سالهای دور از سر عادت نگران بودند. نگران این جمله معروف که در هر جمع محدودی حتمن یک ساواکی وجود دارد...نگران عواقب یک اظهارنظر سیاسی بودند.
هنوز هم آن عادت از سر برخی نرفته است. خاطرات تلخ آن سالها برای مردم رفتاری درونی ساخته و ملکه شده بود: "آرام بگوئید...دیوار موش داره، موشم گوش داره...."
یادمان نمی رود...
قدر بدانیم.
@mahdian_mohsen