#دلنوشته_رمضان
#سحر_یازدهم...
✍ #کویری بودم تشنه....
که #بارش_باران نگاه تو، #سیرابم کرد....
❄️ #جنس نگاه تو، از جنس #سحرهای_رمضان است ... #یوسف
من، #اولین نگاه تو را، در #رمضانی بی نظیر، #پیدا کرده ام....
❄️#نميدانم میان تو.... و... #لیله_القدر.. چه #سری هست ..؟؟ که هر آنچه را، تو نگاه میکنی.. #لیله_القدر، بر #قيمتش می افزاید...
راز میان شما هر چه #هست، باشد!!!
من #دلخوشم به تو... که همین حوالی #نفس می کشی... و #سیاهی #قلب_هايمان، نگاهت را از ما، #ساقط نمی کند...
#فقط ط ط....
یک #درد می ماند...که #سالهاست، در کنار #اطمینان قلبهایمان، #خودنمایی می کند...
"#نداشتنت"... درد #بی_درمانی است..؛#یوسف
و اين درد را #تنها کسی لمس می کند، که یکبار #حرارت_آغوش تو، مستش کرده باشد....
❄️#یقین_دارم..؛
بی تو #ماندن...محال است...
بی تو #رسیدن... محال است...
بی تو #نفس_کشیدن... محال است...
اما من #همچنان بدون تو، #زنده ام!!!
❄️تا آمدن تو... فقط یک #قدم راه مانده است..
من...باید... #قدم...بردارم....
تا....تو...را.... #پیدا....کنم....
❣#درد_نداشتنت...با نسخه زیر...#درمان میشود...
راکد....نباش!!!
بی خیال...نباش!!
ساکن...نباش!!!
#برو....#می_یابی_اش.....
✍ و من....باید، این #رمضان... بسویت..#قدم بردارم....
برای قدم هايم، #امن_یجیب بخوان..؛#یوسف
#دلنوشته_رمضان
#اللهمعجللولیکالفرج
#ماه_رمضان
#مهدیه_اردکان
@mahdie_ardakan
یک #سال دیگه از #عمرم گذشت ...
من #عاشق تر شدم
شکر #بابت همه #چی
من #جنسِ بنجلم #حسین!
منم #کنار بدرد #بخورا بخر:)❤️🩹
#اباعبدلله
#اربعین
#کربلا
#امام_حسین
#شب_زیارتی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#مهدیه_اردکان
@mahdie_ardakan
🌖#امشب؛ #شب_خانم_حضرت_رقیه
#سلام_الله_علیهاست🚩
▪️ #بچه ها با #گریه به #خواب می روند و #شما مهیای #نماز شب می شوی.
اما #هنوز قامت #نشسته خود را #نبسته ای که #صدای #دختر_سه_ساله امام #حسین به #گریه_بلند می شود...
▪️ #انگار_داغ_رقیه برخلاف #سن و #سالش از همه #بزرگتر بوده است.
تو #هنوز بر سر #سجاده ای که از سر #بریده حسین #میشنوی که می گوید: «#خواهرم! #دخترم را #آرام کن»
▪️ تو #ناگهان از #سجاده کنده می #شوی و به #سمت حضرت #سجاد می دوی.
او #رقیه را در #آغوش گرفته و سعی در #آرام کردنش دارد #اما_موفق نمی شود.
او را به #آغوش میگیری و به #سینه #میچسبانی و از #داغیِ سوزنده #کودک وحشت #میکنی.
#تو با هر #زبانی که #میتوانی تلاش #میکنی او را #آرام کنی
ولی #جنس این #غم_فرق می کند.
▪️ #رقیه #بی_تابی می کند،
#مینشیند، برمی #خیزد و بر سر و #صورت و #دهان خود #میکوبد.
#دلت ناگهان #فرو میریزد و #صدای حسین در #گوش جانت #میپیچد که #رقیه را #صدا میزند:
«بیا #دخترم که #سخت چشم #انتظار تو #بودم»
▪️ #شنیدن همین #ندا، عروج #روح رقیه را #برای تو #محرز میکند.
#درد و #داغ_رقیه تمام #شد
و با #سکوت او #انگار خرابه #آرامش گرفت.
اما #اکنون ناگهان #صدای ناله ی #توست که #سینه آسمان را می #شکافد.
#انگار_مصیبت تو #تازه آغاز #شده است...
▪️ #آری؛ رقیه #آغازگر راهی #است که #پایانش مشقت و #خفت #یزیدیان است
▪️#رقیه بهترین #الگوی_منتظران است که از #ندیدن معشوق #قالب تهی #میکند
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
#اللـهمعجــللــولیـڪالـفـرجبحـقالرقیة
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#نزدیکترینراهبهاربابرقیهاست
#شهادت_حضرت_رقیه
#تسلیت_باد
#مهدیه_اردکان
@mahdie_ardakan