#بچه که بی #شیر شد از #حال کم کم #میرود
#شیرخوار_تشنه حتی حال #خوابیدن #نداشت
تیر #اصلاً با چه #رویی سوی #حلقومش دوید؟
باد #هم روی #گلش را #اذن بوسیدن #نداشت
#آه از آن #بابا که #طفلش روی #دست از #دست رفت
#گریه_اش الحق و #الانصاف خندیدن #نداشت..
یک #زنِ "#نوزادمُرده" تا #ابد_افسرده است
پیش #مادر ذبح #طفلش جشن و #رقصیدن نداشت
#شاهزاده_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم
#محرم
#مهدیه_اردکان
@mahdie_ardakan
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
چرا #چشماتو بستی #پس؟ منم #بابا.. نگاهم #کن
#خجالت میکشی از #من؟ غریبم #من مگه با #تو؟
بیا #بازی کنیم #بابا بیا #زخمامونو بشمار😭
#ببین من #بیشتر زخمی #شدم توو این #سفر یا تو😭
خبر #دارم شبا از #درد پاهات دیر #میخوابی😭
سرِ#شب دونه #دونه بچه ها #خوابیدن الا #تو
#میدونم که #دلت تنگه #میدونم که بغل #میخوای
نبین #رفتم پیش #راهِب.. نمیگیره کسی #جاتو
#اللـهمعجــللــولیـڪالـفـرجبحـقالرقیة
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#نزدیکترینراهبهاربابرقیهاست
#مهدیه_اردکان
@mahdie_ardakan