📚 ﷽ 📚
#سلوک_معنوی
#حیات_عارفانه
🔸کسیکه راهِ خدا را بپیماید، دنیایش هم به سامان میرسد و حیاتِ طیّبه برایش از همین دنیا آغاز میشود و زندگیاش با یُسر و نصرت و رهایی از گرفتاری و فتحِ ابواب - از آنجا که گمان میکرده یا نمیکرده - دگرگون میشود؛ البتّه اندکاندک در طیّ سالیان، و حتّی دهها سال.
*🔸إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ*
(غافر/۵۱)
*🔸مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ*
(النحل/۹۷)
*🔸وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ*
(الاعراف/۹۶)
🔸واقعاً هم آدم از خدای رحمان رحیم - وقتی به او ایمان دارد و دستوراتش را رعایت کرد - مگر جز این گمان دارد؟
.
📚 ﷽ 📚
#سلوک_معنوی
#حیات_عارفانه
*الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ...*
(سبا٫ ۱)؛
حمد خدای را که هر چه در آسمانها و زمین است، از آنِ اوست).
یعنی "مالکیّت بر هستی" دلیلِ حمد است.
🔹در سوره حمد، "ربوبیّت بر هستی" - یعنی ذرّهپروریِ - اوست که دلیلِ حمد است؛
و در سورهٔ فاطر، "خالقیّتِ" اوست که دلیلِ حمد است.
یعنی خدا ستوده است چون خالق است و ربّ است و مالک!...
🔹مالکیّتِ خدا بر مخلوقات و مربوبات، نفیِ استقلالِ ایشان است.
هیچ چیز مالِ هیچکس نیست؛ حتّی هیچکس مالکِ خودش هم نیست و همه چیز مالِ خداست. اگر آدم این حقیقت را بفهمد و شهود کند، هیچ چیز را مالِ خودش نمیداند، پس به آمدن و رفتنِ چیزها دل نمیبندد و حتّی جانش را براحتی تقدیم میکند و در جوارِ قربِ ملیکِ مقتدر، که مالکِ هستی است، آرام میگیرد.
.
📚 ﷽ 📚
#سلوک_معنوی
#حیات_عارفانه
*أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ...*
(زمر، ۲۲)
*فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ۖ...*
(انعام، ۱۲۵)
🔹"شرحِ صدر" - که به گشادگیِ سینه ترجمه میشود - یک دریا عمق دارد و نباید بهراحتی از آن گذشت.
🔹همانطور که طلیعهٔ ایمان شرحِ صدر است،
طلیعهٔ کفر نیز شرحِ صدر برای آن است:
*"من شرح...منالله*
(النحل، ۱۰۶).
پس شرحِ صدر برای ایمان نخستین نفحهٔ توفیق و هدیهٔ الهی است،
و شرحِ صدر برای کفر نخستین نفحهٔ خِذلان و غضبِ حق.
🔹باید پیوسته شرحِ صدر را از خدا خواست، چنانکه نخستین دعای موسی علیهالسّلام وقتی به نبوّت منسوب شد این بود که :
*"...رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي"*
(طه، ۲۵).
🔹وقتی شرحِ صدر برای ایمان آمد، انسان دلش به ایمان مائِل میگردد؛ و وقتی چنین شد، خداوند به ازای یک قدم، دهها قدم بهسوی او آمده و او را غرقِ در نور میسازد.
لذا بعد از شرحِ صدر فرموده: *"فَهُوَ عَلَی نُورِِ مِن رَبِّهِ"*
انسان باید در جستجوی این "نور" باشد.
🔹امّا یک واسطه هم این وسط هست و آن، "ذکر" است. وقتی شرحِ صدر آمد، انسان نباید این توفیق را از دست بدهد بلکه پیوسته باید ذاکرِ حق باشد.
یعنی اگر این سررشته بهدست آمد، نباید گذاشت از دست برود؛ و در دست داشتنش، به کثرتِ ذکر است.
*آن وقت است که "نور" خواهد آمد.*
.