📌 پیشنهادویژه
اگه میخوای آرامش داشته باشی
یه رفیق فابریک داشته باش که آرومت کنه ️
از اون رفیق فابریکا که بهشون میگن شهید
بیاامتحان کن!
#راه_حسینی ادامه دارد...🚩
🌱 @mahdihoseini_ir 🕊| #آقا_مهدی
🌸چه عالمیست عالم باب الحوائجی
🌿با توست نورِ اعظم باب الحوائجی
🌸مهر تو است حلقهی وصل خدا و خلق
🌿داری به دست خاتم باب الحوائجی
🌸در عرش و فرش واسطهی فیض و رحمتی
🌿بر دوش توست پرچم باب الحوائجی
🌸در آستانهی تو کسی نا امید نیست
🌿آقا برای ما همه باب الحوائجی
💐 #میلاد_امام_کاظم (علیه السلام)، هفتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، بر پیروان ولایت خجسته باد
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
أيّها الناسُ ، إنَّ المَوتَ لا يَفُوتُهُ المُقِيمُ ، و لا يُعجِزُهُ الهارِبُ ، ليسَ عَنِ المَوتِ مَحِيدٌ و لا مَحِيصٌ، مَن لَم يُقتَلْ ماتَ، إنّ أفضَلَ المَوتِ القَتلُ، و الذي نفسُ عَليٍّ بِيَدِهِ لَألفُ ضَربَةٍ بالسَّيفِ أهوَنُ مِن مَوتَةٍ واحِدَةٍ عَلَى الفِراشِ .
ای مردم! نه آن کسی که اقامت در دنیا را برگزیده از مرگ رهایی دارد، و نه آنکه از مرگ گریزان است موفق به فرار خواهد شد، از مرگ مفر و گریزی نیست؛ کسی که در راه خدا کشته نشود، سرانجام خواهد مرد. پس همانا برترین مرگ، کشته شدن در راه خدا است.
سوگند به آن که جان #علی در دست اوست، تحمل هزار ضربه شمشیر در راه خدا، آسانتر است از یک بار مرگ در بستر.
#امام_علی (ع)|
شرح نهجالبلاغه📚
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
1.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اصرار روحانی مدافع حرم #شهید_سعید_بیاضی_زاده برای اعزام به خط مقدم همراه با رزمندگان #فاطمیون
معراج شهدا📲
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْر.
هرگاه ابتدای نعمتها به شما رسید، مابقی آن را با کم سپاسی از خود مرانید.
#امام_علی (ع)|
نهج البلاغه صبحی صالح، ص۴۷۰📚
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
22.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #ببینید| نماهنگ #عبرت_آیندگان
🎞 بیانات منتشر نشده رهبر معظم انقلاب در گفتگو با مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
💢 حاج قاسم : آدمهای ابلهی هستند که میگویند مدافعان حرم برای پول رفتند؛ در حالی که آنها برای وطن و ناموس رفتند.
حاج قاسم گفت: «مرد، ستون و سقف خانه است. زنی که شوهرش را از دست میدهد، ستون خانهاش را از دست داده، پس باید آنقدر قوی باشد که نگذارد باد و باران گزندی به بچههایش برساند.»
گفتم: «با زخم زبانها چکار کنم؟»
گفت: «آدمهای ابلهی هستند که میگویند مدافعان حرم برای پول رفتند؛ در حالی که آنها برای وطن و ناموس رفتند.»
بعد، ضربالمثلی زد که خیلی دوست داشتم. گفت: «آدمهایی که طبقه اول یک ساختمان هستند، مزاحمی به شیشه خانهشان سنگ بزند، هم سنگ شیشه را میشکند، اما خود مزاحم به راحتی قابل دیدن است، اما وقتی به طبقه سوم بروی، شاید سنگ به شیشه بخورد، اما مزاحم کمتر دیده میشود. به طبقه پنجم بروی دیگر سنگ به شیشه نمیرسد و مزاحم را کوچکتر میبینی. وارد طبقه بیستم شوی سنگ که هیچی، خود مزاحم هم دیده نمیشود.»
پرسیدم: یعنی چی؟ معنی این حرف چیست؟
گفت: «یعنی باید آنقدر اوج بگیری و شعور اخلاقیات را بالا ببری که حرفها و آدمهای این چنینی در اطرافت مثل پشه به نظر برسند. معرفتت را بالا ببر و به همان عهدی که با شهدا بستی بمان. ما هم باید به مقام آنها برسیم که این چیزها تکانمان ندهد.»
حرفهای حاج قاسم خیلی به دلم نشست.
بعد پرسید: «بهتر شدی؟ الان آرامی؟»
گفتم: «خیلی.»
✍دیدار حاج قاسم با خانواده #شهید_علی_سعد و گفت و گوی ایشان با همسر شهید
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
ناجیِ غدیریِ ما....
#عید_غدیر عیدِ رفتن به جایی نبود! عیدِ بذل و بخشش بود. چون اساتیدِ اخلاق به ما میگفتند عیدِ غدیر هر جور شده یک نفر را مهمان کنید.
یادم میآد آن سال اول ظهرِ روزِ عید غدیر همحجرهایم که دید کسی حجرهی ما را مهمان نکرده و آشپزخانهی مدرسه هم روز تعطیل پخت نمیکند، گفت: امین بیا با هم برویم چیزی بخوریم.
ازم پرسید تو چه قدر پول داری؟! من هم یک نگاهی به پولهام انداختم دیدم از شهریهام دوهزار تومان مانده است.
آن زمان کل شهریه طلبهها بیستهزار یا بیست و پنج هزار تومان بود. همحجرهایم گفت: من هم سههزار تومان دارم.
گفتم خوب حالا اگر این پولمان را خرج کنیم دیگر چیزی نمیماند که تا شهریه بعدی سر کنیم؟! غدیر هجدهم ذیالحجه است و تا شهریهی بعدی هفت هشت روزی باقی بود. (چون شهریهی محرم را یک هفته قبل از محرم میدهند تا آنهایی که دهه اول محرم میخواهند به تبلیغ بروند به مشکل نخورند).
هم حجرهایم خندید و گفت که بادا باد. من تو را مهمان میکنم و تو من را. بقیهاش با امیرالمؤمنین!
من که با لوتیگریِ هم حجرهای کرجیِ خودم حال کرده بودم، همراهش شدم.
با هم به یک کبابی دمِ حرم حضرتِ معصومه سلامالله رفتیم و دوسیخ کباب برای من و دو سیخ کباب و یک سیخ گوجه برای او و دوتا نوشابه سفارش دادیم؛ فقط هزارو پانصد از پول باقی مانده بود.
وقتی از کبابی برمیگشتیم، گفت: حالا بیا با این هزار و پانصد هم یک چیزایی بخریم تا جشنمان کامل شود!
رفت و با آن پول پفک و تخمه و شیرینی خرید. دیگه از پولها چیزی نمانده بود! در برگشت فقط میخندیدیم! به کاری که کرده بودیم و تصور اینکه از فردا چه خواهیم کرد؟!
هم حجرهایم میگفت تا این اساتید اخلاق باشند که به ما دستور اخلاقی ندهند؛ اگر دستور اخلاقی میدهند خودشان عمل کنند!!
غدیر سال دوم و سوم را در خاطر ندارم که چه شد. ولی به گمانم ما را مهمان کردند. اما سالهای لمعهخوانیِ ما ( پایه چهارم و پنجم و ششم) استادی داشتیم که هم استادِ لمعهی ما بود و هم استادِ اخلاقِ مدرسه؛ حجتالاسلام سید ناجی (حفظهالله). خیلی حفظه اللهش غلیظ بود میدونم! لکن دلیلش را خواهید فهمید!
یادمه این استاد لاغراندامِ اصفهانیِ ما خیلی جدی بود؛ ولی وقتی سرِ کلاسِ لمعه شوخی میکرد کلّ کلاس منفجر میشد! لمعه هم بحثهای شوخیبردارِ زیادی دارد! خودش هم فقط خندهی ریزی میکرد و با گرفتنِ دست جلویِ دهانش سعی داشت خندهاش را مخفی کند!
استاد ناجی، تمام بچههایی که روز غدیر در مدرسه میماندند را به یک کبابیِ معروفی میبرد که در گذرجدّای قم قرار داشت و انصافا کبابهاش درجهی یک بود. استاد چون میدانست روز غدیر سر کبابیِ گذرجدّا حسابی شلوغ است از یک هفته قبل سفارش میداد و ما را آخرِ وقت با خودش به کبابی میبرد. غدیر سال چهارم مدرسه خلوت بود اما دقیقا به یاد دارم خبرش که پیچید استاد ناجی کسانی که در مدرسه ماندند را مهمان کرده غدیر سال پنجم شلوغ شد و غدیر سال ششم شلوغتر. بیچاره حاجآقای ناجی!
حالا ملتفت شدید که چرا حفظهاللهش غلیظ بود دیگه؟! در حقیقت ایشون سید ناجیِ غدیریِ مدرسه ما بودند.
#امین_بابازاده🖌
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
تنها به ما گفته بود که او را در قطعه ۲۶ گلزار شهدا در کنار شهید مهدی عزیزی به خاک بسپاریم. زمان هایی که سرش خلوت بود و شب های جمعه، به قطعه ۲۶ می رفت.
شهدا هم خریدار او شدند...
#شهید_مهدی_حسینی| به روایت همسر شهیدحسینی
#سالروز شهادت #شهید_مهدی_عزیزی
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی