eitaa logo
آقا مهدی
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
95 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️دعـای فرج ✨ بِسْمِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ ✨ اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاء،ُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَب،ُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ، يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ، اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمين بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرين.
حال امام حسین (ع) در صحرای کربلا و روز ما می‌بینیم نه تنها امام صادق چنین شهادتی می‌دهند، بلکه برای افراد دشمن که در صحنه کربلا بودند همین قضیه از روی آثار ظاهری که در امام حسین می‌دیدند روشن شد. یکی از کسانی که جزء افراد عمر سعد است و قضایا را نقل کرده، درباره امام حسین می‌گوید: فَوَ اللهِ ما رَأیتُ مَکثورآ قَطُّ قَدْ قُتِلَ وُلْدُهُ وَ أهْلُ بَیتِهِ وَ أصْحابُهُ أرْبَطَ جَأْشآ مِنْهُ. یعنی به خدا قسم من مصیبت زده‌ای که فراوان بر او بلایا و شداید هجوم آورده باشد و فرزندانش و خاندانش و اصحاب بزرگوارش کشته شده باشند مانند این مرد اینقدر قوی القلب ندیده‌ام. این شخص این جمله را در لحظه‌ای گفته است که همه یاران حضرت شهید شده بودند و حضرت تنهای تنها بود. شخص دیگری که در صحنه کربلا تماشاچی بوده و می‌خواسته خبرنگاری کند بالاتر از این گفته. این شخص گویا در آخر کار دلش به رحم آمد. رفت پیش عمر سعد و گفت: پسر سعد! تو که می‌دانی چیزی از عمر حسین بن علی که الآن در آن گودال افتاده باقی نمانده، من از تو فقط یک خواهش دارم، اجازه بده مقداری آب به او برسانم. عمر سعد اجازه داد. او مقداری آب تهیه کرد. وقتی که می‌آمد آن لعین ازل و ابد را دید. گفت: کجا می‌روی؟ جواب داد: می‌خواهم به حسین بن علی آب برسانم. 😭😭😭فورا سر حضرت را که مخفی کرده بود نشان داد و گفت: کار تمام شد. 💔حال، این شخص که اینقدر تحت تأثیر احساسات بوده می‌گوید : فَوَ اللهِ ما رَأیتُ قَتیلاً مُضَمَّخآ بِدَمِهِ أحْسَنَ مِنْهُ وَ لا أنْوَرَ وَجْهآ، وَ لَقَدْ شَغَلَنی نورُ وَجْهِهِ وَ جَمالُ هَیئَتِهِ عَنِ الْفِکرِ فی قَتْلِهِ یعنی آن درخشانی چهره آنچنان مرا مجذوب کرد که یادم رفت درباره کشته شدنش فکر کنم.... 🌱 @mahdihoseini_ir
آن گاه، به تاراج كردن جامه هاى عليه السلام روى آوردند. اسحاق بن حَوبه حضرمى ـ كه خدا لعنتش كند ـ ، پيراهن امام عليه السلام را برد و آن را پوشيد ؛ امّا پيسى گرفت و مويش ريخت . . . روایت شده که در پیراهن حضرت صد و ده و اندی جای تیر و شمشیر و نیزه پیدا شد. امام صادق فرمود : در پیکر حسین علیه السلام جای سی و سه نیزه و سی و چهار زخم شمشیر بود. بحر بن كعب تَيمى ـ كه خدا لعنتش كند ـ ، شلوار امام عليه السلام را به غارت برد و نقل شده كه از دو پا ، فلج و زمينگير شد. اَخْنَس بن مَرثَد بن علقمه حضرمى ـ كه خدا لعنتش كند ـ ، عمامه امام عليه السلام را برداشت و گفته شده كه جابر بن يزيد اَوْدى ـ كه خدا لعنتش كند ـ ، عمامه را برد و به سرش پيچيد و سبك مغز و كم عقل گرديد. اسود بن خالد هم كفش هاى امام عليه السلام را تاراج كرد و بَجدَل بن سُلَيم كلبى ـ كه خدا لعنتش كند ـ ، انگشتر امام عليه السلام را برداشت. او انگشت ايشان را كه انگشتر داشت، قطع كرد.😭😭😭 [بعدها] مختار، او را دستگير كرد و دست و پاهايش را بريد و او را وا نهاد تا در خونش بغلتد و هلاك شود. قطيفه خز امام عليه السلام را قيس بن اشعث ـ كه خدا لعنتش كند ـ غارت كرد و زرهِ كوتاه (تن پوشِ) امام عليه السلام را عمر بن سعد ـ كه خدا لعنتش كند ـ برداشت و هنگامى كه عمر بن سعد به قتل رسيد، مختار، آن را به قاتل وى، ابو عمره، بخشيد. جُمَيع بن خلق اَوْدى ، شمشير امام عليه السلام را برد و گفته شده كه مردى از بنى تميم، به نام اسود بن حنظله ـ كه خدا لعنتش كند ـ ، آن را به تاراج برد در روايت [محمّد] ابن سعد نيز آمده است كه فلافِس نَهشَلى، شمشير ايشان را برد و محمّد بن زكريّا افزوده است كه پس از آن، شمشير به دست دختر حبيب بن بُدَيل افتاد. اين شمشيرِ به تاراج رفته، غير از شمشير ذو الفقار است كه با ديگر چيزهاى مشابهش، جزو گنجينه نبوّت و امامت، مصون و محفوظ، نگاهدارى مى شود. راويان نيز در تصديق همين نقل، مطالبى مشابه آن، گزارش كرده اند. 😭😭 لهوف - سیدابن طاووس✏️ @mahdihoseini_ir
▪️دعـای فرج ✨ بِسْمِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ ✨ اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاء،ُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَب،ُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ، يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ، اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمين بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرين.
: روز یازدهم محرم ـ ظاهرآ بعد از ظهر ـ اسرا را حرکت دادند در حالی که شبِ گذشته شب بسیار سختی بوده است، خیمه‌های اینها را آتش زده بودند، نه مسکنی، نه مأوایی، نه قافله‌سالاری، نه غذایی، نه آبی و نه لباسی. مرکبهایی که برای اینها تهیه کرده بودند و شترهایی که آوردند، پالان داشتند ولی جهاز نداشتند یعنی پالانهای چوبی داشتند، مخصوصآ برای اینکه این اسرا بیشتر آزار ببینند. عَلی بَعیرٍ بِغَیرِ وِطاءٍ (تعبیر سید بن طاوس است). «وطاء» آن جامه‌هایی را می‌گویند که روی پالان حیوان می‌اندازند که وقتی انسان سوار می‌شود ناراحت نشود و الّا چوب و مانند آن معلوم است که خودش یک زجر است. آمدند و اینها را سوار کردند. اسرا در تمام شب به دستور قبلی اباعبدالله که فرمود از جای خودتان بیرون نیایید، و زینب خیلی مراقب بود متفرق نشوند، بیرون نیامده بودند و نمی‌توانستند برای زیارت اجساد شهدای خودشان بیرون بیایند، ولی همین که اینها را حرکت دادند ـ تعبیر سید بن طاوس که مقتل نوشته است این است ـ مثل اینکه همه یک آرزویی دارند؛ نمی‌گوید که زینب گفت یا امّ کلثوم گفت یا زین‌العابدین گفت یا فلان طفل گفت، می‌گوید: «فَقُلْنَ بِحَقِّ اللهِ اِلّا مَرَرْتُمْ بِنا اِلی مَصْرَعِ الْحُسَینِ» یعنی تمام زنها یکصدا گفتند: شما را به حق خدا قسم، حالا که می‌خواهید ما را از این سرزمین ببرید، از کنار خوابگاه عزیزان ما ببرید، می‌خواهیم برای آخرین بار با بدنهای عزیزان خودمان خداحافظی کنیم. این خواهش مورد قبول واقع شد. اینها را سوار کردند. چند قدمی بیشتر فاصله نبود. تا اینها را آوردند و چشم اینها به بدنهای مقدس افتاد، همه بی‌اختیار خودشان را از روی مرکبها به روی زمین پرتاب کردند. هر زنی به سراغ عزیزی از عزیزانش رفت. زینب (سلام الله علیها) پسری در کربلا دارد. در روز این پسر شهید می‌شود. زینب حتی از خیمه بیرون نمی‌آید که برای پسر خودش یک بیتابی خاصی کرده باشد. یکی برای جناب علی‌اکبر بیرون آمده است و یکی برای خود اباعبدالله. اینجا هم هیچ فکر نمی‌کند که فرزندی دارد، همه‌اش متوجه برادرش است، می‌رود بدن مقدس اباعبدالله را از لابلای شمشیر شکسته‌ها، نیزه شکسته‌ها، سنگها، کلوخها، وضعهای عجیب بدنها پیدا کند. او آشنا بود، می‌شناخت. در مقاتل چنین نوشته‌اند: «فَوَجَدَتْهُ جُثَّةً بِلا رَأسٍ عارٍ عَنِ اللِّباسِ.» این بدن مقدس را در بغل می‌گیرد، یک نوحه و زاری‌ای می‌کند که نوشتند: «فَقَدْ أَبْکتْ وَ اللهِ کلُّ عَدُوٍّ وَ صَدیقٍ» دوست و دشمن به گریه درآمد. آنجا بود که به خود اجازه داد ناله کند، صدا زد: "بِأبِی الْمَهْمومِ حَتّی قَضی، بِأبِی الْعَطْشانِ حَتّی مَضی"😭😭 🏴 @mahdihoseini_ir
اما امام حسن منتظرِ تو روضه ش اینطور اشاره کنند: همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه .. داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور .. همه رو داره نگاه می کنه امام حسن.. اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن.. 😞 چرا گریه نکنم؟! اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادب رو ابالفضل داره یاد می گیره..) چرا گریه نکنم؟! 🏴یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه.. فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله .. هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه: 😭یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید….اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه… میبینه نانجیب داره وارد گودال میشه .. “والشمر جالس علی صدرک..‌”* 🏴
🏴شهادت عروس و داماد فلسطینی تنها ۳ روز پس از آغاز زندگی مشترک 🔸خبرگزاری سما: اسرائیل عروس و داماد فلسطینی مریم السید دیب و عبد الله ابو نجل، را که سه روز پیش عروسی‌شان را جشن گرفته بودند، در رفح واقع در غزه به شهادت رساند. @mahdihoseini_ir🌹🕊
🌱 این طفل سیزده ساله (قاسم) در کنار مجلس نشسته است. وقتی که اباعبدالله این مژده را می‌دهد که فردا همه شهید می‌شوند، او با خود فکر می‌کند که شاید مقصود، مردان بزرگ باشد و ما بچه‌ها مشمول نباشیم. یک بچه سیزده ساله حق دارد چنین فکر کند. نگران است، مضطرب است. یک مرتبه سر را جلو آورد و عرض کرد: «یا عَمّا! وَ انَا فیمَنْ یقْتَلُ؟» آیا من هم فردا کشته خواهم شد یا کشته نمی‌شوم؟ حسین بن علی نگاه رقّت آلودی کرد. فرمود: پسر برادر! من اول از تو سؤالی می‌کنم. سؤال مرا جواب بده، بعد به سؤال تو پاسخ می‌دهم. عرض کرد: عمو جان بفرمایید! فرمود: مرگ در ذائقه تو چه طعمی دارد؟ فوراً گفت: عمو جان! «احْلی‏ مِنَ الْعَسَلِ» چنین مرگی در کام من از عسل شیرین‏تر است (یعنی من که می‌پرسم، برای‏ این است که می‏ترسم فردا این موهبت شامل حال من نشود....) فرمود: بله فرزند برادر! تو هم فردا شهید خواهی شد اما بعد از آنکه مبتلا به یک بلای بسیار سخت و یک درد بسیار شدید می‌شوی. ولی اباعبدالله توضیح نداد که این بلا چیست. اما روز عاشورا روشن کرد که مقصود اباعبدالله چیست....😔😭 شب ششم @mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برشی از روضه| روبه‌رو شدن زن یزید با حضرت زینب (س) 🎙 با نوای 🏴 الشام.... الشام.‌.. ‌•┈┈••✾••┈┈• @mahdihoseini_ir