eitaa logo
آقا مهدی
2.9هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
96 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 منتظر بودم لااقل با پیکرش وداع کنم، اما چیزی از هادی باقی نمانده بود... 🌷همسرم و همکارانش در عراق کارگاهی داشتند. پهباد آمریکایی این کارگاه را شناسایی کرده بوده و اینها متوجه شده بودند و داشتند کارگاه را تخلیه می‌کردند تا به جای دیگر بروند. به همکارش که او هم با همسرم شهید شده بود می‌گوید علی آقا اینجا را نزنند و شهید یزدانی می‌گوید ما کجا و شهادت کجا. 📆روز سوم فرودین بوده و روز تولد آقا هادی. شب قبلش تا چهار صبح بیدار بودند و با همکارانش مشغول شوخی و خنده بوده‌اند و صبح زود ساعت ۷ هم رفته بودند سرکار. 🍲معمولاً ساعت یک ظهر کار را برای نهار و نماز تعطیل می کردند و ساعت ۳ و ۴ ظهر دوباره مشغول کار می‌شدند، اما آن روز بعد از نماز و نهار بلافاصله مشغول کار شده بودند. حتی صبح یک سری از همکاران برای زیارت به نجف می‌رفتند و به همسرم گفته بودند و اصرار کرده بودند که همراه‌شان برود، اما او قبول نکرده بود. گفته بود باید زودتر کارها را تمام کنیم. 🛸مشغول کار بودند که پهباد موشک را زده بود و شهید یزدانی درجا شهید می‌شوند و کل پیکرشان سوخته و پودر می‌شود، چون موشک به او خورده بود و آقا هادی هم پاهایش قطع می‌شود و بدن‌شان پرت می‌شود. 😢همکارشان که بالای سرشان رسیده بود می‌گوید او در حالت اغما بوده است و چون وضعیت جسمی او خیلی بد بوده، نمی‌توانستند او را بلند کنند و می‌روند تا پتو بیاورند می‌بینند بمب‌های دیگر هم دارند فعال می‌شوند و همه قرارگاه را تخلیه می‌کنند... 🌿 (۱)🏴 روایت همسر/رجانیوز📲 🌱 @mahdihoseini_ir |
💔 کادوی تولدم تکه های پیکرش شد... پیکر همسرم در دو بخش آمد. چون شدت انفجار زیاد بود محل کارگاهشان در چند کیلومتری عراق چند ساعت در آتش می‌سوخته. حتی دوست مشترک پدرم و پدرهمسرم که در سفارت عراق بودند می گویند ساعت دو و نیم سه بعدازظهر صدای انفجار بسیار مهیبی شنیده بودند. چون انفجار بسیار مهیب بود فکر نمی کردند چیزی از پیکر او باقی مانده باشد و قرار بود لباس ها یا بخشی از خاک محل شهادتش را بیاورند، اما گشته بودند و تکه هایی از پیکرش را پیدا کرده بودند و بعد از تشخیص هویت او را آورده بودند. 🍃۸ فروردین بخش‌هایی از پیکرشان که چند تکه گوشت بود را آوردند و تشییع کردیم و شانزده فروردین بود که خبر دادند بخش دیگری از پیکرها پیدا شده، اما نمی دانند مربوط به کدام شهید است. می‌خواستند آن را در وادی‌السلام دفن کنند که ایرانی‌ها نگذاشتند و آزمایش DNA گرفتند تا مشخص شود و مشخص شد. نصف دیگر پیکر که از سرتا کمرشان بود ۲۳ فروردین آمد. 💔درست روز تولد من و خیال می‌کنم همسرم اینطور به من کادو داد. حتی با دفتر رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) هم تماس گرفتیم و ایشان گفتند نمی‌شود جسم یک آدم در دو جا دفن شود. دوم فروردین به اتفاق خانواده‌ام عازم شلمچه شدیم. از طرف محل کار پدرم خانوادگی به شلمچه رفته بودیم.  🌿 (۲)🏴 روایت همسر/رجانیوز📲 🌱 @mahdihoseini_ir |
من خودم پاسدار بازنشسته هستم. در هشت سال دوران دفاع مقدس در جبهه بودم. دو دختر و دو پسر داشتم كه روح‌الله شهيد شد و ديگر پسرم نيز طلبه است. اما هيچ كس برايم مثل روح‌الله نمی شود. از مأموريت كه برمی‌گشت ابتدا به من و مادرش سر می‌زد و دست ما را می بوسيد سپس به خانه خودش می‌رفت. بسيار فعال بود. در يگانی كه كار ميكرد هميشه در خط مقدم و گردان شهادت بود. تپه جاسوسان در پيرانشهر در فتنه ضدانقلاب دست دشمن بود كه توسط سپاه آزاد شد. در فتح تپه روح‌الله اولين فردی بود كه پرچم جمهوری اسلامی را بالای آن نصب كرد. روایت پدر معزز شهید @mahdihoseini_ir