سيد حميد خيلي آرزو داشت كه به كربلا برود و توانسته بود قبل از شهادت به زيارت برود. در خط مقدم با يك سرهنگ ۲ عراقي آشنا شده بود كه با نيروهاي خودي همكاري مي كرد، به او پول مي دادند او هم سيد حميد و چند تن از دوستان در منطقه نيروهاي بعثي مي برد و آنها از مقر دشمن فيلم مي گرفتند تا براي شناسايي استفاده كنند.
در يكي از همين ديدارها سيد حميد عنوان مي كند كه آيا مي شود ما را به كربلا ببري؟ ابتدا سرهنگ عراقي مخالفت مي كند كه از دژباني بصره به سختي مي شود عبور كرد اما بالاخره قبول كرد و سيد حميد و دوستش را با ماشين به كربلا برده و تذكر داده بود كه به هيچ عنوان گريه نكنيد.
آنها هم با لباس عربي به زيارت رفته بعد از ۲ روز بازگشته بودند، يكي دو ماه بعد از اين قضيه مجدداً سيد حميد از اين سرهنگ عراقي تقاضاي كمك براي رفتن به زيارت مي كند و چون خود اين سرهنگ از شيعيان علاقمند به جمهوري اسلامي بودند، خطر را به جان مي خرد و دوباره به مدت يك هفته آنها را به زيارت مي برد، و به سلامت به جبهه برمي گردند.
سيد حميد كه ديگر آرزويي در دنياي خاكي نداشت ۱۵ روز بعد از زيارت به فيض شهادت نايل آمد...
#شهید_سید_حمید_میرافضلی| شهید همراه #شهید_محمد_ابراهیم_همت
شهادت : ۶۲.۱۲.۱۷
📲شبستان
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir