یه شب نیمه هاى شب بود و بچه ها خوابیده بودن. از صداى ناله یکى از بچه ها بقیه بیدارشدن. یکى رفت روسرش بیدارش کرد گفت چیه سیدخواب بد دیدى؟
زد زیرگریه هرچى گفتن چی شده فقط گریه میکرد. تااینکه گفت خواب بى بى زینب دیدم. همه گفتن خوش بحالت اینکه گریه نداره. حالا بى بى چى گفت بهت؟ باگریه گفت :
بى بى فرمودن مااهل بیت به شما بچه هاى شیعه افتخار میکنیم. یهو دیدم دست راست بى بى خونى و دست چپ مبارکش سیاه و کبود. گفتم بى بى جان مگه ما بچه شیعه هاى حیدرى مرده باشیم که دستاى مبارکتون اینجور باش. چی شده بى بى جان. ایشون فرمودن پسرم وقتى دشمن گلوله اى به سمت شما شلیک میکنه با دست راستم جلو اون گلوله رو میگیرم تا به شما نخوره واسه همین خونى شده و زمانى که شما گلوله اى به سمت دشمنان شلیک میکنین بادست چپ هدایتش میکنم تابه هدف بخوره واسه همین دست چپم کبود شده...
سه روز بعد سید مصطفى حسینى که خواب حضرت زینب رو دیده بود شهید شد.
#مدافع_حرم | #شهید_سید_مصطفی_حسینی
🖥 @mahdihoseini_ir