لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️صادق، پدر آمد! ▪️حاج رضا اکبری، پدر شهید صادق عدالت اکبری و از رزمندگان 8 سال دوران دفاع مقدس دعوت حق را لبیک گفت
روحش شاد و یادش گرامی
#شهید_صادق_عدالت_اکبری
@mahdi59hosini
من نمیدانم امام زمان (عج) کِی ظهور میکند! نمیدانم هم که در دستگاه حضرت پذیرفته میشوم یا نه. نمیدانم اگر قابل بودم و امام قبولم کرد، چه کاری در سپاهش بهم محول میکند. برای همین است که دوست دارم همه کار از دستم بربیاید که وقتی امام ظهور کرد و اِنشاءالله ما را در دستگاهش راه داد و کاری بهمان سپرد، آن روز سرخ و سپید نشوم جلوی حضرت که؛ بلد نیستیم این دستور شما را اجرا کنیم. زشت است آدم جلوی امامش کم بیاورد و بگوید ازم برنمیآید. آنوقت امام نمیگوید اینهمه سال که هی صبح تا شب، داشتی دعای فرج میخواندی، بهتر نبود کنارش میرفتی کار هم یاد میگرفتی که وقتی آمدم، عصای دستم باشی؟!
دوست دارم برای وقتیکه امام ظهور کرد، همه کاری ازم بربیاید و برای هر کاری توی دمودستگاه حضرت داوطلب بخواهند، بتوانم دستم را بالا بگیرم.
#شهید_صادق_عدالت_اکبری|
کلام شهید✒️
#مهدویت🍃
حریم حرم📲
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
صادق با افتخار لباس سپاه را تنش کرد و پاسدار شد و با افتخار می گفت که نان سپاه را می خورد و یقین داشت صاحب و فرمانده اصلی سپاه، #امام_زمان(عج) است.
#شهید_صادق_عدالت_اکبری
آخر شهیدی میشوی📚
سالروز ولادت: ۱۳۶۷.۰۲.۰۲
سالروز شهادت: ۱۳۹۵.۰۲.۰۴
🌱| @mahdihoseini_ir
🍃🌹خلاصه از زندگی #شهید_علی_تجلایی|
نشر به مناسبت سالروز شهادت این شهید معزز و جاویدالاثر...
علی آقا در ۵ مرداد سال ۱۳۳۸ در شهر مردم غیور تبریز، متولد شدند.
دیپلم خودشون رو از رشته ی ریاضی گرفتند.
ایشون از مبارزین انقلابی در مقابل رژیم شاهنشاهی بودند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران در آمد.
از نیروهای سختگیر در امر آموزش بودند. علتشم این بود که میخواستند نیرویی تربیت کنند که جسور باشند در مقابل دشمن.
حتی برای آموزش دادن به افغانستان رفتن که برای اینکار هم مجبور شدن شناسنامه ی افغانستانی بگیرند.
در آزادسازی سوسنگرد نقش به سزایی داشتند و در اونجا به شهادت رسیدنشون حتمی بود اما تقدیر این بود که فعلا در راه اسلام جانفشانی کنند.
و البته آزادی سوسنگر از معجزات و امدادهای غیبی هم محسوب می شود.
و در این آزادسازی شبی رو سپری کردن که یادآور صحنه های عاشورا و امام حسین بود. و چه دلاورانه ماندند و جنگیدند.
با وجودی که بنی صدر اون موقع بود و کارشکنی میکرد اما موفق شدند و فقط با کمک خدا و دعای ائمه اطهار این کار شدنی بود.
در سال ۱۳۶۰ با بانو انیسه یا نسیبه عبدالعلی زاده ازدواج کردند و حاصل ازدواجشون دو گل دختر به نام حنانه و مریم بود. به قول همسرشون شیرین ترین زندگی رو در کنار هم داشتند. شهید آیت الله مدنی هم عقدشون کرد.
برادر کوچک شهید در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کرد و ایشان شهید شد. علی آقا همیشه غبطه میخورد که چرا برادر کوچکتر زودتر از ایشان شهید شد.
علی آقا در عملیات های مختلفی بودند و حضور پر ثمری داشتند
در آخرین عملیات و ماموریت علی گفته بود :
با قمقمه های خالی حرکت کنید چون ما به دیدار کسی میرویم که تشنه لب شهید شده است.
و در نهایت ۲۵ اسفند ۶۳ به شهادت رسید..
ایشان از شهدای مورد علاقه ی مدافع حرم #شهید_صادق_عدالت_اکبری بودن که ایشان هم در اوایل اردیبهشت ۹۵ در سوریه به شهادت رسیدند.
علی آقا سر سفره عقد از همسرشان خواسته بودن که دعای شهادت بکنند که اجابت می شود در این لحظه و صادق هم از همسرش با توجه به همان خواسته شهید تجلایی از همسرشان همان دعا را خواستند...
یاد شهدا با صلوات💐
🌿| @mahdihoseini_ir
صادق با افتخار لباس سپاه را تنش کرد و پاسدار شد و با افتخار می گفت که نان سپاه را می خورد و یقین داشت صاحب و فرمانده اصلی سپاه، #امام_زمان(عج) است.
با شهدا رفیق بود. میرفت سر مزارشان توی وادی رحمت و مینشست کلی باهاشان حرف میزد. انگار که سالها با آن هارفاقت کرده و تک تکشان را می شناسد. طوری باهاشان حرف میزد که اگر کسی می دیدش شک نمی کرد صادق یقین دارد شهیدی که نشسته بالای سر قبرش، زنده است و دارد به حرفهایش گوش میدهد و جوابش را می دهد. از شهدای جنگ، بیشتر از همه عاشق #شهید_علی_تجلایی بود و شهدای غواص...
#شهید_صادق_عدالت_اکبری
روایت مادر معزز شهید🌹
آخر شهید می شوی📚
🎉روز ولادت شهید مصادف با سالروز تشکیل سپاه پاسداران است./ ۲ اردیبهشت
@mahdihoseini_ir🌹🕊
دوران خردسالی او با اتمام جنگ و بازگشت آزادگان همراه بود؛ مادرش همانند دیگران وقتی تصاویر بازگشت اسراء از تلویزیون پخش می شد، اشک شوق می ریختند. آن زمان صادق تقریباً یک سال و نیم سن داشت. به قدری تیزهوش و زیرک بود که به این رفتار مادر توجه می کرد و وقتی تلویزیون برنامه اسراء را پخش می کرد و مادر حواسش نبود؛ مادر را صدا می زد و می گفت : «مامان بیا گریه کن آمدند!»
با اینکه نمی دانست دلیل این کار چیست...
#مدافع_حرم
#شهید_صادق_عدالت_اکبری
@mahdihoseini_ir
هر لحظه ی صادق شیرین بود، اما آنچه که من را به یاد او می اندازد این است که همیشه پله ها را با خواندن مداحی و سرود بالا می آمد. اکثراً زمانی که از بیرون می آمد اول به ما سر می زد بعد به خانه خودشان در طبقه بالا می رفت.
اگر ما هم در منزل نبودیم به مادربزرگش که با ما زندگی می کند سری میزد؛ وقتی وارد خانه می شد در می زد و با لحن خاص خودش می گفت : "حاجی دی حاجی!"
من هم می گفتم : تو که حاجی نیستی باید بگویی کبلایی ام. می گفت : نه حاجی دی حاجی!
صدای صادق همیشه در گوشم است...
وقتی جمعمان خودمانی بود و و صادق سرحال بود من را "ننه" خطاب می کرد، با اینکه در بین جمع حاج خانم خطابم می کرد اما اگر سر حال بود ننه صدایم میزد.
روایت مادر معزز شهید|
#شهید_صادق_عدالت_اکبری🌱
سالروز شهادت: ۴ اردیبهشت ۹۵
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌷🍃⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
با شهدا رفیق بود. میرفت سر مزارشان توی وادی رحمت و مینشست کلی باهاشان حرف میزد. انگار که سالها با آن هارفاقت کرده و تک تکشان را می شناسد. طوری باهاشان حرف میزد که اگر کسی می دیدش شک نمی کرد صادق یقین دارد شهیدی که نشسته بالای سر قبرش، زنده است و دارد به حرفهایش گوش میدهد و جوابش را می دهد. از شهدای جنگ، بیشتر از همه عاشق #شهید_علی_تجلایی بود و شهدای غواص...
#شهید_صادق_عدالت_اکبری
روایت مادر معزز شهید
آخر شهید می شوی، صفحه ۹۶📖
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌷🍃⸙჻ᭂ࿐ ┅┄