eitaa logo
آقا مهدی
2.9هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
96 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
🤕اگر سردردی، مریضی یا هر مشکلی داشتیم معتقد بودیم برویم هیئت خوب می شویم می گفت میشه توشه تمام عمر و تموم سالت رو در هیئت ببندی. ✨جزو آرزوهایش بود در خانه روضه هفتگی بگیریم اما نمیشد چون خانه مان کوچک بود و وسایلمان زیاد البته زیاد. 👥هیئت دو نفری داشتیم برای هم سخنرانی می کردیم و چاشنی اش چند خط روضه هم میخواندیم بعد چای نسکافه یا بستنی می خوردیم می گفت این خوردنیا الان مال هیئته. ☕️هروقت چای میریختم می آوردم، میگفت بیا دوسه خط روضه بخونیم تاچای روضه خورده باشیم. زیارت عاشورا میخواندیم و تفسیر می کردیم اصرار نداشتیم زیارت جامعه کبیره را تا ته بخوانیم یکی دو صفحه را با معنی میخواندیم؛ چون به زبان عربی مسلط بود برایم ترجمه میکرد و توضیح میداد. | به روایت همسر بزرگوار 🌱 @mahdihoseini_ir |
🍃می‌دیدیم چطور دارد پرمی‌کشد، از خنده‌هایش مشخص بود. از شوخی‌ها و شیطنت‌هایش معلوم بود. از کار کردنش می‌شد فهمید که دیگر وقت رفتنش شده... عمار کلا خیلی کار می‌کرد، بخصوص چند شب قبل عملیات تا لحظه شهادتش کارش خیلی بیشتر شده بود، واقعا شب و روز نداشت. چندین روز بود نخوابیده بود. 🚙یک‌روز ماشین یکی از فرمانده‌‌ها خراب شد. طول می‌کشید تا مکانیک بیاید. محمدحسین گفت: "فرصت خوبیه یه چرتی بزنیم. بیا تو هم بخواب". بعد چشم‌هایش را بست. 📸دوربینم را درآوردم و دوتا عکس از او گرفتم. وقتی به عکس نگاه کردم با خودم گفتم: "چقدر آروم خوابیده، انگار شهید شده" 📲وقتی عکس بعد از شهادتش را دیدم، دیدم انگار خوابیده، عین همون عکس آرام و آرام و خوشگل، حتی خیلی خوشگل‌تر از آن عکس. راز آن آرامش را می‌دانستم، تازه داشت یک دل سیر استراحت می‌کرد، تازه داشت خستگی‌های آن همه زحمت کشیدن‌هایش را درمی‌کرد. در آغوش خدایش راحت خوابیده بود"...   ✨یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ✨ارْجِعِى إِلَى‏ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً ✨فَادْخُلِى فِى عِبَادِى ✨وَادْخُلِى جَنَّتِى‏ | روایت همرزم شهید 🌱 @mahdihoseini_ir |
ناراحت‌ بود، بهش‌ گفتم‌ محمدحسین‌ چرا ناراحتۍ؟! گفت: خیلی جامعه خراب‌ شده، آدم‌ به گناه‌ می افته.. رفیقش‌ گفت: خد‌ا توبه رو‌ برای همین‌ گذاشته و گفته که من‌ گناهاتون‌ رو‌ می‌بخشم... محمد‌حسین‌ قانع‌ نشد‌ و گفت: وقتی یه قطره جوهر‌ می افته رو آینه، شاید دستمال‌ برداری و قطره رو پاک‌ کنی، ولی آینه کدر‌ میشه.. @mahdihoseini_ir ┄┅ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌷🍃⸙჻ᭂ࿐ ┅┄