🕊خاطرات شهدا
توی زاهدان در درگیری با قاچاقچیان چاقو خورده بود. وقتی برای استعلاجی آمد تهران دیدم کلی کاغذ و پاکت نامه با خودش آورده. پرسیدم: این ها چیه باباجون؟نامه های هم خدمتی هاست. باید به دست خونواده هاشون برسونم.
بهش گفتم تو که الآن حالت خوب نیست. باید استراحت کنی. آدرس شون رو که داری. بده همه رو پست محلی کنم...
[محمدرضا بهم گفت] نه. باید خودم به دست اون ها برسونم و باهاشون حرف بزنم. نگران بچه هاشون هستن.
#شهید_محمدرضا_کریمانی
🌿| @mahdihoseini_ir