آقا مهدی
. تَفَکُرِ مَهدي2️⃣ . با اینکه قبل از روب راه افتادیم،اما هوا تاریک شده بود،که به مقرمان در حماه(یکی
تَفَکُرِ مَهدي3️⃣
.
تابستان بود که به ما خبر داد بیایید سوریه پیش من،ماهم راهی شدیم.در فرودگاه دمشق بدرقه ما آمد.مارا سوار ماشین کرد.روبه من کرد و گفت:میخوام همه جارو نشونتون بدم.
رسیدیم محل اسکان توی سوریه،رفتیم داخل دیدم هوا خیلی گرمه...گفتم مهدی کولر رو روشن نمیکنی؟؟
-نه!! پنکه رو روشن کرد..
تعجب کردم و گفتم کولر به این بزرگی و خوبی،چرا پنکه رو روشن میکنی.هوا بیشتر دم کرده.
-ببین خانم،نیروهای من الان وسط جاده های گرم وایسادن،بدون کولر...اگر هم توی مقر باشن بازم کولر ندارن #پنکه دارن..
مگه من چه فرقی با نیروهام دارم که اونا با پنکه خنک بشن من با کولر گازی.چه فرقی میکنه.همه ی ما محافظ حرمیم.چه فرمانده باشیم که سرباز.
#فرماندهی ازآن توست یا حسین🌹
.
📌موسسه راه حُسینی|
پایگاه اطلاع رسانی،
دفتر حفظ و نشر آثار شهید مهدی حسینی🔻
◾️ eitaa.com/mahdii_hoseinii
▫️ sapp.ir/mahdii_hoseinii
◾️ instagram.com/mahdii.hoseinii
▫️ facebook.com/mahdii.hoseini
◾️ twitter.com/mahdii_hoseini
آقا مهدی
#راه_حسینی2 . با اینکه قبل از غروب راه افتادیم،اما هوا تاریک شده بود،که به مقرمان در حماه(یکی از شهر
#راه_حسینی3
تابستان95بود که به ما خبر داد بیایید سوریه پیش من،ماهم راهی شدیم.در فرودگاه دمشق بدرقه ما آمد.مارا سوار ماشین کرد.روبه من کرد و گفت:میخوام همه جارو نشونتون بدم.
رسیدیم محل اسکان توی سوریه،رفتیم داخل دیدم هوا خیلی گرمه...گفتم مهدی کولر رو روشن نمیکنی؟؟
-نه!! پنکه رو روشن کرد..
تعجب کردم و گفتم کولر به این بزرگی و خوبی،چرا پنکه رو روشن میکنی.هوا بیشتر دم کرده.
-ببین خانم،نیروهای من الان وسط جاده های گرم وایسادن،بدون کولر...اگر هم توی مقر باشن بازم کولر ندارن #پنکه دارن..
مگه من چه فرقی با نیروهام دارم که اونا با پنکه خنک بشن من با کولر گازی.چه فرقی میکنه.همه ی ما محافظ حرمیم.چه فرمانده باشیم که سرباز.
#فرماندهی ازآن توست یا حسین🌹
#اولین_انتشار
🌾 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی