#نوشته
__
گفت: راستے جبهه چطور بود؟
گفتم : تا منظورت چه باشد .
گفت: مثل حالا رقابت بود؟
گفتم : آری.
گفت : در چے؟ 😳
گفتم :در خواندن نماز شب.😊
گفت: حسادت بود؟
گفتم: آری.
گفت: در چے؟ 😮
گفتم: در توفیق شهادت.😇
گفت: جرزنے بود؟ 😳
گفتم: آری.
گفت: برا چے؟
گفتم: براے شرڪت در عملیات .😭
گفت: بخور بخور بود؟😏
گفتم: آرے .☺
گفت: چے میخوردید؟ 😏
گفتم: تیر و ترڪش 🔫
گفت: پنهان ڪارے بود ؟
گفتم: آرے .
گفت: در چے ؟
گفتم: نصف شب واڪس زدن ڪفش بچه ها .👞
گفت: دعوا سر پست هم بود؟
گفتم: آرے .
گفت: چه پستی؟؟
گفتم: پست نگهبانے سنگر ڪمین .💂
گفت: آوازم مے خوندید؟ 🎙
گفتم: آرے .
گفت: چه آوازے؟
گفتم:شبهای جمعه دعاے ڪمیل .
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ 🌫
گفتم: آرے .
گفت: صنعتے یا سنتی؟؟ 😏
گفتم: صنعتے ، خردل ، تاول زا ، اعصاب💀☠
گفت: استخر هم مے رفتید؟ 💧
گفتم: آرے ...
گفت: ڪجا؟
گفتم: اروند، ڪانال ماهے ، مجنون .🌊
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟
گفتم: آرے .
گفت: ڪجا؟
گفتم:تابستون سنگرهاے ڪمین ،شلمچه، فڪه ،طلائیه.
گفت: زیر ابرو هم برمے داشتید؟
گفتم: آرے
گفت: ڪے براتون برمے داشت؟😏
گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .😞
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😏😏 گفتم: آرے
خندید و گفت: با چی؟
گفتم: هنگام بوسه بر پیشونے خونین دوستان شهیدمان😭😔
سڪوت ڪرد و چیزے نگفت!!!
__
شادی روح شهیدانمان صلوات 🌸
#کپے_با_ذکر_منبع
@mahdii_hoseini