eitaa logo
آقا مهدی
2.9هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
96 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
(علیه‌السلام): أَیُّما مؤمنٍ دَمعَت عَیناهُ لِقَتْلِ الحُسینِ عَلَیه السّلامُ وَ مَنْ مَعَهُ حَتّی یَسیلَ علی خَدَّیهِ بَوَّأَهُ اللهُ فی‌الجَنّةِ غُرَفاً. هر مؤمنی که برای شهادت (ع) و یاران شهیدش گریه کند و اشک او بر گونه‌هایش جاری گردد، خداوند درجات رفیعه و مقامات عالیة بهشت از آنِ او خواهد ساخت. 📚 بحارالأنوار، ج ١٠٠، ص ٩٤ 🏴 @mahdihoseini_ir
(علیه السلام): اَیُّهَا النّاسُ! اِنَّ اللّه َ جَلَّ ذِکْرُهُ ماخَلَقَ الْعِبادَ اِلاّ لِیَعْرِفُوهُ، فَاِذا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإذا عَبَدُوهُ اسْتَغْنُوا بِعِبادَتِهِ عَنْ عِبادَةِ ماسِواهُ. فَقالَ لَهُ رَجُلٌ: یَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ بِأَبی أَنْتَ وَاُمّی فَما مَعْرِفَةُ اللّه ِ؟ قالَ: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمانٍ إِمامَهُمْ اَلَّذی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طاعَتُهُ.» ای مردم! همانا خدای بزرگ، بندگان را نیافریده مگر برای آنکه او را بشناسند؛ وقتی او را شناختند او را پرستش خواهند کرد؛ هنگامی که او را پرستش کردند از بندگی غیر او بی نیاز می شوند. مردی گفت: ای فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدایت باد، شناخت خدا چیست؟ فرمود: عبارتست از شناخت مردم هر زمان نسبت به امامى كه اطاعتش بر آنان واجب است. 📚علل الشرایع، ص ۹ @mahdihoseini_ir
(علیه‌السلام): لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیا إلاّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ ذلِکَ الْیَوْمَ حَتّی یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدی، فَیَمْلاَءُها عَدْلاً وَ قِسْطاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً، کَذلِکَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه ِصلی الله علیه و آله یَقُول. اگر از دنیا بجز یک روز باقی نمانده باشد، خـداوند آن روز را طـولانی خواهـد کـرد تا اینکه مردی از خاندان من ظهور کند، و دنـیا را پـر از عـدل و داد کند همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است، از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین شنیدم. 📚 بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳ (عج)🕊 @mahdihoseini_ir
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_هجدهم 😔و صدای عباس به‌قدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت شد. احساس می‌کردم
🏴 آن لحظات آخر را اباعبدالله دارد طی می‌کند. آنجا که حضرت افتاده بودند، چون زمین پایینی بود آن را «گودال قتلگاه» نامیده‌اند؛ نقطه‌ای بود که وقتی حضرت اندکی از آن دور می‌شدند [اهل بیت‏] ایشان را نمی‏دیدند و از حالشان آگاه نبودند. 😭😭😭 لحظات آخر است. آنچنان زخمهای زیاد، رفتن خون و تشنگی بر حضرت غلبه کرده است که دیگر قدرت بپاخاستن ندارد. آسمان در نظرش تاریک و تیره است. دشمن می‌خواهد به خیام حرمش بریزد، جرأت نمی‌کند، می‌گوید نکند حسین حیله جنگی به کار برده، چون می‌دانستند که اگر نیرو در بدن او باشد احدی نمی‌تواند در مقابل او مقاومت کند. یک کسی می‌خواهد برود سر مقدسش را از بدنش جدا کند، جرأت نمی‌کند نزدیک بشود. نقشه چنین کشیدند که گفتند حسین مردی است غیور، غیرة الله است، محال است که جان در بدنش باشد و بتواند تحمل کند که در زندگی او به خیام حرمش ریخته‏ اند. آزمایش زنده بودن یا نبودن حسین این بود که ناگاه لشکر به طرف خیام حرم اباعبدالله هجوم آورد. حضرت احساس کرد. با زحمت روی کنده‌های زانو بپا ایستاد، ظاهراً با تکیه دادن به شمشیر خودش. فریاد مردانه‏‌اش در آن وادی بلند شد (آنجا هم دم از غیرت و حرّیت می‌زند) : وَیلَکمْ یا شیعَةَ آلِ ابی سُفْیانَ! انَا اقاتِلُکمْ وَ انْتُمْ تُقاتِلونَنی وَ النِّساءُ لَیسَ عَلَیهِنَّ جُناحٌ‏ 😒ای خودفروختگان به آل ابی سفیان! با من می‏جنگید و من با شما می‏جنگم، زن و بچه چه تقصیری دارند؟! کونوا احْراراً فی دُنْیاکمْ‏ اگر خدا را نمی‌شناسید، اگر به معاد ایمان ندارید، آن شرفی که یک انسان باید داشته باشد کجا رفت؟! حرّیت و آزادیتان کجا رفت؟! 😭😭😭😭 (ع)🏴
1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃این دو پسر ناشنوا هستند، پدر می‌شنود، برای ایشان با اشاره توضیح می‌ده پسر بچه‌ها گریه می‌کنند. 🏴 سلام به اون آقایی که روضه هاشو نشنیده براش گریه میکنن (ع) @tanzyf @mahdihoseini_ir
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_هجدهم 😔و صدای عباس به‌قدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت شد. احساس می‌کردم
✍️ 📲فرصت هم‌صحبتی‌مان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام (علیه‌السلام) می‌روند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند. به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت. 🍁آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جای خالی حیدر نمک می‌پاشید. 📿نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که می‌دانستیم دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیه‌السلام) هستیم. همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس می‌کردیم صاحبی جز (روحی‌فداه) نداریم. 👤شیخ مصطفی با همان عمامه‌ای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد : «ما همیشه خطاب به (علیه‌السلام) می‌گفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما می‌کردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با (علیهم‌السلام) هستیم و از شون دفاع می‌کنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!» 😢گریه جمعیت به‌وضوح شنیده می‌شد و او بر فراز منبر برایمان می‌سرود : «جایی از اینجا به نزدیک‌تر نیست! دفاع از حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) عین بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن (علیه‌السلام) حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خون‌مون از این شهر دفاع می‌کنیم!» شور و حال حاضر در مقام طوری بود که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر می‌کرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد : 🚨«داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرمانده‌ها وارد شد، با خیانت همین خائنین و رو اشغال کرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود چهل روستای اطراف رو اشغال کرده و الآن پشت دیوارهای آمرلی رسیده.» 🗞اخبار شیخ مصطفی، باید دل‌مان را خالی می‌کرد اما ما در پناه امام مجتبی (علیه‌السلام) بودیم که قلب‌مان قرص بود و او همچنان می‌گفت : «یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل (علیه‌السلام) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه؛ مقدسات‌مون رو تخریب می‌کنه، سر مردها رو می‌بُره و زن‌ها رو به اسارت می‌بَره! حالا باید بین و یکی رو انتخاب کنیم!» 👌و پیش از آنکه کلامش به آخر برسد فریاد در فضا پیچید و نه تنها دل من که در و دیوار مقام را به لرزه انداخت. دیگر این اشک شوق بود که از چشمه چشم‌ها می‌جوشید و عهد نانوشته‌ای که با اشک مردم مُهر می‌شد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند. 😔شیخ مصطفی هم گریه‌اش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ می‌کرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند : «ما اسلحه زیادی نداریم! می‌دونید که بعد از اشغال عراق، دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپی‌جی.» 🍃و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد : «من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد : «من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.» 👥مردم با هر وسیله‌ای اعلام آمادگی می‌کردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید شهر می‌شد و حالا دلش پیش من و جسمش ده‌ها کیلومتر دورتر جا مانده بود. شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد : «تمام راه‌ها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمی‌رسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیره‌بندی کنیم تا بتونیم در شرایط دووم بیاریم.» صحبت‌های شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد. ⚠️عدنان بود که با شماره‌ای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که را روی حنجره حیدرم گذاشته بود : «خبر دارم امشب عزا شده! قسم می‌خورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمی‌ذاریم! همه دخترای آمرلی ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»... ✍️نویسنده: @mahdihoseini_ir🕊🌹
(علیه السلام): اَلسُّجُودُ عَلی طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام یُنَـوِّرُ إِلَی الْأرْضِ السّـابِعـَةِ وَ مَنْ کانَ مَعَهُ سُبْحَةٌ مِنْ طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام کُتِبَ مُسَبِّحا وَ إِنْ لَمْ یُسَبِّحْ بِها. سـجده بر تربت قبر حسـین علیه السلام تا زمین هفتم را نورباران می کند و کسی که تسبیحی از خاک مرقد حسین علیه السلام را با خود داشته باشد، تسبـیح گوی حـق محسوب می شود، اگرچه با آن تسبیح هم نگوید. 📚من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۶۸ (ع)🏴 @mahdihoseini_ir
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای اینکه عمق شیاد بودن سلبریتی رشید پور رو بتونی درک کنی فقط این ویدیو مصاحبه رشیدپور با رسایی را ببین. این روزها همان همراهی مسلم در زمان (ع) است... @mahdihoseini_ir