.
اگر ماه بودم به هر جا که بودم
سراغ تو را از خدا می گرفتم
و گر سنگ بودم به هر جا که بودی
سر رهگذار تو جا می گرفتم...
#شهید_مهدی_حسینی🦋
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
خاطره شهیــ🌷ـد
پیش از ماموریت دلش میخواست یک سفر؛ دو نفری برویم سرعین. من هم که این را از خدا میخواستم. مدتها بود که گرمای حضورش را کنار خودم کمرنگ میدیدم. تغییرات به وجود آمده در مهدی پس از فتنه، کاملا محسوس بود. این را از خلوت هایش و از زمزمه های شعرش می فهمیدم. با وجود این جای من در خلوتهایش محفوظ بود.
در مسیر راه نمیدانستم از شگفتی های طبیعت لذت ببرم یا از بودن کنار محبوبم. از جاده فیلم میگرفتم و از مهدی هم. دلم میخواست این لحظات را ثبت کنم هم در افق نگاهم و هم در دوربینم. آنچه در ذهنم میگذشت، همان در نظرم میگذشت و نمیتوانستم به زبان بیاورمش...
برایم شدی آرامش ناخواسته طوفان
نه طوفان پرخروش و ویرانگر
همان طوفانی که مرا در تو ذوب میکند
هیچ می کند
با تو به دنبال آرامشی نیستم؛ من
که تو خود آرامش منی
بگذار به روزنه ای که در طی یکی شدنم باتو
به سمت بی کرانه ها باز شده است؛
تنها تو را ببینم و از تو به دریا برسم
به آبی آسمانها
به خاکی زمینها
به سپیدی شکوفه ها
وبه زردی تابیدن ها
برای تو باشم و برای من باشی...
#شهید_مهدی_حسینی
روایت همسر شهید🍃🌱
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
چند روز پیش از عید قربان سال ۱۳۹۳ برای ماموریت به عراق رفت. آن روزها داعش در سامرا پیشروی کرده بود. مهدی دعای عرفه را در کربلا خواند و سپس برای غبارروبی حرم آماده شد. خودش معتقد بود، امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) نگاه ویژه به او کردهاند که برای وارد شدن به حریمشان انتخاب شده است. مهدی میگفت:
«نمیدانم این عنایت، پاداش کدام عمل من است، اما هرچه هست، بسیار عزیز است و اِنشاءالله قبول کنند.»
#شهید_مهدی_حسینی🍃
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
عزیزم ارزش آدمها
به دلهرهایست که
در نبودنشان درست میشود...
#بابامهدی
#شهید_مهدی_حسینی
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
اگر نباشی پدر
دلم که هیچ
دنیا هم تنگ میشود....
#دلتنگی💔
#شهید_مهدی_حسینی🍃
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
2.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ تاثیرات خیراتی که برای اموات هدیه میکنیم در کلام آیت الله بهجت
شب جمعه است و شادی روح #شهید_مهدی_حسینی و امواتشان و اموات جمع صلوات🌹
#ارسالی_اعضا✉️
آخرین روز #ماه_رجب🌹
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
|سلام بر تو که مثل اربابت، السلام علی شیب الخضیب شدی|
.
مهدی حسینی پناهی بود برای کودکان حماة. تمام فکرش پیش آنها بود که نکند آنها سختی بکشند. بیشتر کودکان را به شهر امن تری فرستاده بود و این کار را بیشتر کرده بود.
بعداز #شهادت او وقتی در شهر پیچید که مهدی بلدیة #شهید شد، کودکان بیشتر از نیروهای ایرانی و سوری گریه میکردند.
.
#روایت_همرزم_شهید
#شهید_مهدی_حسینی
#راه_حسینی ادامه دارد...
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
#حاج_احمد_متوسلیان:
روزی را نزدیک خواهیم نمود، که اسرائیل چنان بترسد و در فکر این باشد که مبادا از لوله سلاحمان، به جای گلوله، پاسدار بیرون بیاید.
#روز_پاسدار مبارکباد
#شهید_مهدی_حسینی🌱
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
جانباز فتنه ی سبز،
مجروح شده توسط داعش داخلی
و جانباز مدافع حرم، مجروح شده توسط داعش خارجی
💐روزت مبارک #آقا_مهدی
#روز_جانباز
#شهید_مهدی_حسینی
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
.
- زهرا، میدونی که من پاسدارم.
- خب؟
- خب، یعنی من افتخار میکنم به این لباس سبز
- منم افتخار میکنم توی این لباس می بینمت.
دست هایش را پشت گردنش حلقه کرد و تکیه داد به نیمکت.
- زندگی من با آدم های معمولی، با شوهر خواهر و برادرت و بقیه، کمی متفاوته.
حدس می زدم از چه می خواهد بگوید و حدسم درست بود.
- من مأموریت زیاد میرم. شهرهای مختلف و گاهی هم از ایران خارج می شم.
سرم را انداخته بودم پایین و به حرف هایش بادقت گوش میکردم. اما نمیدانستم چرا حزن عجیبی از حرف هایش به دلم نشسته بود. شاید حالت او هنگام گفتن این جملات، در نزدیک ترین نقطه ای که کنارش نشسته بودم، به من منتقل می شد. حرف جدایی ها بود و ندیدن ها که از روز اول داشت صبور و آرامم میکرد تا آماده ام کند....
پ.ن : این تنها بخش بسیار کوچک از زندگی پاسدار #شهید_مهدی_حسینی بود همراه با حس دلتنگی و دوری...
زندگی یک #پاسدار....
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
امام روحالله :
تڪلیف ماهـا را
حضرت سیدالشهدا (؏)
معلوم ڪرده است،
در میـدان جنـگ
از قلّت عدد نترسیـد،
از شهـادت نترسیـد . . .
#ایران_قوی🇮🇷
#شهید_مهدی_حسینی🌹
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
روایت #همسر_شهید:
هروقت که به تنگنا میرسم، احساس میکنم مهدی کمکم میکند. من و نغمه مهدی را با چشم دل میبینیم. اولین مرتبه پس از شهادتش به کربلا رفتیم. سفر بسیار سختی بود؛ نغمه بیقراری میکرد و من تنها بودم. هر چند که حضور مهدی را همه جا در کنار خود احساس میکردیم؛ اما بسیار اذیت شدیم. چراکه همیشه همسرم همراه ما بود، اما حالا باید خودمان حتی چمدانها را جا به جا میکردیم.
#شهید_مهدی_حسینی🍃
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir