28.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 #ویدیو_کلیپ | #مناسبت
#عید_قربان
ابراهیم دست بچه اش را گرفته بود در صفا فرمود: پسرم «یا بُنَیَّ إِنِّی أَری فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُک» من در خواب دیدم تو را باید قربانی ات کنم.
گفت: «يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ». بَه چه پدر و پسری، پسرم می گوید بابا دستور خدا را اطاعت کن. منم انشاالله صبر می کنم. بچه اش را آورد منا، خواباند گفت: بابا دست و پایم را ببند یک دفعه وقت ذبح من دست و پا می زنم جسارت به تو می شود. چشم هایم را هم ببند یک مرتبه به چشم هایم نگاه می کنی محبت پدری تحریک وظیفه انجام نمی شود. بچه اش را خواباند. دست و پای او رو بست. چشم هایش را هم بست. کارد را به گلوش گذارد، هر چه فشار میدهد نمی برد، زد به سنگ دو نیم شد. فرمود: ای کارد گلوی بچه ام از گل نازک تر است نمی بری و سنگ خارا را دو نیم می کنی؟ می گویند یک مرتبه کارد به صدا آمد: «الخَلیلُ یَأمُرُنی وَ الجَلیلُ یَنهَانی» خلیل می گوید ببر خدا می گوید نبر.
یک گوسفند از بهشت آمد «وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ».
#ابراهیم
#منا
#حج
❇شبکه های مجازی
https://zil.ink/mahdimazaheri_ir
╭✤ @mahdimazaheri_ir ✤