مهدی پورعسکری|خوشنویسی
@mahdipouraskari
♥️بخونید👇
❌ وُژدانَن تو این مورد بحث دینی نمیکنم! بحث عقلی و اخلاقیه 🤭
🔴 فرض کنید یه فردی سالهاست داره دعای #ازدواج میکنه! همین الانش کلی دختر و پسر دهه پنجاه و دهه شصتی مجرد داریم که واقعا نگران آینده و زندگیشونن! 💍
نمیگم تشنه و زخمیِ ازدواجن، نه! 😐
🔴 ولی طرف دلش میخواد سر و سامون بگیره، تشکیل #خانواده بده، نیازای عاطفی و روحیش برطرف بشه.
_ اون از اوضاع اقتصادی و بیکاری پسرامون،
_ اون از وضع مسکن،
_ اون از وضع سطح توقعات هر دو جنس!
و هزااااار جور سنگ اندازی و محدودیت 😬🤯
■ آقا اصن اینا رو ولش کن! موارد #مؤمن و عالی داریم با توقع کم، که شرایط ازدواجم دارن، ولی یه شیر پاک خورده ای نیست یه کِیس مناسب بهشون معرفی کنه! 🤦🏻♂️🤦🏻♀️ دیده نمیشن 😐
یعنی با کمبود #واسطه_گری ازدواجم مواجهیم... 💔
حالا 👇🏻👇🏻👇🏻
🔴 این وسط اگه یه محب مولا بختش وا شد، #بخاطر_مولا هوای بقیه مُحبّا رو داشته باشه! ♥️
👈👈 بهت قول میدم اگه عکس حلقه و کیک تولد عشقت و جملات قصار عاشقانهتو توی استوری اینستا و واتساپت نذاری، دل حضرت حضرت زهرا رو شاد کردی! 😊 باور کن خیلیا دلشون میخواسته جات باشن و نشده! اوضاع سخته.
♥️ اصن بحث مذهبی نمیکنم که بگم #حق_چشم میاد سراغت و اثر وضعی میذاره رو زندگیت و آهِ بنده های خدا باعث بروز مشکلات جانی، مالی، روحی و اختلاف تو زندگیت میشه، نهههه! بحثم مَرام و معرفته 😊👌🏻
@mahdipouraskari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من نمیدانم له شدن بین در و دیوار چه حالی است..
ولی خیلی درد دارد اینکه علی بگوید صدای نفس های بریده تان را شنیده..
نمیدانم آدم وقتی نفس بکشد و خون تازه بیرون بزند یعنی چه..
ولی خیلی درد دارد علی به بسترتان خون دیده باشد..
من نمیدانم دست مردانه بنشیند به صورتی زنانه؛ چجور ظلمی است!!
ولی خیلی درد دارد علی قصه را از کبودی خوانده باشد..
این علی همانی است که روز اول ازدواج؛ شما را «نعم العون» یعنی بهترین یار وصف کرده.
«کاشف الهم و الحزن» بودید برایش. نگاه که به شما میکرد غمش میرفت!
حالا بیاید بگوید: «ناله های زهرا در وجودم زندانی است..کاش جان من هم با ناله ها از بدنم خارج شود..»
بگوید: «من از ترس گریه میکنم! ترس اینکه مبادا بی تو زندگیم طولانی شود..دنیا چه خیری دارد بعد از تو!»
اینطور که علی بیتاب شده بیم از دست رفتنش میرود..
کاری کنید بانو!
نمیدانم..
یک چراغی سو کنید..
یک آب و جارویی به خانه بزنید..
یک آسیابی بگردانید..تنوری گرم کنید..نانی..سفره ای..
چند قدمی توی خانه راه بروید لااقل!
یک حرفی..تبسمی..نگاهی..لااقل..
@mahdipouraskari
✍دعوا شده بود، آقا امیرالمومنین(ع) رسید.
گفت: آقای قصاب ولش ڪن بزار بره.
گفت: به تو ربطی نداره.
گفت: ولش ڪن بزار بره.
به تو ربطی نداره.
دستشو برد بالا، محڪم گذاشت تو صورت علی(ع).
آقا سرشو انداخت پایین رفت.
مردم ریختن گفتن فهمیدی ڪیو زدی؟!
گفت نه
گفتن: زدی تو گوش علی(ع)، خلیفه مسلمین.
ساتورو برداشت دستشو قطع ڪرد،
گفت: دستی ڪه بخوره تو صورت علی(ع) دیگه
مال من نیست... دستی ڪه بخوره تو صورت
رامام زمانم نباشه بهتره.....
امام زمان(عج) فرمود: هر موقع گناه میڪنی
یه سیلی تو صورت من میزنی.
📚بحارالانوار ج۴۱، ص ۲۰۳-۲۰۴
الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۵۸-۷۵۹
🌸 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
@mahdipouraskari
خیلیا میپرسن چرا امیرالمومنین برای گرفتن حقش نجنگید؟
خب در جواب باید بگم که وضع وخیم تر از اونی بود که بشه کاری کرد.
شما ببینید قصه رو!
پیامبر به شهادت میرسن و حضرت امیر میرن برای دفن پیامبر..
در همین فاصله منافقین خلافت رو غصب میکنن!
به همین سرعت!
چرا؟!
به همون دلیلی که ۱۸ هزار نفر از مردم کوفه به همون سرعتی که میدونین پشت مسلم بن عقیل رو خالی کردن..
«پول! طمع دنیا! ترس از قدرتمندان!»
امان از وقتی که مومن از دنیا بیشتر از آخرتش بترسه..یا دنیاشو بیشتر از آخرتش دوست داشته باشه!
اونوقت میشه همین!
همه این آدما تو غدیر بودن..میدونن حق با حیدره! ولی دنیا کورشون کرده..میرن با یکی دیگه بیعت میکنن.
و حرفشون به علی (ع) اینه که حالا سخت نگیر! اونام خلیفه های خوبی میشن..تو نه یکی دیگه..چه فرقی داره؟! حرص دنیارو نزن علی!
نگاه امام شناسی این امت رو!!
خنده داره!
علی(ع) حرص دنیا رو بزنه؟!
کسی که به دنیا میگه: «ای دنیای حرام از من دور شو، آیا برای من خودنمایی می کنی تا روزی در دل من جای گیری؟! هرگز مبادا. غیر مرا بفریب، که مرا در تو هیچ نیازی نیست، تو را سه طلاقه کرده ام، تا باز گشتی نباشد»
امان از وقتی که بصیرت نباشه!
دوست و دشمن رو تشخیص ندیم و خیال کنیم همین که قالب و پوسته ی اسلام به تن کسی رفت یعنی شایسته اس و بعد هم جلوتر از ولی خودمون قدم برداریم و فکر کنیم خیلی خوب میفهمیم!
برگردیم بگیم حالا چه فرقی میکنه کی خلیفه باشه!!
سخت نگیر!
@mahdipouraskari
مهدی پورعسکری|خوشنویسی
@mahdipouraskari
چرا امیرالمومنین برای گرفتن حقش نجنگید؟(قسمت دوم)
پیامبر در زمان حیاتشون از فتنه ی بعد از خودشون به امیرالمومنین خبر داده بودن و تو وصیتشون از امیرالمومنین خواسته بودن اگه یار و همراهانی پیدا کرد شمشیر برداره اما اگه یاری نبود صبوری کنه تا بین امت، تفرقه و خونریزیِ بی نتیجه نشه.
.
وقتی از امیرالمومنین پرسیدن چرا شما نجنگیدی برای خلافت؛ اینطور میفرمان که من به وصیت رسول الله عمل کردم. پیامبر فرمودن که من برای ایشون به منزله ی هارونم برای موسی و فرمودن همونطور که با رفتن موسی، امتش به گوساله و گوساله پرستی روی آوردن؛
.
.
بعد از من هم مردم برای فتنه و تفرقه دست به یکی میکنن. پس اون زمان هشیار باش و اگه یاری برای تو نبود مثل هارون صبور باش و با برداشتن شمشیر، خونِ یاران کم و نزدیکانت رو به هدر نده!
.
.
چرا که وقتی #موسی برگشت و از هارون پرسید که تو چرا گوساله پرستی رو دیدی و کاری نکردی؟
هارون گفت: من یار و یاوری نداشتم و ترسیدم اگه اینطور شمشیر بزنم باعث تفرقه ی بیشتر میان امتت بشم. پس تو هم همینکار رو بکن!
.
و #امیرالمومنین میفرمان من هم ترسیدم از نافرمانیِ پیامبر در حالی که به من وصیت کرده بودند اگه یاری ندیدم دست نگه دارم!
با اینکه برای کسی مثل حیدر کرار(ع) با اون روحیه جنگاوری و شجاعت خیلی سخته که غیرتش رو فرو بده و گمراهی مردم رو ببینه و کاری نکنه اما وقتی حضرت میبینن با تمام گفتن ها و اعلام خطر کردن ها باز هم مردم تنهاشون گذاشتن؛ تحت امر پیامبر سکوت و صبر میکنن. و اینطور میفرمان:
«چشم خود را با وجود خار( در آن ) بستم و آب دهان را با وجود تيغ فرو بردم و بر چيزي تلخ تر از عَلْقَم ( گياهي تلخ) صبر كردم؛ و بر چيزي درد آورتر از تيغ براي قلب، صبر نمودم.»
@mahdipouraskari
🔆 تنها هنر این روزهای بعضیا
🔹 این روزا بعضیا تنها هنرشون اینه که تو فضای مجازی، زیر پستهایی که درباره واکسن ایرانی کرونا هست...
👈🏼 شروع کنن به تمسخر و تحقیر
شروع کنن به جوک گفتن یا انکار توانمندیهای کشور
⚠️ در یک کلام فقط زخم زبون و دیگر هیچ...
✔️ متاسفانه یکی از معضلات بشری اینه که حرف زدن سخت نیست!
🔹 کاری که هر روز میلیونها نفر تو فضای مجازی انجام میدن.
⚠️ حرف زدن درباره زمین و زمان مملکت
⚠️ دیدگاههای غیرکارشناسی و بیپایه و اساس
⚠️ استناد به حدس و گمانهای شخصی
🔹 من درباره واکسن خارجی حرفی نمیزنم؛ نمیدونم واردات واکسن، کار خوبیه یا نه؛ به صلاح ما هست یا نه؛ یا چه زمانی و چطور باید انجام بشه...
👈🏼 ولی یه چیزی کاملا آشکاره؛ اینکه گارد گرفتن در برابر «تلاش کشورمون برای ساخت واکسن»، هیچ توجیه و معنایی نمیتونه داشته باشه...
🔹 دارم به این فکر میکنم که انسانها چقدر میتونن با هم متفاوت باشن...🤔
از تلاش بیوقفه دانشمندان کشورمون، برای ساخت واکسن تا تلاش بیوقفه عدهای برای تحقیر و انکار موفقیتها
💡 از اینجا میشه فهمید که مشکل این جماعت، ساخت موشک و جنگنده نیست، به طرز شگفتانگیزی اساسا جلوی فناوری ایرانی، جبهه میگیرن؛ حالا در هر زمینهای که باشه!
🌱 بیایید از پیشرفت کشورمون استقبال کنیم.
[این استقبال میتونه همراه با انتقاد هم باشه؛ اما انتقاد با تحقیر و تمسخر فرق داره]
@mahdipouraskari
مهدی پورعسکری|خوشنویسی
چرا امیرالمومنین برای گرفتن حقش نجنگید؟(قسمت دوم) پیامبر در زمان حیاتشون از فتنه ی بعد از خودشون به
چرا امیرالمونین برای گرفتن حقش نجنگید؟(قسمت سوم)
دردآور اونجاست که امیرالمومنین همراه حضرت فاطمه(س) و حسنین چهل شب میرن در خونه مهاجر و انصار..
خودشون و حضرت زهرا(س) از غدیر میگن و حرف از حق غصب شده میزنن و طلب یاری میکنن!
در واقع میرن که دونه دونه این امت خواب رفته ی کور شده رو بیدار کنن و بصیرت رو دم در خونه شون میبرن!!
دیگه بیشتر از این باید حجت تمام بشه بر این مردم؟!
شیخ مفید در کتابش «الاختصاص» آورده که حضرت زهرا به در خانه مهاجر و انصار که میرفتن اینطور میفرمودن:
«ای مهاجران و ای انصار! خدا را یاری کنید. من دختر پیامبر شما هستم. شما در روزی که با رسول خدا بیعت کردید متعهد شدید که از آن چیزی که خود و فرزندانتان را حفظ میکنید او و فرزندانش را نیز محافظت کنید. پس حالا به بیعتتان با رسول خدا عمل نمایید.»
اما جز چهار نفر(مقداد و ابوذر و سلمان و زبیر) کسی همراهیشون نمیکنه!
و اینجاست که امیرالمومنین از بیکسی فریاد میکشن: «وای جعفر که من امروز جعفر ندارم!
وای حمزه که من امروز حمزه ندارم!»
#فاطمیه
@mahdipouraskari
مهدی پورعسکری|خوشنویسی
چرا امیرالمونین برای گرفتن حقش نجنگید؟(قسمت سوم) دردآور اونجاست که امیرالمومنین همراه حضرت فاطمه(س)
چرا امیرالمومنین حاضر به بیعت شد؟(قسمت چهارم)
گفتیم که کسی جز چهار نفر(مقداد، ابوذر، سلمان و زیبر) حاضر نشدند به یاری امیرالمومنین بیان و شمشیر بکشن.
هرچند بودند مردمی که موافق با خلیفه هم نبودن و حاضر به بیعت با خلیفه هم نمیشدن؛
خب علتش این بود که مسلما امکان نداشت به این زودی همه ی مردم یهویی یادشون بره که جایگاه امیرالمومنین چقدر بالاست و پیامبر در موردشون چه چیزها گفته!
این مردم اکثرشون در غدیر بودن و خیلیاشون حالا از ترس بود که نمیخواستن آقا رو همراهی کنن
اما خب ارادت هم داشتن(به سبْک خودشون البته)
اینها کسایی بودن که شعارشون این بود: «لا ابایع حتی یبایع علیبن ابی طالب»(تا علی بن ابیطالب بیعت نکنه ما هم بیعت نمیکنیم)
یعنی منتظر بودن هر وقت مولا بیعت کردن اینها هم بیعت کنن(مثلا میخواستن وجدانشون راحت باشه که بر خلاف رأی امیرالمومنین کاری نکردن!)
اینجا بود که افراد خلیفه با تطمیع و وعده وعید قبایل بی طرف؛ اونها رو به عنوان سپاه خودشون مجهز کردن و این افراد در شهر پخش شدن و به هرکسی میرسیدن میبردنش برای بیعت.
هرکسی که با زبون خوش بیعت میکرد که هیچ اگر نه کشته میشد.
پ.ن: قسمت بندی ها به ترتیبِ وقوع حوادثه.
@mahdipouraskari
گاهی راضی شدن به آنچه پیش میاید خیلی سخت میشود..
مثلا تمام همتت را بگذاری برای داشتن بزرگترین آرزوی زندگیت..
بعد درست وسط اضطراب دلت
وسط میشود نمیشود های درونت
درست همانجایی که میدانی تمام تلاشت را کرده ای و
دیگر کاری از دستت ساخته نیست و
باید منتظر بمانی ببینی چه میشود؛
درست همانجا!
یک آن چشم ببندی و بگویی
هرچه شد یقینا خیر است!
و بعد با همین آرام بگیری
و دیگر فکرش را نکنی که اگر نشد چه!
اگر خراب شد چه!
و نترسی!
سخت است اینقدر تسلیم بودن..
اینقدر مطمئن بودن..
ولی با همه ی این احوال
دیگر خوب میدانیم هنر تو همین بود س ر د ا ر!
تو بزرگ شدی به همین بندگی!
به همین دل سپردگی که به خدایت داشتی و لاغیر!
و همین تسلیم و رضا تو را بنده ی مخلص خدا کرد..
و همین شد که عزیزدردانه ی خدا شدی و
عزیز دل همه ی ما!
دخترت میگفت برای هر اتفاقی، هر حادثه ای، هر در بسته ای میگفتی
«یقینا کله خیر»
آنقدر میگفتی که تکیه کلامت شده بود.
داریم تمرین میکنیم س ر د ا ر
مثل تو شدن را..
داریم تمرین میکنیم
برای هر در بسته ای
هر مجهولی که با عقلمان جور در نمیاید
با تمام وجود توکل کنیم و بخوانیم
«یقینا کله خیر»
@mahdipouraskari
مهدی پورعسکری|خوشنویسی
چرا امیرالمومنین حاضر به بیعت شد؟(قسمت چهارم) گفتیم که کسی جز چهار نفر(مقداد، ابوذر، سلمان و زیبر)
چرا امیرالمومنین حاضر به بیعت شد؟(قسمت پنجم)
گفتیم که افراد خلیفه با تطمیعِ یه عده اونها رو با خودشون همراه کردن و بعد تو شهر پخش شدن و هرکی که با زبون خوش بیعت نمیکرد رو با تهدید و زور برای بیعت میبردن.
فضای خفقان و وحشت باعث شد کسی باقی نمونه که بیعت نکرده باشه جز امیرالمومنین و اهلش و همان چهار نفری که به حضرت لبیک گفته بودن.
این افراد(مقداد، سلمان، ابوذر و زبیر) جمع شدن خونه امیرالمومنین و در اونجا متحصن شدن.
تعداد کمی بودن که تو خونه ی حضرت امیر متحصن شدن اما با این حال این تحصن حکومتیارو ترسوند.
چون جایگاه امیرالمومنین رو همه میدونستن چقدر بالاست. احادیثی که پیامبر در مورد امیرالمومنین گفته بودن یکی دو تا نبود که مردم به این زودی فراموشش کنن!
اونهایی هم که به حضرت پشت کرده بودن اینطور نبود که حضرت رو رد کنن و قبول نداشته باشن. یا از سر تهدید بوده بیعتشون یا تطمیع.
به همین خاطر دشمن پیش بینی کرد که اگه بیعت امیرالمومنین رو نگیره همین که مردم بفهمن علی(ع) داره مقاومت میکنه و حاضر به بیعت نیست؛ ممکنه آشوب کنن و به حمایت از حیدر بلند شن و بیعت شکنی کنن.
بنابراین برای حکومتی ها بیعت نکردن امیرالمومنین خطرناک شد.
و اینطور شد که به در خونه ی مولا رفتن.
پ.ن: منابع رو میتونین تو سایت ویکی فقه ببینین.
.
.
@mahdipouraskari
🌱نماز بدون #حضورقلب
قبول نیست ؛
صحیح است ، یعنی به تو نمیگویند چرا نماز نخواندی...!
اما قبول نیست ، یعنی تو را به جایی نمیبرد ،
#خاصیتی برای تو ندارد...!
| استاد مطهری
@mahdipouraskari
#قفس
طیران مرغ دیدی؟
تو زپای بند #شهوت
به در آی تا ببینی
طیران #آدمیت
#روح انسان برای پرواز افریده شده است. حیف که این پرنده دلبسته این قفس شده... جرات نمی کنه ازش بیرون بیاد... اگر از این قفس دل بکنه ... اگر... زیاد سخت نیست...
@mahdipouraskari