eitaa logo
دوستداران حاج آقا طائب
1.8هزار دنبال‌کننده
198 عکس
169 ویدیو
8 فایل
💠کانال دوست داران استاد شیخ مهدی طائب ☑صوت سخنرانی ها ☑نماهنگ ☑کلیپ صوتی 💬مدیر کانال: 🚩 @Mahdiizadi کانالهای دیگر ما @Sheikh_shookh
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام وعده هممون ساعت 8 دعای توسل...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠تب سنجی و ضدعفونی رایگان خودروها توسط آخوندا تو یزد 🔹واقعا این آخوندا کی میخوان دست از سرما بردارد؟؟؟😉😳 @MahdiTaeb
هدایت شده از استاد مهدی طائب
1_57413824.mp3
4.55M
🎧 امام کاظم علیه‌السلام و مبارزه با زره تقیه 💯 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «یک آدمى که فقط مسأله مى‌گوید، کارى به حکومت و مبارزه‌ى سیاسى ندارد که زیر چنین فشارهایى قرار نمى‌گیرد . ...ما خیال مى‌کنیم موسى‌بن‌جعفر علیه السلام، یک آقاى مظلوم بى سر و صداى سر به زیرى در مدینه بود و رفتند او را زندانى کردند و بعد مسموم کردند، از دنیا رفت، همین و بس، قضیه این نبود. قضیه یک مبارزه‌ى طولانى تشکیلاتى، یک مبارزه‌اى با داشتن افراد زیاد در تمام آفاق اسلامى بود.» ۶۴/۰۱/۲۳ #تاریخ_اهل_بیت(ع) #امام_موسی_کاظم(ع) #رهبر_معظم_انقلاب 🌐 کانال تاریخ بصیرت افزا http://eitaa.com/joinchat/1594753028C349cce3301
اینم یه کارِ تمیز و خوب از طلبه های یزد🌹
آقا یه چیزی بگم؟؟؟ امسالم، سال اقتصادی و تولیده😉 اما با قدرت تر!😁 برامون دعا کنید🌹
دوستداران حاج آقا طائب
آقا یه چیزی بگم؟؟؟ امسالم، سال اقتصادی و تولیده😉 اما با قدرت تر!😁 برامون دعا کنید🌹
سال مبارک باشه ان شالله شاهد رشد و بالندگی هر چه سریعتر و وسیعتر این ملت قهرمان باشیم... و در نزدیک ترین زمان شاهد ظهور منجی عالم حلال کنید یاعلی
هر كه در روز جمعه ماه رجب بين نماز ظهر و عصر چهار ركعت نماز بخواند به اين صورت كه‏ در هر ركعت يكبار سوره «حمد» و هفت بار «آية الكرسى» و پنج مرتبه «سوره توحيد» سپس ده بار بگويد:   أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ آمرزش مى‏ خواهم از خدايى كه معبودى جز او نيست و از او درخواست توبه دارم. حق تعالى براى او از روزى كه اين نماز را خوانده تا روزى كه از دنيا برود براى هر روز هزار كار نيك بنويسد، و در عوض هر آيه‏ اى كه خوانده است شهرى در بهشت از ياقوت سرخ،و به جاى هر حرف قصرى در بهشت از گوهر سپيد عطا كند، و براى او زنان زيباروى بهشتى را به همسرى او درآورد و از او خشنود گردد بى‏ آن كه برايش خشمى به دنبال‏ داشته باشد، و در زمره عبادت‏ كنندگان به شمار آيد، و سرانجام او را به سعادت و آمرزش پايان دهد ...تا آخر حديث. این نمازو از دست ندید👆👆👆 @MahdiTaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠شب موعود فرا رسیده است... 🔹ضدعفونی خودروهای عبوری توسط طلاب یزدی در شبِ عیدِ نوروز @MahdiTaeb
sahife-farsi-128-02.mp3
10.5M
🔊 قرائت دعاى هفتم صحیفه سجّاديه ♦️ حاج میثم مطیعی @MahdiTaeb
سلام دعای هفتم رو طبق قرارمون گذاشتم ان شالله استفاده کنید👆 داشتم میگشتم یه کانال هم برا نوجوونایی که حوصلشون سر رفته پیدا کردم، اینجا مثل اینکه هم مسابقه دارن هم اموزش و هم سرگرمی عضو شید جالبه👇 @Rachine
خب حالا که دعارو خوندید از امروز سعی میکنیم یه طنزِ کرونایی هم ارسال کنیم بلکه یه خورده دلاتان باز بشه😁
‏سر صبح ۲ نفر داشتن دعوا میکردن یه عده داشتن از دور نگاه میکردن یکیشون برگشت گفت نمیاین جدامون کنید؟! گفتن نه کرونا هست تجمع ممنوعه! ۲ نفری خودشون صلوات فرستادن رفتن😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 1 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @MahdiTaeb
✅✅✅ آقا داریم چالللللللش جایزه هم داریم مبلغ 500.000 ریال به برترین کلیپ از نظر مخاطبین که ناقابله بیشتر خندوندن مردم مهمه 🔹حالا چی هست؟ یه 2 بیت شعر ارسال میشه و شما اون شعرو برمیداری میخونی. و از خودت فیلم میگیری و برامون میفرستی فقط تا اخر هفته هم فرصت هست... بسم الله فقط نکته اینه که باید یه جورایی طنزشو بیشتر کنید خودتون! حالا با نوع فیلمبرداری, نوع خوندن و... بسته به سنتون یکی از این ابیات رو انتخاب کنید و بخونید 1⃣در خانه میمانم تا نفس آخرم من پای تلوزیون هم نفس همسرم ساخته ویروس را اگر ابن زیاد زمان گشته این ایران ما هم دل و هم،هم زبان 2⃣در خانه بمانید عزیزان بیرون خبری نیست به قرآن دنیا به فکر قرنطینه و ما رو به شمالیم با یه قلیان 3⃣کرونا مردشورت خیر نبینی منو از همه دوستام بریدی آهای مردم تو خونه بمونید خطر کرونا جدی بدونید خواهرای عزیز هم که نمیتونن تو این مسابقه شرکت کنن میتونن تو همین موضوع (شعر، طنز، تصویر)ارسال کنن مهلت ارسال تا جمعه👈 @Mahdiizadi
🔹رئیس جمهور هنوز میخواهد مردم را عصبانی کند تا از آب گل آلودِ کرونا، برجام بگیرد جلسه ستاد مبارزه با کرونا در حالی با حضور مقامات دولتی و نیروهای نظامی منتصب توسط رهبری انجام شد که طبق شنیده ها سردار باقری برای کنترل کرونا 2 پیشنهاد زیر را ارائه کرده اند: 🔹قرنطینه برخی شهرها و تامین مایحتاج مردم توسط نیروهای مسلح 🔹بستن راهها توسط ناجا،پلیس راهور و سپاه و گویا روحانی با هر دو مخالفت کرده و گفته بخواهیم یا نخواهیم 70 درصد مردم کرونا میگیرند و باید صبرکنیم تا بدنها به آن مقاوم شوند! گویا هنوز دولت قصد دارد مردم را عصبانی کند حال حتی اگر با کرونا گرفتن بیش از 70 درصد ایرانیان و مرگ 2 درصد از جمعیت ایران باشد و احتمالا پس از آن نیز برای کنترل کرونا دست به دامان آمریکایی شود که خود درگیر تامین دستمال کاغذی مردم خود است، کاری که همین الان هم با درخواست وام از بانک جهانی و مستاصل نشان دادن ملت غیور ایران آن را شروع کرده... اما نه تنها دشمنان ملت ایران هنوز هم ملتی که مقاومت خود را در تمام صحنه ها نشان داده و مطمئنا در برابر آخرین حربه های شیطان بزرگ نیز پیروز خواهد شد را نشناخته اند بلکه مسئولان غربزده هم هنوز دشمنان ایران را نشناخته اند و نمیدانند در صورت پیروزی دشمنان ایران آنان نیز نابود خواهند شد! این در حالی است که کمبود ماسک و اقلام پزشکی نیز با همت مردم و بنیادهای زیر نظر رهبری در حال برطرف شدن است و در اخرین اقدام بنیاد امام ظرفیت تولید روزانه 2.5 میلیون ماسک را ایجاد کرده است و مطمئنا آخرین حملات دشمنان نیز امتحانی است که در صورت پیروز، ملت را مقاوم تر خواهد کرد. 🔹حال راه حل چیست؟ 1⃣مردم خود با عقل و فکر خود و عمل به توصیه های بهداشتی کرونا را شکست دهند و انتظاری از مسئولان نداشته باشند 2⃣صبری استراتژیک همراه با مطالبه گری تا اوایل خرداد ماه و روی کارآمدن مجلس جدید 3⃣کار جهادی همچون شروع دفاع مقدس
💠واقعا برخی مسئولان از چه کسانی درخواست وام 5 میلیارد دلاری دارند!! 🔹کسانی که از تامین دستمال کاغذی شهروندان خود بازمانده اند!!! یا حضرت بقیه الله خودتان مملکت خود را به ساحل آرامش برسانید.... 🔹 @Mahditaeb
یه کانال خوب دیگه الفوائد الکروناییه👇 @alfavayedolkoronaieh
شرکت کننده شماره (1) خانم رضوانی از اصفهان👇👇 ‏تنها خوبی ویروس کرونا اینه که خیالمون راحته به بقیه کشورا هم خوش نمیگذره:)) 😂😂😂
شرکت کنند شماره(2) خانم فرحزاد از دامغان👇👇 یه تست برای اینکه بفهمید ناقل هستید یا نه روی زمین دراز بکشید سعی کنید به سمت چپ یا راست قل بخورید اگر قل نخوردید ناقلید تا اکتشافات بعدی خدانگهدار😁 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ان شالله شنبه رای گیری میکنیم🌹 مهلت ارسال آثار جمعه ساعت 20
✳ یه خاطره از ماموریت کرونا-سگی!‏ 🔰 ✏ چند شب پیش حدود ساعت 3 نیمه شب، پرستار اپراتور اورژانس 115، ما را به ماموریت اعزام کرد. شرح حال در نرم افزار ‏گوشی همراه مخصوصمون، تشخیص تشنج ثبت شده بود. ‏ در این ایام بخاطر احتمال وجود کرونا، ماموریت ها و بیمارانمون رو کرونایی محسوب می کنیم مگر اینکه خلافش ثابت بشه. ‏ با آمبولانس به یکی از محلات میبد رفتیم. مادری سر کوچه ایستاده و بیقرار حضور ما بود. وقتی رسیدیم، جلوجلو به کوچه ‏پس کوچه های تنگ و باریک رفت و من هم از آمبولانس پیاده شدم و با کیف بزرگ و نسبتا سنگین دارو و تجهیزات، با ‏فاصله 20 الی 30 متری دنبالش رفتم. همینطور که میرفت، توی کوچه پس کوچه ها داد و بیداد میکرد؛ منم سعی میکردم ‏آرومش کنم و میگفتم: مادرجان نگران نباش، ان شالله طوریش نیست، همسایه ها که گناهی ندارن.‏ ‏⛔ اما هرچه جلوتر میرفتیم کوچه ها به بن بست شباهت پیدا میکرد و تنگ تر میشد، حدودا یک متر و 20 سانت شایدم کمی ‏عریض تر. این خانم در خونه ای رو باز کرد و داخل شد، جلوتر که رفتم سر و صدای چندتا سگ بلند شد. میشد تخمین زد ‏که حدود بیش از 8 تا سگ دارن پارس میکنن. دلم هُری ریخت! خانمه مرتب فریاد میزد که به دادم برسید و بیایید داخل. ‏ ❎ بد نیست بگم که از وقتی (تقریبا دو سال پیش) سگ های گله در روستاهای کوییک حسن و کوییک صیفوری و بازی دراز ‏کرمانشاه رو دیده بودم و به ابهت و شجاعت و ترسناک بودنشان یقین پیدا کرده بودم، سگ های میبد رو به چشم گربه می ‏دیدم! یعنی یجورایی هر سگی رو توی کوچه محله مون می دیدم، بهش میگفتم: ریز می بینمت! بعدشم با یه گوشه چشم و ‏گفتن: پخخخ!! میشد حدس زد که آقا سگه می گفت: ببخشید غلط کردم اونوقت دمشو تکون میداد و کمثل کلب، پارسی ‏میکرد و پا به فرار میذاشت.‏ ♦ اما خداییش در این مورد به دلم بد راه افتاده بود. ولی دلمو زدم به دریا و در خونه رو که نیمچی بود، باز کردم و پای راستمو ‏گذاشتم داخل پاشنه گرد. چشمتون روز بد نبینه! یهو دیدم مثل مور و ملخ همون سگها که صداشون میمومد و نمیدونستم ‏کجا تشریف دارن، حمله ور شدن به سمت من! فقط سیاهی در سیاهی پیدا بود و صدایی که به سمتم میومد. سریع پامو پس ‏کشیدم و خواستم در رو ببندم تا بیرون نیان. اما نمیدونم این در لعنتی به چی گیر کرده بود که بسته نمیشد، بیشتر و بیشتر ‏کشیدم تا بسته بشه اما وقتی صدای تق و توق اومد دیدم تکه ای از دستگیره در کنده شد و اومدم توی مشتم! زبونم بند ‏اومده بود، نگاهم که انداختم پایین در، دیدم یه شن کوچیک گیر کرده ، با سر کفشم انداختمش کنار اما بازهم در بسته نشد! ‏فقط حدس میزدم از این لای در سگ نمیتونه رد بشه! اما به خودم: خب سگ سگه دیگه، اومد و یهو رد شد! ‏ 🆘 همون لحظه دیگه نمیدونم با چه سرعتی عقبگرد کردم و دسته کیف رو گرفتم و منم عقب نشینی کردم. سگها به سمت در ‏میدویدن و منم به سمت سر کوچه. تقریبا 30 متر یا بیشتر دویدم تا رسیدم به ابتدای کوچه فرعی. داشتم نفس نفس میزدم ‏که همکارم رو دیدم که داره میاد. آخه پشت فرمون آمبولانس بوده و تا خودرو رو پارک میکرد و میومد، کمی طول می ‏کشید. ‏ منو که دید تعجب کرد و گفت: چطور شده؟ گفتم: حدود 8 تا 10 تا سگ پریدن پشت در! گفت: هنششش! سینه شو سپر ‏کرد و رفت جلو. خونه رو نشونش دادم. در رو باز کرد و مثل من خواست بره داخل اما یهو دیدم اونم محکم در رو بست و ‏پرید عقب. گفت: خیلی سگهای سگی هستن! منم فقط میخندیدم. ‏ ‼ مادر اون پسره اومد بیرون گفت چرا نمیایید داخل؟ بهش گفتیم ما هنوز جونمون رو دوست داریم. یا جای ماست یا جای اینا. ‏گفت راست میگی من یکیشون رو میگیرم بقیه شون آروم میشن اونوقت بیایید تو. رفتیم تو. دیدم همه شون ردیف ایستادن و ‏دارن با چشم و دمشون مهمون نوازی می کنن. منم با نگاهی بالا به پایین، قدرت پوشالی خودمو به رخ شون کشیدم!‏ ‏ 📍 مریض پسر 12 ساله ای بود که مشکل خاصی نداشت و چون در حال چایی خوردن دچار تشنج شده بود، مادرش ترسیده ‏بود. کمی باهاش حرف زدم و احوالشو پرسیدم. گفتم: میدونی چی شده؟ خیلی شیرین جواب داد: داشتم چایی نوش جان می ‏نمودم که یهو حالم بد شد و نذاشت بفهمم چه خورده ام!‏ ‏🎃 از کلمات و نحوه بیانش آروم خندیدیم. بهش گفتم من فقط میخام تو رو آنالیز کنم و بفهمم ساعت 3 نصف شب چجوری ‏هوس کردی چایی نوش جان کنی!! ظاهرا کم خوابی و بدخوابی باعث تشدید بیماری تشنجش شده بود. ‏ 💉 وقتی دارو درمانی مون تموم شد و داشتیم برمی گشتیم، دیدم هنوز سگ ها احساس میکنن باید همچنان به ما سان بدن! ‏بهشون گفتم: آفرین بچه های خوبی باشید. بعدم رفتیم بیرون. اما مادر پسره وقتی میخواست ما رو بدرقه کنه، اون سگه رو ‏که بغل کرده بود گذاشت زمین و دنبالمون اومد. 🚑 یهو دیدم دوباره سگها دارن میدون و میان به سمتمون، بلند گفتم مادر تو ‏رو خدا بگیرش، نمیخاد بدرقه بیای! گفت باشه باشه و دوباره سگه رو گرفت و برگشت!