eitaa logo
🚩 حسینیه ایران🚩
776 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
4.7هزار ویدیو
58 فایل
ارباب جان «تشنگان عشق را با مشت آبی جان بده کربلا دور است مارا باسرابی جان بده» «زندگی یعنی سلامِ ساده ‌ای سمت شما ایها الارباب ما را با جوابی جان بده» صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین (ع) کپی آزاد @mahdiv313 ادمین: @Mahdivalipourr
مشاهده در ایتا
دانلود
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید | توی تاکسی های آمریکا هم تحلیل می‌شنویم؟!! ⁉️ اطلاعات سیاسی مردم چقدره؟! ♨️ عموم مردم آمریکا از طولانی‌ترین و پرهزینه ترین کشورشان خبر ندارند!! ‼️ قاعده دنیا اینه که ظالمین، مردم رو در نگه داشتن! ⁉️ چند درصد از مردم آمریکا حتی نام سه قوه شان را هم بلد نیستند؟! @mahdiv313
🇮🇷 📝 | شیوع طاعون و قحطی‌آفرینی با بمب‌های بیولوژیک و حشره‌ای 🍃🌹🍃 🔻علاوه بر قتل و غارت و تجاوز، یکی از جنایات عجیبی که در شرق آسیا مرتکب شده‌ است نابود کردن زمین‌های کشاورزی کشورهای مختلف است. 🔹، ، ، ، و از جمله کشورهایی هستند که بنابر اعتراف کارشناسان و تاریخ‌نگاران آمریکایی زمین‌های کشاورزی آنها توسط نیروهای آمریکایی بمباران شیمیایی یا به آتش کشیده شده تا دچار قحطی و بیماری‌های کشنده شوند. 🔸اما یکی از وحشتناک‌ترینِ این جنایات را آمريکا در کره جنوبی و بخش‌های شمال شرقی چین مرتکب شد؛ آنجا که مقادير زيادي باکتري، حشرات، پر، بخش‌هاي گنديده حيوانات و ماهي‌ها را بر سر مردم این کشورها و زمین‌های کشاورزی آنها فروریخت. 🔺این اقدام باعث شیوع بیماری‌هایی نظير ، و و مرگ و میر وسیع و سریع مردم این کشورها شد. جنایاتی که تبعات آن همچنان در کشورهای شرق آسیا با تولد نوزادان با بیماری‌های ژنتیکی ادامه دارد. 📚 کتاب جنایات غرب 👤 دکتر مهدی سعیدی @mahdiv313
🔴فوری ستاد استهلال فدراسیون جهانی فوتبال FIFA، در صورت برد ایران مقابل ، امشب را در کشورهای اسلامی چهارشنبه سوری بدون آتش بازی اعلام کرد😄 ‌‌@mahdiv313
⭕️ بادهای بیوفا 🔻 هوا پر از گرد و غبار بود، همان‌طور که این شهر همیشه محصور بین تحریم‌ها و وعده‌ها بود. سال‌ها بود که مردم با لب‌های ترک‌خورده از تشنگیِ توسعه، به آسمان نگاه می‌کردند و امید داشتند. سپس، همان روزی که فکر می‌کردند رهایی نزدیک است، مسئولین‌شان از مذاکرات برگشتند و گفتند: «آنها پذیرفتند. تحریم‌ها برداشته می‌شود». 🔺خیابان‌ها یک‌شبه رنگ عوض کرد. مغازه‌داران با احتیاط کالاهایی را که سال‌ها پشت ویترین‌های خالی خاک می‌خوردند چیدند. مادرانی که داروهای کمیاب را مثل گنج در جیب‌های کهنه‌شان قایم می‌کردند برای اولین بار نفس راحتی کشیدند. حتی سربازان خسته در پاسگاه‌های مرزی اسلحه‌هایشان را کمی پایین‌تر گرفتند. 🔻 اما ماه‌ها گذشت و هیچ‌چیز واقعاً تغییر نکرد. کشتی‌های حامل گندم در بنادر تحریم اسیر شدند، داروها به جای قفسه‌های داروخانه‌ها در چنگال دروغ پوسیدند و پول ملی روز به روز بی‌ارزش‌تر شد. مردم، همان مردمِ صبور، کم‌کم چهره‌هایشان را از آسمان برگرداندند و به زمین دوختند. زمینی که دیگر حتی نمی‌توانست خشم‌شان را جذب کند. 🔺 سپس، یک شب، آسمان غرید. نه غرش رعد، که غرش موتور جت‌هایی که از جایی دور می‌آمدند. پنجره‌ها پیش از آن‌که صدای انفجار بیاید، لرزیدند. مردم، همان مردمِ بی‌پناه، به یکدیگر چسبیدند درحالی‌که دیوارهای خانه‌شان؛ همان خانه‌هایی که با امید بازسازی‌شان را شروع کرده بودند، روی سرشان فرومی‌ریخت. 🔻...سال‌ها بعد، وقتی جهانگردی از میان ویرانه‌های آن شهر عبور می‌کرد، پسر بچه‌ای با چشمانی که از سنش پیرتر به نظر می‌رسید، به او نگاه کرد و پرسید: «آیا آنها به شما هم قول داده‌اند که تحریم‌ها را بردارند؟» 🔺جهانگرد، که دوربین به دست داشت، مکثی کرد و پاسخ داد: «من از جایی می‌آیم که هنوز باور دارند وعده‌ها را باید نوشت...» 🔻پسرک خندید! خنده‌ای که بیشتر شبیه گریه بود و گفت: «اینجا لیبی است. ما هم روزی نوشته‌هایشان را باور داشتیم». 📚 ======================= 🌐 این داستان براساس واقعیت نوشته شده که می‌توانید منبع آن را اینجا مشاهده فرمایید. 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @‌soada_ir