قالیباف آمد، سه جریان رو در روی یکدیگر در انتخابات کانال محمد ندیمی در ایتا 🆔 @tahlilgar_siasi

#امتحان ✍عجیب ترین معلم دنیا بود ، امتحاناتش عجیب تر... امتحاناتی که هر هفته می گرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را تصحیح می کرد...آن هم نه در کلاس، در خانه...دور از چشم همه!! اولین باری که برگه ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم...نمی دانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم... فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچه ها برگه هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده اند به جز من...به جز من که از خودم غلط گرفته بودم... من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم...بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می کردم تا در امتحان بعدی نمره ی بهتری بگیرم... مدت ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید، امتحان که تمام شد، معلم برگه ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت... چهره ی هم کلاسی هایم دیدنی بود... آن ها فکر می کردند این امتحان را هم مثل همه ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می کنند... اما این بار فرق داشت... این بار قرار بود حقیقت مشخص شود... فردای آن روز وقتی معلم نمره ها را خواند فقط من بیست شدم... چون بر خلاف دیگران از خودم غلط می گرفتم ؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمی کردم و خودم را فریب نمی دادم... 💎زندگی پر از امتحان است... خیلی از ما انسان ها آنقدر #اشتباهاتمان را نادیده می گیریم تا خودمان را فریب بدهیم ... تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم... اما یک روز برگه ی امتحانمان دست معلم می افتد... آن روز چهره مان دیدنی ست... آن روز #حقیقت مشخص می شود و نمره واقعی را می گیریم... راستی در امتحان زندگی از بیست چند شدیم؟

‏اما او تنها کاندیدی بود که نه خودش کسی را تخریب کرد و نه هوادارانش تخریب و توهین کردند. هیچکدامتان شبیه او هم نیستید...

اگــر ڪسی صداۍرهبــر خود را نشنود به طور یقین صداۍامام زمـان(عج) خود را هم نمےشنود... و امروز خط قرمــز باید توجه تمام و اطاعت از ولےخود، رهبرۍنظام باشد... {شهید حاج‌ قاسم‌ سلیمانۍ} قدس خونبهایت نحن ابناء الخمیني شبــــتون شهــــدایی

💠گفت‌وگوی رهبر انقلاب با خانوادۀ شهید سید رضی 🌸♥️🌸🍃

جامانده‌از‌قافله‌عشق شرط‌عشق‌جنون‌است ماکھ‌ماندیم‌مجنون‌نبودیم! :) شب خوش 🌱

سلام علیکم محضر یک پیر ربانی رسیدیم بحمدالله چند مطلب فرمودند و اذن برای انتقال اول اینکه فرمود: این یک سِر است اگر کمال جو هستید و می‌خواهید به مبدا و مقصد و منظور و علت عالم وصل باشید در طول شبانه روز حتما یک سجده طویل برای پروردگار عالم انجام بدهید البته سجده ای سوای عبادات واجب نکته این سجده این باشد که در سجده یک ذکر بر لب داشته باشید یا ذکر نورانی یونسیه یا تحمید و تعظیم الهی هنگام ذکر به الفاظ دقت کنید و همزمان دقت در معنا در عظمت حضرت حق تا میتوانید غور کنید ،عظمت الهی را عمیق و در حد وسع تان مرور کنید اینکه او خالق تمام عوالم و موجودات و هر چه هست و نیست و در علم اوست می باشد و اینکه از او بزرگتر ،قوی‌تر، موثر تر و در عین حال مهربان‌تر وجود ندارد این سجده شما را به عالم ملکوت و ربانیت وصل می‌کند باعث کمال روح و جسم می‌شود آفات و بلا ها را دور می‌کند و نور را منتشر می‌کند و ظلمت خودتان و اطرافتان را بر طرف می‌کند مطلب اول 👆👆 🌴گوهر معرفت🌴

مطالب دوم اینکه فرمود: نگران ایران و شیعه خانه ی امام زمان علیه السلام نباشید خود حضرت حجت ارواحنافداه به دستور جد بزرگوارشان امیرالمومنین علیه السلام مراقب ایران هستند فرمود : در زمان حمله ی محمود افغان به ایران و آن جنایت‌هایی که انجام داد یکی از اولیای الهی که از اوتاد بود به نام 《آقا سید هاشم خارکن》که از این بلیه ی بزرگ و کشتار و قتل و تجاوز و اسارت نوامیس شیعه به دست افاغنه ی سنی به تنگ آمده بود از ایران حرکت کرد و به نجف اشرف برای تظلم خواهی محضر مبارک جناب امیرالمومنین و المومنات حیدر کرار علیه السلام مشرف شدند در حرم مطهر شروع به گریه و نابه و تظلم خواهی نمود ناگهان در مکاشفه ای می بیند که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در حالیکه سگی بسیار بزرگ و پر هیبت بهمراه داشت نزدم آمد و گفت ، سید هاشم چرا سر در گریبانی و ناله و گریه میکنی من رو به آن حضرت عرض کردم ،مولای من شما که بهتر میدانید چه بر سر شیعیان شما در ایران آمده و جان و مال نوامیس آنها دستخوش چه غارتی قرار گرفته حضرت علی علیه السلام بمن فرمود: سید هاشم نگران نباش الساعه این سگ همراهم را به ایران میفرستم تا تمام غارتگران و متجاوزین به ایران را منکوب و سرکوب نماید و عزت و آبروی شیعیان را به آنان بازگرداند ما حواسمان به شیعه خانه مان هست . این گذشت تا اینکه پس از سرکوب افاغنه بدست نادر هنگام بازگشت نادر به پایتخت ،به نادر گفته شد در این شهر پیر مرد ربانی است که خوب است شما ایشان را ببینید نادر به دیدار مرد ربانی رفت سلام کرد پیرمرد جواب داد و خیره خیره نادر را می‌نگریست نادر چندبار پرسید عمو جان چه شده چرا اینگونه به من خیره شده ای پیرمرد بعد مدتی به زبان آمد و گفت عجب و همان سگ مولای مان امیرالمومنین علیه السلام هستی نادر تعجبش بیشتر شد. اطرافیان خواستند متغرض آن ولی خدا شوند نادر نگذاشت و از پیرمرد التماس کرد تا ماجرا را بگوید پیرمرد روحانی هم ماجرا را بیان کرد نادر کمی گریست و دستور داد تا مهرنادری او را شکستند و مهر جدیدی با نام《 کلب آستان علی علیه السلام》 برای او ساختند فرمود : نگران نباشید اوضاع در اختیار ولی اعظم الهی است شما بندگی کنید، آنها کار خودشان را خوب بلدند 🌴گوهر معرفت🌴