این کلیپ را حتما ببینید و تا جایی که میتونید در گروههاتون به اشتراک بگذارید 👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این چراغانی هدیه به دخت نبی اکرم ص
خانم فاطمه جان رسول خدا صلی الله علیه و آله 🪷🪷🪷
12.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جرعهای از زلال قرآن
🎥سوره مبارکه فجر،۲۷ تا ۳۰
📖 يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ
ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً
فَادْخُلِي فِي عِبَادِي
* وَ ادْخُلِي جَنَّتِي
💠 ﺍﻱ ﺟﺎﻥ ﺁﺭﺍم ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﻳﺎﻓﺘﻪ!(٢٧)ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩ. (٢٨) ﭘﺲ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﺩﺭﺁﻱ(٢٩)
ﻭ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺘﻢ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮ! (٣٠)
هدایت شده از قصه های خوب برای بچه های خوب
03-ai-ghesh-mehman.navazei.mp3
13.86M
"برگرفته از: کتاب مثنوی معنوی مولانا
قصه گو: مریم نشیبا، سیما رستگاران
قالب: نمایشی
گروه سنی: الف و ب (پیش دبستان و دبستان)
ناشر: کتاب گویا ایران صدا
بشنوید داستان
مهمان نوازی
خلاصه داستان
در روزگاران گذشته مرد مهربانی زندگی می کرد. این مرد معروف به مهمان نوازی بود و مردم به او احترام زیادی می گذاشتند.یکی از این میهمانها پیرمردی روستایی بود که مدتها در شهر آنها کار می کرد. و شبها مهمان مرد مهربان بود تا اینکه یک روز مرد مهمان نواز تصمیم گرفته برای دیدن او به شهر پیرمرد سفر کند اما.....
*این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان می آموزد که پاسخ جوانمردی را با ناجوانمردی ندهند.
* داستان «مهمان نوازی» از کتاب «مثنوی معنوی مولانا» انتخاب شده است
*برای دانستن ادامه ی داستان این کتاب را بشنوید"
https://eitaa.com/gheseh_qurani
#_قصه_های_خوب_برای_بچه_های_خوب
#کتاب_مثنوی_معنوی_مولانا_مهمان_نوازی(۱۴)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️سردار فدوی: خیلی ضایع است که میگویند نیروگاههای ما سوخت ندارند.
🇮🇷🕌🇮🇷 @mahdixxv
19.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینم از خیانت دولت دکتر پزشکیان. قابل توجه رای دهندگان به ایشان.
این آقایان دارن به عمد خرابکاری میکنند خدا میدون تو فکر پلیدشان چی بوده شاید برای این که تمام ذهن ها به سمت این حادثه بره و مردم از گرونی ها پرت بشه
وای خدای من یعنی تمام این افراد باید محاکمه بشن مخصوصا مسئولشون
10.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم زیرخاکی ،ساز دهنی 👌
🇮🇷🕌🇮🇷 @mahdixxv
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 روایت جالب در مورد آفرینش انسان😂👌
#دکتر_انوشه
🇮🇷🕌🇮🇷
گفتگوی خودمانی شماره ۵۷
🤔🤐🤫🕯🤗
فرمو د : جامعه بخوان
من جامعه را حفظ نبودم با وجود اینکه بارها به زیارت عتبات مشرف شده بودم
باز هم از حفظ نبودم
و الان هم از حفظ،نیستم
ولی چون آن بزرگوار فرمود جامعه بخوان
من هم جامعه خواندم و همه را از اول تا آخر از حفظ خواندم
🤫🤐🥰🤓🤔
دوباره آمد و گفت نرفتی؟
هنوز هستی؟
بی اختیار گر یه ام گرفت و گفتم :
را ه را نمی دانم و هنوز هستم
فرمود عاشورا بخوان
من زیارت عاشورا را از حفظ نبودم و الان هم حفظ نیستم با این وجود بر خواستم و از حفظ مشغول زیارت عاشورا شدم
🕯💡🕯💡🕯
تا آنکه تمام لعن و سلام و دعای علقمه را خواندم دیدم باز هم آمد و فرمود:
نرفتی؟
هنوز هستی؟
گفتم تا صبح هستم
فرمود من حالا ترا به قافله می رسانم پس رفت و بر الاغی سوار شد و بیل خود را به دوش گرفت و آمد و فرمود :
پشت سر من بر الاغ من سوار شو من هم سوار شدم و افسار اسبم را کشیدم ولی او نمی آمد وحرکت نمی کرد
فرمود:
افسار اسب را به من بده چون دادم بیل را به دوش چپ گذاشت و افسار اسب را به دست گرفت و به راه افتاد و اسب در نهایت تمکین و آرامش حرکت کرد
🕯💡🕯💡🕯
( دنباله ماجرا را در شماره بعد بخوانید )
منبع:📚💡📚💡
نجم الثاقب
ص ۴۰۰
احادیث الطلاب ص
۱۰۲۷
📜🕯📜🕯📜
گروه محبین اهل البیت
نساج پور 🧕🌹
گفتگوی خودمانی شماره ۵۵
💡🕯🔍🔎💡
🤐😉🤔🧐🤫
سفارش امام زمان عج
🕯🕋🕯🕋🕯
فقیه عالی قدر و محقق و محدث بزرگوار مرحوم حاج میرزا حسین نوری ( صاحب مستدرک الو سایل )
🤫🧐🤔😉🤐
گوید:
سید حسن رشتی موسوی ساکن رشت بود در چند سال قبل به نجف اشرف مشرف شد و به همراه عالم ربانی مرحوم حضرت ایه الله شیخ علی رشتی به منزل حقیر آمدند که پس از گفتگو فراوان چون بر خاستند که بروند
حضرت ایه الله شیخ علی رشتی از سید حسن تعریف و تمجید کرد و گفت ؛ ایشان جریان عجیبی دارند چون در آن لحظه مجال بیان حکایت ایشان نبود به همین اندازه اکتفا شد
واز منزل خارج شدند
🕯💡🕯💡🕯
بعد از چند روز دوباره حضرت ایه الله شیخ علی رشتی را دیدم
ایشان فرمودند؛
سید حسن به نجف اشرف رفت و جریان عجیب ایشان را با جمله ای از حالات سید برایم نقل کرد
ومن تاسف خوردم که چرا حکایت را از خود سید نشنیدم گرچه مقام شیخ علی رشتی رحمه الله علیه
بزرگتر از آن بود 🕯💡🕯💡🕯
تا اینکه من هم به نجف،اشرف رفتم
و پس از زیارت به کاظمین بر گشتم و در کاظمین سید حسن را دیدم که از سامراء مراجعت کرد ه بود و قصد برگشت به ایران را داشت
پس شرح حال او را به همراه جریان عجیبش را که مرحوم ایه الله شیخ علی رشتی شنیده بودم تعریف،کرد و گفت :
در سال ۱۲۸۰ به قصد زیارت خانه خدا از رشت به تبریز آمدم و در خانه حاجی صفر علی تبریزی که شغلش تجارت بود و شخص معروفی بود
منزل کردم چون قافله نبود
متحیر ماندم چه کنم؟
🕯🕋🕯🕋🕯
( دنباله را در دو شماره بعد مطالعه بفر مایید)
📚🌅📚🌅📚
منبع:
نجم الثاقب ص
۴۰۰
مفاتیح الجنان ص۹۶۱
گروه محبین اهل البیت
نساج پور🌹🍁🧕