eitaa logo
محبان المهدی 1 (کانال عمومی)
2.1هزار دنبال‌کننده
37.5هزار عکس
35.4هزار ویدیو
431 فایل
سلام ،محضرکاربران بزرگوار،عرضه می دارم که به لطف الهی وبا مساعدت وهمکاری شماعزیزان گروه محبان المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ایجاد گردید.دراین گروه مطالب ارزنده ،مفیدوکاربردی درکلیه زمینه ها : فرهنگی،اقتصادی،اجتماعی،سیاسی،وورزشی ارائه خواهد شد.
مشاهده در ایتا
دانلود
کرده است:* *🌷 نزد امام صادق عليه السلام بودم و آن حضرت خواست. آنگاه كه آب را نوشيد، اشک ريخت به‌گونه‌اى كه چشمان ایشان غرق اشک شده بود.* *🌿 *حضرت رو به من کرد و فرمود: اى داود! خداوند امام حسين عليه* *السلام را از خويش بى‌بهره سازد.* *🌸 من هرگز💧 آب و گوارايى ننوشم، مگر آن‌كه امام حسين عليه السلام را به می آورم. كسى نيست كه آبى بنوشد و ياد امام حسين عليه السلام كند و كشنده او را كند،* *☝🏻مگر آن‌كه خداوند صد هزار براى او مى‌نويسد و صد هزار از او پاک مى‌كند و صد هزار مرتبه جایگاه او بالا ببرد.* *🍃 چنين كسى گويى صد هزار بنده كرده است. او در روز ، با سيماى تابان محشور مى‌شود.* *📚الامالی، ص142، ح7* https://chat.whatsapp.com/EU8Xs8n6sfA0Ez2h5IGBxy [۹/۲۶،‏ ۰۷:۰۴] روستا۲: •°🥀✵﷽✵🥀°•° *✍️شیخ رجبعلے خیاط تعریف میکرد :* *✅در نیمه شبی سرد زمستانی در حالی که برف شدید میبارید و تمام کوچه و* *خیابان ها را سفید پوش کرده بود ؛ از ابتدای کوچه دیدم که در انتهای کوچه کسی سر به دیوار گذاشته و روی سرش برف نشسته است!باخود گفتم شاید معتادی دوره گرد است که سنگ کوب کرده!😭* *جلو رفتم دیدم او یک جوان است!* *او را تکانی دادم!* *بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنی !* *گفتم : جوان مثه اینکه متوجه نیستی !برف، برف ! روی سرت برف نشسته!ظاهرا مدت هاست که اینجایی خدای ناکرده می میری!!!* *جوان که گویی سخنان مرا نشنیده بود! با سرش اشاره ای به روبرو کرد!* *دیدم او زل زده به پنجره خانه ای!فهمیدم " عاشـــق " شده!* *نشستم و با تمام وجود گریستم !!!جوان تعجب کرد ! کنارم نشست !* *گفت تو را چه شده ای پیرمرد!* *آیا تو هم عاشــق شدی؟!* *گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر میکردم عاشــقم! عاشـق مـهدے فاطــمه* *ولی اکنون که تو را دیدم چگونه برای رسیدن به عشقت از خود بی خود شدی فهمیدم من عاشق نیستم و ادعایی بیش نبوده !* *مگر عاشق میتواند لحظه ای به یاد معشوقش نباشد!!! 😭* *【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】🍃* *🚩هــر خــدمتـے ڪـه انجامــ مے دهیمــ نذހ ظهـــꪑـــۅހ مے ڪنیمــ🚩* *🌸أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌸* https://chat.whatsapp.com/EU8Xs8n6sfA0Ez2h5IGBxy [۹/۲۶،‏ ۰۷:۴۴] روستا۲: ﷽ *📝 عمل منفور خودکشی* 💠 رسول گرامی اسلام(ص) در جمع اصحاب فرمودند : میان انسانهای پیش از شما، مردی *جراحتی* برداشت و از شدّت بی تابی کاردی برداشت و با آن دستش را *قطع* کرد و از شدّت خونریزی *مُرد*‼️ 👈🏻 پس خداوند فرمود: بنده ام، در گرفتن جان خود بر من پیشی گرفت من نیز *بهشت* را بر او *حرام* کردم!!!! [ 📖 الترغیب و الترهیب ج3، ص301، ح4] 💠 امام صادق عليه السلام فرمودند : هركه *عمداً* خودش را *بكُشد* ، در *آتش دوزخ* جاودانه است🔥 [📖 ميزان الحكمه ج9 ص 298] ⛔ طرف *خودکشی* میکنه که از این دنیا و مشکلاتش راحت شه ولی نمیدونه تازه *اول گرفتاری* اونطرفه!!!! 👈🏻 خدا به آدمی *عقل* داده که با *تفکر* و *منطق* مشکلاتش رو حل کنه نه با *خودکشی* !!! https://chat.whatsapp.com/EU8Xs8n6sfA0Ez2h5IGBxy [۹/۲۶،‏ ۰۸:۴۴] روستا۲: *داستانک*🌺🌺🌺 روزی مرد روستایی با پسرش از ده راه افتادند بروند شهر. مقداری راه که رفتند یک نعل پیدا کردند. مرد روستایی به پسرش گفت: نعل را بردار که به کار می خورد. پسر جواب داد: این نعل آهنی به زحمت برداشتنش نمی ارزد. مرد خودش نعل را برداشت و توی جیبش گذاشت. وقتی به آبادی وسط راه رسیدند نعل را به یک نعل فروش فروختند و با پولش مقداری گیلاس خریدند و به راه خودشان ادامه دادند تا به صحرا رسیدند. در صحرا آب نبود و پسر داشت از تشنگی هلاک می شد. مرد که جلوتر از پسرش می رفت یکی از گیلاسها را به زمین انداخت. پسر دولا شد و گیلاس را از زمین برداشت. چند قدم دیگر که رفتند مرد روستایی دوباره یک دانه گیلاس به زمین انداخت و باز پسرش دانه گیلاس را برداشت و خورد. خلاصه تا به آب و آبادی رسیدند هر چند قدمی که می رفتند مرد یک دانه از گیلاسها را به زمین انداخت و پسر هم آن را بر می داشت و می خورد. آخر کار مرد رو کرد به پسرش و گفت یادت هست که گفتم آن نعل را بردار، گفتی به زحمتش نمی ارزد؟ پسر گفت بله یادم هست. پدر گفت: دیدی که من آن را برداشتم و با پولش گیلاس خریدم؛ اما یکجا ندادمت. برای اینکه مطلب خوب متوجه بشوی، گیلاسها سی و هفت دانه بود و تو سی و هفت بار به خودت زحمت دادی و آنها را از زمین برداشتی؛ اما یک بار به خودت زحمت ندادی که نعل را برداری بدان هر چیز که خوار آید، یک روز به کار آید .!. ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌https://chat.whatsapp.com/ET02nTcJtJT0ITYSZvw7Ej [۹/۲۶،‏ ۱۳:۱۵] نوروزی زهره: 🛑 شناسایی پیکر یک شهید قمی دهه شصتی بعد از 5 سال🌷 🔹پیکر
کرده است:* *🌷 نزد امام صادق عليه السلام بودم و آن حضرت خواست. آنگاه كه آب را نوشيد، اشک ريخت به‌گونه‌اى كه چشمان ایشان غرق اشک شده بود.* *🌿 *حضرت رو به من کرد و فرمود: اى داود! خداوند امام حسين عليه* *السلام را از خويش بى‌بهره سازد.* *🌸 من هرگز💧 آب و گوارايى ننوشم، مگر آن‌كه امام حسين عليه السلام را به می آورم. كسى نيست كه آبى بنوشد و ياد امام حسين عليه السلام كند و كشنده او را كند،* *☝🏻مگر آن‌كه خداوند صد هزار براى او مى‌نويسد و صد هزار از او پاک مى‌كند و صد هزار مرتبه جایگاه او بالا ببرد.* *🍃 چنين كسى گويى صد هزار بنده كرده است. او در روز ، با سيماى تابان محشور مى‌شود.* *📚الامالی، ص142، ح7* https://chat.whatsapp.com/EU8Xs8n6sfA0Ez2h5IGBxy [۹/۲۶،‏ ۰۷:۰۴] روستا۲: •°🥀✵﷽✵🥀°•° *✍️شیخ رجبعلے خیاط تعریف میکرد :* *✅در نیمه شبی سرد زمستانی در حالی که برف شدید میبارید و تمام کوچه و* *خیابان ها را سفید پوش کرده بود ؛ از ابتدای کوچه دیدم که در انتهای کوچه کسی سر به دیوار گذاشته و روی سرش برف نشسته است!باخود گفتم شاید معتادی دوره گرد است که سنگ کوب کرده!😭* *جلو رفتم دیدم او یک جوان است!* *او را تکانی دادم!* *بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنی !* *گفتم : جوان مثه اینکه متوجه نیستی !برف، برف ! روی سرت برف نشسته!ظاهرا مدت هاست که اینجایی خدای ناکرده می میری!!!* *جوان که گویی سخنان مرا نشنیده بود! با سرش اشاره ای به روبرو کرد!* *دیدم او زل زده به پنجره خانه ای!فهمیدم " عاشـــق " شده!* *نشستم و با تمام وجود گریستم !!!جوان تعجب کرد ! کنارم نشست !* *گفت تو را چه شده ای پیرمرد!* *آیا تو هم عاشــق شدی؟!* *گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر میکردم عاشــقم! عاشـق مـهدے فاطــمه* *ولی اکنون که تو را دیدم چگونه برای رسیدن به عشقت از خود بی خود شدی فهمیدم من عاشق نیستم و ادعایی بیش نبوده !* *مگر عاشق میتواند لحظه ای به یاد معشوقش نباشد!!! 😭* *【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】🍃* *🚩هــر خــدمتـے ڪـه انجامــ مے دهیمــ نذހ ظهـــꪑـــۅހ مے ڪنیمــ🚩* *🌸أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌸* https://chat.whatsapp.com/EU8Xs8n6sfA0Ez2h5IGBxy [۹/۲۶،‏ ۰۷:۴۴] روستا۲: ﷽ *📝 عمل منفور خودکشی* 💠 رسول گرامی اسلام(ص) در جمع اصحاب فرمودند : میان انسانهای پیش از شما، مردی *جراحتی* برداشت و از شدّت بی تابی کاردی برداشت و با آن دستش را *قطع* کرد و از شدّت خونریزی *مُرد*‼️ 👈🏻 پس خداوند فرمود: بنده ام، در گرفتن جان خود بر من پیشی گرفت من نیز *بهشت* را بر او *حرام* کردم!!!! [ 📖 الترغیب و الترهیب ج3، ص301، ح4] 💠 امام صادق عليه السلام فرمودند : هركه *عمداً* خودش را *بكُشد* ، در *آتش دوزخ* جاودانه است🔥 [📖 ميزان الحكمه ج9 ص 298] ⛔ طرف *خودکشی* میکنه که از این دنیا و مشکلاتش راحت شه ولی نمیدونه تازه *اول گرفتاری* اونطرفه!!!! 👈🏻 خدا به آدمی *عقل* داده که با *تفکر* و *منطق* مشکلاتش رو حل کنه نه با *خودکشی* !!! https://chat.whatsapp.com/EU8Xs8n6sfA0Ez2h5IGBxy [۹/۲۶،‏ ۰۸:۴۴] روستا۲: *داستانک*🌺🌺🌺 روزی مرد روستایی با پسرش از ده راه افتادند بروند شهر. مقداری راه که رفتند یک نعل پیدا کردند. مرد روستایی به پسرش گفت: نعل را بردار که به کار می خورد. پسر جواب داد: این نعل آهنی به زحمت برداشتنش نمی ارزد. مرد خودش نعل را برداشت و توی جیبش گذاشت. وقتی به آبادی وسط راه رسیدند نعل را به یک نعل فروش فروختند و با پولش مقداری گیلاس خریدند و به راه خودشان ادامه دادند تا به صحرا رسیدند. در صحرا آب نبود و پسر داشت از تشنگی هلاک می شد. مرد که جلوتر از پسرش می رفت یکی از گیلاسها را به زمین انداخت. پسر دولا شد و گیلاس را از زمین برداشت. چند قدم دیگر که رفتند مرد روستایی دوباره یک دانه گیلاس به زمین انداخت و باز پسرش دانه گیلاس را برداشت و خورد. خلاصه تا به آب و آبادی رسیدند هر چند قدمی که می رفتند مرد یک دانه از گیلاسها را به زمین انداخت و پسر هم آن را بر می داشت و می خورد. آخر کار مرد رو کرد به پسرش و گفت یادت هست که گفتم آن نعل را بردار، گفتی به زحمتش نمی ارزد؟ پسر گفت بله یادم هست. پدر گفت: دیدی که من آن را برداشتم و با پولش گیلاس خریدم؛ اما یکجا ندادمت. برای اینکه مطلب خوب متوجه بشوی، گیلاسها سی و هفت دانه بود و تو سی و هفت بار به خودت زحمت دادی و آنها را از زمین برداشتی؛ اما یک بار به خودت زحمت ندادی که نعل را برداری بدان هر چیز که خوار آید، یک روز به کار آید .!. ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌https://chat.whatsapp.com/ET02nTcJtJT0ITYSZvw7Ej [۹/۲۶،‏ ۱۳:۱۵] نوروزی زهره: 🛑 شناسایی پیکر یک شهید قمی دهه شصتی بعد از 5 سال🌷 🔹پیکر
حاج حسین کاظمی: چرا مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود قاتل شد: مراقب خود، اطرافیان و مان باشیم. امروز صبح که خبر اعدام را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم ‏دست داد نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است. مادرش به امام رضا علیه السلام نامش را ‏مجیدرضا گذاشت از کودکی و هیئتی بود همیشه تلاش میکرد صف اول خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه می انداخت از 15 سالگی که وارد شد کم کم تحت تاثیر قرار گرفت آنچنان شست و شوی شد که نماز را می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام ‏حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی مسخره می کند: خودش میگوید ۸ سال رسانه مغز من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، روز حادثه با دیدن آن گروه صدنفره اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد اول در خانه وصیت نامه اش را می نویسد که برای من گریه نکنید ‏سر قبرم قرآن نخوانید، هر که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته، او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما و تکه تکه اش میکنند برای همین موقع دستگیری میگوید مرا زود اعدام کنید اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که ‏با دینی با او تعامل می کنند تمام ذهنی اش به هم می ریزد بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه ا‌ش بدهند، با او می کنند از زندگیش می پرسند برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او می دهند بخواند و خلاصه مجرم و بازجو باهم میکنند. آخر تازه ‏فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این برند، به مادرش می گوید، با مادران صحبت کن، طلب نکن فقط طلب کن من مثل یک برادرم را کشتم، مجید رضا میگوید چند به دلم مانده، یک بار دیگر دست را ببوسم به مادرم کادو بدهم: بعداز ۸ ‏سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند) او بسیار پشیمان و شکسته شده بود. در حقیقت می شود گفت دوتا جوان ما را شهید نکرد بلکه دوتا جوان را شهید کرد ویک جوان را ، دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد ‏را تبدیل به یک کرد. مراقب خود، اطرافیان و مان در فضای مجازی باشیم. دکتر اصغری نکاح روانشناس و دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد _______________ ❌مسئولین دولت روحانی و دبیر شورای عالی فضای مجازی ، هشدار امام جامعه را نادیده گرفتند فضای مجازی ول و رها، قتلگاه نوجوان و جوانان است
لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین: 🔹🔸🔹😭 چرا مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود شد😭 مراقب خود، اطرافیان و مان باشیم. 👇👇👇 امروز صبح که خبر اعدام را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم ‏دست داد نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است. مادرش به امام رضا علیه السلام نامش را ‏مجیدرضا گذاشت از کودکی و هیئتی بود همیشه تلاش میکرد صف اول خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه می انداخت از 15 سالگی که وارد شد کم کم تحت تاثیر قرار گرفت آنچنان شست و شوی شد که نماز را می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام ‏حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی می کند😳 خودش میگوید ۸ سال رسانه من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، روز حادثه با دیدن آن گروه اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد اول در خانه نامه اش را می نویسد که برای من نکنید ‏سر قبرم نخوانید، هر که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته، او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما و تکه تکه اش میکنند برای همین موقع دستگیری میگوید مرا اعدام کنید اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که ‏با دینی با او تعامل می کنند تمام ذهنی اش به هم می ریزد بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه ا‌ش بدهند، با او می کنند از زندگیش می پرسند برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او می دهند بخواند و خلاصه مجرم و بازجو باهم میکنند. آخر تازه ‏فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این برند، به مادرش می گوید، با مادران صحبت کن، طلب نکن فقط طلب کن من مثل یک برادرم را کشتم، مجید رضا میگوید چند به دلم مانده، یک بار دیگر دست را ببوسم به مادرم کادو بدهم😭 بعداز ۸ ‏سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و ضجه میزند)😭 او بسیار پشیمان و شکسته شده بود. در حقیقت می شود گفت دوتا جوان ما را شهید نکرد بلکه دوتا جوان را شهید کرد ویک جوان را ، دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد ‏را تبدیل به یک کرد. مراقب خود، اطرافیان و مان در فضای مجازی باشیم. دکتر اصغری نکاح روانشناس و دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد https://eitaa.com/joinchat/3149660360C7e9ec0d7d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت شیخ حسین انصاریان از برخورد حضرت امیرالمومنین با خود را بشنوید 🇵🇸 https://eitaa.com/mahdixxv