دست کدامین آسمانی ربنا کرده است؟
که سنگ های غزّه را مشکل گشا کرده است
شاید دلیل گردش اوضاع این باشد
روزی پیمبر سمت این وادی، دعا کرده است
چندی است اخباری می آید از کنار قدس
که مثل موشک در همه دنیا صدا کرده است
سنگی که دست نوجوانان فلسطین بود
موشک شده امروز و طوفانی به پا کرده است
رمز سرود شیر مردان فلسطینی
مرز زمین غاصبین را جابجا کرده است
هرکس حمایت کرد از افکار اسرائیل
قطعا به زودی خوب می فهمد خطا کرده است
آل سعودی هم خودش برگشته و فهمید
بی خود طرفداری از آن یک لاقبا کرده است
آخر چرا تاریخ با دنیا نمی گوید
عمری است صهیون با فلسطینی چه ها کرده است
ای وای بر آنکه حقیقت را نمی جوید
تنها به اخبار دروغین اکتفا کرده است
احسنت بر آنکس که با نطق بصیرت ساز
اهداف شوم دشمنان را برملا کرده است
✍: #سید_روح_الله_موید
#طوفان_الاقصی #قدس #فلسطین #شعر_مقاومت #مقاومت_اسلامی #حاج_قاسم #الله_اکبر #شهید_قدس #مسجد_الاقصی #رهبری #غزه
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
محبوبتر از هر کسی نزد رسولی
آغوش او همواره میشد میزبانت
چون مادری دلسوز، مرهم مینشاندی
بر زخم او با دستهای مهربانت
نور پدر وقتی که شد خاموش دیگر،
تاریک شد، تاریکِ تاریک آسمانت
حق علی را غصب کردند و پس از آن
انداختند آتش به جان آشیانت
میسوختی در شعلههای کینههاشان
آه از دلت آه از دل آتشفشانت...
با دستهای بسته حیدر را که بردند
با چشم خود انگار دیدی رفت جانت
پشت سر حیدر خودت را میکشاندی
آه از تن مجروح و از اشک روانت
هجده بهار از عمر تو تنها گذشت آه
ناگاه دیدی میرسد فصل خزانت
پیچید در خانه برای آخرین بار
بوی تنور داغ و بوی عطر نانت
بانو تو حتی بعد از اینکه پر کشیدی
بودی به فکر کودکان نیمهجانت
بند کفن وا شد تو با مهری فراوان
آغوش وا کردی به روی کودکانت
آن کودکانی که پس از تو رنج دیدند
ای کاش پایان داشت اینجا داستانت
یا لااقل بانو نمیرفتی تو ای کاش
آن روز در گودال با قدّ کمانت
دیدی حسینت را که تنها و غریب است
دیدی که غرق خون شده اینک جوانت
با ناله تا گفتی بُنَیَّ عرش لرزید
عالم همه حیران شد از صبر و توانت
گفتی که آبت هم ندادند، آسمان سوخت
وقتی شنید این واژهها را از زبانت
✍: #فاطمه_معصومه_شریف
#حضرت_فاطمه #حضرت_زهرا #فاطمیه #شهادت_حضرت_فاطمه
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
خودش را وارث أرض مقدس خوانده، این قابیل
جهان وارونه شد؛ اینبار با سنگ آمده هابیل
نِگین، دست شیاطین و سلیمان اشک میریزد
و با فرعون میخندند فرزندان اسرائیل
لب خاخامها تورات را وارونه میخواند!
کلیسا با دعا، رد میشود از غیرت انجیل
درون آتش نمرودها اینبار میسوزد
گلوی «الخلیل» از ذبح فرزندان اسماعیل
بیا ای تکسوار سبز! ای پایان این پاییز!
بیا ای صبح پیدا در شب چشم انتظار ایل
و «سبحان الذی اسری» بخوان تا «مسجد الاقصی»
بخوان! ای خواندنت شیرینتر از تنزیل جبرائیل
بیا ای منتقم! با ذوالفقار بیقرارت تا
نماند روی نقشه لکهای بین فرات و نیل
فلسطین جوجههای کوچکش حالا ابابیلاند
و خواب آخر پاییز میبیند سپاه فیل
✍: #قاسم_صرافان
#طوفان_الاقصی #قدس #فلسطین #شعر_مقاومت #مقاومت_اسلامی #حاج_قاسم #الله_اکبر #شهید_قدس #مسجد_الاقصی #رهبری #غزه
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
در آستانش شمس میآید به استقبال
ماه و زمین و زهره و ناهید در دنبال
سردرگریبانند ارباب قلم، آری
تاریخ حق دارد اگر باشد پریشانحال
تا ابتدای جادهٔ قدرش نخواهد رفت
هر قدر باشد ذهن جولان دیده و سیال
گر کعبه شد کعبه به روی او تبسم کرد
عشق یدالله است شرط صحت اعمال
هر کس هواخواه علی باشد فرود آید
بر دامگاه شانهٔ او طایر اقبال
جهل عرب راز ولایت را ز خاطر برد
زنده به گور اسلام را دیدیم چندین سال
میگفت جا دارد اگر جان بسپرد اسلام
وقتی درآوردند از پای زنی خلخال
نقشی نمیبست آه بر آیینهٔ عدلش
تنها شنید آه دلش را شمع بیتالمال
فرق زبیر و مالک است افتادگی در عشق
در فتنه میگردد سره از ناسره غربال
برگشت تیغ صبر مالک در نیام آرام
راهی نبود از خشم او تا خیمهٔ دجال
دار مکافات است دنیا بیعلی مردم!
خرما فروش کوفه را این بود استدلال
در پنجهاش حق بود چونان موم و میفرمود:
«اُنظُر اِلی ما قال، لا تَنظُر اِلی مَن قال...»
فُزتُ و رَبّ الکعبه، تَسلیما لِاَمرِک بود
فرقی ندارد سجده در محراب یا گودال
✍: #سیدمحمدجوادمیرصفی
#امیرالمؤمنین
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
خورشید هم در آسمان رؤیت نمیشد
دیگر کسی با ماه، همصحبت نمیشد
چشم ستاره لحظهای سوسو نمیزد
رنگینکمان در محفلی دعوت نمیشد
خاک از وجود تیرۀ خود دست میشست
باد از سکون خویش بیطاقت نمیشد
آتش مجال شعلهور بودن نمییافت
رود از نبود موج ناراحت نمیشد
غنچه به خواب مرگ میرفت و پس از آن
از خلوت خود وارد جَلوَت نمیشد
ارکان هستی را خدا میزان نمیکرد
دار و ندار ما به جز ظلمت نمیشد
منظومهای در کهکشان باقی نمیماند
اصلا خدا آمادۀ خلقت نمیشد
این سرنوشت شوم ارکان جهان بود
عالم اگر که صاحب حُجّت نمیشد
ای کاش در هر محفل اُنسی که داریم
از هیچکس غیر از شما صحبت نمیشد
✍: #احمد_حسین_پور_علوی
#امام_زمان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سه_شنبه_های_جمکرانی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
چقدر ها کند این دستهای لرزان را؟
چقدر؟ تا که کمی سردی زمستان را...
به سینه و سر خود میزنند پنجرهها
کسی نواخته انگار طبل طوفان را
به پشت پنجرههای شکسته میبیند
تمام روز تگرگ و گلولهباران را...
به دوش خسته کشیدهست سالیان زیاد
شبیه گنبد خود درد و رنج انسان را
به لطف هُرم نفسهای انبیاست، اگر
رسانده تا به چنین روز نیمۀ جان را
اگر صدای گلوله امان دهد شاید
به گوشمان برساند نوای ایمان را
کنار منبر گوشهنشین خود دیدهست
نفس نفس زدنِ آیههای قرآن را
شریک گریۀ محراب میشود گاهی
مگر کمی ببرد غربت شبستان را...
نماز جمعۀ این هفته هم اقامه نشد
کجای دل بگذارد غم فراوان را؟
هنوز حسرت یک عید بی عزا دارند
منارهها که ندیدند ریسهبندان را...
به حُسن یوسف خود آب میدهد با اشک
و مرهمی شده اینگونه زخم گلدان را...
به گریههای جگرسوز حضرت یعقوب
که قطره قطره به غم بُرد شهر کنعان را
به آن عزیز که از چاه آمد و با آه
کشید در بر خود میلههای زندان را...
به الخلیل که در سوگ لالهها دیدهست
به کوچه کوچۀ خود حجلۀ شهیدان را...
هنوز منتظر است و...، هنوز منتظریم
چقدر صبر کند سردی زمستان را؟
به سمت کعبه نگاهش نماز میخواند
به این امید که آن آفتاب پنهان را...
✍: #رضا_خورشیدی_فرد
#طوفان_الاقصی #قدس #فلسطین #شعر_مقاومت #مقاومت_اسلامی #حاج_قاسم #الله_اکبر #شهید_قدس #مسجد_الاقصی #رهبری #غزه
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
با زمزمی به وسعت چشم تر آمدم
تا محضر زلالترین کوثر آمدم
قسمت نشد که بال و پری دست و پا کنم
اما به شوق دیدن تو با سر آمدم
گفتند زائر حرمت زائر خداست
مُحرمتر از همیشه بر این باور آمدم
اینک مدینةالنبیام، مشهدالرضاست
با نام تو به محضر پیغمبر آمدم
از حس و حال روشن معراج پُر شدم
وقتی به خاکبوسی «بالاسر» آمدم
حسی کبوترانه گرفتهست جان من
«پایین پای» تو شده هفت آسمان من
در این حریم قدسی سرتاسر آینه
روشن شده به نور تو چشمم هر آینه
گرد و غبار صحن تو را میخرد به جان
همواره بوده است بر این باور آینه
پر میکشد از این همه قلب شکسته: آه
سر میزند از این همه چشم تر: آینه
عکس ضریح توست که در قاب چشمهاست
یا عکسی از بهشت نشسته بر آینه
گم کرده دارم، آمدهام با نگاه تو
پیدا کنم تمام خودم را در آینه
لبریز روشنیست تمام رواقها
آیینگیست جان کلام رواقها
شبهای گریه تا به سحر حرف میزنم
با واژه واژه خون جگر حرف میزنم
شمعم که گریه میکنم و گریه میکنم
با قطره قطره آتش تر حرف میزنم
روح لطیف تو شده سنگ صبور من
گویی که با نسیم سحر حرف میزنم
گاهی کنار پنجرههای ضریح تو
گاهی در آستانهٔ در حرف میزنم
شبهای بارگاه تو را درک کردهام
از «لیلة الرغائب» اگر حرف میزنم
بر لب رسیده از قفس سینه، آه من
حرف دل است روی زبان نگاه من
روی تو را ستارهٔ اشراق خواندهاند
خوی تو را «مکارم الاخلاق» خواندهاند
دست تو را که خالق لطف و کرامت است
روزیرسان انفس و آفاق خواندهاند
باران مهربانی بیوقفهٔ تو را
شأن نزول سورهٔ انفاق خواندهاند
در مذهب نگاه تو غم حرف اول است
چشم تو را پیمبر عشاق خواندهاند
هفت آسمان و رحمت شمس الشموسیات
ذرات خاک و لطف انیس النفوسیات
✍: #سیدمحمدجوادشرافت
#امام_رضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
می طراود ز ساحل كوثر
چشمه چشمه حقيقت زمزم
مانده در كار خلقتش مبهوت
چشم حق بين هاجر و مريم
در تمامی عالم و آدم
نسل آدم نديده مانندش
چه كسی مثل اوست بي همتا
هست حوا كجا همانندش
همه دل بست روی پيغمبر
مصطفی بسته دل به ديدارش
به جلال و شكوه او سوگند
هست مثل خديجه رخسارش
آنقدر با كرامتش دانند
كه رسولش عقيله می نامد
همه پنج تن كه پر بكشند
يك تنه در مسير می ماند
رتبه بندگی او والاست
لحظه اي جز خدا نمی جويد
در جواب امام خود حتی
چون كه يك گفت دو نمی گويد
كيست اين آسمان عزّ و شرف
كيست اين بانوی وفا يارب
اين چه اعجوبه ايست كز عظمت
نام او را گذاشتی زينب
اين همان زينت علی زينب
اين همان خواهر حسين من است
اُمَتُّ اللهُ و آيتُ الكبریٰ
فخر كونين و عالمين من است
همه دين وجود اين بانوست
اوست آئينه دار زهرايم
يد و بيضای او يداللهی است
اوست پيغمبر خطرهايم
به نبی گر رسالتم دادم
به علی گر ولايتم دادم
هر نبی و وصی گواه من است
كه به زينب هدايتم دادم
او امام هدايتی خاصّ است
از ازل تا ابد به هر منظر
همه دلهاست در تصرف او
كربلا كوفه شام تا محشر
بر سرش هفت آسمان سايه
زير پايش زمين كند تعظيم
ابر و باد بهار سرمستش
مهر و ماه و فلك پُر از تكريم
او به اندازه همه عالم
قد علم مي كند برابر ظلم
هركه خيزد برابر علمش
هركه باشد بُوَد برادر ظلم
همتش كوخ را كند آباد
دولتش كاخ را كند ويران
مكتب او سه ساله ای دارد
كه شود پير و مرشد پيران
هركجا نام كربلا باشد
نام او می درخشد از محمل
می شود با سر برادر خود
همسفر در خطر چهل منزل
گاه جای علی ولی گردد
گاه گردد سپر برای يتيم
گه علي وار خطبه می خواند
گه شود زير تازيانه مقيم
به تهجّد كه مي رود دل شب
نافله افتخار او دارد
چشم گريان شيعه مرهم بر
ديده اشكبار او دارد
تا خدا را قسم دهد به حسين
همه كائنات مي گريند
چون قسم دهد به نام حسن
جملة ممكنات می گريند
تا بگويد : به پهلوی مادر
لرزه ای بر مدينه می افتد
آه از آندم كه در دل محراب
ياد آن زخم سينه مي افتد
به گمانم هنوز در چشمش
كوچه ای مانده تيره و تاريك
ذات حق را قسم به او بايد
تا زمان فرج شود نزديك
خون سرخ حسين مي گويد:
زينبا روز راز می آيد
انتقام امام در راه است
تك سوار حجاز می آيد
✍: #محمود_ژولیده
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب #روز_پرستار
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#انتشار_برای_اولین_بار
سحر که باد صبا بی قرار می آمد
بهار طی نشده نوبهار می آمد
صدای چلچله از شاخسار می آمد
به باغ سبز ولا گلعزار می آمد
محیط عرش چراغان ز نجم و کوکب بود
چراکه فاطمه چشم انتظار زینب بود
شعاع نور رخش تا ستاره بالارفت
شمیم عطر خوشش سوی کوه و صحرا رفت
دمی که خنده کنان روی دست مولا رفت
صدای هلهله ها تا به عرش اعلا رفت
لبش شکفت چو گل، دختر امیر حنین
دمی که رفت در آغوش مهربان حسین
مقام قرب ملک شان ذکر یارب او
هزار هاجر و مریم مرید مکتب او
مقام صبر کجا و مقام و منصب او
نهفته سر خدا بین نام زینب او
نه این که زین اب است اوکه زینت الله است
به عرش نام خوشش با سلام همراه است
که گفته ات که اسیری امیر هستی تو
به شام و کوفه علی در غدیر هستی تو
سلاله اسد الله و شیر هستی تو
قیام خون خدا را سفیر هستی تو
من حقیر کجا,وصف عزت تو کجا
قلم کجا و بلندای مدحت تو کجا
✍️: #یاسر_رحمانی
#ولادت_حضرت_زینب #روز_پرستار #حضرت_زینب
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است
امشب که از نسیم حضوری لبالب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور و شگفتی است و شبی عشق مشرب است
شامی که روشنایی روز است امشب است
امشب شب ملیکه دادار زینب است
این جلوه جلوههای شبی بیکرانه است
این جذبه جذبه حرمی بینشانه است
این سجده سجده بر قدمی جاودانه است
این شعله شعله نگهی عاشقانه است
از هر لبی که میشنوی این ترانه است
عالم محیط و نقطه پرگار زینب است
سّری رسید و معنی ام الکتاب شد
نوری دمید و قبله هر آفتاب شد
چشمی گشود و چشم شقایق بخواب شد
زیباترین دعای علی مستجاب شد
زهراست این که در دل گهواره قاب شد
امشب تمام گرمی بازار زینب است
بر عرش سبز دست نبی تا که جا گرفت
نورش زمین و کل زمان را فرا گرفت
حتی بهشت سرمه از آن خاک پا گرفت
از عطر دامنش همه جا روشنا گرفت
آئینهای مقابل رویش خدا گرفت
تصویر جلوههای خداوار زینب است
این کیست این که سجده کند عشق در برش
این کیست این که سینه درند در برابرش
این کیست این که از جلوات مطهرش
عالم نبود غیر غباری ز محضرش
فرموده است از برکاتش برادرش
آئینهدار حیدر کرار زینب است
تا کوچهاش قبیله لیلا ادامه داشت
تا خانهاش گدایی عیسی ادامه داشت
در چشم او تلاطم دریا ادامه داشت
بر قامتش قیامت مولا ادامه داشت
زینب نبود حضرت زهر ادامه داشت
خاتون خانهدار دو دلدار زینب است
سرچشمههای پرطپش کوهسار از اوست
دریا از اوست جذبه هر آبشار از اوست
تیغ کلام فاطمیاش آب دار از اوست
تفسیر آیههای غم و انتظار از اوست
آری تمام هیمنه ذوالفقار از اوست
از کربلا بپرس علمدار زینب است
سوگند بر شکوه دل مرتضاییاش
بر جلوههای حیدریاش مجتباییاش
سوگند بر تقدس کرب و بلاییاش
بر ریشههای چادر سبز خداییاش
سوگند بر نماز شب کبریاییاش
تا روز حشر کعبه ایثار زینب است
شمس حجاب گنبد دوار زینب است
بدر سپهر عصمت و ایثار زینب است
محبوبه حبیه دادار زینب است
مسطوره سلاله اطهار زینب است
اذن دخول در حرم یار زینب است
منصوره نرفته سر دار زینب است
نون و قلم نبی است و ما یسطرون حسین
طاق فلک علی است به عالم ستون حسین
خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین
هستی تمام ظاهر و مافی البطون حسین
با یک قیامت است هم الغالبون حسین
در این قیام نقطه پرگار زینب است
سردار سرسپرده جولان عشق کیست؟
تنها امیر فاتح میدان عشق کیست؟
عشق است حسین و گوش به فرمان عشق کیست؟
روح دمیده در تن بیجان عشق کیست؟
علامه مفسر قرآن عشق کیست؟
تفسیر آیهها همه اسرار زینب است
ققنوس وهم از پی او در توهم است
فانوس وصف در صفت وصف او گم است
قاموس اقتدار و وقار و تلاطم است
پابوس او تمامی افلاک و انجم است
کابوس شام و دولت نامرد مردم است
بر فرق ظلم تیغ شرر بار زینب است
پیداترین ستاره دیبای خلقت است
زیباترین سروده لبهای خلقت است
زهراترین زهره زهرای خلقت است
لیلاترین لیلی لیلای خلقت است
شیواترین سئوال معمای خلقت است
گنجینه جزیره اسرار زینب است
ذرات و کائنات همه مرده یا خموش
در احتجاج بود زنی یک علم به دوش
قلب جهان به عمق زمین غرق جنب و جوش
آتشفشان قهر خداوند در خروش
هوهوی ذوالفقار علی میرسد به گوش
این رعد و برق نیست که انگار زینب است
خورشید روی قله نی آشکار شد
کوچکترین ستاره سر شیرخوار شد
ناموس حق به ناقه عریان سوار شد
هشتاد و چهار خسته به هم همقطار شد
زیباترین ستاره دنبالهدار شد
در این مسیر نور جلودار زینب است
چشم ستاره در به در جستجوی ماه
بر روی نیزه دیده زینب گرفت راه
مبهوت مینمود به سرنیزهای نگاه
آتش کشید شعله ز دل تا کشید آه
کای جان پناه زینب و اطفال بیپناه
راحت بخواب چونکه پرستار زینب است
پشتش شکست بس که بر او آسمان گریست
حتی به حال و روز دلش کاروان گریست
از خندههای حرمله و ساربان گریست
بر گیسوان شعله ور کودکان گریست
از ضربههای دم به دم خیزران گریست
بر خیل اشک قافله سالار زینب است
آن شانه صبور صبوری زما ربود
آن قامت غیور قیامت بپا نمود
آن شیرزن حماسه عباس را سرود
با دست خویش بیرق کرب و بلا گشود
بر بالهای زخمیاش ای وای جا نبود
غم را بگو بیا که خریدار زینب است
زینب اگر نبود اثر از کربلا نبود
شیرازهای برای کتاب خدا نبود
زینب اگر نبود علم حق به پا نبود
این خیمهها و پرچم و رخت عزا نبود
یک یا حسین بر لب ما و شما نبود
در کار عشق گرمی بازار زینب است
با این که قد خمیدهام و داغ دیدهام
فتح الفتوح کردهام هرجا رسیدهام
گر نیش کعب نی به وجودم خریدهام
گر طعم تازیانه چو مادر چشیدهام
چون کوه ایستادهام ای سر بریدهام
در اوج اقتدار جهاندار زینب است
زینب کجا و خنده اشرار یا حسین
زینب کجا و کوچه و بازار یا حسین
زینب کجا و مجلس اغیار یا حسین
زینب کجا و این همه آزار یا حسین
زینب کجا و طشت و سر یار یا حسین
در پنجههای بغض گرفتار زینب است
از نای من به ناله چو افتاد نای نی
عالم شنید از پس آن هایهای نی
تو بر فراز نیزه و من در قفای نی
آنقدر سنگ خوردهام از لابهلای نی
تا اینکه یافتم سرت از رد پای نی
هجران توست آتش و نیزار زینب است
قرآن بخوان که حفظ شود آبروی تو
رنگین شده است ساقه نی از گلوی تو
در حسرتم که نیزه کند شانه موی تو
ای منتهای آرزویم گفتوگوی تو
ای نازنین بناز خریدار زینب است
✍️: #محمود_کریمی
#صلوات 👉
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب #روز_پرستار
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
غزلرباعی
ای آن که کاروبار تو مشکلگشایی است
در آستان لطف تو کارم گدایی است
از بس که مهربان و رئوفی برای تو
فرقی نکرده است که زائر کجایی است
دیدیم در نگاه بلند کبوتران
در این حریم اوج اسارت، رهایی است
ما صافوساده در طلب دیدن توایم
مارا قبول کن، دل ما روستایی است
دلهای عاشقان بلادیدهی تو را
از هرچه غیر دوست امید جدایی است
ما از عدم به عشق تو رفتیم تا وجود
پیش از الست قدمت این آشنایی است
تنها نه این که حج فقیرانی ای امام
هرکس که زائر تو شود کربلایی است
با دست خالی آمدم و دست پُر شدم
سهم من از زیارت تو این رباعی است؛
دل خسته و روسیاه، با بار گناه
افتاده دلم به راه، با بار گناه
«چون ذره پِیِ کسب فروغ از خورشید
رفتم به پناه شاه، با بار گناه»
#مجتبی_خرسندی
#امام_رضا_علیهالسلام
#امام_زمان
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e