eitaa logo
مهدی یارشو
24.8هزار دنبال‌کننده
654 عکس
261 ویدیو
29 فایل
🙋سیداحمدوحیدی هستم (قاری،مداح،مجری) برنامه استعداد یابی و آموزش دکلمه خوانی 🎙️ ویژه نوجوانان و کودکان با هدف کشف استعدادها و پرورش مهدی یاران ✨ "یار مهدی باش " اگه سوال داشتی اینجام 👇 (آی دی ادمین پاسخگو) @malakoott
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت ای مظهر مظهرالعجایب! الغوث مظلوم‌ترین حاضرِ غایب! الغوث جز دیدن‌تو چه آرزویی داریم؟! ای رغبت لیلة الرغایب! الغوث https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ابری به بارش آمد و باران عشق ریخت جانی دوباره بر تن بی‌جان عشق ریخت جبریل با بشارتی از نور سر رسید آیات محکمات به قرآن عشق ریخت "لایمکن الفرار من العشق" خواند و بعد در پایه‌های سست و پریشان عشق ریخت دستی کشید بر سر عشق و به لطف خویش نظمی به حال بی‌سر و سامان عشق ریخت با تیشه، ریشه‌ی غم هجران زد و سپس "شوق وصال یار" به دامان عشق ریخت مژگان خویش را به تماشا کشید و بعد صدها هزار رخنه به ایمان عشق ریخت قفل شکسته‌ی دل ما را کلید شد آزادی دوباره به زندان عشق ریخت بوی بهشت از نفس اوست شمّه‌ای هرکس گرفته ذکر جوادالائمه‌ای وقتی که می‌رسید گدا در حوالی‌اش پُر می‌شد از کرامت او دست خالی‌اش شهری که میزبان جوادالائمه است هرگز نرفته فقر به سمت اهالی‌اش حاتم گدای او شده تا بلکه رو شود یک‌گوشه از مقام کرامات عالی‌اش باشند اگر تمام جهان میهمان او پایان ندارد این کَرَم لایزالی‌اش عالِم شده‌ست هرکه به این خانه آمده دنبال پاسخ جملات سؤالی‌اش دنیا برای دشمن او چون جهنّم است اما بهشت بوده برای موالی‌اش هرکس که ناامید به لبخند او رسید مرهم گذاشت بر غم آشفته‌حالی‌اش لبخند توست داروی هر درد یاجواد! جانم فدای ابن‌رضا و اباجواد تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر یا اَیُّهَاالجَواد! تَصَدَّق عَلَی الفَقیر حس کرده است ثروت عالم به دست اوست وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر از حدِّ اکثر همه سر بوده هر زمان از تو رسیده است به حدِّ اقل، فقیر این گوشه‌چشم توست که اکسیر اعظم است با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر از دیگران زیاد شنیده، ولی فقط دیده همیشه جود تو را در عمل فقیر با دست پُر به خانه‌ی خود رفته هر زمان با دست خالی آمده در این محل فقیر از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد شد روزگارِ تلخ به کامش عسل فقیر این بیت‌ها گدای جوادالائمه‌اند با این نیت ردیف شده در غزل فقیر در آستان مرحمت عشق مَحرم است هرکس که شد گدای تو، آقای عالَم است ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
همین که بادها خواندند با هوهو سرودش را ملائک مژده آوردند در عالم ورودش را زنان مصر دست خویش را با دیدن یوسف... ولی کعبه به شوق دیدن حیدر وجودش را... بجز مولای ما دیگر امیری نیست در تاریخ که خود زحمت کشید اما به مردم داد سودش را زمین و آسمان و منبر و محراب دلتنگ‌اند رکوعش را، سجودش را، قیامش را، قعودش را فراز مطلق دنیاست وقتی در تمام عمر ندیده هیچکس جز لحظه‌ی سجده فرودش را خودش را مرکب طفل یتیمی می‌کند مردی که شمشیر آرزو دارد ببیند رنگ خودش را کسی که حقِّ او را ناجوانمردانه غاصب شد گناهی کرد و در چشم دوعالم کرد دودش را... چه‌می‌کردیم اگر این ذکر در دنیای‌مان کم بود؟ جهان بی‌نام زیبای "علی" مثل جهنم بود اگر حتی بیفتد در زوایای جهان آتش نمی‌سوزم که از عشق علی دارم به جان آتش به آتش می‌کشم خود را و از خود می‌زنم بیرون که دنیای تعلق را بسوزاند همان آتش خودش عمری‌ست که در شعله‌های کینه می‌سوزد کسی که آرزو دارد برای دیگران آتش اگر از هرکسی -غیر از علی- دم می‌زدم، بی‌شک به چشم خویش می‌دیدم که دارم بر زبان آتش کجا آتش گلستان بقا می‌شد بر ابراهیم اگر مولا نمی‌فرمود اذنش را بر آن آتش همین که ذوالفقارش را به عزم رزم بردارد می‌اندازد به ضربی در زمین و در زمان آتش برای دوستانش می‌شود عرش خدا تزیین برای دشمنانش می‌شود هفت‌آسمان آتش ندارد هیچ‌کس غیر از تو این شأن و شجاعت را قرائت کن برای خلق، آیات برائت را بساط غصه را از هر دلی برچیده‌ای مولا که دنیا شاد شد هربار که خندیده‌ای مولا زمین درگیر تاریکی مطلق مانده بود اما تو مثل ماه بر شب‌های آن تابیده‌ای مولا از آن روزی که در کعبه به دنیا آمدی دیگر در عالم قبله‌ی دل‌های ما گردیده‌ای مولا تو عین‌الله ناظر بوده‌ای یعنی به چشم دل خدا را قبل و بعد هر عبادت دیده‌ای مولا کسی با دست‌خالی رد نشد از آستان تو که حتی در نماز انگشتری بخشیده‌ای مولا لباس تازه پوشیدند از لطف تو سائل‌ها اگرچه خود عبایی کهنه را پوشیده‌ای مولا چه شب‌ها که دعای خیر کردی آن کسانی را که عمری بابت رفتارشان رنجیده‌ای مولا نخواهد دید مانند تو را دیگر، که بعد از این تو در چشم جهان، خواب خوش نادیده‌ای مولا جهان و هرچه درآن هست پیش تو اضافی بود برای تو دو قرص نان، دو رخت کهنه کافی بود رها کن جسم را یک‌لحظه و جان را تماشا کن علی را بنگر و آیات قرآن را تماشا کن در اخلاصِ علی، حلمِ علی، راز و نیاز او صفا بنگر، فُتوّت بین و ایمان را تماشا کن چو دیدی نعره‌ی "هل مِن مبارز؟" می‌زند در جنگ یلان ساکت و سر در گریبان را تماشا کن یکی پرسید از پیغمبر خاتم: عبادت چیست؟ علی را دیده و فرمود: ایشان را تماشا کن کمی از ماجرای دشت ارژن را اگر خواندی هر آیینه کمال بهت سلمان را تماشا کن برای دیدن پیغمبران دلتنگ اگر بودی علی‌جان را، علی‌جان را، علی‌جان را تماشا کن از آن روزی که فرمودی تو را با مرگ می‌بینیم برای مرگ ما شوق دوچندان را تماشا کن برای دیدن مولا هزاران بار می‌میریم اگر هرشب به‌شوق وعده‌ی دیدار می‌میریم نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه که بالا می‌رود دست تو تا بالاترین نقطه به اذن‌الله یاری از تو می‌جوییم و می‌گوییم، ایاک نعبد نقطه، ایاک نستعین نقطه نه مانده حرفی از هر علم در نزد تو نامعلوم نه دور از چشم تو در آسمان و در زمین نقطه اگر هم خطبه‌ی بی‌نقطه و هم بی‌الف داری پُر است این آستینت از الف‌، آن آستین نقطه تویی آن نقطه‌ای که رفته زیر باءِ بسم‌الله که اسرار الهی جمع باشد در همین نقطه فراوان است جای زخم و پینه بر تنت، اما نداری از ریا یا سجده بر بت در جبین نقطه تویی اول، تویی آخر، که در محشر سؤالی را جوابی نیست جز نامِ امیرالمومنین.(نقطه) می‌آید یک‌نفر مثل تو، از نسل تو، ای مولا نخواهد شد کم‌وبیش از همه ارکان دین نقطه می‌آید تا جهان یک‌بار دیگر با علی باشد شعار مردم سرتاسر دنیا علی باشد ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
همیشه سهم آب و نان ما چندین برابر بود چرا که رزق ما از سفره‌ی موسی‌بن‌جعفر بود اگر باب‌الحوائج خوانده می‌شد علتش این است، که با قلب شکسته مرهم دل‌های مضطر بود زن بدکار و بُشر حافی و مردان زندان‌بان به لطف او برای هرکسی ایمان میّسر بود عذاب شیعیان یا قعر زندان؟ انتخاب از او به دوشش بار جُرم دوستان تا روز محشر بود* اسیری که تمام مدت آزادی‌اش تنها زمان رفتن از زندان به یک‌ زندانِ دیگر بود امام مهربانِ مسلمین، افطار هر روزش به دست سندی‌بن‌شاهکِ ملعونِ کافَر بود اگرچه عاقبت آزاد شد، اما همه دیدند که بر یک تخته‌پاره در غل و زنجیر، پیکر بود به یاد مادرش افتاد هرکس دید جسمش را به او گفتند: "صارت کالخیال" از بس که لاغر بود ✍ * امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: «إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي» ترجمه: «خداوند متعال بر شیعه غضب کرد و مرا بین جان خودم و آنان مخیّر فرمود؛ پس به خدا قسم من با جان خودم، شیعیان را حفظ کردم» 📚کافی، ج ۱، ص ۲۶۰ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
جهان دیده‌ست نور آسمان را در زمین پیدا که امشب ماه شد از خانه‌ی ام‌البنین پیدا حسن انگشتر خلقت، حسین آن را نگین، اما اباالفضل آمد و حالا شده نقش نگین پیدا علی آیینه‌ی رب، این پسر آیینه‌دار اوست برای بهترین باید که می‌شد بهترین پیدا به معنایی که او بخشید بر مردانگی سوگند نشد دیگر زنی چون مادرش مردآفرین پیدا همین که سر به خاک آورد و تسبیح خدا را گفت سر پیشانی‌اش شد نقش فردوس برین پیدا خدا را خواند واحد، شرم کرد از گفتن ثانی که شد علم‌الیقین، عین‌الیقین، حق‌الیقین پیدا چنان آسان به پرسش‌های مشکل می‌دهد پاسخ که بر لب‌های مولا نیست غیر از آفرین پیدا برای رتبه باید خوب را با خوب‌ها سنجید اگر در زیردستان می‌شود بالانشین پیدا اباالقاسم، ابوالقربه، قمر، باب‌الحوائج اوست ولی از بین این‌ها شد ابوفاضل‌ترین پیدا اگرچه واقفم بر "لایُقاس" اما ابایی نیست برای این که در اوصاف باشد هم‌نشین پیدا برای مصطفی در دین، برای مرتضی در زهد برای مجتبی در حلم با او شد قرین پیدا به لطفْ آیینه‌ای از "رحمة‌للعالمین" دارد به رزمش شیوه‌ی رزم امیرالمومنین پیدا به سائل بهترین را داد، اما مثل بابایش نشد در سفره‌اش جز اندکی نان جوین پیدا چه جای عیب اگر دور‌وبرش امثال من باشند که در هر خرمنی هستند چندین خوشه‌چین پیدا "سقاهم ربهم" را تا نمی‌خواندند در گوشش برای امر سقایی نمی‌شد جانشین پیدا تمام لشکر دشمن اسیر هیبتش هستند همین که می‌شود با رزم‌ جامه روی زین پیدا علی آنقدر بازوهای او را می‌زند بوسه که انگاری یدالله است از این آستین پیدا دودستی با دوشمشیر از دوسو مردانه می‌جنگد چنان که می‌شود در دیده‌های ریزبین پیدا به‌غیر از لحظه‌ای که اخم او را دیده در صفین ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا به تیغ خشم او شد محو از آیینه‌ی تاریخ اگر شد ناکثین و قاسطین و مارقین پیدا زمین از زخم‌های تازه پر می‌شد اگر هربار نمی‌شد زیر تیغش شهپر روح‌الامین پیدا به هرجا پرچم "هل من مبارز؟" را علم می‌کرد هم‌آوردی نمی‌شد در تمام سرزمین پیدا به قصد رزم تا می‌تاخت می‌دیدند که می‌شد سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا "اشداء علی الکفار" دشمن بود و با این حال نمی‌شد در دلش از دوستان یک‌ذره کین پیدا خجالت می‌کشید از زینب کبری از آن وقتی که با ننگ امان‌نامه شده شمر لعین پیدا زد آتش بر دلش آوای "این عمّی العباس؟" از آن ساعت که شد از خیمه با صوت حزین پیدا امان از لحظه‌ای که شیرمردی خسته و زخمی زمین افتاده بود و گرگ‌ها شد از کمین پیدا عمود خیمه را بابا کشید آن‌جا که دیگر شد حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد به هرسو قطعه‌ای از عین‌‌ و با و آ و سین پیدا حسین از خاک دستش را چنان با بوسه برمی‌داشت که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا تمام پیکرش بر خاک می‌لرزید آن دم که شد از گودی صدای ناله‌ی "هل من معین؟" پیدا کنار حضرت صاحب‌زمان در روضه‌اش هستند پیمبرها - سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین - پیدا دوایش گفتن یک جمله‌ی "یا کاشف الکرب" است اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا برای حضرت عباس طوری گریه کردم که شده لبخند در روی کرام‌الکاتبین پیدا گرفتم در دوعالم دست‌هایش را، یقین دارم که در محشر برایم می‌شود حصن‌ِ حصین پیدا دلم تنگ عمود آخر است، آن‌دم که خواهد شد به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
به‌مناسبت نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانه‌ای چشم‌ها چیزی نمی‌بینند جز ویرانه‌ای زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری اینجا نخواهد خورد آب‌ودانه‌ای سنگ اگر باشد در اینجا آب خواهد شد دلش کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه‌ای روضه ممنوع است، حتی بی‌صدا و زیر لب پاسخش چوب‌ست وقتی که بجنبد چانه‌ای کافران مأمور اجرای امور دین شدند قبله باز افتاده در دست بتِ بیگانه‌ای روز و شب گرم طواف قبله‌های خاکی‌اند با دوچشم کاسه‌ی خون، دسته‌ی پروانه‌ای عاقبت یک‌روز خواهد ساخت روی این‌ قبور گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانه‌ای عاقبت یک‌روز این غم‌خانه إحیا می‌شود صاحب ایوان‌طلاها و حرم‌ها می‌شود https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ما را خدای حضرت معصومه خوانده گدای حضرت معصومه انگار روی عرش خدا هستیم زیر لوای حضرت معصومه قم شوره‌زار بود و گلستان شد از خاک پای حضرت معصومه عمری به او "کریمه" لقب داده‌ست جود و سخای حضرت معصومه وا می‌کند هزارگره، دستِ مشکل‌گشای حضرت معصومه در زندگی غریب نشد هرکس شد آشنای حضرت معصومه معصومه‌ی امام‌رضا بانوست مولا، رضای حضرت معصومه مثل حریم شاه خراسان است صحن‌وسرای حضرت معصوم در این حریم ذکر ملائک چیست؟ مدح‌وثنای حضرت معصومه " مَن زارَها بِقُم فَلَهُ‌الجَنَّه " این شد بهای حضرت معصومه در این حرم طلا شده مس‌هامان با کیمیای حضرت معصومه شب‌های جمعه زائر اربابیم در کربلای حضرت معصومه درمان دردهای دوعالم شد دارالشفای حضرت معصومه شکر خدا ضریح دلم بوده‌ست یک‌عمر جای حضرت معصومه عالم گدای حاتم طایی شد حاتم گدای حضرت معصومه ناقابل است هدیه‌ی من، اما؛ جانم فدای حضرت معصومه تعجیل در ظهور امام ماست تنها دعای حضرت معصومه http://eitaa.com/joinchat/2778791955Cff7b080a11
یا امام رضا جان... دلم هواییِ دیدارِ توست از نزدیک... اگرچه لطف‌ِ تو بوده‌ست مستدام از دور http://eitaa.com/joinchat/2778791955Cff7b080a11
در مسیر اوج، بال و پر نمی‌آید به ما جز کفن پیراهنی دیگر نمی‌آید به ما اوج ما، معراج ما، در خاک‌وخون غلتیدن است پس در این پرواز دیگر سر نمی‌آید به ما ما به‌تنهایی خود عمری‌ست عادت کرده‌ایم جمع ما جمع است، پس لشکر نمی‌آید به ما گرچه در میدان مینِ نفس رفتن مشکل است گیر کردن پشت این معبر نمی‌آید به ما در میان معرکه تا صحبت از جان‌بازی است پس یقیناً دستک و دفتر نمی‌آید به ما چون در این عرصه فقط گمنام بودن شهرت است ننگ سالم ماندن پیکر نمی‌آید به ما سر به سر در پای عهد خویشتن سر می‌دهیم نه! نماندن پای این کشور نمی‌آید به ما ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
شبِ عروسی‌تان آسمان مصفّا شد زمين پر از برکات خدای اعلی شد شب فرار غم و ماندن خوشی‌ها شد که بین عرش خدا بزم شور برپا شد "دلم ز پرده برون شد، کجايی ای مطرب؟" هوا هوای جنون شد، کجايی ای مطرب؟ رمق به جان غزل‌ها دميده شد امشب جنون به مرز تماشا کشيده شد امشب همين‌که صحنه‌ی اين عقد ديده شد امشب ندا رسيد که "عشق آفريده شد" امشب " معاشران! گره از زلف يار باز کنيد " به سمت فاطمه‌ و‌ مرتضی نماز کنيد زمان بخشش هر اشتباه آمده است شب سياه به پايان راه آمده است به شام تار، هوای پگاه آمده است شب عروسی خورشيد و ماه آمده است "دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش‌باد" که غنچه گل شده با نغمه‌ی مبارک‌باد شب وصال دو دل‌داده و دو دل‌بند است به اين دليل دل کل خلق خرسند است لب رسول از اين عقد، غرق لبخند است که عاقدِ علی و فاطمه خداوند است "سرود مجلس امشب فلک به‌رقص آرد" از آسمان گل ياس و سپيده می‌بارد دونيمه شد شب معراج سيب پيغمبر که نيم آن شده زهرا و نيم با حيدر ولی رساند خدا اين دو را به هم‌ديگر زبان شاعر از اين وصف الکن است آخر... "به پير ميکده گفتم که: چيست راه نجات؟" نوشت: "نذر ظهور گل علی صلوات" ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
اگر سوار و اگر که پیاده می‌آییم به‌شوق توست که جاده‌ به‌ جاده می‌آییم هزارشکر که در اوج این همه سختی به دیدن حرم تو چه ساده می‌آییم بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند بدیهی است که با خانواده می‌آییم اگرچه سختی و دشواری است، اما ما به خُلق باز و به رویِ گشاده می‌آییم "به‌رغم مدعیانی که منعِ عشق کنند" به حکم عشقِ الهی زیاده می‌آییم شکوهمندترین نوعِ انتظار این است همین که خسته ولی ایستاده می‌آییم در این مسیر فقط در پی رضای توأیم که فکر غیر تو از سر نهاده، می‌آییم بیا به دیدن ما ای امام صاحب‌امر که ما به شوق تو با این اراده می‌آییم ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
نه تنها دوست، دشمن فکر حفظ احترامش بود کسی که آیه‌ی تطهیر بخشی از مقامش بود تمام سهمش از این خاک شد یک‌گوشه از زندان همان مردی که هرگوشه از این عالم به نامش بود کمال سود را حتی برای دشمن خود داشت که زندان‌بان او یک‌عمر دربند مرامش بود اگرچه قدر او را مردم دنیا ندانستند ولی در عرش تسبیح ملائک ذکر نامش بود تمام روزها را روزه و شب‌ها عبادت داشت اگرچه غصه قوت غالب هر صبح‌وشامش بود چرا باید إبا می‌کرد از عمّال عباسی؟ کسی که جمع حیوانات وحشی نیز رامش بود دلش می‌خواست تا روز ابد می‌ماند با آن‌ها که دنیا بیشتر در نزد محرومان به‌کامش بود به شوق دیدن او سوخته جان‌ودل کعبه که تا روز ابد مشتاق دیدار امامش بود حسن فرقی ندارد مجتبی یا عسکری باشد که تنها ماندن و بی‌یاوری ارث مدامش بود عطش بالا گرفت و زهر آخر کار خود را کرد دم آخر به یاد داغ جدّ تشنه‌کامش بود به زهر کینه، اما با امید از دار دنیا رفت چرا که آن امام منتقم قائم‌مقامش بود https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e