#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود
روح از پیکرهی کعبه برون آمده بود
روشنا ریخت به افلاک حلولش آنروز
کعبه برخاست به اجلال نزولش آنروز
عشق او بر دل سنگیِ حرم غالب شد
قبله مایل به علی بن ابی طالب شد
از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت
کعبه در بدرقهاش چند قدم با او رفت
قفس کعبه شکستهست؛ دم پرواز است
برو از کعبه که آغوش محمد باز است
آینه هستی و با آینه باید باشی
خانه زادِ پسر آمنه باید باشی
همهی غائلهها گشت فراموشِ نبی
کودکیهای علی پُر شد از آغوش نبی
مستی اهل سماوات دوچندان شده است
عطر گیسوی علی خورده به تن پوش نبی
تا بچیند رطب تازهای از باغ بهشت
رفته دردانهی کعبه به سر دوش نبی
که نبی بوده فقط این همه سرمست علی
که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی
چشم در چشم علی، آینه در آیینه
حرفها میزند اینک لب خاموش نبی
دور از من مشو ای محو تماشای تو من
نگران میشوم از دور شدنهای تو من
من به شوق تو سکوتم، تو فقط حرف بزن
وحی میریزد از آهنگ لبت، حرف بزن
مینشینم به تماشای تو تنها، آری
هر زمان خستهام از مردم دنیا، آری
بر مکافات زمین با تو دلم غالب شد
همهی دهر اگر شعب ابی طالب شد
خوب شد آمدی ای معنی بی همتایی
بی تو هر آینه میمُردم از این تنهایی
دین اسلام در آنروز که بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آن کس که خریدار شدش، حیدر بود
باعث گرمی بازار شدش، حیدر بود
وحی میبارد و من دوختهام دیده به تو
تو به اسلام؟ نه! اسلام گراییده به تو
در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم
از رسولان دگر با تو اولوالعزمترم
میرود قصهی ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام...
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
مولا برای از تو سرودن غزل کم است
تلمیح و استعاره، مجاز و بدل کم است
باید برای مدح تو قرآنِ ناب خواند
شعر و خطابه، قصه و ضربالمثل کم است
آن لحظه که حلاوت نام تو بر لب است
شیرینی شکر که چه گویم، عسل کم است
باید برای مدح تو از صبحِ بدر گفت
هیجای نهروان و شکوه جمل کم است
ای دست اقتدار خدا، فارس العرب!
اصلاً برای شأن تو تعبیر «یل» کم است
شد شهره در میان عرب تکسواریات
آوازههای صاعقۀ ذوالفقاریات
ای آفتاب علم و یقین یا ابوتراب
همواره در مدار تو دین یا ابوتراب
صبح نگات شمس ضحی یا ابالحسن
تار عبات حبل متین یا ابوتراب
از ابتدای خلقت خود کسب فیض کرد
در محضر تو روح الامین یا ابوتراب
الطاف بیکران تو ای قبلهگاه جود
میبارد از یسار و یمین یا ابوتراب
در رستخیز صبح قیامت برای ما
عشق تو است حِصن حَصین یا ابوتراب
با عطر و بوی هر نفست در مشام شهر
جاری شدهست خُلدِ برین یا ابوتراب
چشمان روشن تو بهشت پیمبر است
اصلاً سرشت تو ز سرشت پیمبر است
تفسیر کن برای همه محکمات را
اسرار ناب آیۀ صبر و صلات را
مولای من تمام صفاتت الهی است
آیینهای تلألؤ انوار ذات را
شرط حیات طیبه نور ولایت است
از ما مگیر حضرت عشق این حیات را
با نعمت ولایت تو از ازل، خدا
بیشک گشوده بر همه باب نجات را
یک لحظه در ولایت تو شک نمیکند
هر کس شنیده زمزمۀ کائنات را
تو آمدی کمی به زمین، آسمان دهی
تا که تجلیات خدا را نشان دهی
تسبیح انبیاءِ معظم علی علیست
نقش لب پیمبر خاتم علی علیست
رمز نجات حضرت موسی میان نیل
فریاد استغاثۀ آدم علی علیست
رمز تقرب همۀ اهل کائنات
آوای هر فرشته دمادم علی علیست
لبیک کعبه و حجر و مسجد الحرام
زیباترین ترنم زمزم علی علیست
هر گوشه را که مینگرم ذکر خیر توست
آقای من! عبادت عالَم علی علیست
تو آمدی و عزت توحید پا گرفت
نور خدا زمین و زمان را فرا گرفت
✍ #یوسف_رحیمی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
صحراي حجاز آمده رشك ارم امشب
عالم همه گرديده محيط كرم امشب
تكبير بگوئيد حرم شد حرم امشب
بیش از همه شب گشت حرم محترم امشب
در خانه زده صاحبخانه قدم امشب
بتها همه گشتند به تعظيم خم امشب
در سيزده ماه رجب، ماهِ مبارك
ميلاد علي در حرمالله مبارك
اركان حرم راست به سر شور ولايت
بتها همه گشتند به توحيد هدايت
زمزم به دوصد زمزمه كرده است روايت
كامشب به حرم نور علي گشته عنايت
نوري كه نه مبدأ بُوَد آن را نه نهايت
كز نور الهي كند اين نور حكايت
اين نور همان است كه پيش از گِل آدم
تابيد ز حُسن ازلي در دِل آدم
اين نور فروغ بصر آدم و حوّاست
اين نور همان راهبر نوح به درياست
اين نور تجلاي خدا در دل سيناست
اين نورِ عيان جلوهی حق در يَد بيضاست
اين نور همان معجزهی فيض مسيحاست
اين نور خطابي است كه در طور به موساست
اين نور فروغي است كه در غيب نهان بود
اين نور چراغي است كه در عرش عيان بود
اي بحر تجلاي اَزَل! اين گهر توست
اي معجزه صُنع خدا! اين اثر توست
اي روحالامين! مرشد تو راهبر تواست
اي بيت! جمال اَحدِ دادگر توست
اي آدم پاكيزه سرشت! اين پدر توست
اي فاطمهی بنت اسد! اين پسر توست
بر روي دو دست تو يدالله مبارک
ديدار جمال اسدالله مبارك
آغوش گشوده است ز هم بيتِ الاهش
كعبه، حرم امن خدا شد به پناهش
اركان حرم تشنۀ يك نيم نگاهش
مادر شده محو شرف و عزّت و جاهش
در پاكي و در زهد، خداوند گواهش
پيغمبر اسلام بُوَد چشم به راهش
تا بار دگر روح شريفش به تن آيد
بر ياري او حيدر خيبرشكن آيد
افتاده نفس در دل خلقت به شماره
از چشم سماوات روان گشته ستاره
مَه خندد و خورشيد شده محو نظاره
جبريل به ديوارِ حرم كرده اشاره
وز شوق، گريبان حرم گشته دوپاره
تا جلوه كند روي خداوند دوباره
اي اهل حرم باز حرم محترم آمد
تكبير بگوئيد علي از حرم آمد
اين است كه دیدند به هر عصر عیانش
اين است كه پيوسته زمانهاست زمانش
اين است كه برتر ز مكانهاست مكانش
آيات خدا ريخته از دُرج دهانش
پيوسته بُوَد نام محمد به زبانش
بگرفته به بر خواجۀ لولاك چو جانش
لبهاش گل انداخته از بوسۀ احمد
انگار كه قرآن شده نازل به محمد
اين است كه سر تا به قدم، جان رسول است
شمشير خدا، شير خروشان رسول است
چون خرمن گل، زينت دامان رسول است
از كودكي خويش، نگهبانِ رسول است
قدر و نبأ و فاطر و فرقانِ رسول است
قدرش بشناسيد كه قرآنِ رسول است
قرآن كه ز آغاز به احمد شده نازل
بر قلب وي، از قلب محمد شده نازل
اي بندگي درگه تو روح سيادت
اي مهر تو امضاي قبولي عبادت
خوبان جهان را به درت روي ارادت
"توحيد" به توحيد تو داده است شهادت
بي دوستيات خلق نگرديده سعادت
از يمن قدوم تو حرم يافت ولادت
تو شير خدايي و محمد به تو نازد
و الله قسم خالق سرمد به تو نازد
ما مهر تو با شير گرفتيم ز مادر
بي مهر تو ما را نَبُوَد روح به پيكر
جايي كه بُوَد پاي تو بر دوش پيمبر
كس را نَبُوَد گفتن مدح تو ميسّر
اوصاف تو را گفته خداوند مكرّر
گيرم كه ببارد ز دهانِ همه گوهر
با هيچ زبان گفتن مدح تو نشايد
"ميثم" چه بگويد؟ چه بخواند؟ چه سرايد؟
✍ #غلامرضا_سازگار
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
همین که بادها خواندند با هوهو سرودش را
ملائک مژده آوردند در عالم ورودش را
زنان مصر دست خویش را با دیدن یوسف...
ولی کعبه به شوق دیدن حیدر وجودش را...
بجز مولای ما دیگر امیری نیست در تاریخ
که خود زحمت کشید اما به مردم داد سودش را
زمین و آسمان و منبر و محراب دلتنگاند
رکوعش را، سجودش را، قیامش را، قعودش را
فراز مطلق دنیاست وقتی در تمام عمر
ندیده هیچکس جز لحظهی سجده فرودش را
خودش را مرکب طفل یتیمی میکند مردی
که شمشیر آرزو دارد ببیند رنگ خودش را
کسی که حقِّ او را ناجوانمردانه غاصب شد
گناهی کرد و در چشم دوعالم کرد دودش را...
چهمیکردیم اگر این ذکر در دنیایمان کم بود؟
جهان بینام زیبای "علی" مثل جهنم بود
اگر حتی بیفتد در زوایای جهان آتش
نمیسوزم که از عشق علی دارم به جان آتش
به آتش میکشم خود را و از خود میزنم بیرون
که دنیای تعلق را بسوزاند همان آتش
خودش عمریست که در شعلههای کینه میسوزد
کسی که آرزو دارد برای دیگران آتش
اگر از هرکسی -غیر از علی- دم میزدم، بیشک
به چشم خویش میدیدم که دارم بر زبان آتش
کجا آتش گلستان بقا میشد بر ابراهیم
اگر مولا نمیفرمود اذنش را بر آن آتش
همین که ذوالفقارش را به عزم رزم بردارد
میاندازد به ضربی در زمین و در زمان آتش
برای دوستانش میشود عرش خدا تزیین
برای دشمنانش میشود هفتآسمان آتش
ندارد هیچکس غیر از تو این شأن و شجاعت را
قرائت کن برای خلق، آیات برائت را
بساط غصه را از هر دلی برچیدهای مولا
که دنیا شاد شد هربار که خندیدهای مولا
زمین درگیر تاریکی مطلق مانده بود اما
تو مثل ماه بر شبهای آن تابیدهای مولا
از آن روزی که در کعبه به دنیا آمدی دیگر
در عالم قبلهی دلهای ما گردیدهای مولا
تو عینالله ناظر بودهای یعنی به چشم دل
خدا را قبل و بعد هر عبادت دیدهای مولا
کسی با دستخالی رد نشد از آستان تو
که حتی در نماز انگشتری بخشیدهای مولا
لباس تازه پوشیدند از لطف تو سائلها
اگرچه خود عبایی کهنه را پوشیدهای مولا
چه شبها که دعای خیر کردی آن کسانی را
که عمری بابت رفتارشان رنجیدهای مولا
نخواهد دید مانند تو را دیگر، که بعد از این
تو در چشم جهان، خواب خوش نادیدهای مولا
جهان و هرچه درآن هست پیش تو اضافی بود
برای تو دو قرص نان، دو رخت کهنه کافی بود
رها کن جسم را یکلحظه و جان را تماشا کن
علی را بنگر و آیات قرآن را تماشا کن
در اخلاصِ علی، حلمِ علی، راز و نیاز او
صفا بنگر، فُتوّت بین و ایمان را تماشا کن
چو دیدی نعرهی "هل مِن مبارز؟" میزند در جنگ
یلان ساکت و سر در گریبان را تماشا کن
یکی پرسید از پیغمبر خاتم: عبادت چیست؟
علی را دیده و فرمود: ایشان را تماشا کن
کمی از ماجرای دشت ارژن را اگر خواندی
هر آیینه کمال بهت سلمان را تماشا کن
برای دیدن پیغمبران دلتنگ اگر بودی
علیجان را، علیجان را، علیجان را تماشا کن
از آن روزی که فرمودی تو را با مرگ میبینیم
برای مرگ ما شوق دوچندان را تماشا کن
برای دیدن مولا هزاران بار میمیریم
اگر هرشب بهشوق وعدهی دیدار میمیریم
نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه
که بالا میرود دست تو تا بالاترین نقطه
به اذنالله یاری از تو میجوییم و میگوییم،
ایاک نعبد نقطه، ایاک نستعین نقطه
نه مانده حرفی از هر علم در نزد تو نامعلوم
نه دور از چشم تو در آسمان و در زمین نقطه
اگر هم خطبهی بینقطه و هم بیالف داری
پُر است این آستینت از الف، آن آستین نقطه
تویی آن نقطهای که رفته زیر باءِ بسمالله
که اسرار الهی جمع باشد در همین نقطه
فراوان است جای زخم و پینه بر تنت، اما
نداری از ریا یا سجده بر بت در جبین نقطه
تویی اول، تویی آخر، که در محشر سؤالی را
جوابی نیست جز نامِ امیرالمومنین.(نقطه)
میآید یکنفر مثل تو، از نسل تو، ای مولا
نخواهد شد کموبیش از همه ارکان دین نقطه
میآید تا جهان یکبار دیگر با علی باشد
شعار مردم سرتاسر دنیا علی باشد
✍ #مجتبی_خرسندی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
پدر خاک آمده به زمين
از فراسوي قلهی ادراك
رونمايي شدهست در خلقت
دومين قيد جملهی لولاك
من چه گويم ز شأن مادر او
بي نظيري كه بي نظير آورد
غير از اين نيست وصف بنت اسد
دختر شير بود و شير آورد
مستجيري به مستجار آمد
روح تازه گرفت بيت عتيق
كعبهاي كه علي درونش نيست
چون ركابي شود بدون عقيق
صاحب خانه رفته در خانه
ديگر اذن دخول لازم نيست
حيدر از حفظ بود قرآن را
با وجودش نزول لازم نيست
بين آغوش احمد مكي
آيههايي ز مومنون ميخواند
عقل كل بود و با كراماتش
عاشقان را سوي جنون ميخواند
كيست مولا، همان كه در كعبه
بر روي شانهی پيمبر رفت
شانههاي نبي همان عرش است
حيدر از عرش هم فراتر رفت
گردش روزگار دست علي است
كهكشان دانههاي تسبيحش
درِ خيبر شكسته، چيزي نيست
فتح آن قلعه بود تفريحش
چند سالي درست قبل ازل
زندگي را شروع كرده علي
هر زمان رزق ميرسد از راه
شک ندارم ركوع كرده علي
شب معراج مصطفي حس كرد
در پس پرده روبروي عليست
به گواه فمن يمت يرني
بازگشت همه به سوي عليست
✍ #محمد_رسولی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
«سه روز» بود، که در مکّه بیقراری بود
نگاه کعبه، پر از چشمانتظاری بود
«سه روز» صبح شد و، سایبان «حِجر و حَجَر»
سحابِ رحمت و ابرِ امیدواری بود
به احترام شکوفایی گل توحید
«سه روز» کار حرم عشق و رازداری بود
زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل»
در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود
پس از «سه روز» از آن روی ماه پرده گرفت
حرم که محرم اسرار کردگاری بود
صفای آینه از چشم «مَروه» میتابید
شمیم عاطفه از، «مُستَجار» جاری بود
زمین به مقدم مولود کعبه، مینازید
هوا هوای بهشتی، زمان بهاری بود
فرشتگان خدا، در مقام ابراهیم
سرودشان، غزل عشق و بیقراری بود
سحر به زمزم توحید، آبرو بخشید
علی، که زمزمۀ چشمه در صحاری بود
* *
قسم به وحی و نبوّت که در کنار نبی
علی تمام وجودش، وفا و یاری بود
نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری
علی که جلوۀ آیات جاننثاری بود
چگونه نخل عدالت نمینشست به بار
که اشک چشم علی، گرم آبیاری بود
امیر ظلمستیز، افسر یتیمنواز!
یگانه آینۀ عدل و استواری بود
همین نه «مکّه» از او عطر ارغوانی یافت
«مدینه» از نَفَس او بنفشهکاری بود
علی، تجسّم اخلاص و صبر بود و امید
علی، تبلور ایمان و پایداری بود
علی، به واژۀ آزادگی تَقدّس داد
علی، تجلّی ایثار و بردباری بود
جهان کوچک ما حیف درنیافت که او
پر از کرامت فضل و بزرگواری بود!؟
قسم به کعبه که سجّادۀ گلافشانش
زِ خون جبهۀ او باغ رستگاری بود...
✍ #محمدجواد_غفورزاده
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e