#مجلس_ختم_پدر #امیرالمؤمنین #امام_حسین #متن_روضه
🥀حرف دل دختراشو امروز برات بخونم بگو بابا...
ز آن نالم که بابا در برم نیست
صفا و سایهٔ او بر سرم نیست
🥀یادش بخیر روزایی که بابا داشتم - سایه بابا بالا سرم بود -
ای عزیز بابا...
مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه پدرم نیست
🥀همه عالم باشند اما تو نیستی بابا - دلم تنگه - ای بابا...
آخ چرا از من جدایی جان بابا
ز تو نایدصدایی جان بابا
بابا...
گره افتاده در کارم پس از تو
بگو با من کجایی جان بابا
🥀همیشه هر وقت سختی داشتم کنارت نشستم- دلخوشیم بود بابا دارم-
ای بابا بابا..
ببین بی تو دلم را غم گرفته
به درد ما دوایی جون بابا
آخ منو این جای خالی وامصیبت
چنین آشفته حالی وامصیبت
چه باید کرد - با داغ تو بابا
بگو با من کجایی جان بابا
🥀بگم آی مردم دستتون درد نکنه - همه اومدین بدن نازنین بابا را غسل دادین - تشریح کردین، وقتی بدن بابا رو میبردن یکی بلند صدا میزد به عزت و شرف لا اله الا الله - آی مردم بلند بگید لا اله الا الله -
همه پشت سر جنازه بابا می گفتن لا اله الا الله
اما می خوام یه جمله بگم نالشو بزنیُ اشک بریزی برا غربت امیرالمومنین،
🥀می خوام بگم ای کاش این جمعیت می اومدن کوفه،
شام غریبان امیرالمومنین،
اون دل شبی که علی را تشییع کردند کسی نگفت بلند بگو لا اله الا الله امیرالمومنین غریبه امیرالمومنین مظلومه
امروز برای غربت علی گریه کن،
امروز برای غربت علی ناله بزن،
🥀بمیرم صدا زد حسنم بابا حسینم بابا، نیمه شب غسلم بدین نیمه شب کفن کنید، نیمه شب تشییع کنید،
کدوم بابایی رو سراغ دارین که نیمه شب غسل بِدن، نیمه شب کفن کنند...
میگه دیدم امیرالمومنین رو دارن غسل میدن، ابی عبدالله آب میریزه، امام حسن بدن بابا رو غسل میده
( حیدر غریب براش گریه کن اموات فیض ببرن روح این پدر سر سفره امیرالمومنین مهمان باشه )
یه وقت دیدن امیرالمومنین به اذن خدا خودش داره شونه به شونه میشه،
همه برا علی گریه میکردن اما دیدن یه خانمی گوشه ای ایستاده اشک میریزه،
هی زیر لب میگه بابا بابا بابا بابا
( دختر بابا رو خیلی دوست داره مخصوصا که باباش غریب باشه مخصوصا اگه باباش مظلوم باشه...
هی زیر لب میگفت....
بابای خوبم بابای مظلومم
◼️بابای خوب و مهربون
◼️حرفامو از چشام بخون
◼️من التماست می کنم
◼️یه شب دیگه پیشم بمون - 2
اما بدن علی رو شبانه غسل دادن،
شبانه کفن کردن، شبانه تشییع کردن،
◼️می خوام بگم یا امیر المومنین آقاجان،
قربون غربتت برم علی جان
بدن شما رو توی پنج جامه کفن کردن،
تو تابوت گذاشتن،
جلوی تابوت میکائیل گرفت، جبرئیل گرفت، عقب تابوت ابی عبدالله امام حسن گرفتن،
آقا جان اگه نیمه شبم بود، شما را تشریح کردن...
اما آی حسینیا...
میخوای دلتو ببرم کربلا نالشو بزنی..
آی کربلائیا بمیرم برا اون بدنی که...
رو خاک گرم کربلا تشییع کردند..
اما تشییع جنازه اش ویژه بود...
ده نفر نعل تازه زدن به اسب ها..
رو بدن نازنین ابی عبدالله تاختند
الهی نبینی داغ برادرتو،...
الهی سایه داداشت بالا سرت باشه...
مگه میشه خواهر بدن برادرشو نشناسه.....
یه خواهر دل سوختهای اومد گودی قتلگاه...
این شمشیر شکسته ها روکنار زد...
نیزه شکسته هارو کنار زد...
هی میگفت...
▪️ گلی گم کرده ام میجویم او را
▪️ به هر گل میرسم میبویم اورا
▪️گل من یک نشانی در بدن داشت
▪️یکی پیراهن کهنه به تن داشت
🌾حسینم به کجایی
🌾که مُردم زجدایی
🌾هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله ع صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن یا حسین"
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#پندیات #مجری #ترحیم_خوانی #پدر #مجلس_ختم_مادر #مجلس_ختم_پدر
دردا که عمرِ رفته بسی رایگان گذشت
ما در خیالِ سود ولی در زیان گذشت
نیمی زعمر ماند به صحرای آرزو
نیمی دگر دریغ، به خواب گران گذشت
خیری نبرد تا که به تن بود تاب و توش
فهمیدم آن زمان که ز پیکر توان گذشت
افتاده دور از ره انصاف و مردمی
تا با خبر شدیم زِرَه کاروان گذشت
موی سپید زمزمه در گوش کرد و گفت
بیدار شو رفیق! که ما را زمان گذشت
چون مرغ روح از قفس تن پرید و رفت
صیاد مرگ گفت که تیر از کمان گذشت
دیدی که خواجه غیر تولای زر نداشت
با یک جهان و بال ز دار جهان گذشت
روزش بخیر باد که سود است سر به سر
آن کس که شام او به غم دیگران گذشت
ثابت به پیشواز کلیم آمد و بگفت
این یک دو روز زندگی ما چسان گذشت
یک روز صرف بستن دل شد به این و آن
روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت.
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#ترحیم_خوانی #دکلمه #متن #مجری #مجلس_ختم_پدر #پدر
شجاع ترین آدمها کیا هستند ؟
معلم به بچه ها گفت :
” تو یه کاغذ بنویسید به نظرتون شجاع ترین آدما کیان ؟
بهترین متن جایزه داره “
یکی نوشته بود:
غواص که بدون محافظ تواقیانوس با کوسه ها شنامیکننه
یه نفر نوشته بود :
اونا که شب میتونن تو قبرستون بخوابن
یکی دیگه نوشته بود :
اونایی که تنها چادرمیزنن تو جنگل از حیوونا نمیترسن . و…
هر کی یه چیزی نوشته بود اما
این نوشته دست ودلشو لرزوند ، تو کاغذ نوشته شده بود :
” شجاع ترین آدما اونان کـه خجالت نمیکشن و دست پدرمادرشونو میبوسن…نه سنگ قبرشونو…!!! “
قطره اشکی بر پهنای صورت معلم دوید.به همراه زمزمه ای …
افسوس منهم شجاع نبودم…
یادمون باشه
تو خونه ای که [بزرگترها] کوچک میشن
[کوچکترها] هرگز بزرگ نمیشن
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#پدر #مجلس_ختم_پدر #مجری #دکلمه #ترحیم_خوانی
درصداقت برتر از آیینه ای
در رفاقت باده ای بی کینه ای
ای سپیدار بلند وپایدار
می برم نام تو را با افتخار
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#متن #دکلمه #مجری #عاشقتم_مادر #مجلس_ختم_پدر #ترحیم_خوانی
"نمی دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم و
از کدامین گل عطرت را بجویم.
اما همین قدر می دانم که هنوز هم مانند کودکی عاجزانه تمنای وجودت را دارم
آرامش ابدی تو آرامش زندگیم را ربود و
اینک دلتنگی روز های بی تو را فقط کنار سنگی سرد که پناه ماست سپری می کنم
هفت روز است که آسمانی شدنت را با چشمانی اشکبار گرامی می دارم مادر"
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e