eitaa logo
مهدی یاوران🚩
410 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
59 فایل
⭐تادیرنشده برگردیم⭐ ✔چیزی تاظهورمهدی موعود(عج)نمانده... 🚩فعالیت:تازمان ظهور امام زمان(عج) 🌹کپی باذکرصلوات هدیه به آقاصاحب الزمان(عج) 🔹️برای انتقادوپیشهاد👇 @yamahdi313yaar تولیدات محتوای مهدی یاوران👇 @stickermahdavi313yar
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹️نکته روز قیام بنده در نماز، اظهار عبودیّت و سکون است، و این که هیچ حرکتی از خود ندارد؛ و سجود غایت خضوع است. آیت الله العظمی بهجت (ره) 🔰جرعه وصال 🥀 🥀
🔰 🍀جلسه پنجاه وپنجم 🔹️۴- رقت و گریه بر شخص مصیبت دیده به خاطر اینکه او شخصی بزرگ است : وقتی شخص مصیبت دیده ، انسان بزرگی باشد ، بویژه اگر با او رفتاری بکنند که با جلالت قدرش منافات داشته باشد، موجب رقت دل ها بر او می گردد ، هر چند آن شخص اجنبی و یا کافر و بلکه اگر دشمن باشد. شیوه رفتار پادشاهان و فرمانروایان نیز با دشمنانشان چنین بوده است . کما اینکه در قضیه ذي القرنين با دارا ، با فرزند دارا چنین شد. حکم شارع مقدس نیز بر همین اساس است . به همین خاطر پیامبر صلی الله عليه و آله عبای خود را به عدي بن حاتم - در زمانی که کافر بود - دادند تا بر آن بنشیند و فرمود : عزیز قومی را که ذلیل شده است ، احترام کنید و نیز به همین خاطر بود که علی علیه السلام لباس عمرو بن عبدود را وقتی که او را از پا در آورد از تنش بیرون نیاورد ، حتی زره او را که بی نظیر بود بر نداشت و هنگامی که در این باره از آن حضرت سؤ ال شد، فرمود: او در میان قوم خود شخص بزرگی بود و من مایل نبودم با عريان کردن او حرمتش را هتک کنم. شارع مقدس درباره دختران پادشاهان کافر - در صورتی که به اسارت و کنیزی در آیند - به پاس احترام به آنها حکم دیگری دارد . آنها بر گزیدن همسر حق انتخاب دارند و در بازار به معرض فروش گذاشته نمی شوند . پس بیایید بر حسين عليه السلام چنان گریه کنیم ، مانند گریه عبد برای سید و مولایش ، زیرا که آن حضرت انسان جلیل القدر و بزرگواری بود که حرمتش را زیر پا گذاشتند ، تنش را عریان کردند و اهل و عیالش را به اسارت از شهری به شهر دیگر چرخاندند و مانند کنیزان به آنان طمع ورزیدند . پس کسی که این چنین بر او گریه نکند، به قدر و منزلت آن حضرت آشنایی ندارد . 🔹️۵- گریه و رقت بر کسی که صفات پسندیده ای دارد صفات نیکو و پسندیده موجب رقت بر دارنده آن صفات می شود ، هر چند که با آن شخص آشنایی نداشته باشد . در شرع مقدس احترام به این گونه افراد ، در صورتی که کافر هم باشد، وارد شده است . کما اینکه به موسی علیه السلام وحی شد که آن سامری را نکشد ، چون انسان با سخاوتی است . همچنین درباره یکی از اسرای کافر ، جبرئیل از جانب خدا نازل شد و کشتن او را نهی فرمود ، زیرا او اطعام می کرد . به هر حال آزار رساندن به انسانی که دارای صفات نیکو باشد ، قلب را متاءثر می گرداند ، بویژه که آن شخص دچار مصیبت هایی بشود که با صفات او در تقابل است . از این رو وقتی ملاحظه کنی ، شخصی که هزار هزار می بخشد به یک لقمه نان احتیاج دارد و آن را درخواست می کند، دلت به حال او می سوزد . همچنین کسی با شرم و حیاء باشد وقتی می بیند که در ملاءعام به او توهین می شود، دچار تاءثر می شوی . به همین ترتیب ، وقتی صفات و خصوصیات سید الشهداء را ملاحظه کنی و آن را با مصیبت هایی که بر ایشان وارد شد، مقایسه کنی ، موجب رقت خاص و گریه مخصوص بر آن حضرت می شود . پس بیایید برای صفات پسندیده و نیکوی آن حضرت گریه کنیم . 🥀 🥀
🔸️توسل مرحوم آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری و نجات از مرگ 🍃🌺🍃🌺🍃 مرحوم آیت الله العظمی اراکی فرمودند: آیت الله آقای حاج شیخ مرتضی حائری فرزند مرحوم آقای حاج شیخ ، از مرحوم آیت الله آقای حاج سید حسن فرید اراکی نقل کردند که آقای حاج شیخ فرمودند: وقتی که کربلا بودم شبی در عالم خواب دیدم که شخصی به من هشدار داد که تا ده روز دیگر بیشتر زنده نیستی، از خواب بیدار شدم و پیش خود گفتم: خواب حجت نیست و به آن اعتنایی نکردم. روز دهم فرا رسید، برخی از دوستان اظهار کردند: خوب است امروز به یکی از باغات کربلا برویم، من هم موافقت کردم. وقتی به باغ رسیدیم متوجه شدم که در وجودم حالت سردی به وجود آمده، هر چه خواستم تحمل کنم نتوانستم، دوستان مرا با عبا و غیره پوشانیدند ولی فایده نکرد، آن قدر حالم بد شد که نتوانستم در آن جا بمانم. از دوستان خواستم مرکب بیاورند تا مرا به منزل باز گردانند. دوستان مرکب را آماده کرده و مرا روی آن نشاندند، ولی از شدت کسالت نتوانستم روی آن قرار بگیرم. سرانجام دوستانم با مراقبت و محافظت مرا به منزل رساندند و در رخت خواب بستری شدم و رفته رفته حالم بدتر شد، تا این که به حالت احتضار در آمدم. در آن حالت دو ملک را دیدم که از سقف وارد اتاق شدند، با ورود آن ها بلافاصله به امام حسين عليه السلام متوسل شدم، تا آن که ملک دیگری نزد آن دو ملک آمد و گفت: امام حسين عليه السلام می فرمایند: از وی دست بردارید. طولی نکشید که امام حسين عليه السلام شخصا آمدند و آن دو ملك در حضور حضرت، با کمال ادب کنار رفتند. پس از حضور حضرت من به حال عادی برگشتم، ولی هیچ قدرتی جهت صدا کردن نداشتم. عیالم را دیدم که بالای سرم نشسته و گریه می کند، تنها کاری که توانستم بکنم این بود که چیزی را که روی من انداخته بودند با یک انگشت تکان دادم. عیالم خوشحال شد و صدا زد: مرده زنده شد. این قضیه درست همان روز دهم بود که در خواب به من گفته بودند تا ده روز دیگر زنده نخواهی بود. مرحوم آیت الله العظمی آقای اراکی می فرمودند: مرحوم آقای حاج شیخ دارای درجات عالی از ایمان بودند، به مناسبتی که یادم نیست چه مناسبتی بود، مرحوم حاج شیخ به من گفتند: یقینی که من دارم هیچ کس ندارد. من خیلی تعجب کردم، البته می دانستم که ایشان در زندگی به این گونه قضایا برخوردهایی داشته که همان ها باعث یقین کامل ایشان شده است. لازم به ذکر است که او در زندگی مشکلات فراوانی داشته که در سازندگی ایشان اثر فراوانی داشته است، از جمله آن که مدت ها خانمشان کور بوده، ایشان به تنهایی از خانم و بچه ها پذیرایی می کردند، و همچنین مادرشان نیز از کار افتاده بوده که به نحو احسن وظیفه فرزندی را در حق مادرشان به جا می آوردند. 🔰منبع:روزنه هایی ازعالم غیب 🥀 🥀
🔰 ۱ 🍀جلسه هفتم 💠برای عصمت امام، دلائل عقلی و نقلی (از قرآن و روایات)، وجود دارد. مهم ترین دلیل های عقلی عبارتند از: الف. حفظ دین و راه و رسم دینداری، در گرو عصمت امام است؛ چون امام مسؤولیت حفظ دین از تحریف و هدایت دینی مردم را بر عهده دارد و نه تنها سخن او، که رفتار او و تأیید و عدم تأییدش نسبت به عمل دیگران، در رفتار جامعه تأثیر می گذارد؛ پس باید در فهم دین و عمل به آن از هر لغزشی محفوظ باشد تا پیروان خود را به گونه صحيح، هدایت کند. ب. یکی از دلایل نیاز جامعه به امام، این است که مردم در شناخت دین و اجرای آن، مصون از خطا نیستند. حال اگر پیشوای مردم نیز چنین باشد، چگونه می تواند مورد اعتماد کامل آنها قرار گیرد؟ به بیان دیگر، اگر امام معصوم نباشد، مردم در پیروی از او و انجام همه دستوراتش، دچار تردید خواهند شد. آیاتی از قرآن نیز بر لزوم عصمت امام دلالت دارد که یکی از آنها آیه ۱۲۶ سوره بقره است. در این آیه شریف آمده است که پس از مقام نبوت، خداوند مقام والای امامت را نیز به حضرت ابراهيم ع عطا فرمود. آن گاه حضرت ابراهیم از خداوند درخواست کرد که مقام امامت را در نسل او نیز قرار دهد. خداوند فرمود: «عهد من (امامت) به ستمکاران و ظالمان نمی رسد» یعنی منصب امامت، مخصوص آن دسته از ذریه ابراهیم ع است که ظالم نباشند. حال با توجه به اینکه قرآن کریم، شرک به خدا را ظلم بزرگی دانسته و نیز هر گونه تجاوز از دستورات الهی (= گناه) را ظلم به نفس برشمرده است، هر کس در برهه ای از زندگی خود، مرتکب گناهی شده، مصداق ظالم است و شایسته مقام امامت نخواهد بود. به بیان دیگر، بدون شک حضرت ابراهیم ع «امامت» را برای آن دسته از ذریه خود که در تمام عمر گناه کار بوده و یا در آغاز، نیکو کار بوده و سپس بد کار شده اند، درخواست نکرده است. 🔸️ بنابر این دو دسته باقی می ماند: ۱. آنان که در آغاز، گناه کار بوده اند و سپس توبه کرده و نیکو کار شده اند. ۲. آنها که هیچ گاه مرتکب گناهی نشده اند. خداوند در کلام خود، دسته اول را استثنا کرده است. نتیجه اینکه مقام امامت» تنها به دسته دوم اختصاص دارد. ۱ 🥀 🥀
🔹هرروز سخنان عرشی 🍃🌺🍃🌺🍃 🍀 محبوب ترين عمل از امام صادق عليه السلام روايت شده كه آن حضرت فرمود : اءحب الاءعمال الي الله عزوجل ماداوم عليه العبد و ان قل ؛ (61) محبوب ترين عمل نزد خداوند عزوجل عملي است كه بنده بر آن مداومت داشته باشد هر چند كه آن عمل اندك و ناجيز باشد . 📚پندهای حکیمانه ازعلامه حسن زاده آملی 🥀 🥀
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀برای کنترل چشم 🎥 آیت الله ناصری 🥀 🥀
🔻 امت ها زندگی و مرگ دارند 🔻📊 ممکن است یک وقت امتی بمیرد بدون آنکه افرادش مرده باشند ... 💯⤵️ ( ) با ما همراه باشید 🌷 در قرآن آیات زیادی داریم که همین مطلب را بیان می‌کند که امتها زندگی و مرگ دارند. ممکن است یک وقت امتی بمیرد بدون آنکه افرادش مرده باشند. معنای اینکه «امتی بمیرد» این نیست که افرادش همه یکسره اعدام شوند، مثلا در یک بلای آسمانی یا در اثر یک جنگ از بین بروند، بلکه ممکن است امتی بمیرد بدون آنکه یک فرد از افراد آن امت مرده باشد. و قرآن برای موت امت‌ها یک حساب قائل است. همین طور که یک فرد مرگش روی یک حساب است و اگر اجل و پایان عمر یک فرد برسد دیگر خواه ناخواه می‌میرد خواه اجلش اجل مسمى باشد یا اجل غیر مسمى؛ یعنی یک انسان یک لحظه ای می‌رسد که آن لحظه به هر حال دیگر لحظه مرگ اوست؛ جامعه‌ها هم یک لحظه ای می‌رسد که آن لحظه، لحظه مرگ آن جامعه هاست. عرض کردم، مرگ یک جامعه معنایش این نیست که حتما افراد آن جامعه هم باید بمیرند. این نظیر آن حرفی است که امروز درباره مرگ تمدن‌ها و مرگ فرهنگ‌ها می‌گویند، چون یک تمدن و یک فرهنگ برای یک مردم همان روح آن مردم را تشکیل می‌دهد. اگر لحظه ای برسد که عمر آن فرهنگ به پایان رسیده باشد و فرهنگ زنده‌تر و قوی تری به او هجوم بیاورد و آن فرهنگ را ریشه کن کند روح آن ملت را از آنها گرفته. وقتی روح آن ملت را از آنها گرفت آن ملت از نظر روح اجتماعی دیگر مردند. ( استاد مطهری ادامه دارد ✨✨ ) 🥀 🥀