eitaa logo
مهدیه بندرانزلی
2.6هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
5هزار ویدیو
131 فایل
#کانال_رسمی_مهدیه_بندر_انزلی https://eitaa.com/mahdiyebandareanzali نشرمطالب باذکر#5صلوات جهت تعجیل درامرفرج و سلامتی یوسف زهرا سلام الله علیها 🌸شما میتوانید نظرات خود را با خادم مهدیه بندرانزلی در میان بگذارید. 👇 @sadate_emam_hasaniam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹امام رضا علیه السلام فرمودند: 🌸اَلاْءيمـانُ هـُوَ مَعْرِفـَةٌ بِالْقـَلْبِ وَ اِقْرارٌ بِالّلِسانِ وَ عَمَلٌ بِالْأرْكانِ. ايمان عبارت است از: 🔹️شناخت قلبى 🔹️اعتراف زبانى 🔹️عمل با اعضاء وجوارح 📚تحف العقول، ص۴۲۲ @mahdiyebandareanzali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح 🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد 🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ @mahdiyebandareanzali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
※ عاشورا داش مشتیا پای امام حسین علیه‌السلام ایستادند! ✘ پای امام زمان علیه‌السلام کیا می‌ایستن؟ منبع :شرح دعای امام رضا علیه السلام برای امام زمان علیه السلام @mahdiyebandareanzali
🌷🕊🌷🕊🌷🕊 دفاع مقدس مظهرایستادگی، پایداری و مقاومت است.حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی) برنامه های هفته دفاع مقدس سال ۱۴۰۲ شهرستان بندرانزلی @mahdiyebandareanzali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خیلے صبور و مهربان بود . هیچ وقت منتظر نمیموند که کسے کارے به او محول کنه، هرگاه میدید کارے هست خودش انجام میداد و منتظر تشکر از هیچ کسے نبود . هیچ کارے را بد نمیدانست و برایش فقط لقمه حلال مهم بود. عاشق خانه و خانواده مخصوصاً فرزندش ؛ مهمترین کار دنیا را میدونست. 🌷 یاد امام و شهداباذکرصلوات @mahdiyebandareanzali
💠برادرا نماز، نماز! ✍️ستون گردان حبیب، لحظه به لحظه به ارتفاعات علی گره زد نزدیک و نزدیک تر می شد. برادر محسن هم چنان که پیشاپیش ستون حرکت می کرد، با رسیدن نیروها به بالای تپه ای کوچک، ناگهان متوقف شد. نگاهی به آسمان انداخت و بعد رو به نیروها فریاد زد:”نماز، نماز! برادرها، نماز را فراموش نکنید.” با این نهیب ، ستون حبیب می رفت تا از حرکت بایستد که برادر محسن فریاد زد :”نایستید، بدوید! نماز را بدورو می خوانیم. هرکس به پشت سر نفر جلویی دست تیمم بزند، نماز را بدورو بخوانید.” یک لحظه خم شدم، دست بر خاک زدم و تیمم کردم. همان طور که داشتم جلو می رفتم ، مشغول به نماز شدم: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین ... عجب نمازی بود! به راستی نجوای عشق بود. زبان ها ذکر می گفتند و بدن ها هر یک به گونه ای در جنبش و جوشش بودند. لحظه ای بی اختیار از صدای صفیر گلوله ی خمپاره بر زمین می افتادیم. لحظه ای دیگر باز بی اختیار، با شنیدن صدای موشک های زمانی آر.پی.جی دشمن که بالای سرمان منفجر می شد، می نشستیم؛ ولی هم نماز می خواندیم و هم حرکت ستون کماکان به سوی موضع توپخانه ادامه داشت. تمام بچه ها در همان حالت پیشروی، نماز صبح شان را خواندند و در نمازشان خدارا به یاری طلبیدند. 📚کتاب ققنوس فاتح(بیست روایت شفاهی از شهید والامقام محسن وزوایی) @mahdiyebandareanzali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من خاک من گل شود و گل شکفد از گل من تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من @mahdiyebandareanzali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 روایت حاج قاسم از یک سنگر تاریخی در دفاع مقدس ✍برش‌هایی از خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم سلیمانی در «ذوالفقار» آمده است که در بخشی از آن به ویژگی های یک سنگر خاص و تاریخی اشاره می کند و آن را توصیف می کند. سخنان سردار شهید در ادامه در این باره می‌آید: در عملیات خیبر روی شهید زین الدین و بچه‌های لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) خیلی فشار بود، چون توی ضلع مرکزی جزیره جنوبی مجنون بودند. آن موقع خاکریزی هم نبود. پناهگاهی، سیل بندی و سنگری هم نبود. بمباران ها و آتش‌های شدید دشمن مجال سنگر درست کردن نمی‌داد. بچه‌ها توی گل و آب غوطه ور بودند و دفاع می‌کردند. خون و گل با هم توی این کانال‌ها قاطی بود و جاری می‌شد.پشت سر نه پلی بود، نه جاده‌ای و نه ماشینی می‌توانست بیاید. همه با بلم یا با قایق آن هم با آن امکاناتی که وجود داشت خودشان را رسانده بودند به این هدف. آتش به قدری شدید بود که آنجا هر کس بیرون بود یا شهید می‌شد یا زخمی. سنگرها هم همینطور یکی یکی فرو می‌ریختند روی بچه‌ها و شهیدشان می‌کردند. واقعا هم در طول جنگ که ما جنگیدیم و عملیات کردیم جزیره جنوبی و مقاومتی که در آن انجام گرفت جزء برجسته‌های مقاومت در جنگ ما محسوب می‌شد. من در جزیره مجنون جنوبی رفتم توی یک سنگر کوچکی که شاید در طول تاریخ نمونه نداشته باشد. سنگر کوچکی بود شاید به اندازه کمتر از یک و نیم در دو متر. داخل این سنگر 4 یا 5 تا فرمانده بودند. شهید همت آنجا بود. شهید زین الدین، شهید باکری و شهید کاظمی بودند. من آنجا چهره زین الدین را که تمام گردن و صورت از دود باروت سیاه شده بود دیدم. اما در همین وضعیت آن چیزی که مایه تعجب خود من بود، روحیه‌اش بود. با همه این مشکلاتی که وجود داشت. آن روز حمید باکری برادر مهدی باکری آن طرفه پل شیتات شهید شده بود و جا مانده بود. ما نمی‌دانستیم کنار همدیگر نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم. آنجا فهمیدیم حمید باکری شهید شده و مهدی که فرمانده لشکر بود خم به ابرو نمی‌آورد. تا انسان دچار چنین صحنه‌ها و حادثه‌هایی نشود، نمی‌تواند آن موضوع را به خوبی بیان بکند. که کسی برادرش را چگونه از دست می دهد؟ آن هم برادری با وفای حمید نسبت به مهدی که هیچ وقت در لشکرش به مهدی نگفت برادر همیشه می‌گفت آقا مهدی. من هیچ آثاری از غم در چهره مهدی ندیدم. وقتی می‌خواستند جنازه برادر او را بیاورند نگذاشت. گفت اگر دیگران را توانستید بیاورید جنازه برادر من را هم بیاورید. آن روز که توی سنگر نشسته بودیم حاج همت و شهید عباس کریمی فرمانده قریب 35 تا 40 نفر آدم بودند. در این پد شرقی جزیره جنوبی که آن طرفش آب بود و این طرفش را هم عراقی‌ها شکسته بودند، آب گرفته بود. روی پد بود. بعد از حادثه طلائیه همت آمده بود توی این نقطه. شهید کریمی داخل خط بود. شهید همت در جمع ما در سنگر نشسته بود که به خطش حمله کردند. خب یک خطی بود با عرض خیلی کم به طول مثلاً 7 کیلومتر. اگر دو تا سنگر از این خط را می‌گرفتند، 2 کیلومتر از خط سقوط می‌کرد. عراقی‌ها چند سنگر را از اول خط گرفتند. شهید کریمی تماس گرفت با شهید همت گفت عراقی‌ها خط را گرفتند و دارند پیشروی می‌کنند. اصلاً کجا سراغ دارید که یک فرمانده لشکری از اول حادثه از لشکر 10 هزار نفری تا 45 نفری بایستد. واقعاً هر وقت این در ذهنم می‌آید دلم مملو از غصه می‌شود. همت فرمانده لشکر بود. لشکر پایتخت. ده‌ها هزار نفر زیر نظر او بودند. در عملیات خیبر لشکرش آنقدر شهید و مجروح شد تا به گردان رسید. گردان را از طلائیه به جزیره مجنون جنوبی منتقل کرد تا تبدیل به دسته شد والله تبدیل به دسته به علاوه شد یعنی قریب به 40 نفر. همت با دسته ماند. برای حاج همت که در طلائیه آن همه مصیبت‌ها را کشیده بود اینجا واقعاً یک مصیبت اندر مصیبت بود. واقعاً قرار نداشت. مظلومیت افرادی مثل حاج همت اینجا بود. یک نگاهی به جمع ما انداخت. من تازه به جزیره آمده بودم برای کمک به بچه‌ها. به من گفت: «فلانی می‌توانی یک دسته نیرو به من قرض بدهی؟» وقتی حاج همت این را گفت من اصلاً یک حالی پیدا کردم. مظلومیت غربت و همه چیز را در حاج همت دیدم. گفتم بله. به شهید میر افضلی فرمانده گردانی که جزء بهترین فرماندهان ما بود گفتم: «میر افضلی برو از گردان خودت یک گروهان نیرو به حاج همت بده.» تنها وسیله هم آنجا همین موتور فرمانده گردان ما بود که آمده بود پیش من. حاج همت نشست ترک موتور میرافضلی نه در یک بنز ضد گلوله و در یک فضای ویژه ولی انگار دیگر نه به سمت خط به سمت خدا می‌رفت و ناشناس در ضلع وسطی جزیره جنوبی شهید شد و بیش از دو ساعت کسی نمی‌دانست اینکه اینجا بر زمین افتاد همت است. اینطور می‌شود که او امروز بر جان‌ها حکومت می‌کند. @mahdiyebandareanzali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آی دونه دونه دونه نون و پنیر و پونه قصه بگم براتون؟ قصه‌ای عاشقونه؟ یه وقت نگین دروغه یه وقت نگین که وَهمه اون که قبول نداره نمی تونه بفهمه بریم به اون فصلی که اوج گرمی ساله ماجرای قصه‌مون داخل یک کاناله کانالی که تو این دشت مثل قلب زمینه دور و بر این کانال پر از میدون مینه یک کانال که تو این دشت مثل قلب زمینه دور و بر این کانال ببین چه دلنشینه اون یکی پا نداره روی زمین افتاده اون یکی رو ببینین چقدر قشنگ جون داده رنگ و روی اون یکی از تشنگی پریده همون که روی پاهاش سر دو تا شهیده اونجا که نوزده نفر کنار هم خوابیدن ببین چقدر قشنگن تمام‌شون شهیدن 🌷 سروده ای از: زنده‌یاد ابوالفضل سپهر 🕊🍁🕊🍁🕊🍁🕊🍁🕊 ...حالا شب راحت بخوابیم اما یادمان نرود مدیون چه خوبانی هستیم...!!! 🌘🕊🕊🌘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرّحمن الرّحیم 🌸هَلْ‌ يَنْظُرُونَ‌ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ‌ تَأْتِيَهُمْ‌ بَغْتَةً وَ هُمْ‌ لاَ يَشْعُرُونَ (سوره زخرف آیه۶۶) آیا چیزی جز این انتظار دارند که آن ساعت، ناگهان فرا برسد در حالی که بی‌خبر و غافل باشند؟ 🌷 امام باقر علیه السلام درباره این آیه فرمودند: منظور از آن ساعت، (هنگام ظهور) حضرت قائم است که ناگهانی فرا خواهد رسید! ( تاویل الآیات الظاهرة ص۵۵۲) @mahdiyebandareanzali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا