eitaa logo
<نورآ>
224 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا آرامش شب را نصیب کسانی گردان که آسایشِ روز را نصیب دیگران می‌کنند...
و راز دستهای بسته آخر فاش شد آری! به گوش موجها خواندند غواصان شب حمله: کجا دانندحال ما سبکباران ساحلها شب حمله گذشت و بعد سی و هفت سال امروز چنین با دستِ بسته، سر برآوردنداز گِلها”🌹🌹 💚شادی روح شهدای غواص صلوات💚 @arbabam_hoseinam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۷۵ قهرمان وداع با ۱۷۵ غواص شهید، وداع با کسانی که نیستند، ۳۷ سال پیش در سرمای زمستان سال ۱۳۶۵،در عملیات کربلای 4 با دستان بسته به شهادت رسیدند.
هدایت شده از <نورآ>
بسم الله الرحمن الرحیم 🌱
هدایت شده از <نورآ>
متن عربی دعای فرج امام زمان إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیک الْمُشْتَکی وَ عَلَیک الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اَللَّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَینَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِک مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِی یا عَلِی یا مُحَمَّدُ اِکفِیانِی فَإِنَّکمَا کافِیانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکمَا نَاصِرَانِ یا مَوْلانَا یا صَاحِبَ الزَّمَانِ اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ التماس دعا 🤲
روزهای آخر شعبانه اگه توفیق توبه پیدا نکردی ناامید نشو چون خدا به آدم‌هایی که توبه کردن‌ میگه: دوستت دارم! ‏إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ
میگفت‌ظلم‌یعنی؛ برای آفریده‌شده‌باشیم ولی‌خرابش‌کنیم‌وبمیریم...😔💔 ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
در روزهای گذشته شانزده کودک فلسطینی بر اثر قحطی و گرسنگی حاصل از محاصره غزه توسط صهیونیست های جنایت کار جان خود را از دست داده اند.
جـوان‌هایِ انقـلابی خیلی اوقات عقلشان و فهمشان و تعقّلشان از بعضی از بزرگ‌ترها خیلی بیشتـر است. ♥️
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 🌼🍃🌼🍃🌼 🍃🌼🍃 🌼 سفرخاص قسمت 3 آقای ... خانم ... خانم .... آقای .... +خانم هدایتی؟ *بله استاد واستا ببینم این چرا فامیلش با مبینا یکیه؟ تو همین فکرا بودم که یکی از دخترا کنه کلاس گفت : ببخشید استاد شما با هدایتی نسبتی دارید؟ +خیر خانم محترم *آها اوکی + خوب بهتره بریم سر درسمون نه خداروشکر تدریس خوبی داشت خدا جونم مثل همیشه دعا هام رو براورده کرده بود طبق گفته های مبینا آقای سربه راهی هست بعد از کلاس مبینا انقد لف داد که همه بچه ها رفتن فقط استاد مونده بود داشتیم از کلاس خارج میشدیم که استاد مبینا رو صدا کرد : خانم هدایتی +بله *یک لحظه .. +بله حتما و رفت راست جلوی استاد وایستاد (پرو) بعد از چند دقیقه اومد گفت : بریم؟ _ بریم که توضیح بدی + بله خانم چشم روی یک نیمکت نشستیم +خب مهدیه خانم من مثلا قرار بود کاری کنم کسی متوجه نشه اما فکر کنم خیلی ضایع بودم؟ _ خب + خوب عرضم به خدمتتون که امیر ... پریدم وسط حرفش گفتم : آقای هدایتی + بله بله همون آقای هدایتی شما برادر ارشد بنده هستن _وای دروغ ؟ راست میگی ؟ +جون تو ، حالا فهمیدی ؟ _وای آره دختر ببخشید قضاوتت کردم البته که ته دلم میگفت تو اینجور آدمی نیستی برای همون ازت توضیح خواستم . + بله دوست عزیز من . حالا بریم که امیر حسین منتظره _ شما برو منم خودم میرم یا زنگ میزنم به مهدی + نه بابا همین مونده دیگه بدو . با هم رفتیم سمت ماشین آقای هدایتی مبینا جلو نشست منم عقب .وقتی نشستیم مبینا ضبط رو روشن کرد و صدای حاج مهدی بلند شد . مبینا برگشت بهم لبخند. زد منم متقابلا براش لبخند زدم توی حال خودم بودم که صدای گوشیم بلند شد مهدی بود ... _سلام عزیزم . قربونت تو خوبی . شکر نه ممنون دارم با مبینا میام . چشم همچنین . فعلا یا علی . مبینا برگشت گفت : عشقتون بود؟ منم لبخند زدم گفتم : حالا ادامه دارد .... : 🌼 🍃🌼🍃 🌼🍃🌼🍃🌼 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼