خب مثل اینکه همه دیدن😍
حالا بیا اینجا بهت خبر خوبم و بگم😁👇🏻
آقا خبر خوب دارم برا اونایی که کتاب صوتی سرگذشت استعمار رو میخواستن و نتونستن بخرن... 😢
خلاصه که بشتابید که دوباره سایت فروش باز شده♻️
امــــــــــــــــــــــــــ❌ــــــــــــــــــــــــــــــا
فقط و فقط تا چهارشنبه فرصت دارید این مجموعه کتاب صوتی و تهیه کنید😱
بدووووو تا دیر نشده چون دیگه با قیمت 190 تومن نمیتونید 15جلد کتاب رو یک جا بخرید👀😁
بزن روش تا لینک باز شه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خرید 15جلد کتاب صوتی فقــــــــط 190 هزار تومن😳😳
اصلا مگه میشـــــه؟؟.
تو فکر کن 1500 دقیقه کتاب صوتی رو با 190 تومن میتونی داشته باشی...
یعنی هر جلد میشه تقریبا 12 تومن😍
حتی از پول یک چیپس هم کمتر😢
❌آهـــــــــــــــای کسایی که این کتاب صوتی رو قبلا تهیه کردین...😇
بیاین این دفعه شما نظراتتون رو راجب این کتاب صوتی بگین... 👇🏻😉
@admiinmahdyyar
همه جواب بدن هااااااااا👀😍🤩
✅خوبیه کتاب صوتی همینه😍
تو راه میتونی گوش بدی...
در حال انجام کار میتونی گوش بدی... موقع خواب هم میتونی گوش بدی...
خلاصه که در همههه حال میتونی گوش بدی😍
اینم یه پیشنهاد فوق العاده برای کسایی که وقت کتاب خوندن ندارن... 😉👌
دیگه چی میخوای؟؟ 🤔
آها لینک خرید و میخوای؟؟
بیا اینجاست😁👇🏻
https://formafzar.com/form/3sn13
لذت فتح این رختخوابا توو زمان ما چیزی کم از فتح قله ی اورست نداشت
@mahdyar_59
این صحنه هایی که از بازیکن های ایرانی در هانگژو میبنیم، واقعیت جامعه ماست نه اونایی که یه وقتایی تو مجازی دیده میشه!
❤️
@mahdyar_59
بازیکن تیم ملی زیر ۱۶ سال فرانسه به دلیل نوشتن عبارت «خدا بزرگ است» روی لباس خود از تیم ملی این کشور اخراج شد.
آزادی بیان داره بیداد میکنه... 😔
😂😂
@mahdyar_59
#قصه_شب
در زمانهای قدیم مردمی بادیه نشین زندگی میکردند که در بین انها مردی بود که مادرش دچار الزایمر و نسیان بود و میخواست در طول روز پسرش کنارش باشد و اين امر مرد را ازار ميداد فكر ميكرد در چشم مردم کوچک شده است .هنگامی که موعد کوچ رسید مرد به همسرش گفت مادرم را نیاور بگذار اینجا بماند و مقداری غذا هم برایش بگذار تا اینجا بماند و از شرش راحت شوم تا گرگ او را بخورد یا بمیرد. همسرش گفت باشه انچه میگویی انجام میدهم! همه اماده کوچ شدند زن هم مادر شوهرش را گذاشت و مقداری اب و غذا در کنارش قرار داد و کودک یک ساله ی خود را هم پیش زن گذاشت و رفتند. انها فقط همین یک کودک را داشتند که پسر بود و مرد به پسرش علاقه ی فراوانی داشت و اوقات فراقت با او بازی میکرد و از دیدنش شاد میشد.وقتی مسافتی را رفتند تا هنگام ظهر برای استراحت ایستاند و مردم همه مشغول استراحت و غذا خوردند شدند مرد به زنش گفت پسرم را بیاور تا با او بازی کنم زن به شوهرش گفت او را پیش مادرت گذاشتم مرد به شدت عصبانی شد و داد زد که چرا اینکار را کردی همسرش پاسخ داد ما او را نمیخواهیم زیرا بعد او تو را همانطور که مادرت را گذاشتی و رفتی خواهد گذاشت تا بمیری. حرف زن مانند صاعقه به قلب مرد خورد و سریع اسب خود را سوار شد و به سمت مادرش و فرزندش رفت زیرا پس از کوچ همیشه گرگان بسمت انجا می امدند تا از باقی مانده وسایل شاید چیزی برای خوردن پیدا کنند. مرد وقتی رسید دید مادرش فرزند را بلند کرده و گرگان دور انها هستند و پیرزن به سمتشان سنگ پرتاب میکند و تلاش میکند که کودک را از گرگها حفظ کند.مرد گرگها را دور کرده و مادر و فرزندش را بازمیگرداند و از ان به بعد موقع کوچ اول مادرش را سوار بر شتر میکرد و خود با اسب دنبالش روان میشد و از مادرش مانند چشمش مواظبت میکرد و زنش در نزدش مقامش بالا رفت.
انسان وقتی به دنیا می آید بند نافش را میبرند ولی جایش همیشه می ماند تا فراموش نکند که برای تغذیه به یک زن بزرگ وصل بود
@mahdyar_59
« لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّٰهِ »
و میدانم که تو امیدی را نااُمید نخواهی کرد! 🪴
#حس_خوب
@mahdyar_59
جوانی را در برزخ دیدم
که می گفت: نمی دانید که اینجا چه خبر است
هر نفسی که به غیر خدا کشیده اید به ضرر شما
تمام شده است ...🍂
#تلنگر
@mahdyar_59
▫️تو مشهد به جای قطع کردن درختهای خشک شدهی شهر، اونها رو به یک نمایشگاه هنری تبدیل کردن! واقعا قشنگه😍
@mahdyar_59
جنگ ما مملو بود از بهشتیانی که
بهشت مشتاق ِ دیدارشان بود ..
• شهید سپهبد قاسم سلیمانی🕊•
#شهدا
#شهیدانه
@mahdyar_59
شکرگزاری قوی ترین داروی ضد افسردگی است، حیف که یادمان رفته
بسیاری از آنچه امروز داریم
همان دعاهایی بود که فکر میکردیم خدا آنها را نمیشنود
@mahdyar_59
شاید شما یادتون نیاد، ولی در اثر نفرت از این کلاهها، هفتهای یک دفعه توی جامیزی مدرسه جاش میذاشتیم. فرداش مامان یه رنگ دیگهش رو برامون میخرید
@mahdyar_59
#قصه_شب
روزی ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ، ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﺸﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍهد ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍنش ﺣﺮﻑ ﺑﺰند...
ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭ را ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰند ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻭ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍ، ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ نمیشود. ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻣﻬﻨﺪﺱ، یک اسکناس 10 ﺩﻻﺭی به پایین میاندازد ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ کند. ﮐﺎﺭﮔﺮ 10 ﺩﻻﺭ ﺭا ﺑﺮمیدارد ﻭ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ میگذارد ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند مشغول کارش میشود. ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ 50 ﺩﻻﺭ ﻣﯿﻔﺮستد ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند پول را در جیبش میگذارد!!!
ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺭا میاندازد ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺳﻨﮓ ﺑﻪ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﮔﺮ برخورد میکند. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺮش را ﺑﻠﻨﺪ میکند ﻭ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ میکند ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺱ کارش را به او میگوید..!!
ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ میفرستد ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﺳﭙﺎﺱﮔزﺍﺭ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﺮ ﺳﺮمان میافتد ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﮐﻮﭼﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻧﺪ، ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻭﯼ ﻣﯽﺁﻭﺭﯾﻢ. بنابراین هر ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻣﺎﻥ ﻧﻌﻤﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺳﯿﺪ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﭙﺎﺱگزاﺭ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺑﯿﻔﺘﺪ.
@mahdyar_59
سالها گذشته ولی هیچوقت نفهمیدم چرا کنترل تلوزیون رو تو این محافظا میذاشتیم!
شما میدونستید؟؟؟ 🧐
@mahdyar_59
آدما به این دو دسته تقسیم میشن😄
شما جزو کدوم دسته اید؟🙂
پسرا که مطمعنم گزینه دومن🙄البته اگه همینجوریم جمش کنن بازم خوبه😁
@mahdyar_59