🌸🍃🌸🍃
میخوای ببینی پیامبر مهربان خدا (ص)
دربارهی دخترها چی فرمودن؟
#روایت #روز_دختر #میلاد_حضرت_معصومه
♥⃢ ☘
✍در جنگ ایران و عراق ، فرماندهان ارشد ارتش بعث به سربازان شان گفته بودند :
دفاع از خرمشهر را مثل دفاع از #بصره بدانید. و بیشتر تحلیل گران نظامی جهان می گفتتد : ایرانی ها تا ده سال دیگر هم نمی توانند این شهر را آزاد کنند.
شهر خرمشهر از دیرباز بخاطر شرایط ژئوپلتیکی دست خوش تحولات زیادی بوده ، نیروهای عراقی به کمک ستون پنجم شون توانستند مقاومت ۳۵ روزه رزمندگان ایرانی رو بشکنند و در ۴ آبان ۱۳۵۹ این شهر رو اشغال کنند.
خرمشهر به مدت ۱۹ ماه در اشغال دشمن بعثی بود تا بالاخره با عملیات بزرگ بیت المقدس و در یکم خردادماه ۱۳۶۱ توسط ایرانی ها آزاد شد .
درود خدا به روح پر فتوح شهدا و امام شهدا .
یه جمله معروف از زبان امام در این خصوص نقل شده که با توجه به اینکه این جمله در کتاب صحیفه امام وجود ندارد و برخی احتمال میدن چون امام بار ها گفته بود که آزاد سازی خرمشهر (امام به خرم شهر ، تو این کتاب شهر خرم هم گفته) امداد الهی و غیبی بود ، فرداش روزنامه ها خودشون این تیتر رو زدن .
پ ن : یه دوستی می گفت چون زمزمه هایی بین برخی از سپاهی ها و ارتشی سر آزاد سازی خرمشهر بوده ، حاج احمد متوسلیان این حرف رو زده .
#روایت #جنگ #ایران_قوی
🔘کارگاه آموزشی/تاریخ بدانیم 👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/2976842002C42d75c84f3
هدایت شده از شهیدان؛ابراهیم هادی،تورجی زاده سیدسجادخلیلی،حاج قاسم،سجاد زبرجدی
“عباس بین در و دیوار سوخت”❤️🔥
#روایت سردار اباذری از نحوه شهادت مدافع حرم شهید عباس دانشگر
🔰سردار اباذری راز را فاش کرد، راز شهادت عباس را…
آخر میگویند تنها اباذری جسم پاره پاره عباس را دید.
🗂 اباذری میگفت بچه ها رو قبل رفتن جمع کردم تو اتاقم گفتم 10نفرید مطمئن باشید که 2تا3نفرتون یا شهید میشن یا مجروح…
گذشت…
گفت از این جمع همشون هم قسم شده بودن که عباس رو عملیات ها نبرن و کلا مواظبش باشن
این آخرین بار هم خطی که اینا بودن کلا 8 یا 9 نَفَر از بچه های دانشگاه امام حسین بودن که عباس خبردار میشه بچه ها وضعیتشون خوب نیست.
عباس و یه نَفَر دیگه با ماشین میرن جلو، یه جایی کنار دیوار پارک میکنه.
وقتی خواستن بیان پایین، با موشک ضد تانک ماشین رو میزنن، تا پیاده بشه “بین در و دیوار” نارنجک منفجر میشه و میسوزه.
حاجی گریه میکرد ،شونه هاش میلرزید…
حاجی گفت من جنازشو دیدم
نه پهلو مونده بود…نه صورت… نه چشم…عباس خوش سیما بود،… سیمای قشنگشم گذاشت و رفت ..
آره حقش بود مثل زهرا (سلامالله) شهید بشه ،تو آتیش ،بین در و دیوار با پهلو و صورت زخمی💔
🌸صلواتی بفرستیم به نیابت این شهید عزیز، هدیه محضر حضرت فاطمه سلام الله علیها به امید شفاعتشون
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
#شهید_عباس_دانشگر
#حضرت_زهرا
اللهمعجللولیکالفرج
💚 کانال #شهیدهادی
و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
هدایت شده از کـانـال شیـــعه ی حیــــــدر
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ببینید پاسخ به شبهات : تشکیل حکومت در دوران غیبت حرام است ؟
🤔 در پاسخ به این #روایت چی میشه گفت؟ آیا اصلا این❗️حدیث مستند و معتبره؟
پاسخ شنیدنی و زیبا از زبان حضرت آیت الله نجم الدین طبسی
🍃https://eitaa.com/dguiop🍃
هدایت شده از شهیدان؛ابراهیم هادی،تورجی زاده سیدسجادخلیلی،حاج قاسم،سجاد زبرجدی
#روایت
🔸روایت لحظهی شهادت بانوی پاسداری که باردار بود و با فرزندش به شهادت رسید...
🌼#چریک_پاسدار|زهره هم پاسدار بود؛ هم بخاطر دورههای رزمی که توی سوریه و لبنان دیده بود، یه چریکِ رزمنده... کاراته و تیراندازی رو هم در حد عالی بلد بود... آخر سر هم با یه پاسدار ازدواج کرد...
🌼#رویای_صادقه|شب قبل از شهادت خواب دید که دو تا فرشته اومدن و بردنش بالا و بر فراز خونهشون او رو میچرخونن. صبح که بیدار شد، خیلی خوشحال بود. انگار حس کرده بود قراره به آرزوش که شهادته برسه...
🌼#مأموریت|منافقین توی خونهی تیمیشون کلی اسلحه و مهمات جمع کرده بودند و میخواستند روزکارگر مردم رو به رگبار ببندند. چند پاسدار از جمله همسر زهره انتخاب شدند برا تصرفِ این خونهی تیمی... زهره اصرار داشت باهاشون به این ماموریت بره؛ اما چون اواسط دوران بارداریش بود، شوهرش اجازه نداد... تا اینکه وقتی گریه و اشتیاق زهره رو دید، موافقت کرد...
🌼#روایت_شهادت|رسیدند به خونهی تیمی منافقین.. قرار بود زهره به عنوان یه زن عادی بره در بزنه و بگه: احتیاج به کمک دارم. بعد اونا که اومدند بیرون، پاسدارا بریزن و بدون درگیری دستگیرشون کنن... اما انگار منافقین متوجه شده بودند و وقتی زهره در زد؛ یکی از اون اطراف رگبار گرفت رو سرشون. اونی هم که در رو باز کرده بود، به زهره شلیک کرد. و اینجا بود که خواب زهره تعبیر شد. هم خودش و هم فرزندی که باردار بود؛ جلو همون در به شهادت رسیدند...
🇮🇷اردیبهشت سالگرد شهادت زهره بنیانیان گرامیباد
هدایت شده از دفتر نظارت
8.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کیه مگه خامنه ای !؟
http://eitaa.com/awnezarat
این #کلیپ و این #روایت زیبا را از دست ندهید
#امام_خامنه_ای
🌹🇮🇷🌹
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 #روایت | ما روی آیههای قرآن حساب کردهایم
👈 گزارشی از مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام در حسینیه امام خمینی در شب هفتم محرم ۱۴۴۷؛ چهارشنبه، ۱۱ تیر ۱۴۰۴؛ به قلم خانم فائضه غفارحدادی نویسنده ادبیات مقاومت و پایداری.
▪️دیروز خدا تنظیمات هوای تهران را گذاشته بود روی «برشته کردن» و هنوز تا ساعت چهار و نیم عصر که صف درازی جلوی ورودی خیابان کشوردوست منتظر باز شدن درهای حسینیه بودند، روی همان حالت بود. به هر کس میگفتم: «چرا این قدر زود اومدی تو این گرما؟ مگه مراسم شب نیست؟» میگفت: «برای این که برم داخل حسینیه و آقا رو ببینم.» شوق عجیبی توی صورت همهشان بود. شاید هم اثرات گرما بود که لُپها را گل انداخته بود.
▪️درها باز شدند. ولی صف به کندی پیش میرفت و فرصت بود من همچنان سؤال بپرسم. «به نظرتون آقا امشب میان؟»
جوابها مختلف بود. از «بله حتما میان.» و «نمیدونیم.» تا «چرا نیان؟» وقتی میگفتم: «خب معلومه به خاطر تهدیدها دیگه.» جوش میآوردند که «اونا رو بدید ما خودمون ریز ریزشون کنیم! دونهدونه موهاشونو بِکنیم!» روحیهها عجیب بالا بود. بهنظرم رسید همین یک صف زن و بچهی هلاک شده از گرما برای اجرای فتوای علما کفایت میکند!
🔎 مطالعه متن کامل روایت:👇
https://farsi.khamenei.ir/others-report?id=60592