مادر(:
اومدنگفتنتوریامیکنی؛
خودتشاهدیکههرچیگفتم
هرچیدمزدم؛هرچیبهقلماومد
بااذنتوبوده(:💔
مادر(:
بیابهشونبگو
بهشونبگو؛مننهگفتمخوبمنهگفتمادعاییدارم
بیابگو؛سرتاپامپرازگناهه
بیابگوهیچیندارم؛بگوهیچکسوندارم
جزنگاهخودتوخونوادهت(:
بیابهشونبگو
بهبچههاتبگو
بههرکسیاینچندخطومیخونهبگو
بگودستموگرفتی؛بلندمکردی(:💔
بگویهروزبادلماومدم
گفتمراستوحسینیاومدمدخترتشم(:💔
گفتمروسیاهم؛پرگناهم
شرمندهم؛سرمپایین؛امااومدمدخترتشم(:
مننمیگمتاحالاهرخواستهایداشتم
مادربهمداده
اماباقاطعیتمیگم؛هرخواستهایتودلمبود
کهبرمیگشتبهآسونودنیایینبود
بهروزنزاشتبرسه؛جوابموداد(:💔
میگندلتپاکه
نهولله؛نیست؛دلسیاهپاکیشکجاست
منفقطوقتیرفتمدراینخونه؛بادلممیرم؛همین(:
گفتندارنشهیدمیارن
نشدبرم؛چفیهمودادم
گفتممامان؛تبرکشکنواسمبیار(:
•مــآه ِمــن•
گفتندارنشهیدمیارن نشدبرم؛چفیهمودادم گفتممامان؛تبرکشکنواسمبیار(:
برگشت
گفتازاولتاآخر
چفیهتروپیکرشهیدبود(:
عطربهشتمیداد(:💔
فرداشرسید
گفتنمراسمه؛رفتیم
نتونستمبرمداخل؛بیرونبودمتوچایخونهش
یهودیدمماشینآوردن؛شهیدگمنامو
گذاشتنرودستشونازکنارمردشدن(:
گفتممننیومدم
خودتاومدیپیشم(:؟
بازدلمگرفت؛کهمنبایداینجاباشم
داخلنمیتونمبرمبایدچاییبدماینجاخالیهکسینیست
رفتمپیشمسئولش
گفتماجازهمیدینشهیداومدیهلحظهپیششباشم؟
گفتباشه؛بروصداتمیکنیم
دهدقیقهنشد؛شهیدگمناموآوردن
همهرفتن؛آقاههگفتحالابیاتوماشین
رفتمجلو؛تنهایتنها
دستکشیدمروتابوتش؛گفتمدمتگرم(:
دممادرتگرمترکهنزاشترودلمبمونهغصهیندیدنت(:
•مــآه ِمــن•
رفتمپیشمسئولش گفتماجازهمیدینشهیداومدیهلحظهپیششباشم؟ گفتباشه؛بروصداتمیکنیم دهدقیقهنشد؛ش
مادربیابگوبهشون
ازمننیستوایناوهمهازلطفخودت
تعریفکهمیکنم؛طرففکرمیکنهمندارم
واسنشوندادمخودممیگم
ولیچهنشوندادنی(:؟
مادروبچههاشیهلحظهنگاهشونوازمنبگیرن
تفهمتوصورتمنمیکنن((:💔
میدونهدوسدارمواسشکارکنم
میدونهعاشقاینمبگردمیهجا
کارباشه؛برمجلو..بگممنهستم
خودشمیبرتمجاییکهکارفراهمه
خودشمیبرتمولباسنوکریومیدهتنم
میگهنوکریکن(:
چونمیدونهبادلممیرموبادلمازشمیخوام
میدونهشدممثلعاشقیکه
ازهرفرصتیاستفادهمیکنهواساینکه
یهلحظههمکهشدهمعشوقشوببینه
وواسشهرکاریمیکنه(:💔
بهوللهرفاقتبامادرخیلیقشنگه
بهوللهاگهبریسراغش
واسیهبار؛وقلبابدونهیچشکوتردیدی
بادلشکستهتبگی؛فقطاومدمدخترتشم
کلزندگیتومیخره(:💔
انقدرغرقتمیکنهتونعمتنگاهش
کهنمیدونیکدومشوجبرانکنی
کهنمیدونیواسکدومشتشکرکنیازش(:
بزرگترینآرزوموبهمنداد
گفتمشکر(:گفتمخداروشکرکهندادی
وحالا؛دیگهازشچیزیوروزمینواسخودمنمیخوام
جزخواستهایکهختمبشهبهخودش(:
رسیدمبهجاییکه
هرجاهمنمیرم
طرفزنگمیزنهپیاممیده
میگهبهیادتبودما(:
امروزشرایطنبودبرمهیئتش
دلمگرفتهبود؛پنجدقیقهنشد
یکیاومدگفت:امروزتوهیئتوسطنوکری
نمیدونمچراازاولمتاآخربهیادمبودین
بااینکهنمیشناسمتون(:💔اومدتگفتنشهیدآوردنتوشهرمون
بهیادتبودیم(:💔
مننهخوبم
نهازخوبیمه
خودموبهآبوآتیشدارممیزنم
کهتوییداریایناروبخونی
بفهمیاینو؛مادرگفتنبهحضرتزهرا؛زبانانیست
قلبا؛بادل
هروقتبادلتبود
اونوقتحرفبزنیازاهلبیت
ازعشقبهشون،کسینمیگهداریشعارمیدی
میگندلتپاکه؛حرفاتبهدلمیشینه(:
شبشهادتمادر
ازاینهمهسینیکهمحفلهامیخوره
نمیدونمچندنفرتونرفتینشدینازبچههایحضرتمادر
نمیدونمچهقدرعملکردینبهاینمحفلها
امامنبهتمیگم
رفاقتباهاشون؛بامادرشون
میرسونتتبهیهجاییکهدیگهنمیگی
چرااینطوریشد؛چرااوناتفاقافتاد؛چرانشدچیزی
کهمنمیخواستم
دلتآرومومیگی:هرچیکهراضیامبهرضاشون(:
شماها
نهمنومیشناسیننهچیزیازممیدونین
یهعدهمجازیان؛کهاوناهیچ..
یهعدهحضوریان...کهاوناهمدرحدیهسلامعلیک
پسهمدیگروقضاوتهمنکنیم(:
تهتهتهتهحرفامبگم
تازمانیکهعاشقنشی؛نمیتونیحرفعاشقوبفهمی
.
.
تازمانیکهمادرینشی؛نمیتونیحرفاموبفهمی(:
اگهحالدلتونبده
بهاهلدلتونمراجعهکنید(:
بهصاحبقلبتونرجوعکنید(:
بهاهلبیت(:💔
مادرشون(:💔