eitaa logo
•مــآه‍‍‌‌ ِ‌مــن•
141 دنبال‌کننده
163 عکس
62 ویدیو
3 فایل
•مــآه‍‍‌‌ ِ‌مــن• این #مرگ نیست که همیشه آدم را از پا در می آورد... گاه همین فکر و #خیالی ست که از تو در ذهن دارم... #مهدی (•ایــهـــام•) [ 🏴 - تحتِ‌لوایِ‌حسین‌ابن‌علی-ﷻ ]
مشاهده در ایتا
دانلود
- لکنت شد حاصل دوری … 💔:) @mahe_man118
Aziz e araqi e man - [@hazrat_ghalb].mp3
27.82M
عزیز‌عراقی‌من…💔 حتما باهنذفری‌بشنوید بابت تاخیر شرمندم @mahe_man118
کسی که کمک کنه اعضا برن بالا لطفا یه پیام بده 👀🌱✨ @mohgh118
‌ آقای ابالحسن به خدا بدون شما ‌‌من فقط یه الف بچه ام که نون نداره تا نا داشته باشه...💔 @mahe_man118
. من دلم خوشه به اینکه فقط جمعه ها به یادت نیستم :) @mahe_man118
اول‌یہ‌سلـام‌بدیم‌خدمت‌مادرمون! الهۍفدات‌شم‌مادر((: 🖐🏽
آخ‌مادر... تورو‌جان‌علیت... نگیر‌ازسرم‌سایه‌تو(:💔
روضه‌ی‌دخترنبی‌شنیدی؟
اینهایی‌که‌از‌دنیا‌می‌خوان‌برن،معمولاً‌اون روز‌آخر‌حالشون‌جا‌میآد،تجربه‌شده،یه‌دو سه‌ساعتی،حالشون‌خوبه،بابستگانشون صحبت‌می‌کنن،حرف‌می‌زنن،یهو‌دوباره حالشون‌بهم‌می‌خوره‌از‌دنیا‌میرن...
مادر...پاشدندشروع‌کردن‌کار‌کردن، لباس‌بچه‌هاشونو‌شستن.. مولا‌علی‌یهو‌وارد‌خونه‌شد...
•مــآه‍‍‌‌ ِ‌مــن•
مادر...پاشدندشروع‌کردن‌کار‌کردن، لباس‌بچه‌هاشونو‌شستن.. مولا‌علی‌یهو‌وارد‌خونه‌شد...
اینو‌شیخ‌قزوینی‌میگه‌ها... من‌نمیگم امیرالمومنین‌وقتی‌سر‌زده‌وارد‌شد،دیدکه مادر‌جارودستشه،اماوقتیداره‌حیاط‌و جارو‌می‌کنه،یه‌دستشم‌به‌کمرشه...(:
جان‌علی تودردبکشی‌من‌نگات‌کنم(: جان‌علی... شرمنده‌تم(:💔جان‌علی تودردبکشی‌من‌نگات‌کنم(: جان‌علی... شرمنده‌تم(:💔
جان‌علی تودردبکشی‌من‌نگات‌کنم(: جان‌علی... شرمنده‌تم(:💔
این‌همه‌جنگ...این‌همه‌سختی هیچ‌کدوم‌آقاروبه‌زانودرنیاورد...(: ولی‌شهادت‌مادر...چه‌کرد‌با‌دل‌علی(:
•مــآه‍‍‌‌ ِ‌مــن•
این‌همه‌جنگ...این‌همه‌سختی هیچ‌کدوم‌آقاروبه‌زانودرنیاورد...(: ولی‌شهادت‌مادر...چه‌کرد‌با‌دل‌علی(:
علی‌یه‌شبه‌پیر‌شد... نماز‌خوند،دستشو‌بلند‌کرد،گفت:خدایا‌صبرم‌بده، ازخداصبرخواست... لباس‌بچه‌هاشو‌شست‌وحیاط‌وجارو کرد‌وآماده شد...(:
اولش‌که‌مادرازدنیارفت... آقاروخبر‌کردن... آخ‌علی...بیا‌که‌دیگه‌نورچشمتوزنده‌نمی‌بینی... آقا‌با‌عجله‌اومد‌تو‌اتاق..
•مــآه‍‍‌‌ ِ‌مــن•
اولش‌که‌مادرازدنیارفت... آقاروخبر‌کردن... آخ‌علی...بیا‌که‌دیگه‌نورچشمتوزنده‌نمی‌بینی... آقا‌با‌عجله‌
ولی‌دیر‌شده‌بود... دیر‌رسیده‌بود.. عشقش... همه‌ی‌زندگیش...تنها‌یادگار‌پیغمبر... مونسش...همدمش...چشماشو‌بسته‌بود..
یه‌پارچه‌رو‌مادر‌کشیدن.. دید‌وصیت‌نامه‌ی‌مادررو‌سینه‌شه...
یا‌علی‌توسزاوارتری‌به‌من،تا‌تو‌هستی،من‌کیو وصیت‌کنم تقاضام‌اینه‌که،غسلنی‌وکفنی‌ودفنی‌توشب‌منو شب‌غسلم‌بده،
آخ...غریبی‌مادر‌ومیبینی(:💔
همه‌دلشون‌می‌خواد‌روز‌تشییع‌بشن، شما‌خودتون‌میگید‌ماروروز‌تشییع‌کنیدکه رفقامون‌بیان...
تو‌دنیا‌فقط‌یه‌زنه،می‌گه‌‌من‌وشب‌تشییع ‌کنین،شب‌غسلم‌بدن،شب‌منو‌کفن‌کنند شب‌منو‌به‌خاک‌بسپار...(:
مولا‌به‌وصیت‌نامه‌عمل‌کرد،گفت:منو شب‌غسل‌بده،شب‌کفن‌کن،شب‌منو‌دفن‌کن..
اسماء‌میگه‌من‌آب‌می‌ریختم،آقا‌بدنو‌غسل‌می‌داد،...
امایه‌وقت‌دیدم،آقادست‌ازغسل‌برداشت رفت،سرشوبه‌دیوارخونه‌گذاشت، های‌های‌گریه‌کرد(:💔