eitaa logo
تاانقلاب مهدی عج نهضت ادامه دارد...
141 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
156 فایل
تبلیغ مجازی وجهادتبیین #نشر_خوبی_ها 🌹تامیتوانید#بصیرت خودتان را بالا ببرید. ✅مسائل جاری ،معارف دینی وسیاسی،پاسخ به شبهات ومشاوره مدیرحجت‌الاسلام محمدجعفرافشار @mja_56 @mahe_mehrabani
مشاهده در ایتا
دانلود
تاملی بر "مشارکت مردم" رهبر انقلاب، سال ۱۴۰۳ را سال "جهش تولید با مشارکت مردم" نامیدند، عنوانی که در سال ۹۹ نیز با عنوان سال جهش تولید و بدون تاکید بر مشارکت مردم تکرار شده بود.  صرفنظر از تجارب نامگذاری های سالیان گذشته که عمدتا به یک فرایند ترویجی تبدیل و از سربرگ نامه ها و بنرها فراتر نرفت و گاه خلاف آنها نیز عمل شد، مسأله اقتصاد مردم بنیان از جمله ضرورت هایی است که گرچه بارها مورد تاکید رهبری قرار گرفته و در ذیل مباحث مرتبط با خصوصی سازی و ضرورت اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی به آن پرداخته اند، بدون این تاکیدات نیز نیازمند توجه ویژه است. در تمام این سالها دو رویکرد اقتصاد بازار آزاد با شعار خصوصی سازی در مقابل اقتصاد سوسیالیستی با شعار عدالت صف آرایی داشته و هیچ یک نه راهکار بومی برای این ضرورت اقتصادی عرضه کرده اند و نه به دیگری اجازه عرض اندام داده اند و دولتها در کشاکش این دو رویکرد، اقتصاد ملی امروزمان را رقم زده و جامعه را به تنگنا انداخته اند. به نظر می رسد یکی از نیازهای تحقق شعار امسال، تبیین روشن از مفهوم مشارکت مردم است تا هم به وضعیت نامطلوب مشارکت سیاسی هم به وضعیت ناگوار خصوصی سازی های صوری که به اختصاصی سازی و شخصی سازی کارخانجات دولتی منجر شده دچار نشود. اگر چنین تبیینی صورت نگیرد باید منتظر رخداد ناگوارتری به نام مشارکت مردم باشیم که حاصل آن افزایش مالیات و هزینه های عمومی به نام مشارکت مردمی خواهد بود. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
شعار سال به مثابه سیاست کلی نظام رهبر انقلاب، سال ۱۴۰۳ را به نام جهش تولید با مشارکت مردم نامگذاری کردند. ایشان در این نامگذاری به دو دسته نکات محوری توجه کردند: ۱) اقتصاد و تولید ۲) مشارکت مردم تبیین ایشان از پیوند این دو بحث، منظومه ایست که می توان به عنوان سیاست کلی نظام در سال های پیش رو (دستکم در برنامه پنج‌ساله هفتم) مدنظر داشت. این منظومه مرکب از چند گزاره است : ۱) "اقتصاد مسئله اصلی کشور است". "اگر اقتصاد کشور وضع مطلوبی پیدا کند در همه اوضاع کشور تاثیر می‌گذارد. می‌شود گفت در دین و دنیای مردم تاثیر می‌گذارد." ۲) "اقتصاد یکی از نقطه‌ضعف‌های ماست". *مسایل اقتصادی، گره حل چالش های کارآمدی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نظام است‌ پس مسایل دیگر باید در اولویت های بعد از اقتصاد باشند. پراکنده کردن نظام اولویت های جامعه به هر عنوان دیگری خلاف این سیاست کلی است. ۳) "برای اینکه اقتصاد کشور شکوفا شود باید همه چرخ‌دنده‌های بزرگ و کوچک به راه بیفتد" "برای موفقیت از مشارکت مردم به معنای واقعی کلمه استفاده شود". *مهمترین راه برای رسیدگی به اولویت اول کشور، مشارکت مردم و اصلاح حکمرانی اقتصادی با مردم بنیان نمودن اقتصاد کشور است و این امر به بیشترین میزان مشارکت مردم از خردترین سرمایه ها و توان ها تا کلان ترین شان نیاز دارد. ظرفیتی که تنها با ۴۰درصد رای دهندگان در انتخابات ممکن نیست و باید سایر ظرفیت ها را نیز بدان افزود. ۴) "پیشرفت ها در صورتی امکان پذیر است که من و شما به آینده امیدوار باشیم". *بستر اصلاح حکمرانی و مشارکت مردم، امید به آینده است. بدون وجود چنین بستری نه مشارکتی رخ می دهد نه اصلاحی صورت می پذیرد. پس امیدآفرینی یکی ازمقدمات محوری سیاست کلی نظام در دوره پیش روست. سازوکار این امر، افزایش سرمایه اجتماعی نظام و امیدواری جامعه به سازوکارهای حکمرانی برای تامین نیازهای اکثریت جامعه و احترام و امنیت عمومی است. ۵) "ما در مسئلۀ اتحاد دل‌های مردم متاسفانه مشکلات و عقب‌افتادگی‌هایی داریم". "خودمان به دست خودمان در وحدت ملی اختلال ایجاد می‌کنیم و همه در این غفلت شریکیم." *از نقاط ضعف ملی ما سیاست یکپارچگی و‌ وحدت ملی است که در یک فرایند داخلی آن را تضعیف می کنیم. این تخریب وحدت با زبان و رفتار عناصر داخلی صورت می پذیرد که منافع ملی را تشخیص نمی دهند. روشن است که این امر تنها به منتقدان سیاست های نظام یا دولت سیزدهم برنمی گردد بلکه به همه جریانات و افراد باز می گردد و طبعا هرکس نقش برجسته تر و رسانه فراگیرتری دارد تأثیرگذاری بیشتری هم بر این فرایند خودتخریبی دارد. ۶) "اختلاف فکری و سیاسی طبیعی است اما نفرت‌پراکنی غیر از این‌هاست". *ادبیات مبتنی بر جداسازی ملت و قطب بندی میان جامعه به هر عنوان ولو با عناوین ارزشی و تقسیم جامعه به انقلابی و ضدانقلاب یا مومن و عاصی یا قرمز و صورتی و یا هر عنوان دیگر مغایر با این سیاست کلی نظام است. ۷) "همه باید اتحاد را حفظ و آن را تقویت کنیم. این سیاست قطعی نظام است." *یکی از چالش های اساسی نامگذاری سال ها در گذشته، نبود هرگونه نظام مدیریت بر فرایند تحقق شعار بوده است. فرایندی که اگر در شعار امسال هم که در قالب یک سیاست کلی رعایت بیان شده اجرایی نشود سرنوشتی بهتر از شعارهای پیشین نخواهد داشت. سازوکار این سیاست کلی نیز اجرای آن از بالاترین سطوح نظام و نخبگان حاکم و نه توده ها یا نخبگان حاشیه ای همچون روزنامه نگاران یا مدیران خرد و میانی و... است. این سیاست را باید از مقامات آغاز کرد و هر مقامی در هر جایگاهی امید، همبستگی و مشارکت "همه مردم" را مخدوش می کند، ("همه مردم"، نه فقط تعدادی که خود، آنان را مردم می خوانند) به سرعت واکنش نشان داده و تذکر یا برخورد لازم صورت پذیرد. در این راستا، تدوین و ابلاغ سیاست ها و خط مشی های رسانه ای برای استفاده در گفتگوها و اظهارات شخصیت های رده بالای نظام و پیوست نظارتی آن یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. توضیح : عبارات داخل "..." بیانات رهبر انقلاب است. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
درس عبرت کاپیتان ماجرای هواپیمای اوکراینی از جمله رخدادهایی است که تا سالها درس عبرت با خود دارد. یکی از این نکات عبرت آموز و البته تلخ، اعلام نظر تخصصی کاپیتان شهبازی با سالها سابقه پرواز بود که با قاطعیت، هرگونه رخداد سازمانی را رد و سقوط هواپیما را یک حادثه معرفی کرد. اقدام آن روز کاپیتان که بی تردید نتیجه تجارب سالیان دراز خلبانی و اعتماد به فرآیندهای دقیق ناوبری و سازمانی بود پس از چند روز، حاصلی جز دلسردی و ناامیدی برای همه بویژه دلبستگان به نظام نداشت. کمتر کسی است که تردیدی در انگیزه خالص کاپیتان برای دفاع از کیان صنعت هوایی و ساختار دفاعی کشور داشته باشد اما اعتماد بیش از اندازه به ساختار و افراد در معرض خطا، چنین خطای بزرگتری را رقم زد که هم کاپیتان را به ضرب المثل تبدیل کرد هم اعتماد عمومی به سازوکارهای داخلی را مخدوش کرد به نحوی که امروز نیز جامعه در مواجهه با چالش های اجتماعی به سادگی قانع نمی شود. حکایت تلخ و همچنان مبهم زمین های ازگل و اظهارات و بیانیه های ابهام آفرین تر حوزه مربوط از یکسو منجر به گسترش بی اعتمادی جامعه به افراد و نهادهای عمومی گردیده و از سوی دیگر موجب دو قطبی حامیان و منتقدان آقای صدیقی و پرونده باغ ازگل شده است. در این میان، گروهی با فرض شخصیت معنوی و روحانی آقای صدیقی و اعتماد به نیت خیر ایشان کاپیتان وار به دنبال رد هرگونه شائبه احتمالی پیرامون ماجرا و نادیده گرفتن خطای رخ داده که سرمایه اجتماعی را به شدت مخدوش نموده است، هستند به حدی که در این تلاش خود از اتهام زدن به دیگران و بازیچه دشمن و سرویس های امنیتی بیگانه خواندن ایشان نیز ابایی ندارند و شگفت آنکه گمان می برند که بیانشان در افکار عمومی آنقدر نافذ است که با شهادت ایشان بر درستی ماجرا، پذیرش عمومی خواهد یافت. نکته در اینجاست که سرمایه اجتماعی یک فرایند بلندمدت است که در صورت ترک برداشتن، به سادگی ترمیم نمی شود و تاکید بر ویژگی های فردی یا نیات خیر آنان، امکان دعوت به مواجهه مومنانه با آن که در واقع دعوت به سکوت و نادیده گرفتن ماجراست را فراهم نمی کند. راهکار مسأله روشن است: سرعت بخشی به رسیدگی موضوع و اقناع افکار عمومی با بازگشت زمین ها به وضع سابق و روشن نمودن ابعاد حقوقی پرونده و رسیدگی به تخلفات رخ داده از هرکسی و پیگیری مجازات آنان در هر سطحی و مهمتر از همه پیوند نزدن هیچ فردی با اسلام و انقلاب و نظام و رهبری. مردم باید به این اعتماد برسند که در رسیدگی به این پرونده میان آقایان صدیقی و عزیزی و یاشار سلطانی و ... تفاوتی نیست و خطاکار در هر جایگاهی باید پاسخگوی رفتارش باشد. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
درس های یک انتخابات انتخابات هشتم تیر برگزار و دو نامزد از چهار نامزد باقیمانده به دور دوم راه یافتند درحالی که حدود ۶۰ درصد واجدین شرایط در کشور و ۷۷ درصد آنان در تهران پای صندوق نرفتند. این انتخابات، درس های دارد که شاید درک همه آنها مدتها زمان ببرد اما آنچه آشکارا می توان فرا گرفت در چند بند قابل خلاصه است : ✓بزرگترین چالش حکمرانی پذیرش وجود مشکل در آن است. فهم این نکته که چنین نتیجه ای یک چالش بزرگ برای نظام است کلید حل آن است. ✓جمهوری اسلامی نظامی است که مسوولانش در تلاش برای افول آن هستند اما مردم نمی گذارند. آرای نامزدها را می توان از این زاویه با دقت بیشتری ملاحظه کرد. ✓نه به روند حکمرانی : آمدن و نیامدن و رای دادن و رای ندادن مردم در مقابل حضور ارکان نظام با همه قوای رسمی و غیررسمی خود معنای روشنی داشت و آن اعلام آشکار نارضایتی از روند حکمرانی در کشور است. ✓نه به دولت سیزدهم : پرسش مهم این انتخابات که مهمترین کلیدواژه آن تداوم راه رییس جمهور شهید بود این است که ۱۸ میلیون رای مرحوم رییسی چه شد؟ پاسخ ملت، نشان داد که تصور مردم از تداوم دولت رییسی با تصور نظام و دولتمردان آن فاصله زیادی دارد. ✓ابطال نظریه تاثیر چشمگیر حضور نامزد اصلاح طلب بر میزان مشارکت ✓شکاف آشکار جریان موسوم به جبهه انقلاب و ضرورت ارایه جریان شناسی جدید ✓عبور جامعه از کارگزار به ساختار : شصت درصد مردم نقش کارگزار در بهبود شرایط را رد کردند و اینک تغییر را از مجرای اصلاح ساختار جستجو می کنند. این خطر را باید به تنهایی جدی گرفت. ✓تغییر پایگاه رای جامعه ✓رای سلبی جامعه و گزینش نامزدی که تقریبا هیچ شعار و وعده ای نداشت جز تغییر ریل حکمرانی ✓افول پایگاه رای اصولگرایان (جبهه انقلاب) : جمع آرای دو نامزد اصولگرا به سختی به ۵۰ درصد و حتی آرای رییس جمهور اصولگرای سابق می رسد. ✓ابطال این نظریه محبوب در میان برخی انقلابیون که مشارکت کمتر منجر به پیروزی گزینه انقلابی است. ✓نمایش آشکار ضعف نظام انتخابات در مراحل مختلف (ثبت نام، احزاب، بررسی صلاحیت، تبلیغات و...) ✓شکست فاجعه بار افکارسنجی در ایران در دو عرصه : ۱) چالش جامعه شناسی مردم ایران ۲) چالش موسسات نظرسنجی ✓پیروزی گفتمان چپ و احیای گفتمان (شعار) عدالت با رویکرد فانتزی ✓توسعه دوقطبی در جامعه و رشد نورادیکالیسم و حذف گزینه میانه از رقابت، این پدیده به تنهایی حاوی آثاری است که آینده روابط میان دولت و ملت را تحت تاثیر عمیقی قرار خواهد داد. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat