✨﷽✨
📌رفقا جآنم✨🎈!
جدا از هشتگ هاے معمولۍ ڪانال یکسرے هستند ڪه ثابت هستند🌱🌈برای دسترسی راحتتر💕
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
❖ #امامزمانم 🌻
❖ #اینبقیہالله؟
❖ #تلنگرانہ 💡
❖ #ما_ملت_امام_حسینیم 💎🌈
❖ #خداےخوبــم💛
❖ #شہیدانہ♥️
❖ #رفیقانہ👑
❖ #بریدهایازڪٺابــ📚
❖ #مہدےجان
❖ #صحیفه_سجادیه 📖
❖ #بیـــــــوطور ☂
❖ #حسیݩجــانم ❣
❖ #حاجحسیݩیڪتا🔊
❖ #مہربانانہ🎈
❖ #علامه_حسن_زاده_آملی
❖#ادیت_ادمین 🍭
❖ #دانشآموزانانہ🤪
❖ #محظاستورے 📲
❖ #دیالوگ🎥
❖ #پروفایل✌️🏻
❖ #بک_گراند💐💫
❖ #انگیزشے💪🏻
❖ #ࢪهبࢪانـــہ✨🌸
❖ #استادقرائتۍ 🌿
❖ #سخــنبزرگان 🕊
❖ #هواےنفس🌪
❖ #خاطࢪھ🌱💞
❖ #پیام_معنوی💌
❖ #ݩـظامے🌵
❖ #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج 💚
❖ #استادپناهیان ✍🏻
❖ #غلیان❄️
❖ #مداحےطور🎙 #قفلے:))🔓
❖ #اربعین🌤
❖ #حدیث_بندگے 💫
❖ #حدیث_روزانہ🍁
❖ #وقت_عاشقی🕝
❖ #تـــم🌈
❖ #چریڪ😍💚
❖ #حاج_قاسم 🌙✨
❖ #حیدرےام🕊
❖ #دلنویسـ💔 #عربیطور 🦋
#نوید_نیّرۍ 👤
❖ #نهج_البلاغه⭐️
❖ #چادرانہ 🔮
❖ #نحن_الغالبون🤞🏻
❖ #معرفےڪٺابــ📚
❖ #آیہ_گࢪافے 🍂
❖ #پیشنہـاد_ویژه💯
❖ #یکشنبہهاےکتابۍ🧡
❖ #امامِࢪئوف 🕊
❖ #ࢪبیعالاۆل✨🌈 #طنزانہ😃😂
❖ #ابومھدےعزیز🌹✨
❖ #ادمیݩتبࢪیڪ🙃😇
❖ #دمشـــق_شہرعشق https://eitaa.com/mahepenhanam/7812 پارت اول⇧♥
❖ #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا☕️ https://eitaa.com/mahepenhanam/12471 پارت اول⇧ツ
❖ #التماس_دعــا🤲🏻
❖ #یاحق ✋🏻
❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖
آنچه براے دیدنش بہ ایݩ ڪاناڵ دعوت شدید☺️🌸🌱↯
👑معنای واقعی عسڪر و عسگر ڪہ لقب امام حسن علیهالسلام هست☺️⇩⌛
https://eitaa.com/mahepenhanamm/7320 💐💐💐
👑دفترچه گناهان یک نوجوان۱۶ ساله♨️♨️💯
https://eitaa.com/mahepenhanamm/7410 💐💐💐
👑عکس العمل شہید آوینی♥️به توهینی ڪہ از طرف هنرمندی به حضرت فاطمه شد😱😱🤭♨️♨️♨️♨️
https://eitaa.com/mahepenhanamm/8041 💐💐💐
👑آدرس امام زمان"عجلالله"💚💚😳😳‼️‼️‼️⁉️‼️⁉️
https://eitaa.com/mahepenhanamm/8072 💐💐💐
👑‼️‼️چرا در مشڪلات آه میکشیم⁉️⁉️💢♨️
https://eitaa.com/mahepenhanamm/8077
💐💐💐
👑دوستےدخٺر و پسر و برخورد جالب حضرت آقا❤️⁉️‼️❌‼️https://eitaa.com/mahepenhanamm/12623 💐💐
👑مداحے بازیگر نقش حࢪملہ👹😮
https://eitaa.com/mahepenhanamm/21700
+بࢪگے از ڪٺاب☘
✨زنی که روزی به دهکده خاک بر سر سفر کرده حالا به دهکده ای سفر می کند که دوست دارد سر بر خاکش بگذارد . دهکده ای که شهردارش همان علمدار کربلا است:
مگر یک شهر چقدر ظرفیت دارد؟ نکند این سیل جمعیت که لابد از صبح همین شکلی بوده، از این طرف شهر وارد می شود و به همین حالت از آن طرف شهر خارج می شود؟ شاید هم این چند روز شهر گشاد می شود و جا باز می کند؟ بعید هم نیست! شاید این ایام، امام حسین کربلا را می سپارد به علمدارش. شهردار که او باشد، دیگر همه چیز ممکن است. شهر اندازه یک کشور، کش می آید و بعد که همه را بغل کرد، فشارشان می دهد. آن قدر به هم نزدیک شان می کند که دل هایشان به هم گیر کند. اخبار و احوال شان در هم گره بخورد. از غریبگی مسافت های دور و دراز دربیایند و مثل مردم یک دهکده به هم نزدیک شوند. دهکده ای که انگار زادگاهشان بوده و خانه پدری را هنوز هم دلشان نیامده بفروشند و هر سال اربعین میعادگاهی است که همه رفته ها و هویت گم کرده ها برمی گردند به وطنشان. به هویتشان. به خاکشان. خاکی که برایشان مقدس است...
⚔روایت یک نویسنده از پیاده روی اربعین به همراه چهار محافظش!⚔
نویسنده:فائضه غفار حدادی🌷
پیشنهاد میکنم حتما این کٺاب رو مطالعه کنید بسیار جذابه✨
#معرفےکتاب📚
#پیشنهاد_ویژه💯
#یکشنبہهاےکتابۍ🧡
موقع خواندن خطبه عقد اصرار داشت که مرجان برایش دعا کند تا شهید شود، اما هرچقدر مرجان پافشاری میکرد،محمد حسین دست بردار نبود و در آخر به مرجان گفت:« تو سبب شهادت منی، من این رو با ارباب عهد بستم و مطمئنم شهید میشم.»
چقدر محمدحسین زیبا با کلمات بازی میکرد.
به نظرم وقتی محمد حسین اینطور همسرش را خطاب قرار داد که سبب شهادتش است یعنی چقدر مقام زن بالاست که میتواند همسرش را به چه درجاتی برساند.
بعد از مراسم عقدشان دوستان محمد حسین زیارت عاشورا خواندند و مراسمشان وصل به هیئت و روضه شد، چه ازدواج پربرکتی بود.
وقتی ازدواجی با نام و یاد امام حسین علیهالسلام آغاز شود حتما آخرش هم، به امام حسین ختم میشود، چه انتهای عاشقانهای….
دلبرانہ اے از زندگی شہید مدافع حرم محمد حسین محمدخانے🌹
بہ روایت همسر شہید✍🏻
#شہیدانہ♥️
#معرفےڪٺابــ📚
#یکشنبہهاےکتابۍ🧡
#پیشنہـاد_ویژه💯
رمان«پنجره چوبی» داستان عاشقی است. عاشقی که در کوران حوادث پخته میشود. قصه عاشقی دختری که عاشق جوان مبارز انقلابی میشود و این عاشقی او را نه به کنار ساحل دریا میکشاند و نه زیر آلاچیقهای وسط جنگلهای شمال برای خلق یک عاشقیِ فانتزی! بلکه او را به وسط میدان مبارزه، انقلاب، جنگ، خون و قیام میکشد! بعضی ها تا عاشقی به اینجا میکشد پا پس میکشند! میگویند من تو را میخواستم برای اینکه در یک روز سرد برفی کنار شومینه و رو به پنجره، مقابلت بنشینم و همینطور که چای داغ مینوشی و دانههای برف را نظاره میکنی برایت غزل حافظ بخوانم! عشق صورتی را بیشتر دوست دارند تا عشق سرخ را!
اما ماجرای «پنجره چوبی» یک عاشقانه انقلابی است. یک عشق و عاشقی وسط حادثه! دل و دلبری در وسط میدان جنگ!
پنجره چوبی🍁
نویسنده:فهمیه پرورش🌱
#معرفےکٺابــ📚
#پیشنہادویژه💯
#یکشنبہهاےکتابۍ🧡
✨﷽✨
📌عزیزاݩ!
جدا از هشتگ هاے معمولۍ ڪانال یکسرے هستند ڪه ثابت هستند🌱🌈برای دسترسی راحتتر💕
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
❖ #امامزمانــم 🌻
❖ #تلنگرانہ 💡
❖ #ما_ملت_امام_حسینیم 💎🌈
❖ #خداےخوبــم💛
❖ #شہیدانہ♥️
❖ #رفیقانہ👑
❖ #مہدےجان
❖ #صحیفه_سجادیه 📖
❖ #بیـــــــوطور ☂
❖ #حسیݩجــانم ❣
❖ #حاجحسیݩیڪتا🔊
❖ #علامه_حسن_زاده_آملی✨💫
❖ #ادیت_ادمین 🍭
❖ #ادمیننویســــ✌️🏻😌
❖ #محظاستورے 📲
❖ #پروفایل✌️🏻
❖ #انگیزشے💪🏻
❖ #ࢪهبࢪانـــہ✨🌸
❖ #استادقرائتۍ 🌿
❖ #سخــنبزرگان 🕊
❖ #هواےنفس🌪
❖ #خاطࢪھ🌱💞
❖ #پیام_معنوی💌
❖ #ݩـظامے🌵
❖ #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج 💚
❖ #استادپناهیان ✍🏻
❖ #غلیان❄️
❖ #مداحےطور🎙
❖ #اربعین🌤
❖ #حدیث_روزانہ🍁
❖ #وقت_عاشقی🕝
❖ #تـــم🌈
❖ #چریڪ😍💚
❖ #حاج_قاسم🌙✨
❖ #حیدرےام🕊
❖ #چادرانہ 🔮
❖ #نحن_الغالبون🤞🏻
❖ #معرفےڪٺابــ📚
❖ #آیہ_گࢪافے 🍂
❖ #حدیث_بندگے 💫
❖ #پیشنہـاد_ویژه💯
❖#یکشنبہهاےکتابۍ🧡
❖ #امامࢪئوف🕊
❖ #ࢪبیعالاۆل✨🌈
ے❖#where_are_you?
❖#ادمیݩتبࢪیڪ🙃😇
❖ #دمشـــق_شہرعشق 🕌
❖#روشنگرانہ🔗
❖ #طنزانہ😃😂
❖ #التماس_دعــا🤲🏻
❖ #یاحق ✋🏻
❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖
آنچه براے دیدنش بہ ایݩ ڪاناڵ دعوت شدید☺️🌸🌱↯
👑معنای واقعی عسڪر و عسگر ڪہ لقب امام حسن علیهالسلام هست☺️⇩⌛
https://eitaa.com/mahepenhanamm/7320 💐💐💐
👑دفترچه گناهان یک نوجوان۱۶ ساله♨️♨️💯
https://eitaa.com/mahepenhanamm/7410💐💐💐
👑عکس العمل شہید آوینی♥️به توهینی ڪہ از طرف هنرمندی به حضرت فاطمه شد😱😱🤭♨️♨️♨️♨️
https://eitaa.com/mahepenhanamm/8041💐💐💐
👑آدرس امام زمان"عجلالله"💚💚😳😳‼️‼️‼️⁉️‼️⁉️
https://eitaa.com/mahepenhanamm/8072💐💐💐
👑‼️‼️چرا در مشڪلات آه میکشیم⁉️⁉️💢♨️
https://eitaa.com/mahepenhanamm/8077💐💐💐
این کتاب داستان دختریست به نام سارا،
ایرانی الاصل و مقیم آلمان با پدری که سمپات سازمان مجاهدین خلق بوده و مادری که نقطه ی مقابل پدر قرار دارد.
طی ماجرایی برادرش هم به اسلام گرایش پیدا کرده،
وارد گروه داعش شده و ناپدید می شود.
سارا در حین جستجوی برادر ناخواسته وارد جریانی می شود
که با مبنای وجودی این گروه و جنایت هایش آشنا شده
و اورا بیش از گذشته از شنیدن نام اسلام و مسلمان به هراس می اندازد.
ولی داستان جوری پیش می رود که در آخر او همسر
یک جوان مسلمان و پاسدار ایرانی شده و طعم اسلام حقیقی را می چشد.
این رمان اسلام را با تمام زیبایی هایش مقابل خواننده می چیند و ایمان، قدرت و صلابت ایران و ایرانی و پاسدار واقعی را به رخ تمام جهان می کشد.
چایترامنشیرینمیکنم☕️
نویسنده:زهرا بلنددوست🌸
#معرفےکٺابــ📚
#پیشنہادویژه💯
#یکشنبههاےکتابۍ🧡