eitaa logo
🏠«محفل معرفت»📚
215 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
22 فایل
باسلام... این کانال در راستای روشنگری و پاسخ به شبهات و ارائه مطالب مذهبی اعتقادی وسیاسی ایجاد شده است. جهت ارتباط بامدیرکانال: @Mostaffa110 ناشناس: https://daigo.ir/secret/61684979729
مشاهده در ایتا
دانلود
نکاتی تفسیری از صفحه ۶ قرآن کریم: در آیات قبل، خداوند، همۀ مواهب زمین را برای انسان آفریده است. در این آیات و آیات بعد، مسألۀ خلافت انسان در زمین مطرح می‌شود که نگرانی فرشتگان از فسادهای بشر و توضیح و توجیه خداوند و سجدۀ آنان ، در برابر نخستین انسان را به‌دنبال دارد. فرشتگان، یا از طریق اخبار الهی و یا مشاهدۀ انسان‌های قبل از حضرت آدم علیه‌السّلام در عوالم دیگر یا در همین عالم و یا به‌‌خاطر پیش‌‌‏بینی صحیحی که از انسان خاکی و مادّی و تزاحم‌های طبیعی آنها داشتند، خونریزی و فساد انسان را پیش‌‏بینی می‏‌کردند. گرچه همۀ انسان‏‌ها، استعداد خلیفه خدا شدن را دارند، امّا همه، خلیفۀ خدا نیستند؛ چون برخی از آنها با رفتار خود به اندازه‌‏ای سقوط می‌کنند که از حیوان هم پست‌‏تر می‌‏شوند. چنان‌که قرآن می‏‌فرماید: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» «اعراف، ۱۷۹» قرارگاه این خلیفه، زمین است، ولی لیاقت او تا «قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی‏» « نجم، ۹» می‌‏باشد. به دیگران اجازه دهید سؤال کنند. خداوند به فرشتگان اذن داد تا سؤال کنند وگرنه ملائک، بدون اجازه حرف نمی‏‌زنند و فرشتگان می‌دانستند که برای هر آفریده‌‏ای، هدفی عالی در کار است. چرا خداوند در آفرینش انسان، موضوع را با فرشتگان مطرح کرد؟ انسان، مخلوق ویژه‌‏ای است که ساخت مادّی او به بهترین قوام بوده: «أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» « تین، ۴» و در او روح خدایی دمیده شده و بعد از خلقت او خداوند به خود تبریک گفته است: «فَتَبارَکَ اللَّهُ» «‌مؤمنون، ۱۴» خدایی که دائماً حاضر، ناظر و قیّوم است، چه نیازی به جانشین و خلیفه دارد؟ اوّلًا جانشینی انسان، نه به‌خاطر نیاز و عجز خداوند است؛ بلکه این مقام به خاطر کرامت و فضیلت رتبۀ انسانیّت است. ثانیاً نظام آفرینش بر اساس واسطه‌هاست؛ یعنی با اینکه خداوند مستقیماً قادر بر انجام هر کاری است، ولی برای اجرای امور، واسطه‌‏هایی را قرار داده که نمونه‌‏هایی را بیان می‌کنیم: با اینکه مدبّر اصلی اوست: «اللَّهُ الَّذِی» «یُدَبِّرُ» «‌یونس، ۳» لکن فرشتگان را مدبّر هستی قرار داده است. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» «‌نازعات، ۵» با اینکه شفا به دست اوست «فَهُوَ یَشْفِینِ» « شعراء، ۸۰» ، امّا در عسل شفا قرار داده است. «فِیهِ شِفاءٌ» « نحل، ۶۹» با اینکه علم غیب مخصوص اوست «إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ» «یونس، ۲۰»، لکن بخشی از آن را برای بعضی از بندگان صالحش ظاهر می‌‌کند. «إِلَّا مَنِ ارْتَضی‏ مِنْ رَسُولٍ» «جن، ۲۷» پس انسان می‌تواند جانشین خداوند شود و اطاعت او همچون اطاعت از خداوند باشد «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» «‌نساء، ۱۸»؛ و بیعت با او نیز به منزلۀ بیعت با خداوند باشد. «إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ» «إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ» « فتح، ۱۰»؛ و محبّت به او مثل محبّت خدا باشد. «من احبکم فقد احب الله» «زیارت جامعۀ کبیره» برای قضاوت دربارۀ موجودات، باید تمام خیرات و شرور آنها را کنار هم گذاشت و نباید زود قضاوت کرد. فرشتگان خود را دیدند که تسبیح و حمد آنها بیشتر از انسان است. ابلیس نیز خود را می‌‏بیند و می‌گوید: من از آتشم و آدم از خاک و زیر بار نمی‌رود. امّا خداوند متعال مجموعه را می‌بیند که انسان بهتر است و می‌‏فرماید: «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ». 🕊 @mahfel_marefat_ir
نکته‌های سور‌ۀ بقره - صفحه ۷: اسرائیل، نام دیگر حضرت یعقوب است که از دو کلمۀ «اسر» و «ئیل» ترکیب یافته است. «اسر» به‌معنای بنده و «ئیل» به‌معنای خداوند است. بنابراین اسرائیل در لغت به‌معنای بندۀ خداست. تاریخ بنی‌اسرائیل و اسارت آنان به دست فرعونیان و نجات آنها به دست حضرت موسی علیه‌السّلام و بهانه گیری و ارتداد آنان، یک سرنوشت و تاریخ ویژه‌‏ای برای این قوم به وجود آورده است. این تاریخ برای مسلمانان نیز آموزنده و پندآموز است که اگر به هوش نباشند، به گفتۀ روایات به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد. پیمان‌های الهی، شامل احکام کتاب‌‌های آسمانی و پیمان‌‏های فطری که خداوند از همه گرفته است، می‌شود. در قرآن به مسئلۀ امامت، عهد گفته شده است: «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» «بقره، ۱۲۴» یعنی پیمان من «مقام امامت» به افراد ظالم نمی‏‌رسد. پس وفای‌به‌عهد یعنی وفای به امام و رهبر آسمانی و اطاعت از او. ضمناً در روایات می‌خوانیم: نماز عهد الهی است. «وسائل، ج ۴، ص ۱۱۰» پیام ها: ۱. یاد نعمت‏‌های پروردگار، سبب محبّت و اطاعت اوست، «اذْکُرُوا» «أَوْفُوا». به‌هنگام دعوت به‌سوی خداوند، از الطاف او یاد کنید تا زمینۀ پذیرش پیدا شود. «اذْکُرُوا» ۲. یاد و ذکر نعمت‌‏ها، واجب است. «اذْکُرُوا» ۳. نعمت‏‌هایی که به نیاکان داده شده، به منزلۀ نعمتی است که به خود انسان داده شود. با اینکه نعمت‌‏ها به اجداد یهودِ زمان پیامبر داده شده بود، امّا خداوند به نسل آنان می‌گوید فراموش نکنند. «اذْکُرُوا» ۴. وفا به پیمان‌های الهی، واجب است. «بِعَهْدِی» ۵. بهره‌‏گیری از الطاف خداوند، مشروط به گام برداشتن در مسیر تکالیف الهی است «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ». آری، اگر مطیع خدا بودیم، خداوند نیز دعاهای ما را مستجاب خواهد کرد. «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» ۶. در انجام تکالیف الهی، از هیچ قدرتی نترسیم و ملاحظۀ کسی را نکنیم. تبلیغات سوء دشمن، ملامت‏‌ها، تهدیدها و توطئه‌ها مهم نیست، قهر خدا از همه مهم‌تر است. «وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ» 🕊 @mahfel_marefat_ir
نکته‌های سورۀ بقره ، صفحه ۸: نام حضرت موسی علیه‌السّلام در سی و چهار سورۀ قرآن و ۱۳۶ مرتبه آمده است. ماجرای میعاد حضرت موسی، در سوره‏‌های اعراف و طه نیز آمده است. «اعراف، ۱۴۲ طه، ۸۶» محلّ وعده، کوه طور و مدّت آن ابتدا سی‌شب معیّن شده بود و در وعده‌‌گاه، ده‌شب دیگر به آن اضافه شد که این مدّت برای دریافت کتاب تورات بود، ولی بنی‌اسرائیل علی‌رغم اینکه رهبری همچون هارون، برادر حضرت موسی، را در میان خود داشتند، همۀ نعمت‌ها و الطاف الهی را فراموش کرده و به سراغ گوساله‌پرستی رفتند. گوساله‌‏ای از طلا که به‌دست مجسمه‌سازی هنرمند به نام سامری، در غیاب موسی ساخته شده بود. با توجّه به آیات قرآن منظور از وعده، در آیۀ ۵۱ چه بوده است؟ منظور، گرفتن تورات، اثبات مقام خلافت برای هارون، آزمایش بنی‌اسرائیل، بوده است. چند عامل در سقوط جامعۀ بنی‌اسرائیل به دامن شرک، نقش داشت؟ الف: حضور نداشتن رهبری چون حضرت موسی؛ ب: حضور منحرفین هنرمندی مانند سامری؛ ج: استفاده از طلا و زیورآلاتی که جاذبه داشت؛ د: بوق‌های پُرسروصدای تبلیغاتی؛ زیرا گوسالۀ سامری صدا می‏‌کرد؛ ه: مردمِ ساده و زودباور و نبود ایمان عمیق؛ و: زمینۀ مساعد و سابقۀ گاوپرستی. 🔸 چند پیام: ۱. کناره‏‌گیری رهبران الهی از جامعه برای مدّت محدود به‌منظور عبادت خدا، کاری شایسته و نیکو است. «تفسیر راهنما»، «واعَدْنا مُوسی‏ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً» ۲. عبادت در چهل‌شب و به دور از مردم، دارای آثار خاصّی است. «أَرْبَعِینَ لَیْلَةً» ۳. عدد چهل، در دریافت وحی و الهامات روحانی نقش دارد. «أَرْبَعِینَ لَیْلَةً» ۴. شرک، ظلم به انسانیّت است؛ زیرا که انسان دست خود را از دست خداوند برمی‌دارد و در دست نا‌اهلان عاجز می‌گذارد. «وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ» 🕊 @mahfel_marefat_ir
. 🔸نکاتی تفسیری از صفحه ۹ قرآن کریم: بنی‌اسرائیل به‌جای شکرگزاری از نعمت‏‌های «من و سلوی»، به فکر زیاده‌‏خواهی و تنوّع‌طلبی افتاده و از غذاهای زمینی خواستند و برای نمونه، تعدادی از آنها مانند: سبزی، خیار، پیاز و سیر را نام بردند. حضرت موسی در برابر این درخواست‌‏ها، ضمن تأسّف از اینکه آنها نعمت‌های نیکو و بهتر را با نعمت‌‏های ساده عوض می‏‌کنند. آن حضرت به آنها گفت: اگر بنای کامیابی از این‌ها را دارید، باید به شهر رفته و با دشمنان‌تان بجنگید، شما از یک‌سو حال جهاد ندارید و از طرف دیگر تمام امتیازات شهرنشینی را می‌‏خواهید. خداوند خبر می‌‏دهد که این قوم با چنین ویژگی‏‌ها و خصوصیّات، به ذلّت و خواری افتاده و گرفتار قهر و غضب الهی خواهند شد. تنوّع‌طلبی و افزون‌خواهی، دامی برای اسیر شدن انسان‌‌هاست. استعمارگران نیز از همین خصیصۀ مردم، برای لباس، مسکن، مرکب و تجمّلات استفاده کرده و مردم را به اسارت می‌کشند. 🔸به پیام ها دقت کنید: ۱. شکم‏‌پرستی، عامل هبوط و سقوط انسان‌‏هاست. «لَنْ نَصْبِرَ عَلی‏ طَعامٍ واحِدٍ» «اهْبِطُوا» ۲. رفاه‌‏طلبی، زمینۀ ذلّت و خواری است. «لَنْ نَصْبِرَ» «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ» ۳. بی‌‏ادبی در گفت‌وگو، نشانۀ روحیّۀ سرکش و طغیان‌گر است. آنها می‌‏توانستند به‌جای «لَنْ نَصْبِرَ» هرگز صبر نمی‌‏کنیم، بگویند: یکنواختی غذا برای ما سنگین شده است و یا به‌جای «فَادْعُ لَنا رَبَّکَ»، بگویند: «فادع لنا ربنا» ۴. بنی‌اسرائیل، نژاد پُرتوقّع و افزون‌طلب هستند. «فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنا» ۵. بیان خواسته‌های جزئی، نشانۀ شدّت وابستگی و حقارت طبع است. «بقل، قثاء، فوم، عدس و بصل» ۶. راضی بودن به آنچه خداوند خواسته و صبر بر آن، تأمین‌کنندۀ خیر و مصلحت واقعی انسان است. «أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنی‏ بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ» ۷. شهرنشینی و داشتن همه نوع امکانات، نشانۀ رشد و تکامل نیست، بلکه گاهی مایۀ سقوط و هبوط است. «اهْبِطُوا مِصْراً» ۸. کارهای خطرناک، وابسته به افکار انحرافی و خطرناک است. «یَکْفُرُونَ»، «یَقْتُلُونَ» ۹. تاریخ انبیا، با شهادت در راه خداوند گره خورده است. «یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ» ۱۰. تعدّی و معصیّت پی‌درپی، موجب کفر و کفر، عامل هر گونه جنایت است. «یَکْفُرُونَ»، «عَصَوْا» ۱۱. ذلّت و بدبختی، مربوط به نژاد نیست، بلکه مربوط به خصوصیّات و عقاید و اعمال انسان‏‌هاست. «ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ» 🕊 @mahfel_marefat_ir
. 🔸نکته‌ ای از صفحه ۱۰ قرآن کریم در تفسیر نمونه از جامع‌البیان، نقل شده است: سلمان فارسی به رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله گفت: دوستان من که اهل ایمان و نماز بودند، ولی شما را ندیدند تا به شما ایمان بیاورند؛ وضع آنها در قیامت چگونه است؟ یکی از حاضرین جواب داد: اهل دوزخ هستند. ولی آیه ۶۲ سوره بقره نازل شد که هر کدام از پیروان ادیان که در عصر خود بر طبق وظایف و فرمان الهی عمل کرده‌‏اند، مأجور هستند. : آیا طبق آیه ۶۲، سوره بقره می توان بر یهودیت و مسیحیت باقی ماند؟ این آیه نمی‌‏تواند بهانه و دستاویزی برای ماندن در یهودیّت و مسیحیّت باشد؛ زیرا اوّلًا: قرآن، اهل کتاب را به اسلام دعوت نموده است. ثانیاً: تهدید کرده که اگر آگاهانه به سراغ دینی غیر از اسلام بروند، مورد قبول نیست. «آل عمران، ۸۵» مراد از «الَّذِینَ هادُوا» یهودیان هستند. این نام‌گذاری یا به‌سبب اظهار توبۀ آنان است که با تعبیر«إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ» «اعراف، ۱۵۶» آمده است و یا به‌جهت آنکه این قوم به یکی از فرزندان حضرت یعقوب که یهود نام داشت، منسوب بودند. مراد از «النَّصاری‏»، مسیحیان هستند که در جواب حضرت عیسی که فرمود: «مَنْ أَنْصارِی» گفتند: «نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ» «صف، ۱۴» شاید هم این نام‌گذاری به‌جهت سکونت آنان در منطقۀ ناصریّه، زادگاه عیسی علیه‌السّلام باشد. «صابئین» به کسانی گفته می‌‌شود که خود را پیروان حضرت یحیی می‌دانند و برای ستارگان، قدرت تدبیر قائل هستند. نام این گروه در سوره‏‌های بقره، مائده و حج، در کنار یهود، نصاری، مجوس و مشرکین آمده است. «بقره، ۶۲، مائده، ۶۹، حج، ۱۷» از اینجا معلوم می‌‏شود که صابئین غیر از چهار دستۀ مذکور هستند. پیروان این آیین نیز همانند سایر اهل کتاب، به اسلام دعوت شده‌‏اند. اینها با توجّه به اعتقادات خاصّ خود، پیروان اندکی دارند و اهل تبلیغ از دین خودشان نیستند. آنها بیشتر در کنار رودخانه‏‌ها و دریاها زندگی می‏‌کنند و گوشه‌گیر و منزوی هستند. این افراد، غسل‏‌های متعدّدی دارند که در تابستان و زمستان باید در رودخانه و آب جاری انجام دهند. هم‌اکنون تعداد نزدیک به پنج‌هزارنفر از آنان در خوزستان در کنار رود کارون و شهرهای دیگر آن استان زندگی می‏‌کنند و قریب به هشت‌هزار‌نفر نیز در عراق در کنار دجله و شهرهای دیگر عراق سکونت دارند. 🕊 @mahfel_marefat_ir
چند نکته تفسیری از صفحه ۱۱: اعتدال در هر کاری یک ارزش است. گاهی افراد با دیدن نشانه‌‏ای بسیار ساده، یقین پیدا می‌‌کنند؛ ولی برخی با وجود بیان صریح «أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً» وسوسه می‌کنند. نباید در بیان‌های روشن و صریح، دچار وسوسه شد. در حدیث آمده است که پیامبر علیه‌السّلام فرمود: بنی‌اسرائیل مأمور ذبح یک گاو ساده و معمولی بودند، لکن چون سخت گرفتند و بهانه آوردند، خداوند نیز بر آنان سخت گرفت. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۸۹» پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۷۰: ۱. توجّه به مسائل فرعی، انسان را از تمرکز نسبت‌به مسائل اساسی، باز می‌‏دارد. «إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا» ۲. روحیّۀ لجاجت باعث می‌‏شود حق بر انسان مشتبه شود. «إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا» ۳. گاهی سؤال برای تحقیق و علم و آگاهی نیست؛ بلکه نشانۀ روح لجاجت و طفره‌رفتن است. «یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا» ۴. رهبران الهی، سعۀ‌صدر دارند و جسارت را به‌روی‌خود نمی‏ آورند. (کلمۀ «رَبَّکَ» به‌جای «ربّنا» یک‌نوع جسارت بود که بارها تکرار شد، ولی حضرت موسی به‌روی‌خود نیاورد.) 🕊 @mahfel_marefat_ir
نکاتی تفسیری از صفحه ۱۲: احسان، جامع‌‏ترین و وسیع‏‌ترین واژه در باب نیکی است. در حال فقر والدین، احسان مادّی و در حال غنای آنان، احسان روحی. چنان‌که احسان به یتیم شامل تأدیب، حفظ حقوق، محبّت و تعلیم او می‌‏شود. اصول همۀ ادیان یکی است؛ چون همۀ این میثاق‌ها، در اسلام نیز هست. 🔸 در این خصوص نکات زیر حائز اهمیت است: ۱. خداوند از طریق عقل، فطرت و وحی، از مردم پیمان می‌گیرد. «أَخَذْنا مِیثاقَ» ۲. توحید، سرلوحۀ مکتب انبیاست و بعد از آن، کارهای نیک قرار گرفته است. «لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» ۳. در کنار توحید، احسان به والدین مطرح است. «لا تَعْبُدُونَ» «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» ۴. احسان به والدین باید شخصاً صورت گیرد؛ نه با واسطه. حرف «ب» در «بِالْوالِدَیْنِ» به‌معنای مباشرت شخصی است. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» ۵. گرایش به یکی از پدر و مادر، ممنوع است. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» ۶. ابتدا خویشان نیازمند، سپس دیگران. «ذِی الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏ وَ» البتّه در بین خویشاوندان نیز اولویّت ‏ها محفوظ است. «أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی‏ بِبَعْضٍ» «انفال، ۷۵» ۷. احسان باید همراه با ادب و بدون منّت باشد. در کنار احسان، جمله «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» آمده است. ۸. اگرچه به همۀ مردم نمی‌توان احسان کرد، ولی با همه می‌‏توان خوب سخن گفت. «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» ۹. برخورد خوب و گفتار نیکو، نه‌تنها با مسلمانان، بلکه با همۀ مردم لازم است. «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» ۱۰. علاوه‌بر پرداخت زکات، احسان به مستمندان و ایتام نیز لازم است. در آیه هم زکات آمده و هم احسان به مساکین. «إِحْساناً» «وَ الْمَساکِینِ» «وَ آتُوا الزَّکاةَ» ۱۱. نماز و رابطه با خداوند، از زکات و رابطه با فقرا جدا نیست. «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ» ۱۲. نماز و زکات در ادیان دیگر نیز بوده است. «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ» ۱۳. اعتقاد به توحید، احسان به والدین و ایتام و مساکین، همراه با دستور پرداخت زکات و برخورد نیکو با مردم، و به‌پاداشتن نماز، نشانۀ جامعیّت اسلام است. ۱۴. ادای حقوق، دارای مراتب و مراحلی است. اوّل حقّ خداوند، سپس والدین، سپس خویشاوندان، سپس یتیمان که کمبود محبّت دارند و آنگاه مساکین که کمبود مادّیات دارند. ۱۵. تمام احکام اعتقادی، اخلاقی و فقهی، میثاق و عهد خدا با انسان است. بعد از «مِیثاقَ» سخن از عقیدۀ توحیدی، احسان به والدین، نماز و زکات آمده است. 🕊 @mahfel_marefat_ir
🔸نکاتی تفسیری از صفحه ۱۳: خداوند در این آیات، بنی‌اسرائیل را سرزنش می‏‌کند که علی‌رغم پیمان و میثاقی که داشتید، همدیگر را کشتید و یکدیگر را از سرزمین‌‏های‌تان بیرون کردید. شما موظّف بودید یک جامعۀ متّحد بر اساس روابط صحیح خانوادگی و رسیدگی به محرومان تشکیل دهید، ولی به‌جای آن در گناه و تجاوز به حقوق دیگران، یکدیگر را یاری و حمایت نمودید و در جامعه، هرج و مرج و تفرقه و خونریزی را رواج دادید. با حمایت شما، حاکمان ظالم جرأت قتل و تبعید پیدا کردند و عجیب اینکه شما به حکم تورات، اگر در این درگیری‌‌ها اسیری داشته باشید با پرداخت فدیه آزادش می‏‌نمایید، در‌حالی‌‌که حکم تورات را در تحریم قتل و تبعید، گوش نمی‌دهید حاضر هستید همدیگر را به دست خود بکشید، ولی حاضر نیستید اسیر یکدیگر باشید! اگر اسارت توهین است، کشتن از آن بدتر است، و اگر فدیه دادن و آزاد کردن اسیران، فرمان تورات است، نهی از قتل و تبعید هم فرمان خداوند است! آری، شما تسلیم فرمان خداوند نیستید؛ بلکه آیات الهی را هر جا مطابق میل و سلیقۀ خودتان باشد می‌‌پذیرید و هر کجا نباشد، زیر بار نمی‌‏روید. این آیه نسبت به خطر التقاط، هشدار می‏‌دهد که چگونه افرادی بخشی از دین را می‌‏پذیرند و قسمت دیگر آن را رها می‏‌کنند. مسلمانانی که به احکام فردی عمل می‌‌کنند، ولی نسبت به مسائل اجتماعی بی‌‏تفاوت هستند، باید در انتظار خواری و ذلّت دنیا و عذاب قیامت باشند. ای‌بسا کسانی‌که شرایط و احکام نماز و روزه را مراعات می‌‏کنند، ولی در شرایط و وظایف حاکم و حکومت، متعهّد نیستند. 🔸 چند پیام از صفحه ۱۳: ۱. قرآن، کشتنِ دیگران را، به کشتن نفسِ خود تعبیر کرده است تا بگوید دیگرکشی، خودکشی است و افراد یک جامعه همچون اعضای یک پیکر هستند. «تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ» ۲. یاری‌‏رسانی و همکاری در گناه و تجاوز، ممنوع است. «تَظاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ» در احادیث آمده است: اگر کسی ستمگر را در ظلم و ستم راهنمایی و کمک کند، در دوزخ قرین «هامان» وزیر فرعون خواهد بود. و حتّی آماده‌کردن دوات و قلم برای ستمگر، جایز نیست. امام کاظم علیه‌السّلام خطاب به یکی از مسلمانان بزرگوار فرمود: کرایه‌دادن شتر به دستگاه هارون‌الرّشید هر چند برای سفر حج باشد، جایز نیست. «تفسیر أطیب‌البیان» ۳. علامت ایمان، عمل است و اگر کسی به دستورات دین عمل نکند، گویا ایمان ندارد. «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ» قرآن، به‌جای انتقاد از اینکه چرا بعضی دستورات را عمل می‏‌‌کنید و بعضی را رها می‌‏کنید، فرموده است: چرا به بعضی ایمان می‌‏آورید و به بعضی کفر می‌‏ورزید. ۴. نشانۀ ایمان واقعی، عمل به دستوراتی است که بر خلاف سلیقه‌های شخصی انسان باشد وگرنه انجام دستوراتِ مطابق میل انسان، نشانی از میزان ایمان واقعی ندارد. «تَقْتُلُونَ»، «تُفادُوهُمْ» (در کشتن یکدیگر به تورات کاری ندارید، ولی در آزادسازی اسیران اهل ایمان می‌‏شوید!) ۵. کفر به بعضی از آیات، در واقع کفر به تمام احکام است. و به‌همین جهت جزای کسانی که به قسمتی از آیات عمل نکنند، خواری دنیا و عذاب قیامت خواهد بود. «خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا» «یُرَدُّونَ إِلی‏ أَشَدِّ الْعَذابِ» 🕊 @mahfel_marefat_ir
🔸نکات تفسیری صفحه ۱۴: آخرین حرف و بهانه یهودیان این بود که اگر پیامبری از بنی‌اسرائیل نباشد، به او ایمان نمی‌‏آوریم و تنها کتابی را که بر خودمان نازل شده باشد، قبول داریم. 🔸 نمونه‌ای از دروغ‌های یهودیان از دیدگاه قرآن: قرآن چند نمونه از دروغ‌های آنها را بیان می‌‌کند: نمونۀ اوّل در آیۀ قبل بود که فرمود: شما اگر در این ادّعا راستگو هستید، پس چرا به موسی پشت کرده و به سراغ گوساله‌پرستی رفتید؟! نمونۀ دوّم همین آیه است که می‌‏فرماید: از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما قرار دادیم و گفتیم: با کمال قدرت قوانین آسمانی تورات را بگیرید و گوش داده و عمل کنید؛ امّا شما گفتید: ما قوانین را می‌‌شنویم، ولی عمل نمی‌‏کنیم. حال اگر به قرآن و پیامبر اسلام ایمان نمی‏‌آورید به این بهانه که محمد صلّی اللَّه علیه و آله از ما نیست و قرآن بر بنی‌اسرائیل نازل نشده است، پس چرا با موسی و تورات او آن‌چنان برخورد کردید؟! قرآن راز این عدم اعتقاد را چنین بیان می‌‏کند: آنها به خاطر کفرشان، دل‌های‌شان از علاقه به گوساله سیراب شده و جایی برای تفکّر و ایمان نمانده بود. اگر بنی‌اسرائیل در ادّعای‌شان صادق هستند که هر چه بر ما نازل شود به آن ایمان می‏‌آوریم، پس این جنایت را که در پروندۀ آنان هست، چگونه توجیه می‌‏کنند؟ آیا گوساله‌پرستی، پیامبرکشی و پیمان‌‏شکنی، جزو ایمان است؟! پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۳: ۱. میثاق گرفتن، یکی از عوامل و انگیزه‌های عمل است. «أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ» ۲. حفظ دست‏‌آوردهای انقلاب الهی، هر چند به قیمت تهدید باشد، لازم است. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ» ۳. انجام احکام و دستورات الهی، نیازمند قدرت، جدّیّت، عشق و تصمیم است و با شوخی و تشریفات، سازگاری ندارد. دین‌داری، با ضعف و مسامحه و سازش‌کاری سازگار نیست. «خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ» ۴. عشق و علاقۀ مُفرِط، خطرناک است. اگر دل انسان از علاقه به چیزی پر شود، حاضر نمی‏‌شود حقایق را بپذیرد. «أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ» چنان‌که گفته‌‏اند: «حبّ الشی‏ء یعمی و یصمّ» دوست‌داری چیزی، انسان را کوروکر می‌کند. یعنی انسان دیگر حاضر نیست عیب‌‏های آن را ببیند و یا بشنود. ۵. رفتار، بهترین بیانگر افکار و عقاید انسان است. «بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمانُکُمْ» 🕊 @mahfel_marefat_ir
🔸 نکاتی تفسیری از صفحه ۱۵: از دیدگاه قرآن ادعاهای دروغین و خیال‌پردازی‌های بنی‌اسرائیل کدام هستند؟ بنی‌اسرائیل، ادّعاهای دروغین و خیال‌پردازی‌‏های فراوان داشتند که برخی از آنها عبارت بود از: ما فرزندان و محبوبان خدا هستیم. «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ» «مائده، ۱۸»؛ کسی وارد بهشت نمی‌شود مگر آنکه یهودی و یا نصرانی باشد. «قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری‏» «بقره، ۱۱۱»؛ آتش دوزخ، جز چند روزی به ما اصابت نمی‌کند. «لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُودَةً» «بقره، ۸۰». این آیات، همۀ این بافته‌‏های خیالی و موهومات فکری آنها را رد کرده و می‌‏فرماید: اگر این ادّعاهای شما درست باشد و به این حرف‏‌ها ایمان داشته باشید، دیگر نباید از مرگ بترسید و از آن فرار کنید، بلکه باید آرزوی مرگ کنید تا به بهشت وارد شوید! اولیای خدا، نه تنها از مرگ نمی‌‏ترسند، بلکه اشتیاق به مرگ نیز دارند. همان‌گونه که حضرت علی علیه‌السّلام می‌‏فرماید: «و الله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه» «بحار،ج ۲۸، ص ۲۳۳» یعنی به‌خدا‌سوگند، علاقۀ فرزند ابوطالب به مرگ، از علاقۀ طفل شیرخوار به سینۀ مادرش بیشتر است. آری، باید به گونه‌ای زندگی کنیم که هر لحظه آمادۀ مرگ باشیم. مرگ، همانند سفر است. راننده در صورتی از سفر می‌‏ترسد که یا راه را نمی‌‏شناسد، یا بنزین ندارد یا تخلّف نموده است، یا جنس قاچاق حمل می‏ کند و یا در مقصد، محلّ سکونت ندارد. درحالی‌که مؤمن واقعی، راه را می‌‏داند «الیه المصیر» سوخت بین راه دارد «عمل صالحاً» تخلّفاتش را با توبه جبران کرده است، جنس قاچاق یعنی عمل خلاف ندارد و محل سکونتش را نیز می‌‏داند «جنّة الماوی» و لذا نمی‌ترسد. 🔹 خدای متعال می فرماید: ۱. در برابر خیالات و موهومات، با صراحت برخورد کنید. «قُلْ» ۲. دامنۀ انحصار و نژادپرستی، تا قیامت کشیده می‌‏شود! «لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً» ۳. و جدان، بهترین قاضی است. «إِنْ کانَتْ» «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ» ۴. آمادگی برای مرگ، نشانۀ ایمان واقعی و صادقانه است. «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» 🕊 @mahfel_marefat_ir
نکاتی تفسیری از صفحه ۱۶: آنچه از روایات استفاده می‌شود آن است که حضرت سلیمان علیه‌السّلام برای جلوگیری از انحراف یا سوء‌استفاده، دستور داد اوراق ساحران را جمع‌آوری و نگهداری کنند. ولی بعد از وفات او گروهی به آن نوشته‏‌ها دست یافته و مشغول تعلیم و اشاعۀ سحر در میان مردم شدند؛ آنان حتّی معجزات حضرت سلیمان را سحر معرّفی کرده و پیامبری او را منکر شدند. سحر، به فنّ ظریف و دقیقی گفته می‌شود که امور را از مسیر عادّی خود منحرف می‌سازد و گاهی سحر به معنی خدعه و باطل را در شکل و قالب حق آوردن، آمده است. و برخی از بنی‌اسرائیل نیز به جای پیروی از تورات به سراغ سحر و جادو رفتند. این کار چنان شهرت و گسترش یافت که یهود زمان پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله نیز سلیمان را ساحری زبردست می‌دانستند و او را به عنوان پیامبر نمی‌شناختند! این آیات، گناه و انحراف رهاکردن تورات و پیروی از شیاطین سحرآموز را بیان می‌کند که یهود به‌جای تورات از آنچه شیاطین در زمان سلیمان بر مردم می‌خواندند، پیروی می‌کردند. آنان برای توجیه کار خویش، نسبت سحر به سلیمان نیز می‌دادند؛ درحالی‌که سلیمان مرد خدا بود و کارش معجزه و شیاطین در جهت مخالف او و کارشان سحر بود. علاوه‌بر آنچه گذشت، یهود از منبع دیگری نیز به سحر دست یافتند. بدین طریق که خداوند دو فرشته را به نام «هاروت» و «ماروت» به صورت انسان در شهر «بابل» «بابل: نام منطقه‏‌ای حدود نجف و کربلای فعلی بوده است.» در میان مردم قرار داد که روش ابطال و خنثی‌سازی سحر و جادو را به آنان بیاموزند. امّا برای اینکار لازم بود ابتدا آنان را با سحر آشنا سازند؛ چون انسان تا فرمول ترکیبی چیزی را نداند، نمی‌تواند آن را خنثی نماید. لذا فرشته‌‏ها، ابتدا طریق سحر و سپس طریقۀ ابطال آن را می‌آموختند و قبل از آموزش با شاگردان خود شرط می‌کردند که از آن سوء‌استفاده نکنند و می‌گفتند: این کار مایۀ فتنه و آزمایش است، مبادا در مسیر مبارزه و خنثی‌سازی، خودتان گرفتار شوید. امّا یهود از آن آموزش سوء‌استفاده نموده و از آن برای مقاصد ناشایست بهره بردند و حتّی برای جدایی میان مرد و همسرش به کار گرفتند. قرآن در اینجا نکته‌ای را یادآور می‌شود که جای دقّت و تأمل است. می‏‌فرماید: ساحر با داشتن علمِ سحر، از دایرۀ قدرت الهی خارج نیست و بدون ارادۀ خدا قادر به انجام کاری نیست و به کسی نمی ‏تواند ضرری برساند، ولی از آنجایی که خداوند برای هر چیز اثری قرار داده است، سحر و جادو نیز می‌‏تواند اثرات سویی داشته باشد که از آن جمله تأثیر آن بر روابط زناشویی و خانوادگی است. 🕊 @mahfel_marefat_ir
. 🔸 نکاتی تفسیری از صفحه ۴۱: به آیه ۲۴۹ نظر بیندازیم... ✍ کلمۀ «جنود» جمع «جند» به معنای لشکر است و حضور چندین لشکر بعد از اعراض گروه‌هایی از مردم، نشانۀ کثرت جمعیّت آنان است. این آیه خبر از مردودی گروه زیادی از بنی‌اسرائیل می‌‏دهد که از صحنۀ آزمایش نوشیدن آب و تحمل تشنگی، سربلند بیرون نیامدند. امّا این گروه باقیمانده، آزمایش دیگری داشتند که آزمایش روحی و معنوی بود. وقتی آنان با سپاه انبوه جالوت مواجه شدند، گفتند: ما توانایی مقابله با این سپاه مسلّح را نداریم؛ ولی آنهایی که به روز قیامت ایمان داشتند، گفتند: پیروزی به دست خداست، ای‌بسا گروه‏‌های اندک که به اذن خداوند برسپاهیان بزرگ پیروز می‌‏شوند. پیروزی در یک مرحله از آزمایش، کافی نیست. افرادی در بعضی از مراحل موفق می‌‏شوند، ولی در مرحله‌ای دیگر شکست می‌خورند. در این داستان گروهی رهبر را به خاطر فقر نپذیرفتند؛ گروهی در آزمایش شکم، شکست خوردند و گروهی در برخورد با دشمن خود را باختند. طالوت در ابتدا جمعیّت را به خود نسبت نداد و نفرمود: «جُنُودِهِ»، بلکه فرمود: «بِالْجُنُودِ» گرچه لشکریان انبوه بودند و فرماندهی او را پذیرفته‌اند، ولی هنوز میزان فرمانبری آنان را آزمایش نکرده است، ولی بعد ازآزمایش، به خود نسبت می‌‌‏دهد. «فَإِنَّهُ مِنِّی» امام باقر علیه‌السّلام می‌‏فرماید: افرادی که تا آخر کار به طالوت وفادار ماندند، سیصد و سیزده نفر بودند. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۲۵۱» حساب دو گروه روشن است، هر کس ننوشد قطعاً خودی است و هر کس بنوشد قطعاً بیگانه است، ولی کسانی که با مشت نوشیدند، نه خودی هستند و نه بیگانه. باید آنان را نه مأیوس کرد و نه مشمول الطاف؛ لذا برای «مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ» نه کلمۀ «مِنِّی» به کار رفته و نه «فَلَیْسَ مِنِّی». کسانی که دستشان به اموال مردم یا اموال دولتی رسید، ولی با کرامت و زهد از کنارش گذشتند و حرص و طمع آنان را آلوده نکرد، حزب اللّهی هستند و کسانی که پشت خود را با ذخیرۀ اموال می‌‏بندند، مؤمن واقعی نیستند. «فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی» @mahfel_marefat_ir