eitaa logo
منتـــ💚ـــظران،ظهورنزدیکه🤲🏻
10.5هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
7.5هزار ویدیو
96 فایل
السلام علیک یاابا صالح المهدی ادرکنی🌹 ثواب تمام اعمالمان نذرظهورآقابقیه الله العظم«عج»✨ کپی باذکرصلوات مجازاست ادمین کانال👈🏼 @menaso مدیر تبلیغات👇🏻 eitaa.com/khadam_mahdi_karbalaye کانال تبلیغات 👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/476184766C9d92be78b3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥 قبل در یک نگاه 💢 ترکیب دو حدیث از علیه‌السلام و حدیث جابر جُعفی از علیه‌السلام و مرور پیشبینی شگفت‌انگیز اهل‌بیت از مراحل ( در آخرالزمان) قبل از ظهور علیه‌السلام: 1⃣ : اختلاف و نزاع دو اصهب (حاکمیت سوریه قبل از سفیانی) و ابقع (معارضین داخلی حکومت) 2⃣ : دو پرچم و در سوریه، با کشته‌های بسیار در نتیجه وقوع جنگ سوریه 3⃣ : حضور تجهیزات پیشرفته نظامی و جنگی و طرف‌های مختلف در تقابل نظامی ؛ مثل رایات الاصفر یا صاحبان رنگ که از غرب سوریه (لبنان) به صحنه تحولات وارد میشوند. 4⃣ شنیده‌شدن ندای فتح از دمشق:‌ ورود نظامیان پرچمهای زرد به صحنه تحولات میدانی فتنه شام و شنیده شدن ندای پیروزی و از دمشق ( غلبه‌ نسبی جریان اصهب بر ابقع) 5⃣ یا : فرورفتن محور جابیه-حرستا در زمین احتمالا ناشی از (شاید سیل و انفجار) که منجر به تخریب بخشهایی از نیز میشود. 6⃣ : استقلال‌طلبی و درخواست تجزیه‌طلبی کردها از دولت مرکزی 7⃣ : هرج و مرج جهانی قبل از ، خصوصا در کشورهای غربی 8⃣ حمله به جزیرۀ الشام: ترک‌ها و متحدین ترکیه (تروریست‌های ارتش آزاد و سایر تکفیریها و معارضین، که خود بخشی از جریان ابقع هستند) به شمال شرق سوریه (حسکه، رقه و ) جهت برخورد با مارقه‌الشام (تجزیه‌طلبان و کردهای سوریه که هم‌مرز با ترک‌ها هستند و در مراحل قبلی اعلام استقلال کرده‌اند) 9⃣ در : ورود نظامیان غربی به فلسطین در حمایت از [پس از ذکر شده در مراحل قبلی فتنه شام، محور شیعی زمینه‌ساز ظهور یعنی شیعی، از فرصت استفاده کرده و در فرآیند به تنبیه ، فتنه‌گر و اشغالگر خواهند پرداخت که در قرآن به مفسد، اشغالگر، تعبیر شده. پس از ظهور و در توسط لشگریان امام زمان به وقوع خواهد پیوست] 🔟 از : سفیانی از در مرز سوریه و خروج میکند. آخرین تیر ترکش محور ، و غربی‌ها جهت جلوگیری از علیه‌السلام است. 💥 السلام علیک یا صاحب الزمان 🇮🇷 ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❖▩═●••🍃🌺🍃••●▩═❖ https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10
⭕️جوّ حاکم قبل از ظهور جهانی پر از ستم، فساد و تباهی، روزگاری تهی از امنیت اخلاقی و روانی، حیاتی به دور از معنویت و پاکی و اجتماعی پر از تجاوزها و پایمال کردن حقوق زیردستان، محصول عملکرد انسان های دوران غیبت است.😢 آنچه در روایات فراوان به آن تصریح شده، پر شدن جهان از ستم است. البته این به معنای ظالم شدن همه انسان ها نیست، بلکه همچنان راه خدا، رهروان خود را دارد و عطر فضیلت ها در محیط های گوناگون به مشام می رسد.👌 بنابراین، جهانِ پیش از ظهور اگرچه دوران تلخی است، ولی به دوره شیرین ظهور پایان می پذیرد😊و اگرچه روزگار فساد و ستمگری است، اما پاک بودن و دیگران را به خوبی ها دعوت کردن، از وظایف حتمی منتظران است✅ و در تعجیل فرج آل محمد صلی الله علیه و آله تأثیر مستقیم دارد؛ چنان که امام مهدی(عج) می فرماید: «ما را از شیعیان باز نمی دارد، مگر آنچه از کردارهای آنان که به ما می رسد و ما را ناخوشایند است و از آنان روا نمی دانیم».😔 ⏤‌🌺منتظران ظهور ⏤‌🌺 ╭────────┈➤🦋 https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ╰────┈➤🦋 اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🤲
کانال عشاق الحسین_۲۰۲۱_۰۹_۲۴_۱۵_۰۲_۰۴_۲۶۵.mp3
10.17M
عاشق نشدم، لایق دیدار تو باشم من باهمه بودم ولی با تو ننشستم😭😭😭😭😭😭😭 ⏤͟͟͞͞🌺منتظران ظهور ⏤͟͟͞͞🌺 ╭────────┈➤🦋 https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ╰────┈➤🦋 اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به محض وا کردن در حیاط با ریحانه و محمد مواجه شدم. روسریمو تا چشام جلو کشیدم . خیلی خجالت میکشیدم. دلم نمیخواست چش تو چش شیم. محمد رو زمین نشسته بودُ و دستش رو سرش بود. عصبی سرشو انداخته بود پایین. صورتشو نمیدیدم‌. ریحانه هم رو به روش وایستاده بود و باهاش حرف میزد. حس کردم محمد الان میاد منو لِه میکنه. دلم داشت از قفسه سینم بیرون میزد‌. داشتم نگاشون میکردم که محمد متوجه حضور من شد . سرشو که آورد بالا دیدم صورتش تا بناگوش سرخه. قرمزِ قرمز. ریحانه کتکش زد ینی؟ جریان چیه یاخدا ‌‌ گریه کرده بود؟ درآنِ واحد ازجاش پاشد و با یه حرکت در حیاطو باز کرد و رفت بیرون و خیلی محکم درو بست. بی ادب !!! اون اومد داخل بدون در زدن. مگه من مقصر بودم؟؟ به من چه د لنتییی!! اه اه اه لعنت به این شانس. ریحانه هم که حالا فهمیده بود من اومدم بیرون اومد سمتم +عه کجا؟ چرا پاشدی؟ _میخوام برم . دیر شده دیگه. خیلی مزاحمتون شدم. به داداشتم بگو که برگردن! کسی که باید میرفت من بودم ایشون چرا؟ ولی ریحانه به خدا..... نزاشت ادامه بدم دستمو کشید و بردتم تو اتاقش. دیگه اشکم در اومده بود . تا حالا هیج احدی باهام اینجوری رفتار نکرده بود . منو دید از خونه رفت بیرون درو محکم بست. بی فرهنگ . ازش بدم میومد. دلم میخواست گلدونِ تو حیاطشونو تو سرش خورد کنم خب غلط میکنم خب بیجا میکنم خب اخه این پسر خیلی فرق میکنه! اصلا واس چی قبول کردم بیام. خونشون. با خودم کلنجار میرفتم. رو به ریحانه گفتم _جزوه ها رو گذاشتم برات. خودم نمیخوامشون الان بعدا ازت میگیرم. بزار برم خواهش میکنم. +نه خیر نمیشه. داداشم گف ازت عذر خواهی کنم. خیلی عجله داشت. بعدشم اخه تا الان من هیچکدوم از دوستامو نیاورده بودم خونمون ... برا همین ... ببخشش گناه داره فاطمه . خودش حالش بدتره . رومو ازش برگردوندم و تکیه دادم به دیوار و زانوهانو بغل کردم. تو فکر خودم بودم که صدای محمد و شنیدم دوباره که داشت با باباش صحبت میکرد. خیلی مبهم بودم متوجه نمیشدم. رو به ریحانه کردمو _باشه حلال کردم. برم حالا؟ بابام بیاد ببینه نیستم شاکی میشه به خدا. +باشه باشه برو وقتتو گرفتم تو رو خدا ببخشید. پاکتی که برام به عنوان عیدی اورده بود و گذاشت تو کولمو زیپشو بست. تشکر کردم و ازش خدافظی کردم از جام پاشدم واز اتاقش بیرون رفتم . این دفعه بدونِ اینکه به کسی حتی باباش نگاه کنم رفتم سمت در که باباش دوباره صدام کرد. +حالا جدی میخوای بری ؟ _بله با اجازتون. +کسی میاد دنبالت دخترم؟ _نه باید تاکسی بگیرم برا همین زودتر دارم میرم حاج اقا. +این جا که خطرناکه نمیشه که تنها بری. داشتیم حرف میزدیم که محمد از جاش پا شد. کولشو برداشت از باباش خدافظی کرد سرشو بوسید و باباشم بهش دست داد. یه چیزی داد به ریحانه بدون اینکه حتی بم نگا کنه درو باز کرد که باباش صداش زد _محمد جان؟؟؟ با صدایی که گرفته بود گفت +جانم حاج اقا؟ _حتما الان میخوای بری گل پسر؟ +اگه اجازه بدین _مواظب خودت باشی تو راها. با سرعت نرون باشه بابا؟ +چشم حاجی من برم دیگه خیلی کار دارم. شما کاری دارین؟ _دوستِ خواهرتو تو راه میرسونی؟خیابون ما خلوته نمیشه تنها بره! محمد که تا حالا سرش پایین بود و به جوراباش نگا میکرد سرشو اورد بالا و زل زد به باباش‌. +اخه چیزه.... من خیلی..... نزاشتم ادامه بده حرفشو که بیشتر از این کنف شم . بلند گفتم _نه حاج اقا دست شما درد نکنه بیشتر ازین زحمت نمیدم خودم میرم اگه اجازه بدین خدانگهدار. اینو گفتمو سریع از خونه زدم بیرون. بندای کفشمو بستم و رفتم سمت در حیاط. وقتی بازش کردم صدای محمدُ شنیدم. +خانم؟ با من بود؟ بهت زده برگشتم سمتش چیزی نگف سرش مث همیشه پایین بود. تو دلم یه پوزخند زدم. +پدر جان فرمودن برسونمتون. رومو برگردوندم .از حیاط رفتم بیرون. _نه مرسی خودم میرم! زحمت نمیدم. با یه لحن خاصی گفت: +چوب میزنید؟ میرسونمتون. دلم یه جوری شد . صبر کردم تا بیاد . دزدگیر ماشینشو زد. کولشو گذاشت تو صندوق و گفت +بفرمایید پشت ماشینش نشستم. داشتم به رفتارش فکر میکردم‌. سرمو تکیه دادم به پنجره ماشین و تو افکارم غرق شدم. چقدر خوبه این بشر ... فکر میکردم خیلی پست تر ازین حرفا باشه! یا شایدم یه مذهبی نمای بدبخت. صداش اکو شد تو مغزم "چوب میزنید"!!!! از کارش پشیمون شده بود دلم براش سوخت . با این اخلاقِ نامحرم گریزی ای که داشت اصلا نمیشد باهاش حرف زد. تو افکار خودم غرق بودم. که دیدم برگشته سمتِ من +خانم!!! رشته افکارم پاره شد _بله؟؟؟ +کجا برسونمتون؟ _زحمتتون شد .شریعتی! به جاده نگاه کردم دیدم وایستاده سر خیابونمون از حرفم خجالت کشیدم. خیلی شرمنده شدم. مث اینکه از دفعه ی قبلی که منو رسونده بود یادش بود که خونمون کجاست... .
13.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای فرج اللهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرجْ ✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ✨ ☀️الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِاَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ ♦️اگرهمگی و برای ، قطعاً امرشریف ظهوربه زودی محقق خواهد ‎‎‎‎‎‎‎ ‎ ‎‎‎‎•••┈✾࿐༅💗༅࿐✾┈••• https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ‎‎‎‎‎‎‎ ‎ ‎‎‎‎•••┈✾࿐༅💗༅࿐✾┈•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.. ' 12 '.. 9- ↑ -3 ' . 6 . ` جانم‌بفدایت‌... آرزوم‌ظهورت💚🌿 همه شب سجده بر آرم که بیایی تو به خوابم و در آن خواب بمیرم که تو آیی و بمانی...! ✨شبت بخیر یا صاحب الزمان(عج)✨ ‎‎‎‎‎‎‎ ‎ ‎‎‎‎•••┈✾࿐༅💗༅࿐✾┈••• https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ‎‎‎‎‎‎‎ ‎ ‎‎‎‎•••┈✾࿐༅💗༅࿐✾┈•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا