﷽ ✨ذڪر روز دو شنبه صد مرتبه✨ ✿یا قاضیَ الْحاجات✿ ✿ای برآورنده حاجات ها✿ #ذکر_روز ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═

🌸🎊🌸🎊🌸 🌸🎊🌸🎊 🌸🎊🌸 🌸🎊 🌸 🌸گل ، بوی بهشت را ز احمد دارد 💖این بوی خوش از خالق سرمد دارد 🌸گویند که گل عطر محمد دارد 💖نور و شعف از وجود احمد دارد 🌸پیشاپیش عید مبعث مبارک ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═

#نامردی #قسمت_دوم حدود هشت ماهی گذشت و بعدش مراسم عروسی کوچیکی گرفتیم و رفتیم سر خونه زندگیمون . زندگی خیلی خوبی داشتیم ، علی روزا می‌رفت سرکار و منم به کارای خونه میرسیدم و با امید وقت میگذروندم ،، امید الان دیگه ۵ سالش شده بود و رابطه اش با من خوب بود و همیشه پیش خودم بود و هرجا میرفتم بامن میومد ،انقدر خوب به امید میرسیدم که اگه یه غریبه مارو باهم میدید فکر میکرد که من واقعا مادرشم . علی هم از این بابت خیالش راحت بود و وقتی مراقبت ها و محبتم به امید رو میدید دیگه اصلا نگران چیزی نبود و با خیال راحت بچه شو به من می‌سپرد ،البته امید آخر هفته ها یه روز می‌رفت پیش مادرش و طوری که علی تعریف میکرد امید اون یه روز رو پیش مادرش به سختی میموند و مدام بهونه منو میگرفت و پیش من بیشتر بهش خوش میگذره. ولی خوشبختی ما خیلی طول نکشید و چند ماهی که گذشت متوجه تغییر رفتارهای علی شدم ،، رفتارش با من خیلی تغییر کرده بود،،بعضی وقتا با تندی جوابمو میداد و کمتر باهام وقت میگذروند ،، اولش فکر کردم که بخاطر کارشه و شاید توی محل کار اذیت میشه بخاطر همین من بیشتر دورش رو می‌گرفتم و محبتمو بهش بیشتر از قبل کرده بودم ولی حدود یه ماهی گذشت و رفتاراش نه تنها بهتر نشد بلکه بدترم شد . #ادامه_دارد... #کپی_حرام.

🕗 #وقت_سلام از زعفران گنبد خود داده‌ای به ما میخواستی دوباره نمک گیرمان کنی رسم تو نیست خواهش ما نبینی و از خانه‌ات برانی و تحقیرمان کنی آقا تو را به جان جوادت چه می‌شود؟ یک کربلا اضافه به تقدیرمان کنی ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═

بهترین ذکر برای شکرگزاری که حتی فرشتگان هم اندازه ی ثواب آن را نمی دانند... #شکر_گزاری ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═

معصیت کردم به جایم کردی استغفار تو گرچه نامردم ولیکن باز میخواهی مرا #امام_رضا 🕌 ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═

دعا🤲 *«جهت سلامتی و عافیت»* 🧡 امام رضا علیه‌السلام فرمودند: جهت سلامتی و عافیت بگویید: *«يَا اللَّهُ يَا وَلِيَ‏ الْعَافِيَةِ وَ رَازِقَ‏ الْعَافِيَةِ وَ الْمُنْعِمَ بِالْعَافِيَةِ وَ الْمَنَّانَ بِالْعَافِيَةِ وَ الْمُتَفَضِّلَ بِالْعَافِيَةِ عَلَيَّ وَ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِكَ رَحْمَانَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِيمَهُمَا صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنَا الْعَافِيَةَ وَ تَمَامَ الْعَافِيَةَ فِي شُكْرِ الْعَافِيَةِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين‏»* 📚 بحار الأنوار؛ ج ٩٦، ص ١٩٥ ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═

فقط خودت خبر داری یا امام رضا❤️🕊️ #حرم_امام_رضا ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═

🔴 نماهنگ زیبای «قُدسنا» #سه_زبانه 🎙 با صدای محمدحسین خلیل از کشور لبنان 🔸 الجبهة العالمية لشباب المقاومت

#نامردی #قسمت_سوم جدیدا مدام تو گوشی بود و سعی میکرد گوشیشو از من قایم کنه و این باعث شد که بهش شک کنم و شکم وقتی بیشتر شد که متوجه شدم آخرهفته ها هروقت میخواسا پسرشو ببره پیش مامانش به خودش زیاد میرسید ،لباس شیک میپوشید و عطر و ادکلن خوشبو به خودش میزد . بعضی وقتا دیر میومد خونه و وقتی ازش می‌پرسیدم چرا دیر اومدی در جوابم می‌گفت -- امید خیلی گریه کرد و میگفت مامان و بابا باهم منو ببرید پاک بخاطر همین منم باهاشون رفتم . یه حس های بدی اومده بود سراغم ،، حس میکردم که باهم رابطه دارن ،، اصلا حال روحیم خوب نبود و احساس میکردم زندگیم داره ازهم میپاشه وفقط من بودم که برای نگه داشتن این زندگی داشتم تلاش میکردم و علی اصلا براش مهم نبود .یه روز که علی داشت امید رو میبرد پیش مادرش منم تعقیبشون کردم که دیدم بله تموم حدسیاتم درست بوده و آقا فیلش یاد هندوستان کرده بود. از دور که میدیدمشون خیلی باهم خوب بودن ، خوش و خرم باهم میرفتن و میگشتن ،در اصل امید بهونه بود چون امکان نداشت که دونفر که قبلاً از هم جدا شدن اونم بخاطر خیانت حالا بخاطر بچه شون اینطوری کنار هم خوش باشن ،هرکی از دور میدیدشون فکر نمی‌کرد که اینا یه روز از هم جداشدن و حالا بخاطر بچه کنار همن . #ادامه_دارد... #کپی_حرام.

حدیث از امام رضا علیه السلام🕌🕊🌹 #امام_رضا ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═

سفارش امام رضا جان هست شما هم با جانتون گوش کنید ( آقا پسر ها دختر خانم ها ! ) #صابر_خراسانی ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═